افسر پرسنل مطمئن میشود که مقررات تنظیم شده با خط مشهای پرسنلی جاری مطابقت دارند.
تهیه دستورالعملها و روش جاری عملیاتی برای اجرای خط مشهای صادره از قرارگاه بالاتر.
در کتاب یادشده، روابط ستادی افسر پرسنل با سایر افسران ستاد هماهنگکننده و ستاد تخصصی در مورد پرسنل غیر نظامی تعریف شده است. وظایف ستادی: رکن یکم، رکن دوم، رکن سوم، رکن چهارم، رکن پنجم، افسر آجودانی و افسر دارائی.
شرح و نکات مسئله 9:
ما در جنگ 8 ساله شاهد بودیم که در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کلیه نیازهای نیروی غیر نظامی که به نام بسیج داوطلب تعریف شده بود، تأمین میگردید. اما در ارتش و در کلیه نیروهای آن، جذب، پذیرش و بکارگیری نیروی غیرنظامی، به ندرت دیده میشد. بهطور کلی آنچه که نگارنده این کتاب به خاطر دارد، سازوکاری مناسب هم برای این اقدام تعریف نشده بود. ارتش نیازمندی نیروی انسانی خود را فقط در همان مسیر استخدام نیروهای پایور نظامی و غیر نظامی که سازوکار آن را داشت فراهم مینمود. علاوه بر آن نیازمندی خود را از نیروی وظیفه نیز تأمین مینمود. همین نقص سبب شده بود که کلیه نیروهای ارتش، بویژه نزاجا در تمام 8 سال جنگ از کمبود نیرو، چه در مناطق عملیاتی و چه در مناطق غیر عملیاتی و پشتیبانی از مناطق عملیاتی و انجام امور جاری رنج برده و شکایت داشته باشند.
مسلماً اگر سازوکار مناسبی برای جذب نیروی انسانی غیر نظامی بهطور روز مزد، موقت و قراردادی با توجه به نیازهای پادگانی، خدماتی، کارگری، نگهبانی و غیره تعریف شده بود، بخش زیادی از نیروی انسانی وظیفه که درگیر امور مناطق غیر عملیاتی بودند، به یگانهای مناطق عملیاتی اختصاص داده میشدند و بدین صورت توان نیروی انسانی جبهه خودی را میتوانستند افزایش دهند.
ما در شرایط جنگ، باید به جایی برسیم که در مناطق غیر عملیاتی از نیروی وظیفه در تمام نیروهای مسلح فقط از کسانی استفاده کنیم که امکان خدمت آنان در مناطق عملیاتی به سبب پزشکی، تک فرزند و یا سایر مواردی که قانون معلوم نموده، نباشد.
بالاخره وقتی ما در زمان جنگ برای هر گلوله، سلاح و خودرو سنگین و نیمه سنگین و غیره، خرجهای فراوان میکنیم، برای نیاز و افزایش توان نیروی انسانی لازم و کافی نیز، باید هزینههای لازم را مصرف نماییم.
راهحلها و پیشنهادهای مسئله 9:
1 ـ نیاز است در کلیه مجموعههای نیروهای مسلح، نیازهای نیروهای انسانی در زمان جنگ را که میتوان از نیروی انسانی غیر نظامی موقت به صورت روز مزد، کوتاه مدت، قراردادی استفاده نمود، شناسائی گردد. این اقدام برای کاهش نیروی انسانی پایور و وظیفه موردنیاز در زمان جنگ در مجموعه مورد نظر خواهد بود. لازم است این نیازمندی به صورت عددی، همراه با نوع شغل و خدمت درخواستی مشخص و به تصویب برسد.
اقدامات ستادی لازم برای تهیه مقررات، دستورالعملها و چگونگی پذیرش و حق و حقوق افراد جذب شده و شرح وظایف هر کدام از عوامل ستادها و تعیین مسئول اصلی ستادی برای اجرا و هماهنگی در کلیه مجموعههای نیروهای مسلح معین و ابلاغ و نظارت گردد.
ستاد کل نیروهای مسلح در زمان صلح، سازوکار مورد بحث را از نیروهای مسلح خواستار و پس از بررسیهای واقعبینانه و لازم به نیروهای مسلح ابلاغ و پیگیری نماید. رده بالا باید در نظر داشته باشد، که نتیجه بررسی و طرح به کارگیری موقت غیرنظامیان، منجر به کاهش نیروی انسانی وظیفه و پایور موردنیاز مجموعههای نیروهای مسلح در مناطق غیر عملیاتی گردد. مسلماً طرحهای مجموعههای نیروهای مسلح کشور شامل: ارتش، سپاه، ناجا، وزارت دفاع و غیره باهم متفاوت خواهد بود و هر مجموعه با در نظر گرفتن مأموریت و شرایط زمان جنگ، طرح خود را تعریف و پیشنهاد نموده و به تصویب خواهد رساند.
2 ـ مجموعههای نیروهای مسلح، بعضی از امور جاری خود در زمان جنگ را میتوانند به شرکتهای پیمانکاری محول نمایند و به این ترتیب از مسئولیت بخش زیادی از نیروی انسانی خود رها گردند. از طرفی نیازمندی خود را به نیروی انسانی وظیفه و پایور، به نفع جبهه نیروهای خودی کاهش دهند. این کار را در زمان صلح هم میتوان به اجرا درآورد.
مسئله 10: بهکارگیری بازنشستگان نیروهای مسلح
تعاریف موضوع:
بازنشستگان نیروهای مسلح، شامل افراد پایوری هستند که بعد از حدود 30 سال خدمت با کم و بیش آن، برابر قانون، و در آخرین درجه و شغل که خدمت مینمودند بازنشست شده و از مزایای این دوره بهرهمند میگردند.
معمولاً اگر این افراد در سن 18 تا 20 سالگی استخدام شده باشند، در سن 50 سالگی یا کمی بیشتر از آن بازنشست میشوند.
اشخاص بازنشسته با توجه به مسیر و مشاغل خدمتی و دورههای آموزشی که طی نمودهاند، هر کدام برابر سابقه خدمتی از تجربههای با ارزش فرماندهی، مدیریتی، ستادی، فنی و تعمیراتی، رستهای (شامل یکی از رستههای موجود در ارتش) برخوردارند.
شرح و نکات مسئله 10:
درباره بهکارگیری بازنشستگان در مسئله شماره 5: جایگزینی، در قسمت جایگزینی نیروهای پایور مطالبی ارائه شده که در این قسمت با توضیح بیشتری ارائه میگردد.
به یقین، فردی که سابقه خدمت 30 ساله دارد با فرد جوان دیگری در همان رسته و شغل که سابقه خدمت کمتر دارد، از دانش، تجربه و پختگی بیشتری برخوردار است. نظام مدیریتی نیروی انسانی در مجموعههای دولتی بهگونهای است که با خروج افرادی که به مرحله بازنشستگی میرسند، محل شغلی بالاتر، برای شاغلین مشاغل پایینتر باز شده و سبب رشد آنان میگردد.
ما در زمان جنگ و در مناطق عملیاتی، به نیروهای جوان که بیشترین بهره خدمتی را دارند، نیاز داریم. یگانهای عملیاتی، هر روز و در هر عملیات، مواجه با تلفات رزمی، غیر رزمی و اداری قابل توجهی میگردند که باید بهطور پیوسته نسبت به جایگزین تلفات یگانها اقدام نمود تا یگان مورد نظر توان رزمی خود را از دست ندهد و قادر به اجرای مأموریت سازمانی باشد.
جایگزین و تأمین نیروهای پایور در یگانهای عملیاتی، کاری است زمانبَر و هیچ وقت نمیتوان به سرعت و در زمان موردنیاز و درگیری با دشمن، به جایگزین نیروهای پایور اقدام نمود. همین کاهش سبب میگردد، بهشدت توان و کارایی یگان درگیر با دشمن در منطقه عملیاتی به نفع دشمن کاهش یابد که مسلماً خواست هیچ یک از نیروها و دستاندرکاران نیروهای خودی نیست، مگر آنکه تدابیری فوقالعاده و اضافه بر آن تدابیر جاری، انتخاب و به اجرا درآید.
راهحلها و پیشنهادهای مسئله 10:
1 ـ در زمان جنگ، تا حداکثر ممکنه با دعوت از بازنشستگان داوطلب، در کلیه یگانهای غیر عملیاتی و ستادها، به جای نیروهای شاغل، در مناطق غیر عملیاتی استفاده خدمتی به عمل آید. نیروهای شاغل در مناطق غیر عملیاتی، تا حداکثر ممکنه به یگانهای عملیاتی اعزام و در شغل مناسب به کار گمارده شوند و به این ترتیب موجودی و توان یگانهای عملیاتی را افزایش دهند.
2 ـ آن نیروهای شاغل که امکان اعزام تمام وقت و پیوسته آنان به علت نوع شغل امکانپذیر نمیباشد، ترتیبی داده شود که حداقل 3 ماه در هر سال به یگانهای عملیاتی مأمور و خدمت نمایند. این موضوع شامل کارمندان استخدامی نیروهای مسلح نیز میگردد.
3 ـ سازوکار و طرحهای لازم درباره موضوع یادشده، در زمان صلح تهیه و به تصویب برسد و بلافاصله در آستانه زمان جنگ به اجرا درآید. تا پایان جنگ نیز ادامه یابد.
4 ـ در صورت اجرای طرح دو رستهای کارکنان استخدامی نیروهای مسلح با محوریت رسته پیاده که در قسمت نکات مسئله 5 شرح داده شد، موضوع این مسئله 10 نیز، در تقویت و پشتیبانی آن طرح دو رستهای نیز خواهد شد.
مسئله 11: ایمنی
تعاریف: منبع: کتاب رکن یکم دافوس
افسر پرسنل برنامه پیشگیری از سوانح و رویدادها را نظارت کرده و خط مشیهای لازم را توصیه مینماید. اطلاعات و اخبار مربوط به نوع، تکرار و علل حادثه را نگهداری نموده و اقدامات اصلاحی را پیشنهاد میکند.
خط مش ایمنی مقرراتی است که سبب میشود پرسنل را از دچار شدن به سوانحی که در اثر ناآشنائی، عدم آموزش و ارتکابات اشتباهات فردی پیش میآید، مصون نگهدارد.
شرح و نکات مسئله 11:
1 ـ در زمان جنگ، بخشی از تلفات ما مربوط به حوادثی خارج از درگیری با دشمن بوده است. چه خوب بود که ما آماری داشتیم و درصد هر کدام از حوادث که خارج از درگیری با دشمن بوده، نسبت به کل تلفات جنگ میدانستیم. اما افسوس که چنین آماری در دسترس نیست. هر چند که در رابطه با آمار شهدا، چون علت شهادت هر شهید در سوابق وی مشخص است و حتی علت جانبازی رزمندگان نیز معلوم است، میتوان آنها را استخراج و ارائه داد. اما تاکنون چنین کاری توسط دستگاههائی که چنین آمار و اطلاعات را در اختیار دارند انجام نگرفته و یا منتشر نشده است.
از طرفی جداول و آمار مورد نظر که در آن اطلاعات کلیدی لازم درج شده باشد، توسط دستگاههای مربوطه منتشر نشده است تا کارشناسان با استفاده از آنها بتوانند تحلیلهای آماری و نتایج قابل استفاده استخراج و ارائه دهند. این هم از ضعفهای کشورهای در حال توسعه و یا توسعه نیافته است که ما هم شامل آن میگردیم و تا وقتی هم که از تمام موضوعات، اطلاعات و آمار دقیق نداشته باشیم و در دسترس همگان قرار ندهیم، گرفتار چنین ضعف و شاخصه توسعه نیافتگی خواهیم بود.
2 ـ آنچه که نگارنده این کتاب به یاد دارد، بخشی از تلفات ما در زمان جنگ که خارج از تلفات وارده از دشمن بوده است، عبارت بودند از: شهادت و جانبازی در اثر حوادث رانندگی در مناطق عملیاتی و یا رانندگی در رفت و برگشت به مناطق عملیاتی/ تلفات به سبب عیب خودرو/ تلفات به سبب بی احتیاطی و یا ضعف آموزش راننده خودرو/ تلفات به سبب بازی با سلاح و یا در زمان اسلحه پاک کنی/ تلفات به سبب دستکاری و یا جابهجائی گلولههای عمل نکرده/ بی احتیاطی و عدم رعایت نکات ایمنی و آموزشی لازم در جابهجائی مهمات و مواد منفجره/ دستکاری و یا جابهجائی مینهای عمل نکرده و یا خنثی شده خودی و یا دشمن/ تلفات خودروئی به سبب جادههای باریک و پرخطر/ تلفات به سبب درگیری لفظی و فیزیکی طرفین و عدم مدیریت و یا رسیدگی مناسب در جدائی طرفین و یا کاهش و یا از بین بردن علت درگیری طرفین و احتمال درگیری مشابه در دیگران که منجر به کینه و انتقام گردیده است/ غرق شدن در رودخانه/ برق گرفتگی/ سوختگی/ سرمازدگی/ گرمازدگی/ مسمومیتهای ناشی از غذاهای فاسد در بین راه/ فریب رزمنده توسط شخص یا اشخاص ناباب/ سهولت ورود معتاد و عوامل اعتیاد ساز به یگان/ وجود فساد جنسی فرد یا افرادی در یگان/ دگرزنی/ خودزنی/ خودکشی/ حوادث در آموزشها و نیز در تیراندازیهای آموزشی/ فروریختن سقف سنگر استراحت افراد در اثر برف، باران، گلوله دشمن و غیره / عدم رعایت نکات بهداشتی و شیوع بیماری/ و بالاخره عوامل مشابه دیگر که سبب افزایش تلفات و کاهش نیروی انسانی خودی در میدان جنگ میگردد.
3 ـ نگارنده این کتاب، کسانی از همکاران و فرماندهان را به یاد دارد که در زمان جنگ و بعضی بعد از 8 سال جنگ با وجود جانبازی و زنده ماندن در آن شرایط، در حادثه رانندگی جان خود را از دست دادند. در این حوادث، بعضی راننده فرد دیگری بود و بعضی خودشان راننده بودند. آماری وجود ندارد که با عدد آن بتوان تحلیل و استدلال نمود.
4 ـ باید در نظر داشت که هر کدام از عوامل ذکر شده، تبعاتی دارد که مقدار زیادی از توان ستادی، توان پزشکی، توان یگان حادثه دیده و بالاخره تا عقب جبهه و خانواده را مشغول نگه داشته و سرمایههای ملی را کاهش میدهد.
تبعات بعضی از این حوادث، از انتقال، بستری، جراحی، معالجه و استراحت پزشکی و ناتوانی فرد حادثه دیده، ماهها طول میکشد. یعنی از جبهه خودی، نفراتی به این صورت کاهش و خارج میگردند.
5 ـ نکته دیگری که درباره بحث ایمنی باید مورد توجه قرار گیرد، آن است که در زمان جنگ، در کلیه جداول سازمانی ردههای پائین رکن یکم و یا نیروی انسانی، مشاغل و یا عناصری سازمانی برای موضوع ایمنی تعریف نشده بود. در سالهای بعد از جنگ، مدیریت ایمنی با دوایر مربوطه در ساختار سازمانی بازرسی نیروها به تصویب رسید و این مدیریت همچنان فعال است. آیا همین مقدار ساختاری کافی است؟ پرسشی است که باید در بررسیهای دقیق مجموعه نیروها معلوم گردد.
راهحلها و پیشنهادهای مسئله 11:
1 ـ بسیاری از حوادث یادشده در صورتی که افراد از آموزش خوب برخوردار شده و دانستنیهای موضوع را که باید بدانند، فرا گرفته باشند، مسلماً پیش نخواهد آمد.
2 ـ بسیاری از حوادث یادشده، اگر در یگان، انضباط و مدیریت و آموزش خوبی برقرار باشد، پیش نخواهد آمد.
3 ـ فرماندهان و مسئولان رکن یکم یگان و همچنین سایر عوامل ستادی یگانها نظیر: بازرسی، رکن2، رکن3، رکن4 باید جزئیات تمام فعالیتهای یگان را در ارتباط با وظایف خاص خود رصد نموده و هر آنچه که احتمال حادثه و تلفات تشخیص میدهند، با تدابیر و اقدامات لازم پیشگیریهای لازم را انجام دهند و پیوسته مراقبت نمایند.
4 ـ نگارنده این کتاب در طول خدمت، چک لیستهای بازرسی زیادی را از تمام موضوعات مربوط به ارکان چهارگانه یگان مشاهده نموده و برابر آنها نیز یا بازرسی شده و یا بازرسی انجام داده است. اما درباره موضوع ایمنی از طرف رکن یکم یگانها، چک لیستی ندیده است. البته در نیروی هوائی و هوانیروز چک لیستهای ایمنی وجود داشته است. بعضی از نکات ایمنی ممکن است در لابلای ردیفهای چک لیستها، اشاره شده باشد، اما کافی نیست و لازم است موضوع ایمنی، چک لیست و یا چک لیستهای مستقل را داشته باشد. اضافه بر رکن یکم و بازرسی، سایر ارکان 2و3و4 نیز درباره ایمنی، چک لیست مستقل تهیه و منتشر نمایند و برابر آنها نیز بازرسیها انجام و اقدامات لازم اجرا گردد.
5 ـ انتظار است شروع اقدامات پیشنهادی این موضوع و نیز سایر موضوعات که در این کتاب شمارهبندی شده و تعریف و ارائه گردیدهاند، از ستادهای رده بالا، یعنی ستادهائی که در رده ارتشبدی و سپهبدی هستند آغاز گردد، با طراحی سازماندهی، ابلاغ، پیگیری و نظارت تا پایان و بالاخره استمرار و عادت به شکل وظایف و فعالیتهای جاری سازمانی.
6 ـ ما هر قدر تلفات خارج از درگیری با دشمن را بتوانیم کاهش دهیم، مسلماً توان رزمی خود را افزایش دادهایم، اضافه بر آن، آثار مثبتی است که در روحیه نیروهای خود به وجود میآوریم. این اقدام از وظایف اصلی تمام ارتشها و نیروهای مسلح دنیا است که نباید از آن غافل بمانند.
7 ـ ستادهای رده بالا از ارتشبدی تا سرلشکری، لازم است دوره آموزشی کوتاه مدت و مناسب با موضوع ایمنی را طراحی و ارائه دهند. در این آموزش، انواع موضوعاتی که درباره ایمنی و یا نادیده گرفتن آن در مجموعه یگانها از گذشته تا حال به وجود آمده، با ذکر مصادیق هر کدام در یک نشریه آموزشی تهیه و برابر آن تا رده گردانها تربیت مربی نموده و این مربیان در رده گردان و گروهان، آموزشهای ایمنی را به کلیه افراد یگان منتقل نمایند. در صورتی که چنین اقدامی صد در صد در کلیه مجموعههای نیروهای مسلح پوشش داده شود و استمرار یابد، مسلماً تلفات ناشی از حوادث مربوط به ایمنی، با فرماندهی و مدیریت و انضباط مطلوب به صفر نزدیک خواهد شد. این آموزش را در برنامه آموزش سالیانه یگانها نیز میتوان منظور نمود، اما کافی نبوده و باید این آموزش صد در صد نیروی انسانی نیروهای مسلح را پوشش دهد و تداوم داشته باشد.
با توجه به آنکه مجموعههای بازرسی در ردههای گردان به بالا در مسیر امور رسیدگی به حوادث میباشند، به نظر میرسد این آموزش، در صورتی که از طریق بازرسیها تولید، اجرا و نظارت گردد، عملیتر و مفیدتر خواهد بود. در این صورت نیاز است رکن سوم و رکن یکم یگانها نیز همکاری و هماهنگی لازم را به عمل آورند. نشریات آموزشی این موضوع نیز باید مثالها و مصادیق مذکور در آن، در زمانهای مناسب بازبینی، تجدید نظر و بهروز گردند. فرماندهان گروهان و گردان و قسمتهای همطراز نیز، منتظر طرحها و دستورات رده بالا نباشند. برابر وظایف ذاتی خود، نسبت به آموزش ایمنی و پیشگیریهای لازم، اقدامات مناسب و مبتکرانه را انجام دهند.
منبع: درسهای هشت سال جنگ تحمیلی ؛ صادقیگویا، نجاتعلی،1399 ، انتشارات سبز ایران
انتهای مطلب