تیراندازی تا بعد از ظهر ادامه یافته بود. و در ساعت 4 بعد از ظهر دو باره فروکش کرده بود. این غوغا باعث شده بود که دولت بختیار، مقررات منع عبور و مرور جدیدی را از ساعت 30/4 بعدازظهر تا 5 بامداد فردا به موقع اجراء بگذارد. درگیریها کشته و زخمیزیادی برجای گذاشته بود."[1]
در یکی از گزارشهای سری ساواک حاکی است: " …تعدادی از پرسنل اغتشاشی نیروی هوایی موفق میگردند مقادیری اسلحه و مهمات به خارج پادگان منتقل نموده و در اختیار مردمیکه به تعداد کثیر به پشتیبانی از این پرسنل در منطقه گرد آمده بودند، بگذارند. گفته شده است تعداد چهار کامیون اسلحه و مهمات مذکور در خیابانهای تهران نو، نظام آباد، خواجه نظام الملک و گرگان از طرف افراد نیروی هوایی در ازاء ارائه کارت پایان خدمت وظیفه (به هر نفر یک قبضه تفنگ با 7 تیر فشنگ مربوطه)، بین مردم تقسیم گردیده است."[2]
شکستن درب اسلحه خانهها و دادن سلاح به مردم و تسلیح نمودن آنان توسط ارتش و بالأخره تمرد مسلحانه در تمام نیروها در این ایام، یک امرمعمول و مورد انتظار مردم و رهبران انقلابی و حتی فرماندهان ردههای بالای ارتش گردیده بود. با این حال هنوز، "ژنرال هایزر، فرستاده مورد اعتماد رئیس جمهوری آمریکا، با ساده اندیشی عجیبی چشم امید به سران ارتش ایران و طرح کودتای آنها دوخته بود."[3] زیرا وی نیروی زمینی را ستون فقرات کودتا ونیروی هوایی را عامل اصلی کودتا قلمداد مینمود.
" این که شاه، در طول این جریان از نیروی نظامیخود بیشتر استفاده کند، نیز با سؤالات مبهمیروبهروست. تا قبل از پائیز آن سال چنین کاریک عمل افراطی قلمداد میشد، و بعد از پائیز هم سربازان از گشودن آتش به روی مردم خودداری میکردند. و حتی بعضی از آنها بخصوص سربازان وظیفه و افراد دیگری که به [امام] خمینی احترام گذاشته و با تظاهر کنندگان همدلی میکردند، به کمک مردم شتافته و عملاً با آنها همکاری میکردند."[4]
امیر سرتیپ احمد دادبین فرماند اسبق نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامیایران دریکی از سخنرانیهای خود در دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش اظهار داشت: "یک روز قبل از پیروزی انقلاب، شهید شهرامفر، پرسنل نیروی مخصوص را آماده برای ملاقات با حضرت امام کرد. تعداد نهصد و چند نفر با اسلحه یوزی، مسلحانه خدمت حضرت امام رسیدیم."[5]
" وجود نارضایتی [در نیروهای مسلح]، از سالها پیش صورت گرفته بود، و سرانجام نتایج آن در جریان وقایع روزهای 21و22 بهمن ماه 1357 به صورت تخلیه کلانتریها، قیام مسلحانه پرسنل نیروی هوایی و تمرد پرسنل هواپیمایی نیروی زمینی مشهود گردید."[6]
صبح روز 22بهمن 1357 " فرماندهان ارتش تصمیم به سرنگونی بختیار گرفتند. و برای این کار نیز چون نتوانسته بودند هیچ دستوری از شاه دریافت کنند. به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول در صدد اجرای نقشه خسروداد و دوستانش در مورد انجام کودتای نظامیبرآمدند. و گروه دوم بیطرفی خود را در منازعه بین دو دولت اعلام داشتند. و به قوای تحت فرمان خود دستور دادند تا به پادگانها برگردند. …در این میان چون بختیار خود را بدون پشتیبانی ارتش کاملاً درمانده دید، فوراً به عاقبت کار خود پی برد و در صدد فرار برآمد."[7]
" …بالأخره در ساعت 30/10 روز 22 بهمن 57 اعلامیه ارتش مبنی بر پشتیبانی ارتش از خواستههای ملت شریف ایران، بیطرفی خود را از مناقشات سیاسی، اعلام نمود."
اعلامیه «شورای عالی ارتش» به این صورت صادر و منتشر شد:
" ارتش ایران وظیفه دفاع از استقلال و تمامیت کشور عزیز ایران را داشته و تا کنون در آشوبهای داخلی سعی نموده است با پشتیبانی از دولتهای قانونی، این وظیفه را به نحو احسن انجام دهد.
باتوجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت 30/10 امروز 22 بهمن 1357 تشکیل و به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد که برای «جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی بیشتر» بیطرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگانهای نظامیدستور داده شده است که به پادگانهای خود مراجعه نمایند. ارتش ایران همیشه پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطن پرست ایران بوده و خواهد بود. و از خواستههای ملت شریف با تمام قدرت پشتیبانی میکند."[8]
برابر اعترافات ژنرال قرهباغی آخرین رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران: " از جمله مواردی که موجب شد ارتش اعلام بیطرفی کند، اینها بود: رئیس ستاد شهربانی به کلانتریها گفته بود مقاومت نکنند. در حالیکه این خلاف دستور بود. اعزام نیروهای زبده کمک برای افسران محاصره شده در مسلسل سازی به جهت تمرد آنها، بینتیجه ماند. سربازان بطور دسته جمعی فرار میکردند و بدون اجازه به پادگانها برمیگشتند. نیروهای زرهی به علت سد شدن راه آنها توسط مردم و تیر خوردن سرلشکر ریاحی، موفق به کار نشدند. نیروی هوایی به علت پیوستن افسران و همافران به مردم، قدرت انجام پرواز نداشت. بینظمیعمومی، نافرمانی و اعلام همبستگی افسران عالی رتبه با کمیته امام خمینی، همه گیر شده بود.[9]
منبع: ردای فتح؛ کاظمی، محمد، 1398، ایران سبز، تهران
[1]. مأموریت در تهران/ خاطرات ژنرال هایزر؛ ترجمه: ع. رشیدی؛ انتشارات اطلاعات، تهران 1365 صص 301. 300
[2]. فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک و آمریکا/ آبان ماه 1368 ص 371
[3]. نجاتی غلامرضا/ تایخ سیاسی 25 ساله ایران (از کودتا تا انقلاب)؛ انتشارات: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، جلد ص272
[4]. کدی نیکی. آر/ ریشههای انقلاب ایران؛ ترجمه: دکتر عبدالرحیم گواهی، انتشارات: قلم، چاپخانه دیبا، 1396 ص376
[5]. سخنرانی امیر سرتیپ احمد دادبین، فرمانده اسبق نیروی زمینی ارتش – دافوس سال 1374
[6]. مأموریت در تهران (خاطرات ژنرال هایزر)/ ص306
[7]. هویدا فریدون/ سقوط شاه؛ ترجمه: ح.ا.مهران، انتشارات اطلاعات، تهران1370 ص 222
[8]. موحد- ه/ دوسال آخر، رفرم تا…انقلاب؛ انتشارات امیرکبیر، چاپخانه سپهر، تهران 1363 ص ص316-315
[9]. زیرنظر: کرباسچی غلامرضا/ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی؛ ناشر: بنیاد تاریخ انقلاب اسلامیایران، جلد 2 ص 1143
انتهای مطلب