"حیات هرموجود زنده برسه اصل استوار است:
- استنشاق هوای آزاد و جذب آب و خوراک.
- نمو و تولید مثل.
- دفع ضرر و مزاحم."[1]
هرانسانی ذاتاً به منظور حفظ ارزشهای مادی و معنوی خود، به محیطی امن، دائم و پایدار و «امنیت ملی»[2] نیازمند است. هرگاه این ارزشها به مخاطره افتند، برای دفع ضرر و مزاحم، تمامیتوان خود را به کار میگیرد.
در واقع تکاپوگران امنیت و آسایش و آزادی، برای حفظ ارزشهای خود، دائماً آماده و مهیای دفاع خواهند بود. سهولت زندگی اجتمایی برپایه تقسیم وظایف و اختیارات در مشاعل مختلف مورد نیاز، شکل میگیرد.
گروهی برای تولید نیازمندیهای مادی، دستهای برای ارتقاء ارزشهای معنوی و تعدادی نیز برای حفظ دستاوردهای آنان و حراست از جان، مال، ناموس، شرف و سرزمین به پامیخیزند و اینگونه قدرت نظامی شکل میگیرد. تاهمواره «ضامن استقلال» و پشتوانه معتمدی برای ملت باشند. کشورها در صحنه رقابتهای بینالمللی، و در دنیای پیچیده علم و فنون و کشفیات متعدد، ملزم به اجرای برنامههای مدون اقتصادی و صنعتی، در جهت صعود به قلل پیشرفت و ترقی و تعالی هستند. که آن هم فقط در سایه سار «استقلال سیاسی» پدیدار میشود. زیرا: " در دنیای رقابت هیچ کس دوستدار رقیب و حریف و مخالف، نیست."[3]
برای نیل به این مقصود نیاز مبرم و اجتناب ناپذیری به «امنیت نظامی» احساس میشود. گرچه پدیده ناامنی و تجاوز از سوی دشمنان، در دنیای کنونی و در منظر روابط جهانی، از دیدگاه روشنفکران و حامیان صلح و آرامش، پدیدهای ناخوش آیند و شوم قلمداد میشود، و باعث بیاعتنایی متجاوز به کنوانسیونها و قوانین بینالمللی میگردد، اما در پس پرده، تجلی مطامع قدرتهای استکباری با ایجاد تفرقه بین گروهها و اقوام و دولتهای مختلف بویژه در مناطق آبستن بحران بویژه در جهان سومیها، نقشآفرینی میکند!
ستون فقرات مستحکم یک ملت را سیاستی قوی و نظامی پایدار و باثبات و آسوده از هراس رقیبان مترصد و در کمین آرمیده تشکیل میدهد. تا شکوفایی اقتصادیش، رفاه و آسایش به ارمغان آورد."یک ملت که دارای هویت سیاسی است، زمانی از امنیت ملی و خارجی برخوردار است که با آزادی کامل از حقوق مشروع خود برخوردار بوده و از هرگونه تعرض و تجاوز خارجی مصون باشد."[4]
رونق اقتصاد یک جامعه، مرهون وجود امنیت نظامی و سیاسی است. سرچشمه پایداری و دوام سیاست و اقتصاد، وجود امنیتی پایدار در هیبت نیروهای مسلح مقتدر خودنمایی میکند.
کشوری که از لحاظ منابع زیرزمینی غنی است، طمع مستکبران قدرتمند را برمیانگیزاند. و نفت، این پدیده مورد نیاز اجتنابناپذیر جهانی، مآلاً صحنه تحریک را برای تهیه و تأمین انرژی مورد نیاز جهانخواران مهیا میسازد. میزان امنیت ملی در سطح مملکت در مقابل بیگانگان، دولتمردان آگاه و هوشیار و مخبر، در پرتو علم و دانش سیاسی، قادر به صیانت از منابع ملی کشور خود خواهند بود.
اگر وجود سیاسیون متجاسر، متعهد و مطلع از موقعیتهای جهانی، و از سوی دیگر مدافعانی جان بر طبق فدا، ظاهر شوند، و اجرای طرحهای براندازی و یا تضعیف حکومت مردم محور از سوی دشمنان مقدور نباشد، جامعه آن زمان محمل حفظ و مراقبت و بهرهبرداری از آداب، رسوم، فرهنگ و ارزشهای ملی- مذهبی خود خواهد بود.
حفظ موقعیت هر ملتی در هر زمینهای مرهون وجود اطلاعات دقیق و به موقعی از کنش و واکنشها است.
اطلاعات مورد نیاز، توسط سازمانهای ذیربط در جمعآوری مستمر اخبار و سپس تجزیه و تحلیل دقیق آنها کسب میشود.
احتمال به بن بست رسیدن قدرت سیاسی در مقابله با رقیبان چشم طمع دوخته به منافع ملی، وجود ارتشی[5] توانمند را ایجاب میکند. "…نیروی نظامی بدون آن که قدرت سیاسی را به دست گیرد، باید نقش خود را در سلامت سیاست در برابر نیروهای فشار ایفاء نماید."[6]
لازمه بقاء هر حکومتی دشمن شناسی است." از رموز وحدت و همدلی جامعه که میتواند در استحکام و پایدار ماندن اتحاد ملت نقش اساسی داشته باشد، دشمن شناسی است."[7]
بدیهی است، هرکس با هر نوع توطئهای به منظور ایجاد تفرقه و پراکندگی در بین اقشار منسجم یک ملت واحد، اقدام به پاشیدن بذر نفاق و تفرقه کند و با ترفندهای رنگارنگی به هر نحوی، سدی در راه پیشرفت جامعه هدف، ایجاد و در جهت ارتقاء آن اخلال نماید، دشمن محسوب میشود.
استکبار جهانی به سردمداری آمریکا برای جهانخواری کشورهای جهان سوم و در حال توسعه، در طول ادوار، پیوسته درپی بهانهها و طرق گوناگونی بودهاند.
زمانی، شرکت در اتحاد متفقین جنگ جهانی، و سپس به بهانه ظهور کمونیست ضدسرمایهداری، توجیه مناسبی برای رونق بازار سیاست فروش تسلیحاتی به منظور حرکت چرخهای اقتصادی کارخانههای اسلحهسازی خود و همپیمانانش، نزول نعمتهای فراوانی نصیبشان گردید. اما: "صلح در سال1945و سرانجام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 1989 برای ایالات متحده از لحاظ توجیه سیاست تسلیحاتی که عامل لازم در تداوم عمل اقتصاد آمریکا بود، مسائل دشواری را مطرح کرد."[8]
لازمه برون رفت از این بن بست اقتصاد تسلیحاتی، خلق جانشین مناسبی توسط استکبار بود، تا به اصطلاح آمریکاییها، «صلح جهانی!! پایدار بماند و آمریکای نوعدوست!! در جهت رفع مزاحمت برای ملل جهان کوششی عیان و فراگیر داشته باشد.»
به تعبیر دیگر، در واقع بعد از فروپاشی و اضمحلال ابرقدرت شوروی و از میان رفتن نظام دوقطبی، عرصه جهانی برای تثبیت هژمونی آمریکا (ابرقدرت بیرقیب جهان) مهیا شد، و بهانه ادامه جنگ سرد بین دو ابرقدرت، برای آمریکا، کمرنگ گردید. در نظام تک قطبی به رهبری آمریکا، سیاست جهانی توسط تنها ابرقدرت دنیا تعیین گردید. لذا دولتهای تابعه ناگزیر، باید با آن کشور ائتلاف نموده، جزء اقمارش محسوب شوند! در غیر این صورت مخالف مشی دیکته شده قرارگرفته و الزاماً در مقابل استکبار قرار میگرفتند. با همین طرز تفکر بود که رئیس جمهور وقت آمریکا، «جرج بوش پسر»، بعد از حادثه ساختگی11سپتامبر2001 به دنیا اعلام کرد که «هرکه باما نیست، علیه ماست».
"در روزهای اولیه پس از واقعه 11 سپتامبر، طی خطابهای با دست پاچگی و بیتوجه به بار سنگین کلماتی که بر زبان میآورد، از واژه «Crusade» در اعلان جنگ علیه تروریسم استفاده کرد. این واژه نخستین بار در جنگهای صلیبی میان مسیحیان و مسلمانان به کار برده شد."[9] ایران بر مبنای سیاست «نه شرقی نه غربی» خود، ناگزیر در حلقه بیرون از دایره ترسیم شده قرار گرفت. این سیاست، به زعم امپریالیسم، یعنی در صف مقدم دشمنی آشکار با آن کشور! از طرفی چون آمریکا پنجههای سیطره خود را بر بسیاری از ممالک دنیا افکنده بود، ایران در سطح جهانی با دشمنان بالقوه بسیاری روبهرو گردید.
میزان ارزش استراتژی برخی از ممالک، بر مبنای موقعیت جغرافیایی و بخصوص وجود مواد معدنی مورد نیاز و حیاتی، محاسبه میشود. علاوه بر موقعیت جغرافیایی خاورمیانه، ثروت منابع طبیعی بویژه وجود ذخائر عظیم نفتی و گازی در این منطقه، اهمیت استراتژی آن را صد چندان جلوهگر ساخته است.
در این منطقه، "حدود 45 ماده معدنی غیرسوختی وجود دارند که برای اقتصاد صنعتی ضروری میباشند. از بین اینها آمریکا به واردات 26 ماده از کشورهای دیگر وابسته است."[10]
وجود نفت که کشورهای صنعتی، فاقد کمترین تحمل کاهش آن هستند، منشاء دخالت آنان در امور داخلی ممالک دارای این ثروت «فعلاً بیرقیب» گردیده است. دخالتهایی که باعث سلب اراده برخی از دولتمردان منطقه، در جهت هرگونه تلاشی برای ارتقاء کمی و کیفی اوضاع زیرساختهای کشور خود که دارای منابع زیرزمینی در رأس آنها «نفت»، این طلای سیاه است، گردیده است.
در مورد مشکلات ناشی از وجود نفت برای مردم ذینفع آن سامان میگویند:" هیچ کالای بینالمللی دیگری را نمیتوان یافت که تا این اندازه برای حق حاکمیت صاحبان خود، مخاطرهآمیز باشد."
«چیانگ زمین» رهبر چین، در مورد سیاست آمریکا در قبال کشورهای دارای منابع زیرزمینی معتقد است که:"آمریکا میخواهد طبق نظر و روشهای خود، جهان را به صورت یک دهکده درآورد. بنابراین با ملیتگرایی و هرگونه فرهنگ ملی و نیز هر کشور نیرومند و یکپارچه، مخالف است و به انحای مختلف تلاش در تضعیف، تفرقه و نیازمند ساختن دیگران دارد، تا به هدف خود برسد."[11]
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی سابق و گسسته شدن زنجیر جمهوریهای تابع آن، هیچ دلیل موجهی برای ادامه بقاء پیمان نظامی «ناتو»[12] که برای دفاع جمعی کشورهای اروپایی در برابر نفوذ کمونیسم و جلوگیری از توسعه ارضی شوروی سابق، خلق گردیده بود و برای مقابله با آن توسط کشور رقیب، پیمان «ورشو»[13] تشکیل شده بود، وجود نداشت. اما استکبار به سرکردگی آمریکای لگام گسیخته، در جهت گسترش دامنه نفوذ نامشروع خود، همتی مضاعف نمود. برای توجیه آن، آفرینش چهره دشمن خطرناک جدیدی برای دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی غرب، کاری سهل محسوب شد. "و از نظریههایی همچون، برخورد تمدنها، دشمنی به نام اسلام و دشمن محدودتری به نام تروریسم سخن به میان آمد."[14]
دستگاه تبلیغاتی استکبار، چنان دشمن جدید را به جهانیان معرفی نمود که این، فقط دشمن آمریکا نیست، بلکه آسایش همه مردم جهان را تهدید میکند!
اگر این به زعم استکبار، دشمن جدید، برای دفاع از استقلال کشور خود در مقابل جهانخواری مستکبران عالم قد علم کند، وجودش علیه «بشریت»، «محور شرارت» و حامی و پروراننده «تروریسم» قلمداد میشود. استکبار جهانی، ایران اسلامی قربانی تروریسم را، اینگونه ترسیم نمود! لذا در مضیق و منزوی ساختن ایران اسلامی نهایت تلاش خود را به منصه ظهور رساندند. تا جایی که بعضیها معتقد بودند که: " …واقعیت عریان منطقه را نباید نادیده گرفت، ایران در جهان عرب، نه تنها هیچ دوستی ندارد (حتی سوریه) بلکه دشمنان متعددی دارد. هیچ کشوری خواستار اعتلای قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی ایران و ارتقاء جایگاه آن در نظام جهانی و منطقه نیست."[15]
بعد از پیروزی ایران در عملیات کربلای5، در اجلاس کشورهای عرب در امان پایتخت اردن که منجر به صدور قطعنامهای مبنی بر محکوم نمودن ایران به دلیل اشغال قسمتی از اراضی عراق و طفره رفتن از قبول قطعنامه598 شورای امنیت گردید، سوریه نیز تحت فشار شورویها همصدا با سایر کشورهای عرب شرکتکننده در اجلاس، ضمن حمایت ضمنی از عراق قطعنامه عربی اجلاس را تأیید نمود. و اعلام کرد: "عراق یک کشور عربی است و ما به هیچ وجه اجازه نخواهیم داد که کشوری خاک آن را اشغال کند."[16] در صورتی که قبل از این اجلاس، تحلیل آن کشور از اشغال قسمتی از عراق این بود که ایران به خاک عراق طمع ارضی ندارد و تنها هدف براندازی حکومت صدام حسین است.
برای احداث دیواری بلند در مقابل آمال و کثرتطلبی استکبار جهانی به پرچمداری آمریکا، نسلهای جنگ ندیده و در امنیت نمو کرده ایرانی، باید به لزوم رمز پیروزیها و عدمالفتحهای 8 سال دفاع مقدس، واقف گردند، تا این کشور به دست نااهلان و نامحرمان همواره بیدار و مترصد، نیفتد. پیامبر اعظم (ص) فرمودند: "هنگامی که امانت ضایع گردد، منتظر پایان جهان باش! عرض کردند:ای رسول خدا، منظور از ضایع کردن امانت چیست؟ فرمود: هنگامی که کارها به دست غیر اهلش سپرده شود، منتظر پایان جهان باش."[17] ملتی که عمق میزان تواناییها و اقتدار خود، شعاع بینش دشمنان آشکار و پنهان خود را بداند، باید هر لحظه در ارتقاء استعدادهای بالفعل خود در تمامی ابعاد بکوشد و دریچههای رخنه دشمنانش را مسدود نماید. سردمداران این ملت اگر معیارهای «قرآنی» مدیریت را ملحوظ نظر خود قرار دهند، و برای هر صنفی متکی به صفات متناسب با همان جایگاه باشند، در هیچ برههای از زمان، تنگنای معضلات رنگارنگ آنان را احاطه نمیکند. قرآن کریم "در مورد فرماندهان روی عنوان «زاده بسطة فی العلم و الجسم»، در مورد کارکنان روی عنوان «القوی الامین» و در مورد حافظان مدیریت و بیتالمال روی عنوان «حفیظ علیم»"[18] تأکید میکند. فرمانده باید از نظر جسمانی سالم، قوی و عالم به جدیدترین دانش نظامی روز باشد، کارمندان در حیطه مسئولیت خود، باید توانا و درستکار باشند و شاخصه یک مدیر مدبر، ضمن دارا بودن علم و آگاهی و توانایی سیاسی و مسلط بر امور جاری جهانی، محافظت از جان و مال و ناموس عموم و حفظ بیتالمال سرلوحه عمر سیاسیاش باشد.
ملت، و همچنین حکام بیدار و هوشیار و آگاه، مروارید سلامت، عزت، سربلندی، اقتدار و شکوه خود را در صدف امنیت، همواره حفظ خواهد کرد. امنیتی که توسط نیروهای مسلح پدیدار میگردد. فولر، که به معتبرترین اندیشمند جنگ و استراتژی، تا قبل از جنگ جهانی دوم معروف بود میگوید: "تاریخ است که به ما یاد میدهد که چگونه درباره آینده فکر کنیم."[19]
تاریخ گذشته هرقومی، بیانگر میزان فرهنگ و تمدن زینت یافته اوست، اقوامی در طول ادوار، در سایه آسایش و نعمت و ترقی به حیات افتخارآمیز خود استمرار میبخشند که در رشد و تعالی و شکوفایی تمدن خود، مداوم پویا باشند. خلاقیت، نتیجه پویایی است. روند پویایی توأم با آگاهی از اوضاع و احوال زمانی که در آن مقطع زیست میکنند، الزامآور کیاست است. سستی در کسب آگاهی و پویایی، دیدگان ناخفته حریفان را برای وصول به نیات حماسه آفرینی و ماجراجویی خود، مهیا میسازد. زیرا:
"هر قومی که بر سرکار میآید و حماسه میآفریند، قدرت خود را تا حدودی مدیون خلایی است که در برابر خویش میبیند."
منبع: ردای فتح؛ کاظمی، محمد، 1398، ایران سبز، تهران
[1]. امام خمینی / رساله نوین؛ جلد 4 ص 165
[2]. National Secority (امنیت ملی یعنی میزان توانایی یک ملت در جهت دفاع از ارزشهای خود، در مقابله با تهدیدات بالفعل دشمن).
[3]. لوئیز فیشر/ گاندی فرزند اشتباه زمان؛ ترجمه: محمد عبادزاده، ناشر: انتشارات پیروز، دی ماه 1348 ص 32
[4]. اعرابی، غلامحسین، نظام دفاعی (از نگاه قرآن و مذاهب فقهی اهل سنت). بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، تهران، 1390.
[5]. برابر اصل 143 قانون اساسی، ارتش جمهوری اسلامیایران، وظیفه ی پاسداری از استقلال وتمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامیکشور را برعهده دارد.
[6]. سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامیایران (دفتر سیاسی)/ ارتش و سیاست؛ چاپ: مرکز خدمات فرهنگی مطهر، 1380 ص 37
[7]. کریمیرضا / اتحاد ملی و انسجام اسلامی؛ ناشر: نسیم حیات، چاپ: جعفری – قم 1386 ص139
[8]. روژه گارودی / آمریکا پیشتاز انحطاط؛ ترجمه: قاسم صنعوی، چاپ: دفترنشرفرهنگ اسلامی، 1376 ص48
[9]. معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه/ عملیات روانی – فصلنامه علمی– پژوهشی عملیات روانی، سال سوم، شماره دهم، تهران، پائیز 1384 ص 75
[10]. لطفیان سعیده/ استراتژی و روشهای برنامه ریزی استراتژیک؛ چاپ: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران 1381 ص 204
[11]. سنگالی کریم/ دومینوی بالکان ناتو و نظام بین الملل درحال گذر؛ ناشر: سازمان ع.س ارتش، چاپ: وزارت دفاع، 1380 ص 30
[12]. NATO: North Atlantic Treaty Organization (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی)
[13] . پیمان ورشو (Warsaw Pact) بعد از فروپاشی شوروی منحل اعلام گردید و وجود خارجی خود را از دست داد.
[14]. سنگالی کریم/ دومینوی بالکان ص 47
[15]. جعفری ولدانی اصغر/ روابط خارجی ایران (بعد از انقلاب اسلامی)، ناشر: آوای نور، چاپ: درخشان 1382 ص 126
[16]. یزدان فام محمود/ منطقه خاورمیانه و جنگ عراق و ایران (مجموعه مقالات)؛ ناشر: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ)، 1388 ص 176
[17]. مکارم شیرازی ناصر (1370). مدیریت و فرماندهی در اسلام. انتشارات هدف. چاپخانه مدرسه الامام امیرالمؤمنین (ع) ص 144.
[18]. همان ص 146
[19]. پورجباری پژمان/ روایت پایداری؛ ناشر: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، 1388 ص 56
انتهای مطلب