مسئله 33: سازمان
تعاریف: گزیدههائی از کتاب آموزشی رکن سوم، دافوس
کلیات: رئیس رکن سوم یا افسر عملیات، مهمترین معاون رئیس ستاد و دستیار اصلی ستادی فرمانده در موضوعات مربوط به: سازمان، آموزش، عملیات و طرحها میباشد.
مسئولیت اصلی رکن سوم درباره «سازمان»: سازمان، شامل: تشکیل و انحلال یگان/ لیست عدهها/ درخواست واگذاری یگانها/ سازمان برای رزم/ جداول سازمان و تجهیزات و جداول سهمیه و توزیع.
شرح و نکات مسئله 33:
مجموعه رکن سوم از رده گردان تا ستاد کل ساختار و نام متفاوت دارند. در رده گردان تا لشکر در ستاد گردان، تیپ و لشکر به همین نام گفته میشوند و برابر همین تعریف که در کلیات به شرح یاد شده بیان شد، وظایف خود را انجام میدهند. در رده بالاتر از لشکر و در رده نیروها، وظایف اصلی رکن سوم در 3 معاونت: معاونت طرح و برنامه، معاونت آموزشی، معاونت عملیات و اطلاعات تقسیم شده است. وظایف رکن سوم و یا معاونتهای مذکور نیرویی در رده ستاد ارتش در معاونت ادارات به نام: اداره پنجم، اداره آموزش و اداره عملیات تقسیم شدهاند.
در رده ستاد کل: در معاونتها یا : طرح و برنامه و معاون عملیات و اطلاعات، نیروی انسانی با زیرمجموعه اداره آموزش، تقسیم شدهاند.
ما در 8 سال جنگ، ستاد کل را نداشتیم، اما در بقیه سلسله مراتب مجموعههای رکن سوم وجود داشتند. در رده ارتش، اداره آموزش، بعد از 8 سال جنگ تشکیل شد. قبل از آن، وظایف این اداره از مسئولیتها و زیر مجموعه اداره سوم بود.
درباره مسئولیت مربوط به کلمه (سازمان) در موضوعات: تشکیل و انحلال یگان، لیست عدهها، درخواست واگذاری یگانها، سازمان برای رزم، در 8 سال جنگ، رکن سومها وظایف ستادی را انجام میدادند و اسناد و سوابق موجود از آن زمان که در کتابها منتشر شدهاند، گواه بر این حرف میباشد. درباره جداول سازمان و تجهیزات، لازم است بحث بیشتری ارائه گردد.
جداول سازمان و تجهیزات یگانها از پائینترین رده، شامل: گروه، دسته، گروهان، تا ارتش با وضع مطلوب فاصله زیادی دارند. جداول سازمان و تجهیزات، مدارک مصوبهای هستند که در هر کدام، مأموریت یگان، تعداد نفرات، عناوین مشاغل نفرات، کدهای تخصصی نفرات، سلاح سازمانی نفرات و بعد در قسمت تجهیزات، تعداد سلاح و سایر وسایل و اقلام مختلف لازم برای یگان مورد بحث مشخص شده است. در آئیننامههای دیگری، شرح وظایف کدهای تخصصی مذکور در جداول سازمانی درج شدهاند.
جداول سازمان در زمان جنگ 8 ساله، جداول ثابت و تعریف شده بودند، که زمان صلح و جنگ در آن یکسان، تدوین شده بود. در حالیکه، همانطور که شکل کار و موقعیت خدمتی یگان در زمان صلح و منطقه غیر عملیاتی و پادگانی، با زمان جنگ و خدمت در مناطق عملیاتی و زیر آتش دشمن و تلفات وارده و نیز اعزام به مرخصیهای عملیاتی، تفاوت دارد، جداول سازمان هم باید چنین تفاوتی را دیده و معلوم کرده باشند. در حالی که چنین تفاوت در جداول سازمان آن زمان، دیده نشده بود. نگارنده این کتاب، به مناسبت پژوهش درباره موضوعی، ناچار گردید به جداول سازمانی گردانهای نزاجا که در سالهای اخیر تدوین شده و جریان دارد، مراجعه و مطالعه نماید.
در جدول سازمانیهای اخیر مشاهده شده که در آن، تفاوتی در زمان صلح و جنگ مشخص کردهاند. بعضی مشاغل را برای زمان جنگ تعریف نمودهاند و در زمان صلح تعریف نشده و یا به تعداد کمتر منظور شدهاند. در این جداول برای زمان جنگ، نفرات احتیاط مشخص کردهاند. جداول اخیر هم با وضع مطلوب فاصله دارند، ضمن آنکه در شکل طراحی و چیدمان جداول چه درباره نیروی انسانی و چه درباره تجهیزات و وسایل، وضع خوب و قابل قبول ندیدم. کار بررسی کننده بهواسطه همین شکل و چیدمان نامناسب، خیلی سخت شده است.
در قسمت جدول تجهیزات، به شکل موضوعبندی وسایل اردتانس-سررشتهداری-مخابرات، مهندسی و غیره تفکیک شدهاند. اما در این تقسیمبندی اقلام خاص نظامی با اقلام عمومی و نیز اقلام گران قیمت و کمیاب با اقلام ارزان قیمت و فراوان در ردیف و داخل هم قرار گرفته و نوشته شدهاند. در حالی که میتوان این اقلام را به شکل منظمتر و جداشده چیدمان، نوشتاری نمود.
این کتاب درباره نیروی انسانی و جداول سازمان، در مسئلههای 1 و 3 و 5 نیز مطالبی را ارائه داده است. خواننده این مسئله 33، لطفاً برای مطالعه و یادآوری به آن مسائل نیز مراجعه کند.
در جداول سازمان مشاغلی وجود دارند که در هر روز خدمتی، تمام وقت باید فعال باشند و نبود متصدی آن شغل، کار یگان را مختل مینماید. مانند: اسلحهدار و یا انباردار گروهان، و یا مشاغل دیگر صفی و ستادی که حتی غیبت 1 ساعت خدمتی هر کدام محسوس و ایجاد نقص و اختلال در فعالیتهای جاری و خدمتی روزانه یگان مینماید. در کنار این مشاغل تمام وقت، مشاغلی هستند که فقط در وضعیتهای خاص در طول سال فعال میگردند و بقیه مواقع کار تمام وقتی برای فعالیت در آن شغل سازمانی تعریف شده ندارند. این افراد، فقط روزهای خدمتی را با ورود و خروج به موقع پر میکنند و در فعالیتهای جمعی و آموزش یگانی شرکت میکنند، مسئولیتی دیگر ندارند. نبود موجه و غیر موجه هر کدام، اختلالی و نقص در فعالیتهای جاری و روزمره یگان ایجاد نمیکند. مثلاً ما در آتشبار ارکان توپخانه گردان130 مم، تعدادی خودرو سنگین 12_10 تن سازمانی برای جابهجائی بار مبنای مهمات سنگین گردان توپخانه داشتیم که هر کدام یک راننده سازمانی داشتند. این رانندگان در زمان صلح که خدمت پادگانی داشتیم، روزانه هیچکار در رابطه با شغل سازمانی نداشتند، خودرو سازمانی هم در پارک متوقف بود و کاری که وقت روزانه خدمتی وی را پر کند، نداشت. البته همین رانندگان، وظایف تعمیر و نگهداری را نسبت به خودرو سازمانی مربوط بطور پیوسته داشتند و بخش کوتاهی از ساعات خدمتی آنان، بویژه روزهای تعمیر و نگهداری که هفتهای یک روز معمولا روزهای دوشنبه بود ، صرف این کار می شد. این درجهدار راننده با آن درجهدار اسلحهدار و یا انبار دار که دائم جلوی چشم و ایراد و سوال بود، از جهت حقوق و مزایا و درجه هم هیچ فرقی نداشت. همینطور فرق بین افسر نقشهبردار و یا افسر مهمات گردان با افسر آموزش گردان. این ایراد عدم رعایت تعادل کار خدمتی افراد، در این یگان، متوجه افراد نیست، بلکه ایراد جدول سازمان است، که اینگونه وقت خدمتی اشخاص را تنظیم، معرفی و مدیریت کرده است. نمونه همین مثالها و ایراد بهواسطه تعریفهای ناقص و حساب نشده جدول سازمان، در زمان جنگ نیز وجود داشت که بیان هر کدام، خارج از ظرفیت این کتاب است.
بهطور کلی میتوان گفت کلیه جداول سازمان مصوبه با نگاه ترکیبی از نگرش اقتصادی، تولید خدمتی پر افراد، تسهیل اجرای امور، نیاز به بازنگری دارند.
به عبارتی طراح جدول سازمان، با نگاه سرمایهگذار و کارفرمای خصوصی، جدول سازمان و شرح وظایف، مشاغل را تعریف نماید. یعنی اگر کارفرمای خصوصی، مأموریت مورد نظر یگان را قرار بود به صورت پیمانکاری تعهد و قرارداد ببندد، آیا برای آن مأموریت مورد نظر، نفرات و وسایل مندرج در جداول سازمانی تعریف شده را اقدام مینمود؟ جواب معلوم است. مسلماً نفرات و مشاغل را بهگونهای تعریف میکرد که هر کس تمام وقت، بهره خدمتی داشته باشد و بهواسطه آن، حقوق روزانه و ماهانه پرداخت مینمود. هیچ وقت کسی را استخدام نمیکرد و تمام وقت به وی مزد و حقوق نمیداد که فقط سالی چند روز نیاز خدمتی به وی داشته باشد. در مورد وسایل هم، شاید بسیاری از آن وسایل مندرج در جدول را حذف و از طرفی وسایل دیگری که در جدول نام برده نشده، برای اجرای مأموریت متعهد در قرارداد، پای کار میآورد. خلاصه با رقمی بسیار پائینتر از رقمی که از بودجه عمومی کشور صرف یگان مورد بحث میشود، هزینه مینمود و مأموریت مورد انتظار آن یگان را انجام میداد. پس با این توجیه، طراحان جدول سازمان باید فکر کنند که اگر حقوق و مخارج این یگان را برابر قراردادی شخصاً باید پرداخت میکردند، چگونه مدیریت اقتصادی و کیفی در اجرای مأموریت یگان مینمودند؟ با چنین فرضی، نسبت به طراحی جدول سازمان اقدام نمایند. به شرح مسئله 5، جایگزینی نیروهای وظیفه نیز مراجعه شود.
مدیریتهای جداول سازمانی نیروهای مسلح، لازم است درباره افزایش و پرشدن بهره خدمتی کلیه مشاغل مندرج در جداول سازمان، فکر بیشتری اعمال و به اجرا درآورند. باید تعادل در تولید خدمتی کلیه افراد پایور و وظیفه که از بودجه عمومی کشور مصرف میکنند، به عمل آید. یک دستور کلی در کلیه جداول سازمان میتوان اعلام نمود که: کلیه افراد یگان، علاوه بر اجرای وظایف مربوط به شغل سازمانی، موظف به اجرای سایر امور مربوط به مأموریت یگان سازمانی، بنا به دستور فرمانده مستقیم خود میباشند.
صدور دستور فوق، سب میشود که فرمانده گروهان و گردان و یا رئیس و فرمانده قسمتهای دیگر، تقسیم کار متعادل و بهتری در شرایط لازم و پر حجم خدمتی، نسبت به نیروهای موچود و در اختیار اعمال نمایند. توجه گردد که پیشنهاد یاد شده راه حل تمام مشکلات اشاره شده در جداول سازمان محسوب نمیگردد، بلکه فقط یکی از پیشنهادها میتواند مورد نظر قرار گیرد.
در بحث ساختار نیروی زمینی، کتاب دفاع زمینی در ایران 1400، ص481 تا 486، نظرات و پیشنهادهایی به شرح زیر ارائه داده که پیشنهاد میگردد، دست اندرکاران نیروهای مسلح آن را مورد توجه قرار دهند.
«ساختار
_ در حال حاضر ایران از طریق زمین و دریا با ۱۵ کشور جهان، همسایه و ۶۰۳۱ کیلومتر مرز زمینی و ۲۷۰۰ کیلومتر مرز ساحلی دارد.
– نیروی زمینی در سال ۱۴۰۰ (آینده فرضی نزدیک) باید دارای آن چنان ساختاری باشد که اگر دشمن از هر کدام از دروازههای مرزی مشترک با هر یک و یا چند از این کشورها قصد ورود و تجاوز داشته باشد، قادر به دفع تجاوز و تنبیه او باشد.
برابر آموزشهای کلاسیک، به هر گردان پیاده در ماموریت پدافندی، ۳ کیلومتر خط پدافندی واگذار میگردد. در شکلهای مختلف زمین ممکن است این طول ۳ کیلومتر تا حدودی کم و زیاد شود. حال اگر طول بین ۳ـ4 کیلومتر را برای مأموریت پدافندی یک گردان پیاده فرض نماییم و نسبت یک سوم را هم در هر رده به عنوان احتیاط آن رده در نظر بگیریم، با یک محاسبه سرانگشتی ساده، برای۱۰۰۰ کیلومتر خط پدافندی، تعداد ۵۶۳ گردان رزمی پیاده و زرهی[1] و به همین نسبت هم تعداد ۱۶۱ تیپ و ۴۶ لشکر و ۷-۶ قرارگاه منطقهای مورد نیاز است[2]. اگر فرض این محاسبه را تغییر دهیم، اعداد تغییر خواهند نمود. ما این اعداد را قطعی نمی دانیم و فقط به عوان مثال ارائه گردید. این محاسبه برای ۱۰۰۰ کیلومتر در نظر گرفته شده مسلما اگر با دشمن و یا دشمنهایی درگیر شویم که مرز مشترک ما بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر باشد، به همین نسبت باید تعداد یگانها بیشتر باشد.
لازم به توضیح است که این محاسبه فقط در ارتباط با طول مرز درگیر انجام شده، ولی در رابطه با نیروی مورد نیاز، عوامل دیگری نیز که مهمترین آن قدرت نظامی همسایگان و دشمن احتمالی از جهت کمی و کیفی میباشد، تأثیر گذارهستند که در این نوشتار بدان پرداخته نشده است.
با توجه به شرایط جغرافیایی سیاسی کشور، اگر بخواهیم به شکل استاندارد نیروی زمینی بالفعل و در دسترس باشیم، قاعدتا دو تا سه برابر محاسبه یاد شده باید نیرو در اختیار داشته باشیم. وجود چنین نیرویی برای یک کشور ممکن است توجيه نظامی داشته باشد، اما توجیه اقتصادی به هیچ وجه نخواهد داشت و هزینه آن برای یک کشور که نیاز به مصرف ثروت خود در راه جبران قصور گذشتههای تاریخی و پرکردن فاصله ها با افزایش شتاب و سازندگی و توسعه دارد، کمرشکن و بازدارنده خواهد بود.
پس باید به گونه ای عمل کرد که هم اطمینان به امنیت و دفاع کشور داشت و هم در سایه آن رشد اقتصادی کشور همچنان ادامه یابد. برای فراهم شدن چنین امکانی، موارد زیر در رابطه با «ساختاره نیروی زمینی ۱۴۰۰ (آینده فرضی نزدیک) توصیه میگردد:
۲ / ۱- گردانهای رزمی پیاده تا آنجا که ممکن است با وجود توان رزمی و آتش و ارتباط مناسب، سبک و چالاک باشند. این نظریه ای است که در مقالات و آثار اکثر کارشناسان نظامی برجسته دنيا بعد از جنگ جهانی دوم تا به امروز دیده میشود.
۲ / ۲- یک نظریه وجود دارد که گردانهای پیاده از حالت تاکتیکی – اداری به حالت صرفا تاکتیکی تبدیل شوند؛ در آن صورت رده تیپ و لشکر نیز حالتهای آن از وضع موجود به همین ترتیب تغییر خواهند یافت. در هر حال شایسته است از هم اکنون این حالت را نیز آزمایش و تجربه نمود و در صورت نتیجه بخشی، آن را عمومیت داد.
۲ / ۳- نظریه دیگری هم وجود دارد که سازمان تحرک گردان پیاده را از آن جدا و تحرک را در سطح تیپ متمرکز نمود و برحسب مأموریت و نیاز از طریق تیپ، خودرو در اختیار گردان و یا مأمور به گردان نمود. این حالت نیز لازم است آزمایش و تجربه شود و در صورتی که نتیجه بخش باشد، گردان پیاده سبک تر شده و فرمانده گردان نیز از توجه و صرف وقت به این قسمت از سازمان گردان نیز فارغ شده و به سایر موضوعات اصلی مأموریت گردان می پردازد.
۲ / ۴- نگارنده پیشنهاد مینماید که عامل تحرک هر قدر به صورت تمرکزی و در دست فرمانده تیپ و یا فرمانده لشکر باشد، اقتصادی تر و در عملیات کاراتر و جابه جاییها سریع تر خواهد بود. وجود نیروی انسانی قابل ملاحظه و ارتفاعات زیاد و گسترده در سرزمین پهناور ایران، ما را بر آن می دارد تا آنجا که میتوانیم گردانهای پیاده داشته باشیم.
این نوع گردانها در مقایسه با گردانهای زرهی، نیاز به تجهیزات سنگین و پیچیده و گران قیمت مانند زرهی نداشته و تأمین نیازهای آموزشی آن نیز آسان تر و کوتاه مدت میباشد. ضمن آنکه تأمین تجهیزات آن نیز چندان وابستگی به خارج از کشور ندارد.و از طرفی می توان گردان این چنینی را با انواعی انبوه از سلاح های ضد تانک که توسط نفر حمل می شود ، مسلح نمود و در مقابل تانک دشمن نیز همچون یگان زرهی بصورت ضد تانک عمل نمایند.
۲ / ۵- در رابطه با گردانهای رزمی پیاده و زرهی برای آنکه تعداد مورد نیاز زمان جنگ را داشته باشیم، ولی در زمان صلح هزینه نیروی انسانی کمتری برای آنها بپردازیم، پیشنهاد میگردد سازمان و تجهیزات موجود این گردانها یکسان بوده اما موجودی نیروی انسانی آن در زمان صلح به ۳ شکل زیر باشد:
شکل اول: گردان با صددرصد تجهیزات و سقف مجاز ۹۰%نیروی انسانی
شکل دوم: " " " " " 60% " "
شکل سوم: " " " " " 30% " "
به این ترتیب، مثلا در ۳۰۰ گردان سازمانی، نیروی انسانی ۱۲۰ گردان و در ۶۰۰ گردان سازمانی، جمعا ۲۴۰ گردان صرفه جویی میشود به عبارتی با جمعیت ۶۰ گردان میتوان ۱۰۰ گردان را پوشش داد (۶۰ درصد موجودی ۴۰ درصد صرفه جویی، برای ۱۰۰ سازمانی). حال با توجه به محاسبه ذکر شده، گردانهای سازمانی نیروی زمینی هر تعداد باشد، میتوان تعداد شکلهای سه گانه آن را محاسبه نمود.
در زمان جنگ محلهای خالی این گردانها سریعا به وسیله نیروی انسانی وظیفه و احتیاط بایستی پر شود.
در مرحله اول و ساعات آغاز جنگ، گردانهای شکل اول برای اخذ تماس و دفع دشمن اعزام میشوند و در مرحله دوم پس از پر شدن گردانهای شکل دوم و بالاخره در مرحله سوم گردانهای شکل سوم.
دلیل وجود ۶۰ درصد در گردانهای شکل دوم آن است که در زمان صلح نیز در صورت نیاز، همپای گردانهای شکل اول بتوان به آنها مأموریتهای آموزشی و آمادگی و مقابله با بليات داد.
دلیل وجود ۳۰ درصد در گردانهای شکل سوم آن است که در زمان صلح، چرخه ستادی و اداری، تدارکاتی و تعمیر و نگهداری این گردانها، مانند سایر گردانها حفظ گردد و با پر شدن نیروی انسانی در هر زمان، بتوانند با سایر گردانها هم پا و هم توان و هماهنگی اجرای مأموریت نمایند و هیچ نقصان و ناتوانی و خلاء در کار آنها احساس نشود.
۲ / ۶- سایر یگانها تا رده ستاد نیرو نیز لازم است بررسی شود و جمعیت هر کدام در زمان صلح سقف مجاز آن ۹۵ تا ۸۰ درصد تعیین گردد.
۲ / ۷- اگر بدنه نیروی زمینی و همچنین نیروهای مسلح را به ۳ رده، مقدم، میانی و عقبه تقسیم بندی نمائیم، اجزای این بدنه همانند اعضای یک موجود زنده باید متعادل و مناسب باشد. نیرویی که بی قواره و نامتناسب ردههای میانی و عقبه ستادهای آن بزرگ شده باشد، کارایی خود را از دست خواهد داد. ساختار این نوع نیروها را میتوان با یک مجموعه ساختمانی کلنگی مقایسه کرد. همچنان که یک مجموعه ساختمانی کلنگی بدون نقشه اصلی بتدریج و موردی شکل گرفته و ارتباط ناهماهنگی، بخشهای مختلف آن از جهت کاربری و استحکام و زمان ساخت و شکل دارد، ساختار این نوع نیروها هم چنین وضعی دارند. برای مطلوب سازی آن، لازم است با یک نقشه اصولی و هماهنگ با مأموریت و ساختار ردههای مجاور و بالاتر دگرگونی در تمام مجموعههای آن به عمل آید.
با چنین نگرشی، شایسته است ساختار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مورد بازنگری و دگرگونی برای ورود به سال ۱۴۰۰ قرار گیرد.
۲ / ۷- به طور کلی در طراحی و تنظیم جدول سازمان هر یگان یا قسمت، باید طراح آن با توجه به این سؤال که اگر اجرای مأموریت و یا فعالیتهای مورد نظر، به یک شرکت خصوصی برابر قراردادی سپرده می شد، آن شرکت خصوصی که باید حقوق و دستمزد کارکنان را رأسا می پرداخت، با حداقل و حداکثر چند نفر، این کار را انجام میداد؟ با همین نگرش جداول قسمتها و سازمانها باید طراحی گردد و به خاطر مواردی نظیر: بالا بردن محل و درجه سازمانی و یا حق جذب و یا فوق العاده شغلی، تعداد نفرات یک قسمت، خارج از نیاز و اعتدال، طراحی و در سیر مراحل تصویب قرار نگیرد.»[3]
راهحلها و پیشنهادهای مسئله 33:
1 ـ بازنگری کلیه جداول سازمان و تجهیزات از رده گروهان تا رده ارتش و تفاوت نمائی هر کدام در زمان صلح و جنگ.
2 ـ مشاغل تمام وقت و نیمه و پاره وقت، شناسائی و برای پر شدن وقت و بهره خدمتی مشاغل نیمه و پاره وقت، چاره اندیشی در سمت و سوی کیفیت و سهولت بیشتر اجرای مأموریت یگان شود. به بخشی از شرح مسئله 5 نیز مراجعه شود.
3 ـ نسبت به ساختار مندرج در کتاب دفاع زمینی در ایران 1400 توجه جدی به عمل آید.
4 ـ نسبت به دورستهای شدن نیروهای پایور ارتش و سپاه، با ملاحظه بخشی از شرح مذکور در مسئله 5 اقدام جدی به عمل آید و در توضیحات جداول سازمانی نیز منظور شود.
5 ـ نسبت به اشتغال بازنشستگان داوطلب و واجد شرایط در زمان جنگ، در مشاغل غیر عملیاتی و اعزام نفرات شاغل آن به یگانهای عملیاتی برای افزایش استعداد نیروی انسانی جبهههای جنگ اقدام لازم در توضیحات جداول سازمان به عمل آید.
6 ـ نسبت به استفاده از نیروهای احتیاط رزمی مشاغل غیر عملیاتی و یگانهای خارج از جبهه و اعزام نیروهای وظیفه که شرایط معافیت ندارند به جبهههای جنگ اقدام و توضیحات لازم در جداول سازمانی منظور گردد. به شرح مسئله 3 نیز مراجعه شود.
7 ـ نسبت به استفاده از نیروهای غیر نظامی و پیمانکاری برای امور خدماتی یگانهای خارج از جبهه اقدام لازم، بویژه در زمان جنگ به عمل آید و توضیحات لازم در جداول سازمانی منظور گردد. به شرح مسئله 9 نیز مراجعه شود.
8 ـ نسبت به سبک شدن و چالاکی یگانهای رزمی با حذف بعضی قسمتها و سپردن مأموریت و وظایف به یگان بالادستی، نظیر حذف بخشی از تحرک سازمانی گردان و انتقال به یگان ترابری تیپ به شکل تمرکزی. و یا موارد دیگر که نیاز به کارشناسی و آزمون دقیق دارد. بحث تمام جزئیات موضوع از ظرفیت این کتاب خارج است. در اینجا با چند جمله نمیتوان پیشنهاد قطعی ارائه داد.-+
9 ـ دفاتر جداول سازمان و تجهیزات به شکلهای مطلوب و قابل فهم آسانتر طراحی گردد. معایب شکل فعلی برطرف گردد. بهطور کلی دفاتر جدول سازمان و تجهیزات باید راهنمای مورد پسند و بسیار خوبی برای کلیه نفرات یگان، بویژه فرماندهان و ستاد یگان باشند.
10 ـ در جداول سازمانی یگانهای عملیاتی که در زمان جنگ، باید در مناطق عملیاتی حضور و اجرای مأموریت نمایند، استعداد سازمانی نیروهای وظیفه این نوع یگانها عدد 146 درصد منظور شود. در بخشی از شرح مسئله 1 مراجعه شود.
منبع: درسهای هشت سال جنگ تحمیلی ؛ صادقیگویا، نجاتعلی،1399 ، انتشارات سبز ایران
1ـ در فرض این بحث گردانهای زرهی نیز هم برای حفظ خطوط پدافندی به کار گرفته میشوند. هرچند که در بحث کلاسیک، آن را برای مأموریت آفندی فقط به کار میگیرند، اما نیاز است در این تعریف انعطاف به خرج داده شود تا از مشکل هزینه و نگهداری نیروی نظامی هم تا حدودی، در زمان صلح و جنگ کاسته شود. اینکه چه تعداد آن پیاده و چه تعداد زرهی باشد، چون شرح آن از طبقهبندی عادی فراتر میرود، لذا وارد آن بحث نمیگردیم و بررسی آن را به کارشناسان و ستادهای نیروهای مسلح میسپاریم.
[2]ـ محاسبات اعداد حاصله به شرح زیر است:
286 گردان در خط= 5/3 کیلومتر طول خط هر گردان ÷ 1000 کیلومتر
تعداد گردان احتیاط 95= 3÷286
تعداد گردان در خط و احتیاط 381= 95+286
هر تیپ دارای 4-3 گردان
تیپ در خط 109=5/3÷381
یکسوم تیپهای در خط تیپهای احتیاط
تیپ احتیاط 36=3÷109
تیپ در خط و احتیاط 145=36+109
هر لشکر4-3 تیپ
لشکر 41=5/3÷109
جمع لشکرهای موردنیاز 46=5 لشکر احتیاط برای 5 قرارگاه + 41
جمع تیپهای مورد نیاز 161=5/3×46
جمع گردان پیاده و زرهی مورد نیاز 563=5/3×161
[3]. نقل قول از کتاب «دفاع زمینی در ایران 1400»
انتهای مطلب