در صورت تیراندازی با توپ، تخریب حداقل یک دستگاه ساختمان مسکونی را در پی داشت، «تعداد شهدا و مجروحین انقلاب تا پیروزی آن بسیار اندک بود.» در کتاب «گزارش زمستان57» که وقایع تمام شهرستانهای سراسر کشور به صورت روزانه در ایام بحبوحه انقلاب به ستاد بزرگ ارتشتاران آن زمان ارسال میگردید، و بعد از پیروزی انقلاب انتشار یافت، از آذر تا 17 بهمن ماه 1357 یعنی در سه ماهه آخر پیروزی انقلاب، و در واقع در زمان اوج بحران، تعداد کل مجروحین سراسر کشور حدود «1860» نفر و تعداد کل شهدا «741» نفر گزارش و ثبت گردیده است (البته آن تعداد از مجروحینی که احیاناً در بیمارستانها به درجه شهادت نائل گردیدهاند در این گزارشها درج نگردیده است) و این، نشانگر عدم تقابل جدی ارتش با مردم در جریان براندازی رژیم پهلوی بوده است، زیرا نه تنها بسیاری از کارکنان نظامی شرکتکننده در حکومت نظامی خود انقلابی بودند، بلکه حتی ادوات و تجهیزات آنان نیز در راه پیشبرد اهداف انقلاب بکار گرفته شد. به عنوان مثال، آنجا که تانک جنگی تبدیل به آمبولانس میگردد: برابر نوشته روزنامه جمهوری اسلامی در روز سهشنبه 16 بهمن1375 شماره 5122 «در اوایل بهمنماه1357 ساعت 5/2 نیمه شب، در هوای بسیار سرد زمستانی تهران، مردی فاقد وسیله نقلیه، نگران وضع حمل همسرش با عجله به یکی از فرمانده یگان تانک مأمور در حکومت نظامی مراجعه و ملتمسانه تقاضای کمک مینماید. فرمانده دستور روشن نمودن خودرو جیپ خود را صادر میکند. به علت شدت سرما، خودرو مزبور روشن نمیگردد. فرمانده اجباراً دستور میدهد زائو و همسرش را با تانک به بیمارستان انتقال دهند!» اینگونه موارد و دهها موضوع همکاری ارتش با مردم در آن زمان، عمق نفوذ مذهب و قدرت رهبری نهضت را در پیکره ارتش مینمایاند. ارتشبد قرهباغی، آخرین رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران رژیم پهلوی اعتراف کرد که فرماندهان رده بالای ارتش از عدم اطاعت زیردستان خود به ستوه آمده بودند: "سپهبد بدرهای فرمانده نیروی زمینی به علت مراجعت افراد مأمور به فرمانداری نظامی با بینظمی به سربازخانهها و ایجاد هرج و مرج در یگانهای نیروی زمینی و سپهبد ربیعی فرمانده نیروی هوایی به علت اغتشاش مسلحانه پرسنل نیروی هوایی اظهار میکردند که اقدامی برایشان مقدور نیست… بنا به گفته سرتیپ اتابکی [یکی از فرماندهان هوانیروز]، پرسنل هوانیروز نیز مانند افراد نیروی هوایی از دستورات اطاعت نمیکردند."[1] …برابر اعتراف نویسندگان بیگانه "از ماه سپتامبر به بعد محتوای کلی گزارشهای سولیوان از وخامت روزافزون اوضاع و افول ستاره بخت شاه حکایت میکرد."[2]… "در اوایل دیماه 57 (اواخر دسامبر)، ناآرامیها ابعاد تازهای پیدا کرد و علائم نارضایتی در ارتش آشکار گردید. افسران و فرماندهان نظامی بطور علنی از شاه انتقاد میکردند."[3] … "روز سوم دی ماه (24دسامبر، شب کریسمس)، سفارت آمریکا در تهران برای نخستین بار مورد حمله تظاهرکنندگان قرار گرفت و مأموران محافظ سفارت برای عقب راندن مهاجمان، مداخله نکردند. در نتیجه تفنگداران آمریکایی که از محوطه سفارت حفاظت میکردند، با استفاده از گاز اشکآور مهاجمین را عقب راندند."[4]
مأموران محافظ سفارت آمریکا که از دانشجویان سال دوم دانشکده افسری بودند، به جای مقابله با مردم، با آنان همصدا شده و علیه آمریکاییان و شاه شعار میدادند. با زبان انگلیسی فریاد میزدند: «آمریکایی گمشو، برو به خانهات»[5]. این حرکت باعث شد که دیگر به دانشجویان دانشکده افسری مأموریت شرکت در حکومت نظامی محول نشد.
سفارت آمریکا، در قسمتی از گزارش سری خود تحت عنوان ارزیابی اطلاعاتی، درباره ارتش چنین نوشته بود: "اگر امنیت عمومی درهم بریزد، کمتر یقین حاصل است که این عناصر [افسران جوان و سربازان]، از میان نظامیان بدستور مافوقهای خود، برای شلیک به طرف تظاهرکنندگان، صرفاً بخاطر حمایت از شاه و حکومتی که از طرف وی منسوب شده اطاعت کنند."[6]
در 12 دیماه، "تعدادی از افسران و همافران جمعی یگانهای مستقر در تهران با حرکت مردمی و رهبری امام، اعلام همبستگی کردند."[7]
در 16 همان ماه، "جلسه فرماندهان در تهران، مورد حمله مسلحانه چند افسر و سرباز انقلابی قرار گرفت و چندین افسر در این حمله کشته شدند."[8]
رهبر انقلاب در 18 دی ماه، در پاسخ به سؤال خبرنگار مجله «ژون افریک» گفتند: "…شما باور نمیکنید که ارتش با ملت است و در آینده نزدیکی به شاه پشت خواهد کرد."[9]
در مصاحبه دیگری وی خطاب به نماینده «ژیسکاردستن»[10] رئیس جمهور وقت فرانسه در 18 دی ماه (8 ژانویه)، در پاسخ به سؤالی که در مورد احتمال کودتا توسط ارتش پرسید، گفتند: "الان نظام ارتش از چند ماه قبل سستتر و ضعیفتر است. برای آنکه در باطن ارتش اختلافات ایجاد شده است و بسیاری به ما میپیوندند و کودتا را خفه میکنند."[11] در همین اوان "سولیوان به واشنگتن هشدار داد که فکر دست زدن به یک کودتای نظامی به نفع شاه، ابلهانه است و انقلاب در آستانه پیروزی است."[12]
منبع: ردای فتح؛ کاظمی، محمد، 1398، ایران سبز، تهران
[1]. اعترافات ژنرال (خاطرات ارتشبد عباس قرهباغی) مرداد- بهمن 57 نشر نی، صص345-344
[2]. فولت کن/ فرار از ایران؛ مترجم: منوچهر طاهرنیا، ناشر: انتشارات آشتیانی، چاپ: اطاق چاپ 1363 ص 80
[3]. همان ص 185
[4]. همان صص 186-185
[5]. Yankee Goes Home
[6]. فرازهایی از تاریخ انقلاب (به روایت اسناد ساواک و آمریکا)/ آبان ماه 1368 ص 178
[7]. موحد- ه/ دوسال آخر، رفرم تا…انقلاب؛ انتشارات امیرکبیر، چاپخانه: سپهر، تهران 1363 ص 250
[8]. زیرنظرکرباسچی غلامرضا/هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی؛ ناشر: بنیاد تاریخ انقلاب اسلامیایران، جلد2، 1371 ص 1056
[9]. همان ص 1060
[10]. والری ماری رنه ژرژ ژیسکاردستن، از تاریخ خرداد ماه 1353 تا اردیبهشت 1360 به مدت 7 سال در پست ریاست جمهوری فرانسه مشغول به کار بود.
[11]. نجاتی غلامرضا/ تاریخ سیاسی 25 ساله ایران (از کودتا تا انقلاب)؛ انتشارات: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، جلد 2، ص 287
[12]. فولت کن/ فرار از ایران؛ مترجم: منوچهر طاهرنیا، ناشر: انتشارات آشتیانی، چاپ: اطاق چاپ 1363 ص 252
انتهای مطلب