شرح و نکات مسئله 38:
کتاب «دفاع زمینی در ایران 1400، ص540: «سرزمین ایران با وجود زمینهای کوهستانی و ذوعارضه بویژه در مناطق مرزی، شرایط طبیعی و خدادادی خوبی برای دفاع نظامی دارد. در بسیاری از مناطق، امکان عبور برای پیاده و سواره فقط از طریق راههای منحصر به فرد، تنگهها، گلوگاهها و درههای خاص امکان پذیر است. دشمن هم در صورت پیشروی فقط از این معابر متفاوت: گروهانی، گردانی، تیپی و لشکری میتواند نفوذ کند. اگر این معابر کاملا" شناسایی و در مناسب ترین محل، موضع و یا مواضع سد کننده گروهانی، گردانی ایجاد، و از آن در مقابل دشمن دفاع گردد، در این صورت کار دشمن بسیار سخت میگردد. ضمن آنکه با دفاع در این مواضع، نیروی کمتری از خودی درگیر میگردد و میتوان در عمده قوا صرفه جویی نمود و از آن علیه دشمن در عملیاتهای آفندی و پدافندی استفاده نمود.»
درباره مواضع سدکننده، مطالبی نیز در بخشی از شرح مسئله موضوع «زمین»، «عملیات حرکات به عقب» و «عملیات سد و موانع» بیان شده است. به فهرست کتاب مراجعه شود.
راهحلها و پیشنهادهای مسئله 38:
کتاب «دفاع زمینی در ایران 1400، ص 541: «درباره مواضع سدکننده، لازم است اقدامات زیر انجام گیرد:
الف – مواضع سد کننده با قوی ترین استحکامات و بهترین نقشه اصولی و تاکتیکی در زمان صلح ساخته شود، به طوری که امکان دفاع و زیست طولانی مدت در آن در تمام فصول و شرایط آبوهوایی فراهم باشد.
ب – سنگرهای دفاعی در مقابل بمباران و آتشهای سنگین دشمن مقاوم بوده و آسیب پذیر نباشند.
ج – راههای ورودی و خروجی در داخل موضع و داخل سنگرها پوشیده و مستحکم باشند.
د- ورود و خروج خودروها از داخل تونلی در فاصله چند صد متری موضع و جدا شده از جاده عمومی به طور غیر محسوس و فریبنده انجام گیرد.
شکل زمین و پوشش خاکی و گیاهی موضع، مانند زمینهای اطراف باشد و به هم خوردگی آن در دیدهبانی و عکس برداری زمینی و هوایی معلوم نباشد و این حالت در مدت طولانی مدت اشغال موضع در زمان صلح و جنگ باید برقرار باشد.
ه ـ در مقابل سلاحهای شیمیایی، امکانات پدافند شیمیایی را داشته و پیش بینیهای لازم در آن طراحی و انجام شده باشد.
و ـ عقب هرکدام از این مواضع، در فاصله مناسب در همان محل، موضع یدکی دیگر مانند همین موضع باید وجود داشته باشد که بتوان در شرایط تاکتیکی لازم، از آن موضع نیز علیه دشمن پدافند و یا نیروهای موضع جلویی را به آن موضع انتقال داد.
ز ـ این مواضع باید به نام یگان پدافند کننده آن مشخص و توسط همان یگان، اشغال، نگهداری و آرایش و تکمیل گردد. این مواضع اگر در زمان صلح ساخته شوند و اشغال نگردند، در زمان جنگ نیز عمدتا کارایی نخواهند داشت، زیرا یا دشمن آن را به اشغال در می آورد و یا در صورت عدم اشغال توسط دشمن، به علت آنکه یگان اصلی پرکننده آن مشخص نمیباشد و یا در جای دیگر به کار گرفته میشود. بنابراین نیروهای خودی برای نزدیک شدن و یا دور شدن از دشمن معمولاً از آن رد شده و آن را پشت سر خود خالی می گذارند و بعد فاجعه ای که نباید اتفاق بیفتد، به وقوع می پیوندد.
ح – اندازه موضع در هر ردهای باشد، در زمان صلح توسط یک رده پایین تر از آن باید اشغال و نگهداری شود. مثلا موضع سدکننده اگر برای یک گردان ساخته شده باشد، باید در زمان صلح، توسط یک گروهان تمام موضع اشغال و نگهداری و دفاع گردد.
ط – نیروی پدافند کننده در معابر، در صورت سد دشمن در جلو معبر، باید توسط سایر یگانها در شب و روز مراقبت نماید که دشمن در عقب این مواضع و به فاصله دور از چشم، نیروی چترباز برای گشودن معیر و سقوط موضع سد کننده پیاده ننماید.
ی – مواضع سد کننده مورد اشاره، حتی در زمان جنگ و مواقعی که نیروهای خودی خیلی دورتر از آن به جلو رفته و با دشمن در تماس هستند، نباید از اشغال خارج و تخلیه گردد. دیده شده معمولاً در این حالتها، فرماندهان برای به کارگیری یگان مستقر در موضع در جای دیگر، اشغال موضع را نیاز نمی بینند و آن را خالی می کنند، خطر این کار زمانی بروز مینماید که یگانهای مقدم در اثر فشار دشمن متلاشی شده و افراد از کنترل خارج میشوند. در این حالت چون به هیچ فرد یا یگانی توقف و پدافند از این موضع مسئولیت سپرده نشده، لذا حجم عظیمی از نیروی خودی به طور پراکنده و غیر قابل کنترل از این تنگه ها برگشت نموده و این موضع یا مواضع را هم پشت سر خود می گذارند، در حالی که اگر این مواضع از اشغال خارج نمی شد، در این گونه شرایط، ممکن بود همان نیروهای پراکنده را در این موضع یا مواضع متوقف و متمرکز نمود و اجازه پیشروی بیشتر دشمن را از این مواضع به داخل نداد.
ک – نیروی زمینی که چنین تاکتیکی را با استفاده از موانع طبیعی و ترکیب آن با موانع مصنوعی و مواضع دفاعی اتخاذ مینماید، شایسته است عمده قوای خود را در پشت این مواضع و تنگه ها و معابر نگه دارد و برای پوشاندن فاصله مرز یا دشمن تا این مواضع، از نیروهای تأمین استفاده نماید. دیگر نباید عمده قوای خود را در پشت خاکریزها، در خط تماس و یا خط مرزی ـ اگر خط تماس همان خط مرزی باشد – نگه دارد، زیرا با این ترتیب به علت نداشتن عمده قوای آزاد، قدرت خود را برای آفند و پدافند ضعیف و توان طراحی و اجرای عملیاتهای بزرگ را از خود سلب مینماید، بلکه باید عمده قوا را به شکل بیان شده در اختیار داشته باشد و با طرحهای بزرگ عملیاتی، آنها را برای نابودی دشمن به کار گیرد. در این شیوه حفظ زمین، در فاصله دشمن تا مواضع سدکننده اصلی، در برابر حفظ نیروی عمده قوا در اولویت بعدی قرار می گیرد، زیرا با داشتن نیرو، میتوان هم زمین را پس گرفت و هم دشمن را نابود نمود؛ اما در حالت اولویت دادن به حفظ زمین، حتی اگر عارضه حساس هم نباشد و فشار دشمن هم قوی و شکننده باشد، در آن صورت، هم زمین از دست خواهد رفت و هم نیرو. این بدترین حالتی است که برای یک نیرو در زمان جنگ ممکن است پیش آید.
ط_در زمان های حاضر و آینده این مواضع باید در موارد احتمالی حملات هسته ای تاکتیکی قابلیت استمرار حضور نیرو و همینطور پدافند را داشته باشند.
منبع: درسهای هشت سال جنگ تحمیلی ؛ صادقیگویا، نجاتعلی،1399 ، انتشارات سبز ایران
انتهای مطلب