شرح و نکات و پیشنهادهای مسئله 32:
در کتاب رکن دوم دافوس درباره هر کدام از نمونههای یاد شده، شرح مختصری به شکل آموزشی ارائه شده است. هر چند که در مورد دفتر روزنامه، دفتر کار، خلاصه اطلاعاتی، نقشه وضعیت، توضیحی دیده نشد. اما در سوابق اسناد موجود از دوره زمانی 8 سال جنگ، در منابع کتابخانهای میبینیم که تمام نمونههای یاد شده در مجموعههای اطلاعاتی و رکن دوم ردههای مختلف وجود داشته و برابر آن تکمیل و به روز میگشت. با استفاده از آنها تبادل و مدیریت اطلاعات وجود داشت.
ما در منابع کتابخانهای موجود از 8 سال جنگ حتی در مواردی تا رده تیپهای نزاجا، میبینیم که نمونههای یاد شده را مورد استفاده قرار دادهاند و به ردههای پائین دست و بالادست ارسال نمودهاند.
دفتر روزنامه، نمونه شکلی است که تمام ارکان ستادها باید مورد استفاده قرار دهند.
دفتر کار نمونه شکلی است که کلیه موضوعات اصلی مربوط به وظایف رکن دوم در آن تقسیم بندی و جدا شده و آخرین اطلاعات دریافتی در هر کدام از موضوعات درج و بهرهبرداری میگردد. به عبارتی مانند کاری که پژوهشکران میکنند. از منابع مختلف، برداشت و فیش نویسی کرده و در نهایت در تدوین کتاب به شکل منظم بهرهبرداری میکنند. مسلماً عناصر اطلاعاتی، هر قدر دفتر کار جامعتر، منظمتر، بررسی شده دقیق و به روزتری داشته باشند، خروجی و نتیجهگیری بهتری هم از اطلاعات موجود خواهند داشت.
در طرح جمعآوری اخبار، عناوین مشخص در قالب جدولی وجود داشته و برابر آن، اقدامات لازم انجام و جدول تکمیل میگردد. شامل: عناصر اصلی اخبار، سایر نیازمندیهای اطلاعاتی/ قرائن: قرائنی که بهترین پاسخ را به سوال پرسیده شده بدهند، نام بردن از کلیه عوامل جمعآوری اخبار و اطلاعات مورد انتظار، زمان و مکان گزارش، ملاحظات.
برآورد اطلاعاتی عناوین اصلی آن، شامل: 1 ـ مأموریت 2 ـ منطقه عملیات: جو، زمین، سایر مشخصات/ 3 ـ وضعیت دشمن: گسترش، ترکیب، استعداد، فعالیتهای مهم و اخیر و کنونی، ویژگیها و نقاط ضعف/ 4 ـ توانائیهای دشمن: برشماری توانائیها، تجزیه و تحلیل و بحث/ 5 ـ نتیجه: تاثیر منطقه عملیات در راههای کار خودی، راههای کار احتمالی، آسیبپذیری دشمن. هر کدام از عناوین فرعی اشاره شده، به اجزاء دیگر تقسیمبندی میشوند.
خلاصه اطلاعاتی، معمولاً در هر 24 ساعت با شماره متوالی تکمیل و ارسال میشود. در حقیقت گزارش نوبهای اطلاعاتی میباشد. عناوین اصلی آن عبارتاند از: سرلوحه / 1ـ وضعیت کلی/ 2ـ فعالیتهای زمینی دشمن/ 3ـ توپخانه صحرائی و پدافند هوائی/ 4ـ مهندسی/ 5ـ لجستیکی/ 6ـ هوایی/ 7ـ تاکتیکهای جدید/ 8ـ ترتیب نیروها/ 9ـ نتیجهگیری/ پایان و خط امضاء.
توجه شود که این عناوین قطعی نبوده و میتوان عناوین دیگری را به آن اضافه و یا کم نمود.
بررسی منطقه عملیات، عناوین اصلی آن عبارتاند از:
1ـ منظور و ملاحظات محدودکننده 2ـ شرح کلی منطقه عملیات 3ـ جنبههای نظامی منطقه 4ـ اثرات مشخصات منطقه عملیات/ خط امضاء.
هر کدام از عناوین یاد شده، اجزاء دیگری هم دارند و اطلاعات هر کدام ارائه میگردد.
پیشرفت علوم روز در روزگار کنونی، کمک زیادی میتواند به تهیه بررسی منطقه عملیات دقیق بنماید. اگر آن اطلاعات دریافت شده از منابع علمی و کتابخانهای و بررسیهای میدانی با شم اطلاعاتی و یا هوش اطلاعاتی مدیران اطلاعات ترکیب گردد، مسلماً بررسی منطقه عملیات، بسیار برای مجموعه نیروهای میدان نبرد مفید خواهد بود. اما اگر تکمیل نمونه بررسی منطقه عملیات، فقط برای رفع تکلیف ستادی تهیه و ابلاغ گردد به نظر میآید چندان کارآئی نخواهد داشت.
پیوست اطلاعاتی به طرح یا دستور عملیاتی، معمولاً به نام پیوست الف طرح یا دستور عملیاتی صادر میشود، ما در سوابق و اسناد 8 سال جنگ، میبینیم که این پیوست همیشه وجود داشته و صادر گردیده است. شامل 8 ماده است: 1ـ خلاصه وضعیت دشمن 2ـ عناصر اصلی اخبار و سایر نیازمندیهای اطلاعاتی 3ـ عوامل جمعآوری اخبار شامل، دستور به یگانهای زیردست و زیر امر و درخواست از یگانهای بالاتر و همجوار 4ـ روش جابهجا کردن اسناد، پرسنل، وسائل 5ـ سهمیه اسناد و تجهیزات مورد نیاز 6ـ دستورات حفاظت اطلاعاتی 7ـ توزیع گزارشها، دستورات لازم درباره گزارشها و گیرندگان 8ـ دستورهای متفرقه.
نقشه وضعیت، مدرکی است که بر روی آن، محل یگانهای دشمن با علائم نظامی مشخص و ارائه میگردد. این نقشه آخرین جابهجائیها و محل یگانهای دشمن را تا رده گردان نشان میدهد.
نکات دیگر:
تجربه 8 سال جنگ بر ما معلوم کرد که یگانهائی که از مجموعه رکن2 و افسران و مدیران اطلاعات شایسته، مجرب، باهوش، پرانگیزه برخوردار بودند، شانس بسیار خوبی نصیب آن یگان و فرمانده آن شده بود. اما یگانها و فرماندهانی که از وجود چنین افسران گفته شده محروم و رکن2 ضعیف داشتند، با مشکلات زیادی در مدت مأموریت 8 ساله و یا مقاطعی از آن که چنین وضعی داشتند، مواجه بودند.
تجربه 8 سال جنگ به ما میگوید از تقویت رکن2 و انتصاب افسران باهوشتر از افسران با درجهبندی متوسط، در مشاغل رکن2 غفلت ننمائیم. افسران باهوش رکن2، با شنیدن، دیدن بعضی مطالب، رفتار، اشخاص، وسایل، متوجه مطالب و اطلاعاتی میشوند که اشخاص عادی متوجه آن نمیشوند. به عبارتی، آن چیزی که دیگران با دو چشم میبینند و نتیجهگیری میکنند، افراد باهوش، همان مشاهده را با چشم سوم هم میبینند و نتیجهگیری فراتر از معمول مینمایند. یکی از مصادیق این حرف، توجه به قرائن است که در نمونههای اطلاعاتی، جایگاه تعریف شده دارد.
ما در سوابق عملیاتهای آفندی و پدافندی 8 سال جنگ میبینیم که معمولاً در مدارک و گزارشهای اطلاعاتی، وقتی از یگانهای دشمن نام میبرند، در رده لشکر و یا تیپ مستقل اعلام میکنند. در حالیکه این نوع بیان سبب میشود که شنونده و یا خواننده، نتواند اندازهگیری ذهنی دقیقی از توان دشمن و مقایسه آن با توان خودی تصویر سازی نماید. ما وقتی میگوئیم و یا مینویسیم لشکر الف، لشکر ب و غیره، چه میدانیم که شنونده و یا خواننده، آن را با چند گردان تصور میکند؟ ما در سوابق نیروهای خودی میبینیم لشکرهائی داشتیم با 3 تیپ، دیگری با 4 تیپ و لشکری با 2 تیپ و حتی لشکری بدون تیپ که به نام لشکر عملیاتی گفته میشدند. و باز همین تیپها از 1 تا 4 گردان رزمی متفاوت بودند. در حالی که در میدان نبرد، این گردانهای دشمن و خودی هستند که درگیر میشوند، بقیه عناوین مانند تیپ و لشکر، در حقیقت عناصر بالادستی هستند و شامل ستاد و هدایت چند گردان رزمی و پشتیبانی رزمی و خدمات رزمی. اما آنچه که بیشترین و اصلیترین سهم را در سرنوشت میدان نبرد در عملیاتهای آفندی و پدافندی دارند، گردانهای رزمی است و تعداد کمی یا زیادی هر کدام، نسبت به طرف مقابل.
کتابهائی هم که تاکنون در مورد عملیاتهای 8 سال جنگ منتشر شده و در آن یگانهای طرفین را معرفی نموده، از آنجا که تا رده لشکر و تیپ مستقل، اسم برده شده است، هنوز هم ما نمیتوانیم با خواندن آن، بفهمیم، در آن میدان نبرد، چند گردان با چند گردان جنگ میکردند. هر چند که اهل فن با ترکیب اطلاعات و تجربه شخصی در آن زمان، این چند – چند را متوجه و میفهمند، اما این فهم برای دیگران، با این شیوه ارائه اطلاعات میسر نیست.
پیشنهاد این کتاب آن است که مجموعههای اطلاعاتی و همچنین عملیاتی در معرفی یگانهای دشمن و خودی، حتما در کنار اسامی آنها، تعداد گردان موجود هر کدام را نیز مشخص و معرفی نمایند. بهطور مثال کتابها نوشتهاند تک لشکر21 در 23/7/59 و یا عملیات نصر در تک لشکر 16 در 15/10/59 و شرح عملیات، در این کتابها اگر دقت شود، بالاخره معلوم نکردهاند که در این عملیاتها، چند گردان رزمی خودی با چند گردان رزمی دشمن درگیر بودند. هر کدام چند گردان درگیر، چند گردان تقویت نزدیک و چند گردان تقویت دور داشتند؟ و در نهایت تا پایان عملیات، خودی چند گردان رزمی وارد میدان نبرد کرد و دشمن چند گردان؟ حتی اگر قرار باشد هر عملیات، با اندازهگیری دقیقتر، مورد ارزیابی و قضاوت دیگران قرار گیرد، باید اندازه و استعداد عددی کمی و کیفی رزمی نیروی انسانی، سلاح و تجهیزات و آتش، گردانهای رزمی طرفین نیز مقایسه و گفته شود، معمولاً در کتابها و اسناد باقی مانده، میبینیم که تا این حد، هیچ وقت، دقت و اندازهگیری نشده است. به بخشی از شرح مسئله 1 نیز مراجعه شود.
ما در 8 سال جنگ، هر زمان که عملیاتهای بزرگ در سطح بیش از یک لشکر اجرا میکردیم، شاهد بودیم که منطقه مورد نظر و اطراف آن، وضعیتی فراتر از روزهای معمول، در جمعیت منطقه، رفت و آمد خودروهای منطقه پیدا میکند. برای دریافت اطلاعات بیشتر اگر به این جادهها و شهرهای نزدیک به منطقه و نیز ایستگاههای صلواتی، تلفنخانه، گرمابه داخل شهرهای نزدیک منطقه و غیره و بهطور خلاصه اماکنی که محل رفت و آمد عمومی رزمندگان بود، کسی وارد میشد، خیلی زود میتوانست متوجه تغییرات و احتمال عملیات عمده بشود. اگر آن شخص، کمی هم اهل فن و جستوجوگر بود، حتی میتوانست اطلاعات دقیقتری نسبت به زمان و مکان عملیات بفهمد. با این توصیف، میتوان گفت که بهطور کلی پنهان ماندن زمان و مکان عملیاتهای بزرگ از دشمن، تقریباً میسر نبود، زیرا دشمن هم عواملی را در منطقه نیروهای ما داشت و یا نفوذ داده بود و به شکلهای تخصصی اطلاعاتی، این اطلاعات را دریافت و با سایر منابع اطلاعاتی با استفاده از توان خود و سایر کشورهای پشتیبان، ترکیب و بهرهبرداری مینمود. ضمن آنکه توجه داشته باشیم که نیروهای مسعود رجوی خائن نیز با دشمن همکاریهای اطلاعاتی موثری داشتند.
اشکالات دیگر در رکن2 و اطلاعات یگانهای اجا:
1- عدم به موقع وصول یا عدم وصول عکسبرداری هوایی، بویژه در شرایط برتر هوایی با دشمن.
2- عدم رابطه شنود الکترونیک (فاشا) با سایر نیروها و بالعکس
3- عدم رابطه شنود و بررسی های راداری نداجا با سایر نیروها
4- نداشتن گشتیهای با نفوذ عمیق در سال اول و دوم جنگ در اجا (در سپاه شرایط بهتری بود) تا تشکیل گپارها.
5- تلاش کافی برای اعزام گشتی دستبرد و تاخت و گرفتن اسیر معمول نگردید.
6- ما سوتی و گاف زیاد با اطلاعات آشکار در اختیار دشمن قرار می دادیم.
7- عدم آموزش دیدبانان خمپاره و توپخانه با نیازهای اطلاعاتی یگان رزمی
8- دشمن از ماهواره و آواکسها برای جمع آوری اطلاعات بهره میبرد و ما فاقد آنها بودیم.
9- ستون پنجم دشمن در نیروها، شهرها، روستاها و محلهای استقرار خودی حضور داشتند، ولی ما بالعکس، منابع اینچنینی نداشتیم و اگر سپاه داشت، ارتش بی بهره از اطلاعات آنان بود.
منبع: درسهای هشت سال جنگ تحمیلی ؛ صادقیگویا، نجاتعلی،1399 ، انتشارات سبز ایران
انتهای مطلب