آتش بسیار سنگینی را روی پل و اطراف پل میریختند که عرصه را برای دشمن هرلحظه تنگتر میکردند. نیروهای پیاده ارتش و سپاه با موشکهای آرپیجی 7 و یگانهای زرهی با تانک و یگانهای توپخانه با آتش سنگین به شدت با دشمن درگیر بودند و تانکها و نفربرهای زرهی دشمن را یکی پس از دیگری شکار و منهدممیکردند. دشمن امیدوار بود؛ با عبور یگانهای خود از پل سابله و اشغال یک سرپل مناسب که دارای فضای مانوری لازم و کافی باشد، آماده شود تا از طریق جاده پل سابله به طرف بستان حرکت و ضمن اشغال مجدد حاشیه شرقی شهر بستان، از طریق پلهای موجود بر روی رودخانه کرخه به سرعت خود را به شمال بستان که دارای زمین مناسب عملیات زرهی است، برساند تا با یگانی که در محور فکه-سوبله-چزابه از روز قبل با یگانهای خودی درگیر بودند، الحاق حاصل کند و پس از شکست نیروهای ایرانی و تقویت هر دو یگان، تک هماهنگ شدهای را علیه یگانهای ایرانی به مرحله اجرا گذارده و عملیات باز پس گیری بستان را آغاز نماید. به محض شروع روشنایی، نیروهای عراقی متوجه شدند از سه طرف در محاصره نیروهای ایرانی قرار دارند و تقاضای نیروهای کمکی کردند تا حلقه محاصره را شکسته و خود را نجات دهند که در همین لحظات پل سابله در اثر تیر مستقیم تانکهای خودی برای دشمن ناامن و در اثر انفجار دو دستگاه تانک و نفربر و به هم خوردن چند وسیله نقلیه دیگر روی پل سابله، تنها راه نجات عراقیها مسدود شد. با بسته شدن پل سابله، قلب فرماندهان عراقی یکباره در هم شکست و از تپش ایستاد زیرا همه تلاشهایشان نقش بر آب شد و راه دسترسی به منطقه مسدود و نیروهای دشمن در یک منطقه کشتار به محاصره رزمندگان اسلام افتادند و با کشته شدن نفرات و تانکهایشان سازمان رزمی یگانهایشان به یکباره فرو ریخت و هیچ چارهای جز تسلیم و یا کشته شدن نداشتند. در این زمان، دشمن در تنگ چزابه فشار خود را روی نیروهای تیپ3 زرهی به فرماندهی سرهنگ هوشنگ بهرامی و تیپ امام سجاد(ع) به فرماندهی برادر رحیم صفوی بیشتر و بیشتر میکرد تا راه نجاتی برای نیروهایش در جنوب رودخانه کرخه ایجاد کند، اما دشمن هم در تنگ چزابه و هم در جنوب کرخه در پنجه قوی شیر مردان تاریخ ایران گرفتار شده بود و هیچ راه نجاتی جز قبول شکست و تسلیم شدن نداشت. بر اساس گزارشهای پست شنود، فرماندهان نیروهای عملکننده دشمن مقاومت و قدرت تیراندازی نیروهای ایرانی را بسیار شدید توصیف میکردند و از ردههای بالای خود مرتباً درخواست نیروی کمکی میکردند و پاسخ منفی دریافت میداشتند. در ساعت0530 نیروهای عراقی فقط برای نجات جان خود تلاش میکردند و تک دشمن از دور افتاده بود. در صورتی که شلیک توپخانههای خودی روی نیروهای دشمن و انفجار گلولههای توپ در آن منطقه چنان جهنمی را برای متجاوزین عراقی به وجود آورده بود که فرار از آن مهلکه امکان پذیر نبود و استعداد نیروهای دشمن هر لحظه رو به کاهش بود.
در ساعت0600گردان4 تیپ12زرهی دشمن گزارش نمود: ما زودتر از همه یگانهای عراقی فدا شدیم و تلفات جانی زیادی دادیم. در همین حال گردان یکم نیز گزارش نمود، تلفات ما هم زیاد است. در ساعت0630گردان محافظ پل دشمن اعلام کرد:
به علت عقبنشینی تانکها از روی پل به سوی جنوب و برخورد پنج دستگاه به یکدیگر، مجدداً پل بسته شده است. تلاش برای باز کردن آن ادامه دارد ولی آتش دقیق و مؤثر ایرانیها توان هر اقدامی را از ما گرفته است.
پست شنود قرارگاه کربلا1با دریافت این پیام، یعنی مسدود شدن پل سابله و غیرقابل عبور بودن پل و تصرف دیگر پلها توسط رزمندگان اسلام آن را نشانه شکست دشمن در این منطقه قلمداد کرد و بعد از ساعتها اضطراب و نگرانی و تلاش به نظر میرسید که منطقه سابله دیگر خالی از نیرو و بدون مقاومت بوده و دسترسی دشمن به بستان دیگر ممکن نیست. در کسب این پیروزی ارزنده، نقش دلاور مردان بسیجی سپاه پاسداران در تیپ2 کربلا به فرماندهی مرتضی قربانی و عناصر گردان125 مکانیزه تیپ2 زرهی لشکر16 زرهی به فرماندهی سرگرد مخبری در تحت فشار قرار دادن دشمن در شمال و جنوب پل سابله و توپخانههای لشکر16و92 زرهی در اجرای آتشهای انبوه و دقیق و به موقع در نبردگاه سابله و ورود سریع گردان256 تانک تیپ2 زرهی لشکر92 زرهی به فرماندهی سرگرد لهراسبی با حرکت در تاریکی شب و در منطقهای ناآشنا و تنها با اتکا به نقشه در امتداد جاده بستان- پل سابله شایان تحسین است. آن چه نباید فراموش کرد، ارزش کار نفرات شنود ارتش و سپاه بود که باعث کشف تک غافلگیرانه عراق شد و بدون تردید سهم عظیمی از این پیروزی در جلوگیری از سقوط مجدد بستان و شهید شدن صدها نفر از نیروهای ارتش و سپاه متعلق به آنان است. آنان با پیگیری مداوم و خستگی ناپذیر خود موفق به دریافت امواج بیسیمهای عراقی شده و با شنود و کشف پیامهای مبادله شده بین نیروهای تکور و ستاد عملیاتی دشمن، نیروهای خودی را در واکنش به موقع یاری کردند.
در این عملیات، تیپ12زرهی لشکر3 زرهی، تیپ 48پیاده لشکر11پیاده و تیپ31 نیرو مخصوص ستاد کل دشمن، تلفات و ضایعات فراوانی را متحمل شدند تا آن جا که توان رزمی این یگانها برحسب اطلاعات واصله از شنود به کمتر از60 در صد جدول سازمانی تنزل یافت. در پایان عملیات کربلا1 اعلام شد که دشمن 15هزار تن کشته، زخمی و اسیر داده و مساحتی معادل600 کیلومتر مربع خاک کشور از دست متجاوزین آزاد شده است.
در روز13/9/60، قرار بود آتشبار یکم به مواضع جدید تغییر مکان داده و در حوالی بستان مواضعی را اشغال نماید اما به دلیل تک عراق در جنوب کرخه و تنگ چزابه این تغییر مکان که خوشبختانه به نفع نیروهای خودی تمام شد، انجام نگرفت. با روشنایی هوا، هواپیماهای دشمن به تلافی شکست نیروهایشان در منطقه سابله و تنگ چزابه تا ظهر شش بار منطقه بستان، سوسنگرد، اللهاکبر و روستای جابرهمدان را بمباران کردند. ساعت 1000 بمبارانها شدت گرفت و آتشبار یکم در این ساعت به وسیله بمبهای یک تنی بمباران شد. بمبها به فاصله بسیار نزدیکی با توپهای آتشبار به زمین اصابت کرده و یکی پس از دیگری منفجر میشدند. دود و گرد و غبار آسمان آتشبار را فرا گرفته بود که در منطقه عملیات کاملاً مشخص و از مسافتهای دور نیز قابل رؤیت بود. پدافندهای منطقه و آتشبار به شدت تیراندازی میکردند. دشمن قصد از بین بردن سامانه پشتیبانی آتش یگانهای مانوری را داشت تا راحتتر بتواند در خطوط مقدم با آنها درگیر شود. واقعاً توپخانههای خودی برای نیروهای دشمن جهنمی را به وجود آورده بودند که هرگونه حرکت را برای آنها ناممکن کرده بودند. شلیک گلولههای توپخانه خودی اولاً به یگانهای پیاده دشمن آسیب بسیار میرساند، ثانیاً چون یگانهای دشمن عمدتاً تانک بودند، لذا وقتی با آتش توپخانه مواجه میشدند، به ناچار درون تانکهایشان محبوس میشدند تا از اصابت ترکشهای گلولههای توپخانه در امان باشند و همین مسئله برایشان محدودیت دید به وجود میآورد. البته نیرومندترین سلاح ما ابتدا روحیه ما بود که به دشمن شلیک میکرد. محدودیت دید تانکهای دشمن باعث میشد آرپیجی زنهای سپاه پاسداران و نیروهای پیاده ارتش، تانکهای دشمن را به خوبی مورد اصابت موشکهای ضد زره خود قرار دهند، ضمن اینکه شلیک گلولههای دود انگیز توپخانه نیز دید نفرات دشمن و تانکهایشان را کور میکرد که مزیتی برای نیروهای در خط خودی محسوب میشد. تمامی این اعمال ناشی از اقدامات به موقع و دقیق توپخانه نیروهای خودی بود که واقعاً نیروهای دشمن را آزار میداد. به همین دلیل از بین بردن یگانهای توپخانه در اولویت نیروی هوایی ارتش عراق قرارگرفته بود. خوشبختانه آتشبار ما از آن بمباران وحشتناک تلفاتی را متحمل نشد که ناشی از سنگرهای انفرادی بسیار خوبی بود که در روزهای گذشته با تلاش زیاد حفر کرده بودیم. البته نباید فراموش کنیم که در هر حال خداوند ما را یاری میکرد و واقعاً امدادهای غیبی را در اینگونه بمبارانها شاهد و ناظر بودیم و همواره شکرگزار الطاف الهی بودیم.
تا پایان روز13/9/60، مجموعه آتشبارهای گردان388 توپخانه و دیگر توپخانههای موجود در منطقه، مواضع دشمن را به شدت گلولهباران میکردند تا یگانهای لشکرهای 92و16زرهی و سپاه پاسداران، در تحکیم و تثبیت مواضع خود در جنوب و شمال کرخه با آسودگی خیال اقدام نمایند.
در تاریخ14/9/60، از شروع روشنایی، هواپیماهای دشمن همانند روزهای قبل در آسمان منطقه بستان، اللهاکبر، سوسنگرد، حمیدیه و اهواز ظاهر شدند و هدفهای خود را از سقف پرواز بالا بمباران کردند. در بمبارانهای این روز، به رغم شدت و تعداد دفعات بمبارانها خوشبختانه تلفاتی نداشتیم. در این روز، از آتشبار یکم و دوم توسط سرهنگ پرشاد یکی از افسران ستاد گروه33 توپخانه بازدید به عمل آمد و مراتب رضایت فرمانده گروه و دیگر مسئولان رده بالا را به نفرات ابلاغ کردند.
در این روز نیز تبادل آتش بین یگانهای توپخانه در منطقه سابله اجرا شد. درگیری در منطقه لشکر16 زرهی در امتداد رودخانه نیسان، ده مشرفه، دغاغله، مگاسیس، الوان و شیخ خزعل همچنان ادامه داشت. در ساعت2200درگیری شدیدی در جبهه سابله شروع شد که رئیس رکن سوم گردان، سروان حسین خواجوی به علت شدت درگیریها در آتشباردوم حضور یافت تا به عملیات آتشبار در صورت لزوم کمک نماید. در این روز، شاهد انتقال زنان، کودکان و مردانی از اهالی شهر بستان و اطراف آن بودیم که دستهدسته پس از بازرسی با کلیه وسایلشان به شهر اهواز انتقال داده میشدند تا از بمبارانهای هوایی و گلولههای توپخانه دشمن درامان باشند زیرا دشمن از داخل خاک خود، شهر بستان و اطراف آن را به طرز وحشیانهای با توپخانه گلولهباران میکرد.
سرهنگ آجوری (سرتیپ2 بازنشسته) فرمانده گردان388 توپخانه از حوادث روز یکشنبه پانزدهم آذر ماه در دفتر ثبت روزانه خود نوشته است:
ساعت0800 موضوع آتشبار دوم به فرماندهی ستوانیکم عباس صالحی واقع در شرق بستان، توسط هواپیماهای دشمن بمباران خوشهای شد. هواپیماهای دشمن با شدت بسیاری ضمن بمباران با تیربار از هوا آتشبار را مورد هجوم قرار میدادند که براثر این بمباران وحشیانه سرباز شرف پور بلافاصله شهید و چهار نفر سرباز به نامهای خلیل بیات، مسعود امینی، محمدعلی جهانگیری و مسعود مرادمند مجروح شدند. سرباز غلامی و عبدالرضا پاپی که آنها هممجروح شده بودند، سرپایی مداوا شدند اما بقیه سربازان به بیمارستان تخلیه شدند. سروان غلامرضا علمی معاون گردان به آتشبار سوم در جنوب کرخه منطقه لشکر16 زرهی اعزام شده بود که وضعیت آنان را خوب گزارش داد. در منطقه چزابه و سوبله مشرف به مرز عراق، تبادل آتش ادامه داشت که یگانهای تیپ3 زرهی زیر آتشهای توپخانه دشمن مواضع پدافندی خود را تحکیممیکردند و تعدادی مجروح هم داشتند. در جبهه لشکر16 زرهی مشرف به رودخانه نیسان- الوان- شیخ خزعل- مگاسیس و دغاغله تبادل آتش بین یگانهای خودی و دشمن ادامه داشت. بمباران مواضع یگانهای خودی در این روز توسط بمبافکنهای توپولوف و جنگندههای دشمن در چندین نوبت انجام گرفت که تلفاتی هم داشتیم. فعالیت توپخانه و موشکاندازهای کاتیوشای دشمن در این روز نسبت بهروزهای گذشته بیشتر بود. برابر گزارش دیدبان آتشبار یکم، ستوانیکم سلیمانی مستقر در گردان293 تانک، یکی از بالگردهای دشمن مورد اصابت موشک تاو قرار گرفت و منهدم شد. در این روز تغییر، مکان آتشبار یکم از ساعت2200 به هشت کیلومتر جلوتر در مختصات (09-23) انجام شد.
منبع: توپخانه دوربرد در سال 1360 ؛ اصلاني، علی اکبر،1398 ، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب