احتیاط تاکتیکی: قسمتی از یک گردان و با یگان تاکتیکی بزرگتر است که از ابتدا تحت کنترل فرمانده میباشد. تا به عنوان یک عنصر مانوری به منظور نفوذ در عملیات نگهداری شود.
احتیاط متحرک: الف ـ یگانهایی هستند که در مواضع مناسب برای تقویت یا پاتک احتمالی نگهداری میشوند.
ب ـ آمادهای ذخیره ای که در خودروها یا کامیون ها به منظور حرکت فوری به جبهه بارگیری شده اند.
سایر تعاریف مربوط به کلید واژه «احتیاط» که در فرهنگ واژههای نظامی بیان شده است، عبارتاند از: احتیاط استراتژیکی، احتیاط جلودار، احتیاط شناور، احتیاط عملیاتی (ذخیره عملیاتی)، احتیاط عمومی.
کتاب اصول و قواعد اساسی در رزم، به قلم: سرتیپ 2 ستاد نصرت الله معین وزیری، نشر مرکز آموزش و پژوهش شهید سپهبد صیادشیرازی، اداره دوم اجا، تهران، سال 1386:
ص47: در خلال تک، ممکن است یگانهای تک ور دچار توقف شده و یا سازمان آنها به هم بخورد. در چنین شرایطی باید سریعاً این یگانها را با یگان تازه نفس تعویض نمود و ضربه تک را به سوی هدفهای عمیق هدایت نمود. فشار باید بدون وقفه روی دشمن حفظ گردد تا دشمن مجبور به تغییر موضع و تغییر گسترش گردیده و بدین ترتیب، امتیاز داشتن موضع آماده شده یا پیش بینی شده از وی سلب گردد و در عین حال فرصت و توان جدید قوا را نداشته باشد.
ص68: استفاده از موفقیت با بکار بردن احتیاط: در این روش یگان احتیاط پس از عبور از خط یگانهای خودی که در تماس با دشمن میباشند، و یا از پهلوهای نیروی خودی وارد عمل میشود.
ص101: قسمت پدافندی عقب، منطقه احتیاط نیز نامیده میشود. از پشت یگانهای مقدم پدافندی شروع شده و به حد عقب منطقه یگان پدافندکننده ختم میشود.
ص110: یگان احتیاط ممکن است برای انجام یک عملیات آفندی به منظور بیرون راندن دشمن از منطقه نبرد بکار برده شود، این عمل آفندی را پاتک مینامند.
هنگام تقسیم نیروها بایستی اقدام به نگهداری احتیاطی قوی جهت نفوذ در عملیات نمود. معمولاً رده احتیاط، رده مقدم پدافندی را در انجام وظایفش که متوقف کردن و دفع کردن دشمن است کمک می نمایند. وظایف رده احتیاط عبارتاند از: سدرخنه، اجرای پاتک.
ص48: وجود احتیاطهای متحرک و مناسب، یگانهای مهندسی ورزیده، ارتباط مخابرات مطمئن و قابل انعطاف، ورزیده بودن فرماندهان زیردست، عدم تمرکز فرماندهان و مراکز تصمیم گیری در ردههای بالا و آمادگی فرماندهان رده بالا برای پذیرش خطر، داشتن اطلاعات مفید، طرح ریزی قبلی و پیش نگری روی دادها، سرعت عمل توأم با جسارت و بی پروائی، عواملی هستند که به حفظ دور تک و حفظ ابتکار عمل تا وصول به هدف نهایی کمک شایانی می نمایند.
شرح و نکات مسئله 44:
کتاب تحلیلی بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ، به قلم: سرتیپ 2 ستاد نصرت الله معین وزیری، نشر: سازمان حفظ آثار و نشر دفاع مقدس اجا، تهران، 1385:
کتاب یاد شده در دو بخش، بخش یکم در 3 فصل شامل تشریح وقایع سال اول جنگ، بخش دوم در 2 فصل شامل تجزیه و تحلیل عملیات عمده در سال اول جنگ میباشد.
تجزیه و تحلیل از دیدگاه اصول جنگ و تجزیه و تحلیل عملیات عمده از دیدگاه توان رزمی: عوامل فیزیکی، عوامل غیر فیزیکی، عوامل مؤثر در افزایش یا کاهش توان رزمی.
کتاب مذکور 3 عملیات آفندی عمده را در سال اول جنگ، تحلیل نموده است. در اینجا درباره نیروی احتیاط نکات برجسته، برداشت شده و ارائه میگردد.
ص249: لشکر21 پیاده حمزه در تک مورخه 23/7/59 احتیاط مناسبی برای اعمال نفوذ در عملیات و مقابله با وضعیتهای پیش بینی نشده، نداشت. این مسئله، ناقض اصل تأمین است.
در عملیات رزمی به ندرت اتفاق می افتد که وضعیت نبرد عیناً طبق طرح پیش بینی شده جریان پیدا کند. زیرا تغییرات مربوط به جو، زمین، دشمن و خودی، فرمانده را با وضعیت جدیدی مواجه می سازد و برای اعمال نفوذ در عملیات لازم است تصمیم جدیدی اتخاذ نماید و در ازاء آن از نیروی تازه نفس و درگیر نشدهای به نام «احتیاط» استفاده نماید.
ص294: در تک مورخه 23/7/59 لشکر21، این یگان فقط 6 گردان مانوری + یک گردان سوار زرهی در اختیار داشته است. استعداد دشمن در منطقه تک لشکر21 تعداد 24 گردان مانوری + 2 گردان شناسائی بوده است.
نسبت توان رزمی ملموس خودی به دشمن، یک به چهار بوده است. به عبارت دیگر، توان رزمی دشمن، چهار برابر توان رزمی خودی بوده است.
ص301: مهم ترین علت ناکامی تک لشکر21 پیاده در مورخه 23/7/59 ضعف اطلاعات از دشمن بوده است. [به لشکر به 21 هیچ فرصتی برای کسب اطلاعات ضروری داده نشد. تعدادی از یگان های لشکر هنوز روی ریل قطار در اندیمشک و در راه بودند که لشکر ملزم به انجام عملیات شد.]
[نگارنده این کتاب: ضعف اطلاعات عمیق از توان رزمی خودی با توجه به تمام عوامل مؤثر در آن را نیز، میتوان بر ضعف اطلاعات از دشمن نیز اضافه نمود.]
ص264: لشکر 16 زرهی در عملیات نصر مورخه 15/10/59 احتیاط مناسبی برای مقابله با وضعیتهای پیش بینی نشده و حتی پیش بینی شده نداشت. تیپ2 لشکر92 که زیر امر لشکر16 قرار گرفته بود و اسماً به عنوان احتیاط لشکر، در همان ابتدا برای پشتیبانی از تیپهای 1 و 3 تجزیه و سپس در نقش پهلودار به کار گرفته شد. بنابراین، عملیات لشکر فاقد انعطاف و نرمش بود. حاصل این نقص، یعنی نداشتن تأمین در عملیات بود. نیروی زمینی نیز دارای احتیاطی که بتوان روی آن حساب کرد و آن را در مکان و زمان مناسب به کار برد، نبود.
ص306: در منطقه عملیات نصر، جمع گردانهای مانوری دشمن تعداد 19 گردان مانوری بود + یگانهای تقویت دشمن در خارج از منطقه عملیات.
جمع گردانهای مانوری خودی در عملیات نصر تعداد 10 گردان مانوری بود.
گردانهای دشمن دارای استعداد نسبتاً کامل بودند و گردانهای خودی، استعدادی پائین تر از 70 درصد داشتند. جمع تانکهای تیپ1 و 3 لشکر16 و تیپ2 لشکر92 به جای 318 تانک، حدود 130 دستگاه تانک بوده است.
توان رزمی دشمن از لحاظ یگانهای مانوری، حدود 2 برابر نیروهای شرکت کننده خودی بوده است.
ص320: در منطقه عملیات ثامن الائمه (ع) در مورخه 5/7/60 تعداد گردانهای مانوری دشمن حدود 11 گردان بوده است. تعداد گردانهای مانوری خودی شامل کلیه گردانهای مانوری لشکر77 + گروه رزمی37 شیراز + گردان101 پیاده امداد ژاندارمری + 3 گردان تانک از لشکرهای 16 و 92 + گردانهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جمعاً حدود 31 گردان بوده است. توان رزمی خودی به دشمن حدود 3 برابر بوده است.
ص285: 2 گردان پیاده (منها) و یک گردان تانک (منها)، احتیاط لشکر را در عملیات ثامن الائمه (ع) تشکیل می دادند. وجود 3 یگان احتیاط با گسترش مجزا، امکان اعمال نفوذ در منطقه هر تیپ تک ور را به وجود آورده بود. در عمل نیز یکی از آنها (گردان134 پیاده) به منظور پر کردن شکاف حاصله بین تیپهای 1 و 3 و حفاظت جناح شرقی تیپ 3 وارد عمل شد.
کتاب تقویم تاریخ دفاع مقدس، غرش توپها-حوادث مهر1359، ج2، به قلم سرتیپ 2 سعید پورداراب، مرکز پژوهش نزاجا، نشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1384:
«فرمانده عملیاتی جنوب (منطقه خرمشهر و آبادان) از لشکر92 زرهی خواست فوراً یک گردان تانک، برای تقویت خط دفاعی شمال خرمشهر اعزام کند، ولی در آن موقع، وضع منطقه عملیات اهواز بهتر از خرمشهر نبود. فرمانده لشکر در پاسخ به خواسته فرمانده عملیات جنوب اعلام داشت: در حال حاضر کلیه یگانهای لشکر، سخت درگیر هستند و لشکر به کلی فاقد نیروی احتیاط است و اعزام نیروی کمکی به خرمشهر مقدور نیست. این یک واقعیت بود و فرماندهان نظامی مسئول، سخت ترین ساعات زندگی خود را میگذرانیدند. زیرا یگانهای مدافع ایران تحت فشار شدید دشمن، تقریبا در حال متلاشی شدن قرار داشتند که معمولاً در عملیات حرکات به عقب به وجود میآید.»
مناسب است در شرح و نکات این مسئله، کلیه عملیاتهای آفندی و پدافندی 8 سال جنگ مورد بررسی دقیق قرار گیرد و چگونگی منظور نمودن یگان احتیاط در سازمان رزم هر کدام و شکل به کارگیری آن یگان مورد محاسبه قرار گیرد. اما پرداختن به این شکل سبب افزایش حجم کتاب میشود و از ظرفیت مورد نظر کتاب خارج میباشدو بهطور کلی میتوان گفت در هیچ کدام از عملیات ها، حتی در عملیاتهای موفق، ما به اندازه تعریف شده علمی نظامی، احتیاط نتوانستیم داشته باشیم و یا منظور نمائیم. مسلماً اگر می داشتیم، میتوانستیم در همان زمان، بعد از عملیات آفندی موفق، عملیات استفاده از موفقیت و تعاقب را انجام دهیم. نظیر: پایان عملیات فتحالمبین و یا پایان عملیات بیتالمقدس.
این واقعیت تلخ را باید قبول کنیم که دشمن در محاسبه یگانهای احتیاط، از ما موفق تر بود و بهواسطه همین محاسبات، در بسیاری از عملیات پدافندی ما، توانست از ورود ما به منطقه حیاتی جلوگیری کند.یگان های احتیاط دشمن از همان اطلاعات(جو، زمین،دشمن، خودی) که یگان های در خطش بهره می بردند بهره برده بود. تمرینات رزمی لازم را داشت و جالب اینکه سرعت و قدرت و تحرک و آتش یگان های احتیاط دشمن، برای پاتک و یا استفاده از موفقیت، بیش از یگان های در خط و یا تک ور او بود. غالب اوقات دشمن از یگان های تانک به عنوان احتیاط بهره می گرفت . (سرعت – آتش – و مانور خصیصه بارز یگان های احتیاط او بود)
تمام کتابهای آموزشی نظامی و آئین نامههای نظامی مشخص نموده اند که در هر عملیاتی، کلیه ردههای یگانهای مانوری، از گروهان تا لشکر و تا سپاه، هر کدام دو سوم نیروی خود را در خط درگیری و یا منطقه جلو و یک سوم نیروی خود را در فاصله مناسبی در عملیات آفند و پدافند سازماندهی و مستقر نمایند. یعنی در گروهان، دودسته در جلو و یک دسته در احتیاط، در گردان، دو گروهان در جلو و یک گروهان در احتیاط، در تیپ، دو گردان در جلو و یک گردان در احتیاط، در لشکر، دو تیپ در جلو و یک تیپ در احتیاط، در سپاه، دو لشکر در جلو و یک لشکر در احتیاط.
ما در هشت سال جنگ، پشت یگانهای خط مقدم خود را خالی از نیروی احتیاط و تقویت کارآمد گذاردیم. این را میدانیم که نفرات خط مقدم دوست ندارند که به دست دشمن کشته و یا اسیر شوند. از طرفی، دوست دارند با کشتن و یا اسیر نمودن دشمن، بر او غالب شوند. در حالتی که احساس کنند، پشتشان خالی است و فشار دشمن هم قوی است، چه تصمیمی خواهند گرفت؟ آیا روحیه ادامه نبرد را با پشت خالی خواهند داشت؟ آنان در این حالت، به تنهایی و بدون دستور، رفتاری را انتخاب خواهند نمود که کشته و یا اسیر دشمن نشوند. چنین انتخاب ناگفته و نانوشته، سبب از هم پاشیدگی یگان خواهد شد. شواهد آن، در هشت سال جنگ، فراوان دیده شد.
فرماندهان خودی، هیچ وقت لذت اعمال نفوذ فرماندهی، از طریق وارد نمودن نیروی احتیاط و تقویت مناسب را در هشت سال جنگ درک نکردند. با فقر یگان پشتیبان در پشت سر خط مقدم، با تمام فداکاری زیردستان خط مقدم، گرفتار تلفات و آسیب ها و ناکامی های زیاد از سوی دشمن شدند. دشمنی که مانند خودی، چنین چیدمان ضعیف را از خط تا عمق خود نداشت.
نتیجه: فرماندهان بالادستی ترتیبی کارآمد و پر توان دهند که هیچ وقت پشت سر یگانهای خط مقدم خالی نباشد و با چیدمان مناسب احتیاط کارآمد و پرتوان و تقویت در پشت سر آنها، احساس اطمینان خاطر را در ادامه نبرد و مقاومت، در نفرات خط مقدم و نیز در فرماندهی خود به وجود آورند.
ما شاهد بودیم که اگر در جایی نزاجا توانسته بود یک تیپ را در احتیاط نگه دارد، سریعاً ترتیبی داده می شد که این تیپ برای طرحی که ابلاغ می شد، یا در خط پدافندی قرار گیرد و یا در سازمان رزم طرح آفندی ابلاغی به کار گرفته شود. در هر حال آن منطقه را از وجود چنین یگان احتیاط و در این رده خالی می کردند. خلاصه جو حاکم بر میدان جنگ، چنین امری را پذیرا نبود.
سوال بزرگ این است: در 8 سال جنگ، ما کجا و کدام عملیات، این قاعده را اجرا کردیم؟ پاسخ منفی است. به همین سبب، آسیبهای زیادی را متحمل شدیم. برای هر کدام از عملیاتها میتوان تجزیه و تحلیل و اندازه گیریهای مربوط را انجام و ارائه داد. علت آن هم معلوم است. در مرز درگیر با کشور عراق که 1608 کیلومتر خاکی و آبی بود، به اندازه لازم و کافی گردانهای مانوری برای عملیات پدافندی و آفندی نداشتیم، اما دشمن همیشه در مجموع، تعداد گردانهای مانوری بیشتری نسبت به ما داشت. از طرفی در جبهه دشمن، تمام گردانهای مانوری در دسترس سلسه مراتب فرماندهی واحد بود. اما در جبهه خودی، گردانهای مانوری، با دو شکل متفاوت در دسترس دو سلسله مراتب نزاجا و سپاه بود. نیروی انسانی گردانهای مانوری در نزاجا، به ترتیب جمعیت بیشتر، ترکیبی از سرباز، درجه دار و افسر بود. در سپاه، ترکیبی از بسیج و پاسدار و از سال سوم جنگ، سرباز هم به ترکیب آن اضافه شده بود. به این ترتیب، چون وحدت فرماندهی در بهره گیری از تعداد و توان گردانهای مانوری نداشتیم، گرفتار تقسیم نیرو و ضعف پیوستگی زنجیره توان رزمی خود بودیم. به همین علت نتوانستیم در زمان و مکان مورد نیاز، نیروهای خود را برداشت، جابجا، تقسیم یا متمرکز کنیم. برای هر کدام از این مراحل، نیاز به نفر سوم داشتیم که بر ارتش و سپاه اشراف داشته باشد و بتواند حکمیت، داوری و هماهنگی و در نهایت صدور دستور نماید.
با مطالعه دقیق و و عمیق در سلسله خاطرات روزانه مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، خیلی آسان میتوان چنین علت و سبب را که بیان شد درک نمود. بهواسطه همین ایراد که بر ما وارد بود، شاهد بودیم با آنکه جمعیت کشور عراق یک سوم جمعیت کشور ما بود، اما همیشه تعداد گردانهای مانوری او دو تا سه برابر بیشتر از ما بود. این گردانها را، همراه با سلسله مراتب فرماندهی واحد، در زمان و مکان مناسب علیه نیروهای ما وارد عمل می نمود.
به نسبت جمعیت سه برابری که ما نسبت به دشمن داشتیم، باید تا سه برابر دشمن هم گردان مانوری می داشتیم، اما افسوس که چنین نبود و حتی برعکس بود.
راهحلها و پیشنهادهای مسئله 44:
1 ـ ما باید گردانهای مانوری آن قدر زیاد داشته باشیم که همیشه تعداد کمی و کیفی آن، از دشمن بیشتر باشد.
2 ـ ساز و کار لازم برای تجهیز و سازماندهی گردانهای مانوری لازم و کافی از جهت کمی و کیفی، در زمان صلح و جنگ و شکل مطمئن و بدون شبهه و با قابلیت صددرصد در اجرا، فراهم نمائیم.
3 ـ مشکل عدم وحدت فرماندهی در سلسله مراتب گردانهای مانوری و در نتیجه تجزیه نیروی مانوری خودی و عدم قابلیت استفاده نیروها در زمان و مکان مورد نیاز را به شکل قابل قبول باید حل نمائیم وگرنه در جنگ احتمالی بعدی نیز آسیبهای ناشی از آن که در جنگ 8 ساله تجربه کردیم، متاسفانه در انتظار ما خواهد بود.
4 ـ برای حل کمبود یگان مانوری، به شرح و راهحلهای مسائل 1 تا 5 موضوعات: حفظ استعداد یگان، نیروی انسانی بسیج، نیروی انسانی احتیاط، دفاع غیر نظامی، جایگزینی، و مسئله 33 موضوع سازمان نیز مراجعه شود.
منبع: درسهای هشت سال جنگ تحمیلی ؛ صادقیگویا، نجاتعلی،1399 ، انتشارات سبز ایران
انتهای مطلب