ساعت1800به ستاد گروه33 توپخانه در دزفول رسیدیم. شب را به همراه فرمانده گردان در قرارگاه گروه33 توپخانه بودیم. ساعت0800 فرمانده گردان به همراه جناب سرهنگ پرشاد از دزفول به هفت تپه برای شرکت در جلسه هماهنگیهای اداری و عملیاتی رفتند. فرماندهان لشکرهای21 و77 پیاده مکانیزه و روسای رکنهای مربوطه و تعدادی از فرماندهان گردانهای رزمی نیز در آن جلسه حضور داشتند. جناب سرهنگ منظوری در مورد وسایل و تجدید سازمان یگانهای ارتش برای عملیات، همگان را در آن جلسه توجیه کرده بود.
ساعت1500 جلسه به پایان رسیده بود. بعد از ظهر، برای ادامه هماهنگیها و شناساییهای بعدی، گروه33 توپخانه حضور داشتیم. ناگهان در ساعت2100 وضعیت منطقه در جبهههای شوش، رقابیه، طراح و تنگ چزابه ناآرام شد. از طریق بیسیممطلع شدیم که دیدبانان توپخانه مستقر در منطقه دزفول مرتباً تقاضای آتش میکنند و در دیگر جبههها نیز آتشتهیه شدیدی توسط دشمن در حال اجرا است. دشمن قصد فریب نیروهای ما در جبهههای دزفول و طراح و رقابیه را داشت ولی هدف اصلیاش تنگ چزابه بود که میخواست از آن طریق خط مقدم تیپ2 زرهی لشکر16 زرهی را در منطقه بستان در هم بشکند و مجدداً شهر بستان را تصرف کند. شدت عملیات و درگیریها از ساعت2130 در منطقه تنگ چزابه به اوج خود رسید. به وسیله بیسیم در ساعت0200 بامداد روز60/11/18 از وضعیت یگانها آگاهی یافتیم. ساعت0400 فرماندهان گردانهای 372 کاتیوشا و گردان342 توپخانه130مم گروه33 توپخانه از منطقه رقابیه آمادگی خود را برای کمک به یگانها در تنگ چزابه اعلام کردند. عملیات همچنان در جریان بود. یک یگان زرهی عراق با کلیه تجهیزات و تانکهایشان، با یک تیپ دیگرشان که در خط، مسئولیت پدافند در مقابل تیپ2 زرهی زنجان در تنگ چزابه را بر عهده داشتند، به کمک یک تیپ دیگر به عنوان عبور از خط ارتفاع مشرف به ارتفاعات میشداغ، قصد شکافتن خط مقدم نیروهای خودی را داشتند تا از آن جناح به سمت منطقه بستان وارد شوند که با آتش شدید توپخانههای موجود در منطقه مواجه شدند. تانکهای تیپ2 زرهی زنجان در خط، به شدت درگیر بودند و تیراندازی میکردند. نیروهای پیاده خودی نیز تک دشمن را سد و با تمام وجود و با ایثار و ازخودگذشتگی دشمن را وادار به عقبنشینی میکردند. دشمن باتحمل تلفات قابل توجهی مجدداً به مواضع پدافندی خود بازگشت. آن شب، یکی از بدترین شبهایی بود که ما گذراندیم. زیرا از یگان اصلی خود دور افتاده بودیم. در ضمن نگران نفرات یگان خودمان نیز بودیم که با جناب سرهنگ آجوری از قرارگاه گروه در دزفول حرکت و از طریق جاده شوش – رقابیه – اللهاکبر وارد منطقه بستان شدیم. همه توپخانههای مستقر در منطقه در حال تیراندازی بودند و صدای شلیکهای پیاپی توپخانههای خودی، منطقه را فراگرفته بود و صدای غرش آنها به گوش میرسید. بعد از رسیدن به مواضع خودمان متوجه شدیم که شرایط منطقه بدین گونه بوده است: دشمن از ساعت2230 مورخه 17/ 11/ 60 با اجرای آتش انبوه توپخانه روی مواضع تیپ2 زرهی زنجان در تنگ چزابه یک تک هماهنگ شده را انجام و پس از فشار آوردن به یگانهای مستقر در خط مقدم، موفق به رخنه در مواضع گردان125 پیاده مکانیزه در حوالی مختصات (25 – 78) و (21 – 79) شده بود. حمله دشمن با پایداری و رشادت نیروهای رزمنده ارتش در ساعت 0340 روز 60/11/18 سد و رخنه ایجاد شده ترمیممیشود. من با حضور خود در آتشبار آرامش گرفته و اقدامات لازم را به عمل آوردم. نفرات آتشبار عملکرد بسیار خوبی را تا آن لحظه داشتند و به شدت با دشمن درگیر بودند و درگیریها کماکان ادامه داشت.
از ساعت 0300 مورخه 60/11/19، منطقه تنگ چزابه مجدداً ناآرام شد. توپخانههای طرفین مواضع یکدیگر را به شدت زیر آتش گرفته بودند و لحظهای آتش آنها قطع نمیشد. نیروهای در خط طرفین سعی میکردند در خطوط یکدیگر شکاف ایجاد کنند. شب عجیبی بود. صدای شلیک توپها و مشاهده برق دهانه آنها جلوهای زیبا در عین حال وحشتناک به منطقه داده بود که هیچ گاه فراموش نخواهم کرد. آتش توپخانههای خودی به طور مداوم روی یگانهای دشمن اجرا میشد. البته حجم آتش دشمن نیز روی یگانهای ما بسیار زیاد بود و تأثیر زیادی در عملکرد نیروهای خودی داشت. تمامی سعی و تلاش توپخانههای خودی این بود که با شلیکهای مداوم و زیر آتش قرار دادن توپخانههای دشمن، از قدرت آتش توپخانه آنان کاسته و همچنین از نزدیک شدن یگانهای مانوری دشمن به خطوط مقدم جلوگیری کنند. در سمت راست موضع آتشبار ما، دو آتشبار130مم گردان343 توپخانه و در جلوی آتشبار ما دو قبضه موشک انداز کاتیوشا از گردان372 گروه33 توپخانه استقرار داشتند که آتش پرحجمی را روی دشمن میریختند. کمی جلوتر از یگان کاتیوشا، یک گردان توپخانه105مم مستقر و مرتباً روی دشمن اجرای آتش میکردند. در پشت مواضعمان هم آتشبار دوم گردان388 توپخانه استقرار داشت که آنها نیز مداوم اجرای آتش میکردند. البته توپخانههای کمک مستقیم 155مم خودکششی در منطقه بستان و دیگر توپخانهها نیز از ارتفاعات رقابیه مانند گردان342 توپخانه130مم گروه33 توپخانه، روی تنگ چزابه آتش داشتند که پیشروی را برای نیروهای دشمن بسیار سخت میکرد. همه آن آتشبارهای توپخانه بدون وقفه تیراندازی و حجم آتش بسیار سنگینی را روی دشمن اجرا میکردند و هر گونه حرکت دشمن را با شدت تمام پاسخ میدادند. غرش شلیک توپها، منطقه را فرا گرفته بود و ما شاهد و ناظر شلیک آن همه یگان توپخانه در منطقه بودیم. بوی باروت ناشی از شلیکهای پیاپی و دود ناشی از انفجارات و انهدام تجهیزات طرفین جنگ کاملاً به مشاممیرسید. واقعاً شرایطی را میگذراندیم و شاهد بودیم که توصیف کردنش مشکل است. نیروهای دشمن 48 ساعت بود که تلاش میکردند تا خطوط مقدم نیروهای ما را تصرف کنند اما زیر آتش مرگبار یگانهای توپخانه نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران گرفتار شده بودند و هرلحظه که میگذشت تلفاتشان زیادتر میشد. شدت آتش توپخانههای خودی به قدری بود که اجازه هیچگونه حرکتی را به دشمن نمیداد. اما جنگ بود و دشمن هم قصد عبور از آن سد عظیم آتش را داشت، لذا برای دستیابی به اهدافش تلاش بسیاری میکرد. ما دیگر افرادی آبدیده شده بودیم، زیرا در میدانهای آموزش عملی در جنگ به اندازه کافی عرق و خون ریخته و تجربه کسب کرده بودیم، سعی میکردیم تا بفهمیم علت سقوط چه بوده و با ناکامیهایمان درست و منطقی برخورد میکردیم. ما با شکست در یک منطقه به انتها نمیرسیدیم، زمانی به انتها میرسیدیم که تسلیممیشدیم. شکست یک واقعه است، شکست نخوردن هم موفقیت نیست، موفقیت حقیقی یعنی بعد از هر شکست دوباره برخاستن و اگر بعد ازهر شکست و ناکامی، باز هم احساس شجاعت کردیم، آن گاه باید مطمئن باشیم که پیروزی از آنِ ما خواهد بود. ما در آن زمان میبایست عظمت کشورمان و مردممان را به اثبات میرساندیم که این کار را رزمندگان ارتش اسلام به نحو شایستهای انجام دادند. من در آن زمان به نفرات یگانم مباهات میکردم و برای همیشه اینچنین خواهم بود. عملیات پدافند از تنگ چزابه هم امتحان دیگری بود که ما میبایست از آن پیروز و سر بلند بیرون میآمدیم، که خوشبختانه موفق شدیم.
سرهنگ آجوری فرمانده گردان388 توپخانه175مم از حوادث و اتفاقات روز دوشنبه نوزدهم و سه شنبه بیستم بهمن ماه در دفتر ثبت روزانه خود نوشته است:
ساعت 0630 به موضع آتشبار یکم رفتم، ستوانیکم علیاکبر اصلانی و درجهداران و سربازان آتشبار را ملاقات کردم. روحیه نفرات آتشبار عالی بود. تمام گلولههایشان طبق اظهار دیدبانان و یگانهای مانوری با دقت زیاد شلیک میشد و روی هدفهای مورد نظر اصابت میکرد، بسیار مؤثر تیراندازی میکردند و لحظهای آرام و قرار نداشتند و همه نفرات آتشبار به نحو چشمگیری تلاش میکردند که من روحیه جنگی آنان را ستودم. آنان از پیروزیهایشان در ماههای اخیر با تمامی وجود مراقبت و محافظت و با چنگ و دندان از خاک کشورشان حراست میکردند و دیگر به هیچ عنوان اجازه نمیدادند دشمن وجبی جلوتر بیاید. ساعت0830 به گردان355 توپخانه155مم خودکششی کمک مستقیم تیپ2 زرهی زنجان رفتم و آنان را مشغول تیراندازی دیدم. گردان343 توپخانه130مم نیز به شدت اجرای آتش میکرد. آتشبار گردان372 کاتیوشای گروه33 توپخانه نیز در حوالی پل بستان هدفهایش را با شلیکهای پیاپی خود زیر آتش شدید قرار داده بود و یکی بعد از دیگری آنها را منهدممیکرد. گردان مختلط 155مم خودکششی و130مم کششی نیز در ضلع جنوب رودخانه کرخه در مجاورت روستای فنیخی هدفهایش را زیر آتش داشت. یگانهای تانک و پیاده نیز با کلیه سلاحهای سبک و سنگین تیراندازی میکردند. منطقه را دود و بوی باروت فرا گرفته بود، و صدای انفجار لحظهای در قطع نمیشد. شدت عملیات رفتهرفته از ساعت1200 کم و ساعت 1400 از شدت درگیریها کاسته شد. تا ساعت1700، منطقه تقریباً آرام و توپخانهها به صورت تکتک به اجرای مأموریت میپرداختند. در آن روز، فرمانده تیپ3 زرهی لشکر92 زرهی جناب سرهنگ بهرامی با توجه به نگرانی که داشت، در قرارگاه گردان388 توپخانه حضور یافت و در مورد روند کلی عملیات صحبت و اظهار نظرهایی انجام داد. تا ساعت2200 منطقه آرام بود و سکوت همه جا را فراگرفته بود. از ساعت2300 سکوت مجدداً درهم شکسته شد و طرفین مواضع یکدیگر را در عمق زیر آتش گرفتند. یگانهای کمکی از تیپ3 زرهی لشکر92 زرهی که به منطقه آشنایی کامل داشتند، به تیپ2 زنجان در تنگ چزابه ملحق شدند. یگانهای نیروهای خودی و دشمن در خطوط مقدم با تمامی سلاحهای موجودشان، سلاحهای سبک، متوسط و سنگین و کلیه ادوات ضد تانک و خمپاره انداز مواضع یکدیگر را تا ساعت0800 زیر آتش داشتند. توپخانههای خودی جانانه و قهرمانانه و بسیار دقیق هدفهای خود را زیر آتش داشتند و پشتیبانان بسیار خوبی برای همرزمانشان در خطوط مقدم بودند. غرش توپهای موجود در منطقه واقعاً قوت قلب نیروهای در خط بود و نیروهای در خط ابهت و عظمت و دقت یگانهای توپخانه را شاهد و ناظر بودند و از عملیات توپخانههای خودی لذت میبردند و زیبایی جنگ و نقش توپخانه را از نزدیک به خوبی مشاهده میکردند.
ساعت0900 روز 20/ 11/60، به همراه سروان حسین خواجوی به آتشبار یکم گردان رفتیم و موارد ایمنی را به ستوانیکم اصلانی و بقیه نفرات تذکر داده و به آنان روحیه دادم، هرچند از نظر روحی در حد ممتاز بودند. از آنجا به گردان343 توپخانه130مم رفتیم و با فرماندهان آنها ملاقات کردیم. وضع روحی آنان نیز عالی بود. از گردان343 توپخانه عازم دیدگاه شدیم. به علت سنگینی آتش توپخانه دشمن، چندین ساعت در بین راه زمینگیر شده و از سنگرهای موجود استفاده کردیم. در حال حرکت به وسیله بیسیم تقاضای آتش کردیم و هدفهای نقشهای و همچنین اهدافی را در عمق که آشنایی کامل به آنها داشتیم، مورد اصابت قرار دادیم. در خط مقدم، بر اثر اصابت گلولههای طرفین خطی به طول تقریبی شش کیلومتر که از شمال به جنوب کشیده شده بود را آتش و دود فرا گرفته بود. در نزدیکی دیدگاه، به علت سنگینی آتش و اجرای آتش روی خودرویمان مجبور شدیم مجدداً با سروان خواجوی، ستوان رزاقی و سرباز شیبانی در پشت یک خاکریز حدود یک ساعت زمینگیر شویم.
ستوان چراغانی که به وسیله دو دستگاه نفربر از جلوی ما عبور میکرد، زیر آتش شدید توپخانه دشمن قرار گرفت که خیلی نگرانش شدیم. بالأخره در ساعت 1200به دیدگاه رسیدیم. ستوان شلویری، سرباز علی توانا و سرباز عظیمی در دیدگاه مستقر بودند. خط جلویی دیدگاه زیر آتش شدید توپخانه و خمپارهاندازهای دشمن بود، صدای انفجارها اجازه شنیدن صحبتهای دیدبانان را نمیداد. پس از بازدید از منطقه و توجه به خط مقدم که شکاف کوچکی توسط دشمن در تپههای نبعه در تاریخهای17و 18 ایجاد شده بود، مجدداً توسط رزمندگان دلیر تیپ2 زرهی زنجان پوشش داده شده بود. من شاهد بودم که توپخانه کاتیوشای گردان372 گروه33 توپخانه به فرماندهی ستوانیکم عیسی چهارگامه و ستواندوم محمد رهبری لایق مرتباً با شلیکهای 40تایی موشکهای خود بر سر دشمن، عرصه را بر آنها در تنگ چزابه تنگ کرده و تلفاتی را به آنان وارد میکردند و باعث سد پیشروی دشمن میشدند. تیپ3 زرهی لشکر92 زرهی نیز که پس از عملیات بستان در احتیاط نیروی زمینی قرارگرفته بود، در این روز برای کمک به نیروهای تیپ2 زرهی زنجان مجدداً وارد کارزار شده بود. من تا ساعت1400 که در دیدگاه گردان نزد دیدبانان بودم، جنگ به شدت ادامه داشت و هواپیماهای دشمن در این روز 26 بار مواضع یگانها در منطقه چزابه و بستان را بمباران کردند که تا آن زمان، چنین جنگی در مدت 17 ماه گذشته بیسابقه بود و از شدت آن پس از چهار روز کاسته نشده بود. طرفین، به سرعت نفرات و تجهیزات از دست داده را جبران و وارد خطوط مقدممیکردند. جنگ تا ساعت2000 آن روز همچنان به شدت ادامه داشت و در ساعت 2340 به اوج خود رسید. سربازان، درجهداران و افسران جانبرکف ارتش جمهوری اسلامی ایران در خط مقدم و توپخانههای موجود در منطقه، مدت پنج شب و روز بیوقفه و بدون استراحت با دشمن در ستیز و نبردی شدید بودند.
یادم میآید که در آن عملیات بزرگ، نفرات آتشبار یکم و دوم گردان388 توپخانه175مم خودکششی و دیگر توپخانههای مستقر در منطقه که ما شاهد تیراندازیهای آنها بودیم، خواب را بر چشمهایشان حرام کرده بودند و شرایط به گونهای بود که کسی نمیتوانست با آرامش چیزی بخورد، همگی به فکر همرزمانشان در خطوط مقدم بودند. سربازانم را میدیدم که در حین تیراندازی لقمه نانی را میخوردند تا جان دوبارهای بگیرند و اکثر نفرات آتشبار نگران بودند و با صورتهای سوخته و بعضاً سالک زده که نشان لیاقت و مدال جنگیشان بود و طبیعت خداوند بر چهرههایشان نقش کرده بود، میجنگیدند و گاهی هم با حالتی بغض کرده مأموریتشان را انجاممیدادند. ما هم مانند یگانهای در خط بودیم و مرتباً در مواضعمان گلولههای توپخانه و انواع بمب و راکت اصابت میکرد. ما از جنگ و خونریزی و طولانی شدن آن بیزار بودیم ولی چون این جنگ خانمان سوز از سوی صدام و حامیانش بر ما تحمیل شده بود، جنگ به گونهای برای ما شیرین و عزیز بود و تا بیرون راندن دشمن متجاوز از خاک کشورمان مردانه میجنگیدیم حتی اگر سالیان درازی هم جنگ طول میکشید، ما همچنان استوار ایستاده بودیم.
روزها بمبارانهای هوایی جنگندههای دشمن بیوقفه صورت میگرفت و لحظهای قطع نمیشد، اما جوانان این مرز و بوم با آن شرایط سخت زیر انواع گلولههای توپخانه و بمبها، همرزمانشان را با آتش شدید توپخانه حمایت میکردند. واقعاً آنها همانند ستارگانی بودند که در روی زمین میدرخشیدند و از نور آنها همه استفاده میکردند. شاید چنین ستارگانی هرگز در آسمانها یافت نمیشد! در تاریکی شب ستارگان را میتوان دید. ولی در آن ظلمات، قهرمانان همیشه تاریخ این کشور به عنوان رزمنده که گمنام هم بودند و هستند، میدرخشیدند و بخشی از تاریخ پرشکوه این کشور را رقممیزدند.
منبع: توپخانه دوربرد در سال 1360 ؛ اصلاني، علی اکبر،1398 ، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب