نامبرده در حل مسایل اطلاعاتی که سایر افسران ستاد در حیطه مسئولیتهای خود با آن روبهرو میگردند، مورد مشاوره قرار گرفته و به آنان کمک مینماید. رکن2 علاوه بر وظایف ستادی خود، وظایف عملیاتی ویژهای نیز دارد که به فعالیتهای ضد اطلاعاتی و تهیه اطلاعات مربوط میگردد.
مسئولیتهای رکن دوم عبارتاند از:
الف ـ تهیه اطلاعات ب ـ استفاده از اطلاعات و اخبار پ ـ ضد اطلاعات
ت ـ آموزش اطلاعات ث ـ مسئولیتهای دیگر
مسئله 29: اهمیت، وظایف و سازمان رکن دوم
تعاریف:
کتاب رکن دوم دافوس:
مقدمه: از دیرباز و به گواهی تاریخ، در جنگهای گذشته، پیروزی و شکست هر عملیات نظامی، عمدتاً متکی بر اطلاعات صحیح، دقیق و به موقع بوده است.
در ادوار و اعصار مختلف، اطلاعات، جایگاه خود را بیش از پیش تثبیت و توجه صاحب نظران و طراحان نظامی را جلب نموده است. عصر حاضر نیز که عصر اطلاعات نامیده میشود، با سرعت شگرف، مراحل مختلفی را از «کسب اطلاعات» و «تجزیه و تحلیل اطلاعات» گذرانده و جای خود را به «صدور اطلاعات» داده است. لزوم تجهیز سازمانهای نظامی به ابزار لازم و آموزش نظامیان برای ردهها و سطوح مختلف سازمان، به منظور تصدی مشاغل مختلف فرماندهی، مدیریتی و طراحی، ضرورت آگاهی آنان به مسائل اطلاعاتی و عملیاتی را بیش از پیش ایجاب مینماید.
کلیات: اطلاعات دقیق و صحیح، همچون سلاح برندهای است که اگر فرماندهان، آن را درک و بنا به وضعیت بهطور مناسب مورد استفاده قرار دهند، توانائیهایشان در حصول پیروزی افزایش خواهد یافت. از طرفی طرحریزی «عملیات اطلاعات» گردآوری اخبار و تبدیل آن به اطلاعات صحیح و دقیق، کار دشواری است و نیاز به پرسنل آموزش دیدهای دارد که علاقهمندی و شم اطلاعاتی و تجربه کافی را داشته باشند. بنابراین، اطلاعات یک تخصص ظریف و حساس است. پرسنلی که در مشاغل اطلاعاتی سازماندهی میشوند، میبایست از ویژگیهای خاص برخوردار باشند.
کتاب رکن دوم دافوس، تعاریفی را درباره واژههای زیر ارائه داده است:
اخبار نظامی، اطلاعات نظامی، اطلاعات رزمی، اطلاعات استراتژیکی، مناسبات بین اطلاعات رزمی و اطلاعات استراتژیکی، و حفاظت اطلاعات را بیان نموده است.
اطلاعات رزمی: دانستنیهای مربوط به جو، زمین و دشمن است که یک فرمانده برای طرحریزی و هدایت عملیات تاکتیکی به آنها، نیاز پیدا میکند.
گزیدههایی از تعاریف کتاب رکن دوم دافوس:
افسر اطلاعات علاوه بر هماهنگی با سایر افسران ستاد، مسئول جمعآوری و پرورش اخبار و تهیه گزارشهای مربوطه نیز میباشد.
فرمانده، مسئول کلیه فعالیتهای اطلاعاتی یگان خود، از جمله جمعآوری اخبار مربوط به دشمن و منطقه عملیات، تبدیل اخبار به اطلاعات و انتشار اخبار و اطلاعات به یگانهای بالاتر، پائینتر، همجوار و انجام اقدامات حفاظت اطلاعات میباشد.
افسر اطلاعات، عنصر اصلی ستاد برای مشورت و کمک به فرمانده در مسئولیتهای اطلاعاتی است. او تلاش در جستجوی روشهائی برای تسهیل در اجرای مأموریت فرمانده مینماید. اطلاعات مورد نیاز فرمانده را پیشبینی و پیشنهاد مینماید که پس از تصویب فرمانده، اساس تلاش جمعآوری را تشکیل میدهند.
مبنای اصلی تعیین نیازمندیهای اطلاعاتی، عناصر اصلی اخبار میباشد که توسط فرمانده مشخص میگردد.
تصمیم به کاربرد احتیاط در عملیاتهای آفندی و پدافندی، مبتنی بر صحت و دقت و اهمیت اخبار است و افسر اطلاعات، مسئولیت نظارت و هماهنگی در صدور دستورات جمعآوری اخبار و به موقع بودن آن را دارد.
افسر اطلاعات، در طرحریزی ماموریتهای پوشش و فریب تاکتیکی، با در اختیار گذاردن توانائیها و محدودیتها، تجزیه و تحلیل آسیبپذیریها، نقاط ضعف و ویژگیها و فعالیتهای مهم اخیر دشمن که مورد استفاده دارند، افزایش تلاش حفاظت اطلاعاتی به منظور ممانعت دشمن از دستیابی به طرحهای خودی و هماهنگ کردن جنبههای فریب الکترونیکی با افسر جنگهای الکترونیکی ستاد، به افسر عملیات کمک میکند.
افسر اطلاعات در حیطه مسئولیتهای اطلاعاتی خود، مسئول تامین عملیات نیز میباشد. او طرحها و خط مشهای تامین عملیات را در حیطه مسئولیت عملیات اطلاعاتی، ارتباط، اقدامات تامین مخابرات ضد الکترونیکی، آموزش و پوشش و فریب تاکتیکی به فرمانده پیشنهاد میکند.
برای اجرای هر امری ممکن است به هماهنگی بین اعضاء ستاد عمومی و تخصصی نیاز باشد. اصولاً فرمانده یگان از نظر اطلاعات رزمی مورد نیاز، به قسمت رکن دوم، عناصر مامور از گروه پشتیبانی اطلاعات رزمی و یگانهای تابعه متکی است.
عاملی که بایستی در نظر گرفته شود، نیاز به مداومت عملیات (24 ساعته) در قسمت اطلاعات میباشد. قسمت اطلاعات بایستی، قابلیت انعطاف لازم را داشته باشد که ضمن رو به رو شدن با حجم زیاد کار، حین جابهجاییها، زیانی به تداوم عملیات اطلاعاتی وارد نگردد. رئیس رکن دوم، نفراتی را برای کار در مرکز عملیات تاکتیکی تخصیص میدهد و ممکن است پرسنلی را نیز برای پاسگاه فرماندهی یدکی در نظر بگیرد.
عملیات اطلاعاتی: عملیات اطلاعاتی بر اساس عناصر اصلی اخبار و سایر نیازمندیهای اطلاعاتی مربوط به دشمن و منطقه عملیات که برای اجرای مأموریت، مورد نیاز فرمانده است، انجام میگیرد.
مناطق عملیات اطلاعاتی به مناطق نفوذ، منطقه مورد علاقه و منطقه بلا واسطه تقسیم میگردند.
اصول عملیات اطلاعات:
1 ـ وابسته به عملیات تاکتیکی 2 ـ مفید باشد 3ـ به موقع باشد.
4 ـ قابلیت انعطافپذیری داشته باشد. 5 ـ نیاز به تجسم و پیشبینی دارد.
6 ـ نیاز به اقدامات تامینی مداوم دارد. 7 ـ مداومت در مبادله اخبار و اطلاعات مورد نیاز.
پرسنل غیر مجاز نبایستی به هیچ وجه در جریان عملیات اطلاعاتی عوامل، منابع اخبار و تولید اطلاعات قرار گیرند. با توجه به پیشرفت تکنولوژی الکترونیک و سایر رسانهها، نیاز است بر اصول مقدماتی اطلاعاتی و نیز اصول نه گانه جنگ از دیدگاه اطلاعاتی، نگرشی مجدد اعمال گرددد.
شرح و نکات مسئله 29:
در ساختار نیروهای مسلح، در رده گردان تا لشکر، کلمه رکن2 با تعریف قسمت سازمانی در مجموعه ردههای نام برده شده وجود دارد و در ردههای بالاتر، قسمتهای سازمانی، با کلمات معاونت اطلاعات، اداره دوم دیده میشود.
در زمان جنگ تحمیلی 8 ساله نیز چنین ساختاری وجود داشت. منتها در آن زمان تشکیلاتی به نام ستاد کل نیروهای مسلح وجود نداشت و این ستاد در 2 ماه پایانی جنگ 8 ساله شکل گرفت و به تدریج توسعه یافت.
درباره آن 8 سال میتوان پرسشهای زیر را درباره رکن2 و اطلاعات بیان نمود.
1 ـ آیا با توجه به تعاریف علمی موجود و مورد انتظار، قسمتهای سازمانی رکن2 و یا اطلاعات، در مجموعه تشکیلات نیروهای مسلح قابل قبول و موفق بودند؟
2 ـ آیا در چرخه مجموعه رکن2 کلیه ردهها، نفرات کارآمد شامل: افسران و درجهداران و بالاخره رؤسا و مدیران مناسب با قابلیتهای لازم و کافی وجود داشتند؟
3 ـ آیا تهیه، تولید و تبادل اطلاعات ردههای مختلف از گردان تا ارتش و برعکس، بهطور مناسب و سریع و به موقع انجام و هم افزایی میشد؟
4 ـ آیا در مدت 8 سال جنگ، امکان جایگزین نیروهای رکن2 در نقل و انتقالات لازم برای جلوگیری از فرسایش و نارضایتی افراد با طولانی شدن جنگ و یا تلفات رزمی و غیر رزمی برای فرماندهان با نیروهای مشابه از جهت کارآمدی، دانش و تجربه وجود داشت؟ و یا قسمتهای رکن2 در صحنه عملیات از وجود نیروهای کارآمد و مجرب به تدریج خالی و یا فقیرتر میشدند؟
5 ـ آیا ابزار و تجهیزات مناسب و کافی برای قسمتهای رکن2 در ردههای مختلف وجود داشت؟
6 ـ آیا آموزشهای عمومی درباره اطلاعات و ضد اطلاعات برای کلیه رزمندگان به مقدار کافی انجام میگرفت و در زنجیره تهیه و تولید و هم افزایی اطلاعات و همکاری و هماهنگیهای فردی، سازمانی محسوس بود؟
7 ـ آیا دورههای تخصصی اطلاعات برای افسران و درجهداران به منظور تربیت آنان در تکمیل قسمتهای رکن2 برقرار و پایدار بود؟
8 ـ آیا تبادل اطلاعات با رویکرد همافزایی بین ارتش و سپاه وجود داشت؟ پاسخ این کتاب با توجه به منابع کتابخانهای و میدانی، به هر کدام از پرسشهای یاد شده به شرح زیر است:
پاسخ پرسش 1: قسمتهای سازمانی وجود داشتند، اما در کلیه قسمتها، استعداد موجود صد در صد نبود و کسری سازمان وجود داشت. از طرفی نیروهای موجود نیز در مجموع از کارآمدی، دانش و تجربه لازم برابر آنچه که در منابع علمی تعریف شده، برخوردار نبودند. هر چند که تعدادی از نیروهای فعال در این قسمتها، توان و کارآمدی بسیار خوبی داشتند، اما کافی نبود و این نفرات به نسبت مجموع نفرات این چرخه، عدد کوچکی را تشکیل میدادند. به همین سبب میتوان موفقیت مجموعه رکن 2ها را از ضعیف تا متوسط محسوب نمود.
تقسیم بندی به شکل: ضعیف، متوسط، خوب، خیلی خوب در نظر گرفته شده است.
پاسخ پرسش 2: در پاسخ پرسش 1 اشاره شد.
پاسخ پرسش 3: این چرخه وجود داشت، اما در قبول کلمات سریع و به موقع و هم افزایی، کلمه تردید وجود دارد و نمیتوان آن را قبول نمود. وجود سامانه بوروکراسی و سرعت را فدای تکلیفها و مسئولیتهای خدمتی و تهیه اسناد مطمئن خدمتی، سبب کاهش سرعت و کاهش هم افزایی بود.
پاسخ پرسش 4: میتوان گفت، چنین امکاناتی وجود نداشت. به دلایل مختلف با خروج خدمتی یکی از افسران و مدیران رکن2 از چرخه اطلاعاتی جنگ 8 ساله بویژه از حضور در میدان نبرد، ما شاهد بودیم که فرد بعدی یا این کاره نبوده و یا چند درجه ضعیفتر از قبلی بود. به همین نسبت، جبهه جنگ ما از جهت توان اطلاعاتی به تدریج ضعیفتر میشد. البته این پیامد را هم باید نتیجه رفتار و تعاریف نامتعادل مقررات ارتش خود محسوب کنیم. زیرا وقتی بیشترین سنگینی رزمی 8 سال جنگ در افسران و درجهداران رسته پیاده و بعد زرهی و بعد توپخانه و بعد مهندسی تعریف کنیم. نتیجهای بهتر از این نباید انتظار داشته باشیم.
ما اگر به مجموعه افسران رکن2 در آن دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که بیشترین آنان از رسته پیاده بودند و درصد کمتری در رسته زرهی و خیلی کمتر از ان در رسته توپخانه بودند. مگر منابع موجود در رسته پیاده و زرهی و توپخانه چقدر است که ما بخواهیم از جمعیت آن رستهها، نفرات مورد نیاز گردانهای پیاده، زرهی و توپخانه و علاوه بر آن نفرات مورد نیاز ستادهای تیپ و لشکر و قرارگاهها و ستاد نیروها را تأمین نمائیم. و باز در بین این جمعیت مگر چند نفر و یا چند درصد وجود دارند که علاوه بر دورههای طولی: مقدماتی، عالی و دافوس؛ دورههای تخصصی اطلاعات را نیز طی نموده و دارای تجربه در مشاغل اطلاعاتی بوده و از طرفی بدون حاشیههای شخصی، خدمتی، انگیزشی و گرفتاری خانوادگی و نیز استعداد لازم باشند. وقتی این چنین حساب و کتاب میکنیم، متوجه میشویم که چقدر از این جهت فقیر بودیم. هچنانکه در شرح مسئله 5 در صفحات گذشته بیان شد، تا وقتی که این محدودیت تک رستهای را بر خود تحمیل بداریم، انتظاری بهتر از این نمیتوان داشت و هر اقدام برای رفع اشکال انجام گیرد، محدود بوده و اساسی نخواهد بود.
پاسخ پرسش 5: ما در 8 سال جنگ به علت تحریمهای بینالمللی و به علل اقتصادی از ابزار و تجهیزات لازم و پیشرفته، مانند دشمن برخوردار نبودیم. مثلاً در تهیه عکسهای هوائی محدود به چند هواپیما و کمتر از انگشتان یک دست بودیم. آن زمان پهباد هم نداشتیم. بودجه کافی برای تامین منابع انسانی و هزینههای مربوط به آن، در داخل و خارج و خاک دشمن نداشتیم. این بودجه به ردههای مختلف از پائین تا بالا توزیع لازم و مناسب نداشت. در استفاده از وسایل نقطهیاب جغرافیائی محروم بودیم. در دوربینهای بزرگ دیدهبانی محدودیت داشتیم. دوربین دید در شب محدودیت داشتیم و تقریباً به صفر نزدیک بودیم. درباره وسایل الکترونیک، اقدامات ضد الکترونیک، اقدامات ضد ضد الکترونیک میتوانیم تعریفی ضعیف محسوب کنیم. درباره پست شنود میتوانیم از ضعیف تا متوسط تعریف کنیم. بهطور نمونه ما در عملیات طریقالقدس از طریق پست شنود متوجه تصمیم دشمن بر پاتک شدیم و اقدامات لازم را در دفع پاتک دشمن به موقع داشتیم. در مورد سایر وسائل و ابزار لازم اطلاعاتی نیز میتوان مانند تعاریف فوق شرح داد.
پاسخ پرسش 6: درباره اطلاعات و ضد اطلاعات در برنامههای آموزشی نیروهای پایور و وظیفه در دورههای مختلف، رزم مقدماتی، مقدماتی و عالی رستهای و بالاخره دافوس و هر کدام به تعداد ساعات و عناوین مشخص شده وجود دارد و آموزش داده میشود، اما به نظر میرسد در بعضی ردهها و مشاغل نیاز به سرمایهگذاری آموزشی بیشتری وجود دارد. هر قدر نفراتی که در مسیر اطلاعات قرار میگیرند، نسبت به موضوعات اطلاعاتی مورد انتظار، درک مفاهیم بیشتر و یکسانی داشته باشند نتیجه فعالیت اطلاعاتی هم موفقتر خواهد بود.
ما در پیوستهای اطلاعات که همراه با دستورهای عملیاتی صادر و ابلاغ میشود میبینیم که در آن عناصر اصلی اخبار و سایر نیازمندیهای اطلاعاتی از یگانهای تابعه و یگانهای همجوار و رده بالاتر اعلام و از هر کدام پرسش نموده که درباره آن، اطلاعات خود را تهیه و ارسال دارند. مثلاً، بخشی از این اطلاعات توسط دیدهبانان خمپاره و توپخانه خطوط مقدم درگیر باید تهیه و ارسال شود. در این حالت دیدهبانان با آن که نیروهای وظیفه هستند و تعداد کمی نیروهای پایور میباشند، لازم است درک بیشتر و بهتری نسبت به اطلاعات مفید و مورد نیاز برای رکن2 گردان داشته باشند. به همین جهت آموزشهای خاص علاوه بر آموزشهای عمومی در این باره باید داشته باشند. این کار در جنگ 8 ساله معمولاً توسط افسران رکن2 گردانها به صورت حضوری در دیدگاهها به دیدهبانان انجام و توجیه آموزشی تعجیلی انجام میگرفت. اینکه آیا کافی بود، جای تردید دارد.
درباره ضد اطلاعات نیز، اهمیت موضوع آنقدر زیاد است که باید کلیه افراد نیروهای مسلح، بویژه در میدان نبرد به آن آگاهی و آموزش و توجیه لازم را داشته باشند.
پاسخ پرسش7: میتوانیم بگوییم که تشکیل دورههای تخصصی اطلاعاتی که در ارتش، این نوع دورهها به عنوان دورههای عرضی تعریف میشوند، در مدت 8 سال جنگ نداشتیم. علت آن هم کمبود استعداد نیروی انسانی سازمانی بود. ما آن قدر در مورد نیروی انسانی فقیر بودیم که حتی برای طی دوره طولی رستهای مانند دوره عالی رستهای و دافوس، افسران را به موقع نمیتوانستیم اعزام کنیم. ما در سال اول جنگ دوره مقدماتی، عالی و دافوس را تعطیل نموده بودیم. از سال دوم به تدریج این دورهها را، آن هم به صورت فشرده راهاندازی نمودیم. ما در زنجیره مشاغل رکن دوم، یا از افسرانی که قبلاً دوره دیده بودند و یا در این مشاغل خدمت نموده بودند استفاده کردیم و اگر چنین افسرانی نداشتیم، بالاخره یکی از افسران رسته رزمی را متناسب با درجه موجود میگماردیم. ملاحظه میشود که چقدر محدود و دست خالی بودیم. آن کجا که فرمانده با دست پر، از وجود افسران کارآمد برای مشاغل اطلاعاتی باشد و آن کجا که با دست خالی باشد؟
پاسخ پرسش 8: در 8 سال جنگ، ارتش و سپاه، البته در ارتش بیشتر باید نزاجا و سماجا و در سپاه، ستاد فرماندهی کل سپاه را باید تصور نمود. در سالهای جنگ، سپاه تعریف ستاد نیروی زمینی، هوایی، دریایی، قدس سپاه به معنای کنونی نداشت. در آن دوره شاهد بودیم که ارتش و سپاه به شکل رسمی، گزارشهای نوبهای خود را برای هم میفرستادند. اما در مبادله اطلاعات میدانی، آن سرعت و روانی لازم وجود نداشت. بلکه در مواردی پنهان هم نگه داشته میشد. مثلا شاهد بودیم که در زمانهای غیر فعال آفندی که تعداد اسیر و یا پناهنده بسیار کم بود، به محض آنکه اسیری نصیب یکی از یگانها میشد، فوراً آن را به رده بالاتر خود میفرستادند و آن اطلاعات اولیه را به یگان همجوار خود منتقل نمینمودند. در حالیکه بعضی مواقع این سرعت تحویل اطلاعات به یگانهای میدان نبرد، حیاتی بود. مانند خبر دریافت شده از اسیر که، امشب دشمن از منطقه معین حمله خواهد کرد. ما در مواردی شاهد بودیم که نفرات سپاه به زور، اسیر دشمن را از نفرات ارتش گرفته و با خود بردند و خبری هم از اطلاعات تخلیه شده و مفید آن اسیر به یگانهای ارتش نشد. اینها آسیبی بود که داشتیم و مسلماً در آینده هم اگر ساز و کار علمی و درست برای آن اجرا ننمائیم، خواهیم داشت. این شکل کار، نه تنها سبب هم افزایی اطلاعات از دشمن نمیشد، بلکه در مواردی سبب وا افزایی و یا محروم سازی اطلاعات میشد.
درباره رکن2 مطالب بیشتری نیاز به شرح دارد که در مسائل و صفحات بعدی به آنها اشاره خواهد شد.
نکتهای که در اینجا باید گفته شود آن است که سلسله مراتب اطلاعاتی باید اعتبار پیامهای خود را حفظ کنند، اعتماد عمومی مخاطبان را از دست ندهند. در زمان جنگ ما شاهد بودیم که بهطور متناوب، پیام به یگانهای زیردست تا رده گردان ابلاغ میشد که احتمال تک دشمن در 24 ساعت و یا 48 ساعت آینده در منطقه فلان وجود دارد. تمام سلسله مراتب نیز برای رفع مسئولیت، این پیام را تا رده خط مقدم میفرستادند و دستورات آماده باش و حتی بعضی مواقع لغو مرخصیهای نوبهای افراد میدادند. اما این پیامها به جایی نمیرسید و تک دشمن هم به اجرا درنمیآید. تکرار این نوع پیامها، یگانهای خط مقدم را خسته، فرسوده و در نهایت بی تفاوت میکرد و آن داستان چوپان دروغگو را به یاد میآورد. بالاخره در میان یکی از این پیامها و یا خارج از آن پیامها، در زمانی دیگر تک دشمن به اجرا درمیآمد. اگر قاعدهای را آن زمان به اجرا در میآوردند که اگر هر پیام مشابه این موضوع به جایی نرسید، اولین رده صادرکننده، موردد بازخواست و تنبیه قرار گیرد، شاید شاهد این پیامهای بی اعتبار و یا کم اعتبار نمیبودیم.
نکته دیگر: یکی از مشکلات عمده در شنود اطلاعاتی در نزاجا این بود که غالبا، شنود توسط عناصر حفاظت اطلاعات انجام میشد. دلایل را دقیقاً نمیدانیم. شاید به دلیل کمبود مترجم در رکن2 ها بود و یا عدم اطمینان به آنها بود. چون آن مترجم و افسر حفاظت اطلاعات، دانش اطلاعاتی کافی از دشمن را نداشت، گاه اخبار شنود شده، یا غیر قابل استفاده تشخیص داده میشد، که به رکن2 ارسال نمیشد و یا بعد از زمانی که تأخیر لطمهزا بود، داده میشد.
راهحلها و پیشنهادهای مسئله 29:
راهحلها تقریباً در بیان شرح و نکات مسئله 29، معلوم شده است. به جهت اختصار از بیان مجدد آن نکات خودداری میگردد.
فقط به جملات اختصاری راهحلها اشاره میگردد.
تقویت آموزش عمومی اطلاعات ضد اطلاعات در کلیه نیروهای مسلح/ اجرای آموزش دورههای تخصصی اطلاعات برای نفرات بیشتر/ افزایش آخرین ابزار و تجهیزات اطلاعاتی پیشرفته مورد نیاز در ردههای مختلف/ کاهش فاصله انتقال اطلاعات به ردههای مختلف با اتخاذ روشهای نوین، خلاقانه و مبتکرانه مستمر/ اندیشیدن و اجرائی شدن روشهای هم افزایی و حذف روشهای غلط آسیب افزایی/ امکان سازی افزایش توان کمی و کیفی نیروی انسانی اطلاعاتی مورد نیاز در صورت طولانی شدن جنگ و تعادل سازی سختی خدمتی با حذف محدودیت تک رستهای افسران و درجهداران و تبدیل آن به دو رستهای و مشترک با رسته پیاده، در مرحله دوره مقدماتی و تا قبل از دوره عالی و از دوره عالی به بعد تعریف تک رستهای نفرات برابر دستورالعملهائی که تهیه و تصویب میگردند/ با استفاده از قابلیتهای نرم افزاری رایانهها، بهره بیشتر، بهتر و دسته بندی شدهتر از اطلاعات آشکار/ ساماندهی و دستهبندی اطلاعات پنهان، با استفاده از امکانات نرم افزاری رایانهای/ اعتمادسازی مخاطبان اطلاعاتی با ایجاد ساز و کار و اقدامات لازم برای بازدارندگی و جلوگیری از صدور پیامهای نامعتبر اطلاعاتی.
منبع: درسهای هشت سال جنگ تحمیلی ؛ صادقیگویا، نجاتعلی،1399 ، انتشارات سبز ایران
انتهای مطلب