دلاورمردان تیپ3 زرهی لشکر16 با تظاهر به تک و حرکت به سوی دشمن اثر آن را چندین برابر جدیتر کرده بودند. برق دهانه توپها و انفجار گلولهها به طور مداوم فضا را روشن کرده و غرش رعدآسای شلیک توپخانه در منطقه طراح و نورد واقع در جنوبغرب اهواز لحظهای قطع نمیشد. البته حجم آتش توپخانه عراق نیز در آن منطقه چشمگیر بود. بدینترتیب، نبرد طرح عملیاتی کربلای1 پس از تلاش شبانهروزی نیروها جهت آمادگی در ماههای گذشته، آغاز شد.
حوادث و اتفاقات ساعات اولیه حمله رزمندگان اسلام به مواضع دشمن یگانهای تیپ3 زرهی لشکر92 و یگانهای سپاه پاسداران، در تاریکی مطلق و در حین بارش باران به طرف معابری که میبایست تیپ3 زرهی از آنها عبور کند، حرکت نمودند و پس از برداشتن موانع با پیشروی خود به دشمن یورش بردند و توپخانههای کمک مستقیم به عنوان پشتیبانی یگانهای تکور پیاده ارتش و سپاه پاسداران و یگانهای زرهی، منطقه دشمن را کاملاً با گلولههای منور نورانی کردند. هرچند به مدت نیم ساعت آتشتهیه پیشبینی شده بود، اما در عمل اجرا نشد و از اصل غافلگیری استفاده شد. توپخانههای155مم منطقه دشمن را روشن نگه داشتند.
لشکر92 زرهی ساعت 0130 اعلام کرد، اولین خاکریز دشمن در خط شحیطیه-صالححسن سقوط کرد و خاکریز عصا شکل از قسمت شمال شکسته شده و دقایقی بعد اعلام کرد که یک گردان بسیجی از سر خاکریز عصا شکل به داخل آن نفوذ کردهاند.
تانکهای تیپ3 زرهی تا ساعت0200 از خاکریز اول عبور نکرده بودند که سرهنگ بهرامی فرمانده تیپ3 زرهی دستور سریع عبور آنها را صادر کرد. در این ساعت، بارش باران نیز قطع شد. خوشبختانه در مدت کمتر از دو ساعت خطوط مقدم دشمن با آن همه استحکامات به دست توانای رزمندگان اسلام سقوط کرد و با اعلام این خبر، بلافاصله یگانهای تیپ چهارم نیروهای بسیج که از سمت جاده و زمینهای رملی خود را به میادین مین جناح شمالی دشمن نزدیک کرده بودند، همزمان در سه نقطه با گشودن میدانهای مین از موانع عبور و از جناح شمالی به دشمن حملهور شدند. فرمانده تیپ3 لشکر92 زرهی با باز شدن معابر و سقوط خط مقدم دشمن به یگانهای زرهی و مکانیزه خود از جمله گردان293 تانک چیفتن به فرماندهی سرهنگ2 صفوی که در حوالی دیدگاه3 موضع گرفته بود، دستور داد به سرعت از مناطق باز شده وارد منطقه پدافندی متجاوز شده و با انهدام دشمن برای تأمین هدفهای واگذاری پیشروی کنند. عبور از معابر و میدانهای مین و نفوذ به مواضع و استحکامات دشمن در آن شرایط و در تاریکی شب واقعاً کار دشواری بود که فقط از عهده مردانی برمیآید که عاشقانه در اینراه گام برداشته بودند و با ارادهای آهنین و بدون هراس از مرگ، خود را فدای میهن و مردم کنند. این مردان قهرمانان واقعی ایران هستند حتی اگر گمنام و ناشناخته باشند.
در ساعت 0205 فرمانده تیپ3 زرهی دستور داد که یگانهای زرهی و مکانیزه به علت تاریکی چراغها را روشن و با سرعت تمام به سوی هدفهای واگذاری پیشروی کنند.
در ساعت0230 خاکریز دوم متعلق به مواضع نیروهای احتیاط دشمن به وسیله یگانهای پیاده خودی سقوط کرد و نیروهای خودی درخواست روشنایی در عمق منطقه را کردند. در همین ساعت، نیروهای پیاده خودی به محل استقرار دو گردان از یگانهای توپخانه155مم و 130مم دشمن در شمال بستان، تپه دارالشیاع رسیدند و ضمن اشغال و تصرف آنها با نیروهای دشمن جنگ تنبه تن بسیار سختی را شروع و در نهایت کلیه سنگرها و مواضع توپها را اشغال کرده و تعداد بسیاری از نفرات دشمن را به هلاکت رساندند و توپخانههای مستقر در آن منطقه و نفراتش برای همیشه خاموش شدند. من، شخصاً مواضع آن یگانهای توپخانه را از نزدیک دیدم. تمامی نفرات آن یگانها یا کشته شده بودند و یا اسیر که کشتههای آنها در کنار توپها و مواضعشان بیانگر همه چیز بود.
در ساعت 0245پس از تصرف مواضع توپخانههای دشمن، گردان293 تانک که مأموریت بستن تنگ چزابه را داشت، از جاده احداث شده گذشته و وارد شمال شهر بستان گردید و آمادگی خود را به فرمانده تیپ3 زرهی اعلام کرد.
در ساعت 0245 تقریباً دو ساعت و پانزده دقیقه بعد از آغاز عملیات، تیپ3 زرهی با مشاهده شرایط موجود و وضعیت دشمن در شمال بستان و تصرف اهداف مورد نظر توسط رزمندگان اسلام، اعلام کرد که منطقه اشغالی متجاوز در شمال کرخه تقریباً سقوط کرده و در دست نیروهای خودی است.
طی آن شب،700 گلوله روشنکننده توسط توپخانههای لشکر92 زرهی جهت روشنایی منطقه تیراندازی شده بود و حرکت تانکهای گردان261 تانک و گردان221 سوار زرهی و نفربرهای گردان100 مکانیزه با چراغ روشن در منطقه دشمن چنان شور و نشاط و شادمانی در بین رزمندگان خودی به وجود آورده بود که هیچکس تا آن لحظه به یاد نداشته بود. این تهور و چالاکی باعث تشدید روحیه جنگی چندین برابری نیروهای خودی در جبهه شمالی و جنوبی گردید. روحیه جنگی رزمندگان اسلام در شمال رودخانه کرخه به گونهای بود که مقاومت در برابر آن جنگجویان از طرف نیروهای عراقی بیفایده بود و تأثیری بر اراده و روحیه آفندی آنان نداشت.
یگانهای خودی پس از ورود به منطقه دشمن با آرایش کامل نظامی در سمت شمال و جنوب جاده اللهاکبر، بستان به سوی شهر بستان با قدرت و شکوه کوبنده و خیره کنندهای حرکت و کلیه مقاومتهای موجود در منطقه را از بین برده و منطقه را پاکسازی کردند.
ساعت 0315 گردان293 تانک، به موانع و مقاومت دشمن برخورد و اعلام کرد؛ نیاز به وسایل مهندسی جهت برداشتن موانع و تسطیح زمین دارد. عبور از مواضع دشمن در آن شرایط برای هر یگانی بسیار مشکل بود. من شخصاً ناظر استحکامات و موانع ایجاد شده دشمن در منطقه بودم. ارتفاع خاکریزهای ایجاد شده، بسیار بلند و موانع زیادی در مسیر ایجاد شده بود که حرکات نیروهای خودی را کند میکرد و عبور از آنها شاهکاری توسط نیروهای خودی بود.
ساعت0320 یگانهای عملکننده با شدت و روحیهای عالی با دشمن درگیر بودند و گردان293 تانک توسط افسر رابط، سروان ریاحی از گردان388 توپخانه175مم به دلیل قدرت بالای آتش این گردان، درخواست آتش کرد که خیلی سریع پاسخ داده شد. البته دیدبان آتشبار یکم گردان388 توپخانه، ستوانیکم وظیفه سلیمانیان در گردان293 تانک مستقر بود و دیگر دیدبانان گردان نیز در دیگر نقاط مستقر بودند که به محض درخواست آتش به سرعت پاسخ لازم به آنها داده میشد تا وقفهای در پیشروی و روند عملیات پیش نیاید.
گردان293 تانک که از پشت نیروهای احتیاط دشمن را محاصره کرده بود، اعلام کرد؛ دشمن در حال فرار است که فرمانده تیپ3 زرهی دستور جلوگیری از فرار آنها را صادر کرد. گزارشهای دریافتی حاکی از آن بود که دشمن در منطقه جنوب رودخانه کرخه به مقاومت سرسختانهای مبادرت ورزیده است. نیروهای دشمن مستقر در جنوب رودخانه کرخه آن طور که باید، غافلگیر نشده و به مقاومت شدیدی دست زده بودند و یگانهای تکور خودی را در آن منطقه با دشواری زیادی مواجه ساخته بودند. در ساعت 0400 از طریق بیسیم اطلاع داده شد که با استراق سمع متوجه شدهاند که یکی از فرمانده گردانهای تانک دشمن کشته شده است. در همین ساعت سپاه پاسداران اعلام داشت؛ یگانهای دشمن در شمال رودخانه کرخه با سرعت پا به فرار گذاشتهاند. دشمن، در شمال رودخانه کرخه به دلیل احاطه نیروهایش از طرف شمال استحکامات و غافلگیر شدن یگانهایش و یورش سریع نیروهای خودی نتوانست مقاومت آن چنانی انجام دهد و در همان لحظات اولیه، فرماندهی و کنترل آنها از هم پاشیده شد. وضعیت به گونهای بود که یگانهای در خط عراقی خبر از پشت سرخود نداشتند، در حالی که رزمندگان اسلام عقبه آنها را بسته و نیروهای در خط عراقی چارهای جز قبول شکست نداشتند. دشمن، وقتی به خود آمد و متوجه شد که از جلو و سمت چپ خود تهدید شده و در مواضع وی رخنه شده، با آن همه استحکامات ایجاد شده از نظر روحی در شرایطی قرار گرفت که توان تدافعی خود را از دست داد. ضمن اینکه از هر طرف هم گلولهباران میشدند، لذا چارهای جز فرار نداشتند که فرار آنها نیز شکست سنگینی را برایشان رقم زد.
بنا به گفته اهالی شهر بستان اندکی پس از شروع حمله، تراکم بسیار عظیمی از نفرات، خودرو، نفربر تانک و سایر تجهیزات و وسایل دشمن که در حال فرار بودند، روی پل شناور روی کرخه، پل حاج مسلم که توسط عراقیها نصب شده بود، به وجود آمده بود و هرکس سعی میکرد زودتر از آن مهلکه بگریزد. بسیاری از نظامیان دشمن به آب رودخانه کرخه زدند و عبور کردند و بسیاری نیز در این رودخانه غرق شدند و امواج گل آلود کرخه اجسادشان را به هورالعظیم انداخت.
گردان293 تانک، اعلام داشت، به هدف نزدیک شده ولی به علت عدم تشخیص دقیق محل هدف متوقف شده است. واقعیت این بود که گردان مزبور پس از حرکت از حدود دیدگاه شماره 3 به دشت باز شمال بستان که تپه رملی دارالشیاع آن را تنگتر میکند، وارد شده بود. به علت اینکه برای کوتاه کردن مسیر هدف، میان بر زده بود از لحاظ سمت قدری منحرف و مسیر را از دست داده و در زمینهای رملی تپه دارالشیاع متوقف شده بود. تأکید فرمانده تیپ3 زرهی به این یگان مبنی بر استفاده از جاده بستان، تنگ چزابه بود که به عنوان یک مسیر قابل تشخیص پیشروی به سوی باختر و وصول به تنگ چزابه را تسهیل میکرد. اما یگان یاد شده که به یک منطقه نسبتاً رملی منحرف شده بود، نمیتوانست جاده مزبور را پیدا کند. لذا در پشت تپه دارالشیاع و در فاصله یک تا دو کیلومتری جاده بستان، تنگ چزابه و به انتظار روشنایی روز و روشن شدن وضعیت متوقف شده بود. واقعاً حرکت در تاریکی شب و پیدا کردن مسیر در آن شرایط هم سخت بود.
در ساعت 0511 گردان261 تانک به هدف واگذاری، حد فاصل شمال بستان تا تپه دارالشیاع که به نام دهانه بستان معروف است، رسید و در ساعت 0535 گردان221 سوار زرهی که در پهلوی جنوبی تیپ3 زرهی در امتداد رودخانه کرخه عبور میکرد، به پلهای بستان نزدیک شد و گزارش داد که با آتش آنها را تأمین کرده است. عبور از جناح جنوبی تیپ3 در حاشیه رودخانه کرخه به علت نامساعد بودن زمین نیز کار بسیار دشواری بود که این گردان به نحو مطلوبی انجام داد.
تعدادی از تانکها و خودروهای زرهی دشمن که از عبور از پل بستان و فرار به سمت جنوب ناامید شده بودند، تلاش کردند که از طریق زمینهای رملی و تنگ چزابه فرار کنند و دست به مقاومت زدند که توسط گردان261 تانک منهدم شدند.
در ساعت0630 گردان293 تانک اعلام کرد که به سمت تنگ چزابه در حال پیشروی است. سپس گزارش داد که این تنگه را تأمین کرده است ولی عملاً اولین گردان از تیپ3 زرهی که به تنگ چزابه رسید، گردان100مکانیزه تیپ3 زرهی بود.[1]
در حالی که دشمن در حیرت و سردرگمی بسیار زیاد به دور خود میچرخید و هرگز تصور چنین تهاجمی را نکرده بود، در منطقه جنوبی رودخانه کرخه توسط رزمندگان لشکر16 زرهی و سپاه پاسداران تحت فشار شدید بود و راههای فرار و امید آنها بسته شده بود. دشمن، در تمامی منطقه شمال و جنوب رودخانه کرخه محل استقرار خود، همه راهها را از دست داده بود و چارهای جز تکیه بر هورالهویزه برایش باقی نمانده بود. بعد از چهار ساعت از شروع عملیات همه چیز دگرگون شد. عراقیها با ازدحام نفرات و ممانعت عوامل استخبارات در نزدیکی پل بستان و روی آن موجب شد تعداد زیادی از عراقیها خود را تسلیم موج خروشان رودخانه کرخه کنند و جنازههای آنان در کناره آبها و نهایتاً در باتلاق پشت سر آنها شناور شود.
ثبت تیر توپخانههای خودی روی پلهای بستان و سابله چنان قتلگاهی در این عملیات به وجود آورده بود که تاریخ جنگ کمتر به یاد دارد. حدود ساعت0730تعداد اسرای800 دشمن نفر اعلام شد. تعداد زیادی تانک و نفربر و تجهیزات نیز منهدم و به آتش کشیده شده بود. با روشن شدن هوا، دود بسیار غلیظی در منطقه که بیانگر سوختن ادوات زرهی و دیگر تجهیزات دشمن بود، کاملاً مشخص بود، ضمن اینکه صدای شلیک رگبار تیربارها و توپخانه و تانک به گوش میرسید.
منبع: توپخانه دوربرد در سال 1360 ؛ اصلاني، علی اکبر،1398 ، ایران سبز، تهران
[1]. به نقل از سرتیپ2 بازنشسته هوشنگ بهرامی فرمانده تیپ3 زرهی لشکر 92 زرهی، آرشیو هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیادشیرازی
انتهای مطلب