ضمناً خوانندگان این کتاب باید توجه داشته باشند که آمار موجودی، به معنای آن نیست که تمام این نفرات، دقیقاً برابر شغل سازمانی، همراه اسلحهسازمانی خود، درگیر با دشمن هستند، بلکه باید درصدی از نفرات موجود راهم در نظر گرفت که از مأموریت اصلی یگان و یا از شغل سازمانی منفک میباشند. مانند نفرات اضافه بر تعداد سازمانی در آشپزخانه، پارک موتوری، امربر، مسئول آب، مسئول غذا، و نیز نفرات واگذاری اضافه بر تعداد سازمانی برای ستاد و ارکان گردان، کمک انباردار، کمک اسلحهدار، نفرات مشغول در بنه گروهانها و گردان و نفرات باقیمانده در پادگان درصورتیکه گردان از پادگان خارج و به مأموریت رزمی و یا آموزشی اعزامشده باشد، و همچنین نفرات درگیر نگهبانی در بعضی نقاط خارج از خط مقدم. اضافه بر افراد فوق، تعدادی را هم باید از آمار موجودی کل گردان کسر نمود. نظیر: مرخصی، نهست، مأمور، بیماری، استراحت پزشکی، بستری که این تعداد نیز در هر یگانی عدد قابلتوجهی هستند.
با توجه به نمونههای اشارهشده، حدود 10 تا 30 درصد موجودی راهم برای محاسبه در بکارگیری نفرات در مأموریت اصلی گردان باید کسر نمود. نتیجه تبدیل آن تعداد موجودی اولیه به موجودی ثانوی بهمراتب، برای اجرای مأموریت اصلی، کمتر از موجودی نفرات در آمار، نسبت به عددسازمانی خواهند بود.
در بررسی کتابهای مستند و سوابق منتشره، با تعجب دیده میشود که همین دو گردان ناقص و گردانهای رزمی مشابه آنها، در آغاز جنگ، سبب ناکامی دشمن در اهداف تعریفشده وی در طرحهای عملیاتی و ادعاهای اظهارشده او شدند. با فداکاری، مقاومت، عملیات تأخیری و ادامه نبرد باوجود تلفات زیاد، دشمن را در وصول به اهداف اصلی که: تصرف آبادان، خرمشهر، اهواز، دزفول و اندیمشک و بالاخره اشغال خوزستان و حداقل بخش عمدهای از عمق غرب خوزستان بود، ناکام نمودند. البته باید این توضیح را داد که دفاع انجامشده، یک کار دستهجمعی از خط مقدم تا عمق کشور در استفاده از تواناییهای: دفاعی، زمینی، دریایی، پشتیبانی، فرماندهی، مدیریت، ستادی، مردمی، محلی، کشوری و لشکری بوده است. اما باید قبول نمود که تمام این کمکها برای آن نیروهای خط مقدم بوده است، اگر آن نیروهای خط مقدم، متلاشی و از دور میافتادند، بقیه تواناییهای کشوری و لشکری، برای دفع و یا توقف و تثبیت دشمن برای کسب زمان برای تقویت نیروهای خودی و انهدام دشمن، کاری نمیتوانستند انجام دهند.
باید توجه داشت که جدول سازمان هر یگان، بر اساس مأموریت واگذاری و یا مورد انتظار تعریفشده است. در آن، تعداد لازم نیروی انسانی و هرکدام با چه درجه، چه شغلی، چه وظیفه، چه سلاح، چه خودروها، چه تجهیزات انفرادی و اجتماعی، چه کد تخصصی، و نوع ورود خدمتی پایور یا وظیفه مشخصشدهاند. مسلماً هرکدام از این عناصر مذکور در جدول سازمان، اگر ناقص و یا وجود نداشته باشند، و یا از جهت کیفی قابلقبول نباشند، تأثیر در کارایی گردان و درنتیجه، ناتوانی در اجرای مأموریت خواستهشده باقی خواهند گذارد.
از طرفی در بررسی سوابق 8 سال جنگ معلوم میشود که هیچکدام از این گردانهای رزمی نیروی زمینی، باآنکه چند بار بهشدت دچار تلفات و کاهش نفرات موجود شدند، بااینحال در هیچ زمانی از 8 سال جنگ، از سازمان رزم نیروی زمینی کنار گذاشته نشدند. از منطقه عملیاتی خارج نگردیدند و به پادگان خود برای مرخصی و تجدید سازمان بعدی برنگشتند. بلکه با جایگزین نفرات و سلاح و تجهیزات ازکارافتاده و یا منهدم شده، به مأموریت خود ادامه دادند.
شکل کار این گردانهای سازمانی نزاجا، با گردانهای رزمی سپاه پاسداران که 95 درصد نفرات آن گردانها را نیروی بسیج داوطلب تشکیل میداد، تفاوت داشت. آن گردانها با جذب، آموزش و سازماندهی برای هر عملیات عمده بهطور موقت در حدود 3 ماهه تشکیل مییافتند و بعد از انجام عملیات، نفرات گردان ترخیص و بدین ترتیب، گردان موجودیت خود را تا عملیات و سازماندهی بعدی از دست میداد. دراینباره در فصل سوم، قسمت عملیات نیز شرح لازم ارائه خواهد شد.
کتاب، لشکر92 زرهی در سال اول جنگ تحمیلی، به قلم، سرهنگ حسینی، ص66، آمار گردان479 مخابرات از لشکر92 را بدین شرح ارائه داده است، کسری افسر جزء 7 نفر و نفرات وظیفه سربازی و درجهداری را تعداد175 نفر ذکر نموده است.
کتاب، یگانهای جایگزینی و احتیاط، چاپ هیئت معارف جنگ در سال 1390 در ص4 نوشته است: در آغاز جنگ به علت کمبود شدید نیروی انسانی در یگانهای رزمی نزاجا، در تاریخ 1/7/59 ستاد مشترک ارتش، دستور شماره یک درباره احضار پرسنل احتیاط را صادر نمود. بر این اساس، نزاجا نسبت به پذیرش، آموزش و تخصیص نیروهای احتیاط، خدمت منقضیهای سال 56 اقدام نمود. در این راستا مجموعاً 84696 مراجعه و بعد از 6 ماه خدمت احتیاط با دریافت کارت احتیاط ترخیص گردیدند.
این عده شامل بودند از: 1649 نفر افسر، 21759 نفر درجهدار و 61252 نفر سرباز وظیفه.
هرچند احضار، سازماندهی و بکارگیری این عده خالی از اشکال هم نبود. بااینوجود در افزایش موجودی نیروی انسانی یگانهای بهکارگیرنده، اثر قابلملاحظه مثبت و همچنین اثر منفی بر روحیه دشمن داشته است. بعدازاین مرحله، ستاد موقت هماهنگی احضار احتیاط نسبت به جذب و پذیرش نفرات داوطلب منقضی خدمت سالهای 53 تا 57 نیز اقدام نمود. آمار این عده نیز معلوم نیست و در کتابها نیامده است. درهرحال ستاد مذکور در آبان 1360 منحل اعلام گردید. شاید یکی از علل آن، جذب و فراوانی تعداد نیروهای بسیج داوطلب برای حضور در جبهه جنگ بود. در مورد نیروی احتیاط، در صفحات بعد نیز مطالبی مناسب ارائه خواهد شد.
پس از مطالعه مطالب بیانشده بالا، یک سؤال بزرگ پیش میآید که این کسری پرسنل که در گردانهای رزمی وجود داشت، در سایر گردانها و ستادها و قسمتهای آمادی، خدماتی تا آموزشی، فرهنگی که در سایر مناط جغرافیایی کشور ایران پراکنده بودند، آیا وجود داشت؟ آیا تعریف معنادار قابلقبولی در اندازهگیری و مقایسه استعدادها وجود داشته است؟ باید گفت، با آنکه دیگر یگانها و قسمتهای نیروهای مسلح، در آغاز جنگ کسر سازمان داشتند، اما درصد کسری آنها عدد کوچکتری بوده است. این ایراد بر ستاد نیروی زمینی آن روز وارد است که چطور در حفظ استعداد نیروی انسانی یگانهای مختلف با مأموریتهای متفاوت و پراکندگی جغرافیایی متنوع، توجه متعادل نداشته است. و چطور به یگانهای عمده درگیر در مرزهای غربی کشور، اولویت واگذاری و افزایش نیرو منظور نداشته است و اگر هم منظور داشته، کافی نبوده است، که درهرحال قابل دفاع نمیباشد. این کتاب اگر به آمارهای دقیق آن زمان با استفاده از منابع کتابخانهای دسترسی داشت، مسلماً این ایراد واردشده را با عدد و رقم میتوانست دقیقتر بیان کند. اما ایراد واردشده توصیفی بوده و بر اساس تجربه و درک و احساس نویسنده در آن روزگار میباشد.
این کتاب ادعا دارد که در آن روزگار، نهتنها در تقسیم نیروی انسانی و حفظ استعداد یگانهای عمده در نیروهای مسلح، بویژه ستاد مشترک ارتش و نیروی زمینی، هوائی و دریایی و سایر قسمتهای نیروهای مسلح، مانند وزارت دفاع، شهربانی، ژاندارمری و غیره تعادل برحسب نوع کار و مأموریت وجود نداشته است، بلکه در بین لشکرها و تیپهای مستقل هم، تقسیم به نسبت و درصد متعادل نیز وجود نداشت. و علاوه بر آن، در لشکرها هم تقسیم به نسبت و درصد موجودی نسبت به عددسازمانی در یگانهای زیرمجموعه اختلاف غیرقابلقبول وجود داشته است.
باید اعتراف نمود که این عرف غلط نانوشته، قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، کموبیش وجود داشته و هنوز هم ادامه دارد. همین مورد یکی از نقاط آسیبپذیر ما، در ساعت «س» روز «ر» میباشد که باید خیلی جدی نسبت به تصحیح آن برآییم.
حالا چرا چنین عرف غلطی وجود دارد، باید گفت که یا جداول سازمانها ایراد دارند و ظرفیت کافی برای امور غیرسازمانی یگانها پیشبینی و تعریف نکردهاند و یا باید امور غیرسازمانی که نیروی انسانی مصرف مینمایند حذف گردند. و یا به امور سازمانی که نسبت به تعداد نفرات پیشبینیشده، نیروی انسانی بیشتر در اختیار میگیرند، نیرو واگذار نگردد و یا عددسازمانی آنان در صورت لزوم افزایش یابد. درهرحال، این حرفها پیچیدگی خود رادارند و با این چند جمله، صورتمسئله و راهحل تفهیم نمیگردد.
این کتاب در قسمت مربوط به رکن3 و بخش سازمان، مطالب بیشتری ارائه خواهد داد. در اینجا برای بحث حفظ استعداد نیاز بود که به حاشیههای مسئله نیز پرداخته گردد و دیده شوند.
منبع: درسهای هشت سال جنگ تحمیلی ؛ صادقیگویا، نجاتعلی،1399 ، انتشارات سبز ایران
انتهای مطلب