قبلاً در آن منطقه شناساییهای مختصری انجام داده بودند. به ما گفته بودند که دشمن در مسیری که ما پرواز میکردیم نیرو ندارد و اگر هم داشته باشد بسیار محدود و مختصر است. حق هم داشتند. چون مسیری که ما پرواز میکردیم و به منطقهای که وارد شده بودیم مکانی نبود که کسی بتواند در داخل آن عبور و مرور کند. دشمن هم دسترسی نیروهای ما به آنسوی آب را محال میدانست.
با ارتفاع پایین و سرعت مشخص در حال پرواز بودم. در تمام طول مسیر، بدنم یکسره میلرزید و انتظار میکشیدم که هرلحظه گلوله یا راکت و موشکی از اطراف به بالگرد اصابت کند و نابود شویم. پس از ۱۵ – ۱۰ دقیقه پرواز، به نقطهای که قرار بود فرود بیایم، رسیدیم. در آن نقطه، یک نفر نیرو مستقر کرده بودند که باید با چراغقوه به ما علامت میداد. روشن و خاموش شدن قوهی دست او، معنیاش این بود که به نقطه فرود رسیدهایم. چراغقوه روشن و خاموش شد و من در جای مناسبی با همان دلهره و نگرانی فرود آمدم. با نشستن ما، اعلام آماده بودن نقطهی مأموریت برای فعالیت بقیهی بالگردها صادر شد بالگردها بلافاصله بهسوی نقطه موعود، با نیروها و مهماتی که داخل داشتند پرواز کردند. نیروهای ما پس از پیاده شدن از بالگردها، بهسرعت پیشروی کردند و جزایر مجنون را به تصرف خود درآوردند.
ادامه خاطرات خلبان عباس شریفی
پیاده شدن بیش از یک لشکر نیرو، نیاز به تدارکات و مهمات بسیاری داشتند که این مسئله برای همیشه با بالگرد امکانپذیر نمیشد. باید به فکر چاره نهایی بودند. زدن پل ارتباطی از منطقهی خودی تا جزایر، برای تردد نیرو و عبور و مرور خودروها و آمادرسانی، تنها راه چاره بود؛ اما نصب این پل حداقل سه روز زمان میبرد که در این مدت امکان وقوع هر اتفاقی از باخبر شدن دشمن تا رسیدن نیروهای آنها و هجوم هواپیما و بمباران نیروهای ما غیرممکن نبود. برای نصب پل از پلهای شناور استفاده کردند. نیروهای مهندسی ارتش و سپاه و جهاد، دستبهکار نصب پل شدند. نصب پل سه روز طول کشید، اما در آن سه روز، نقش عمده را در رساندن تدارکات و آذوقه و مهمات و جابهجایی نیروها فقط بالگردهای هوانیروز بر عهده داشتند. دهها فروند از بالگردهای شینوک و 214 هوانیروز و چند فروند هاورگرافت نیروی دریایی ارتش با پوشش بالگردهای کبرا فعالیت میکردند و نیروهای پیاده شده، به پیشروی خود در جزیره ادامه میدادند.
دشمن پس از تصرف جزایر تصرف جزایر مجنون به دست نیروهای ایرانی، فهمیده بود که تصرف جزایر یکی از اهداف عملیات خیبر هست و بهاحتمالقوی، ایران از طریق آن جزایر با ادامه پیشروی به هدفهای دیگر خود دست یابد.
او حدس میزد ایران قصد دارد تا نیروهایش را با پیشروی در ادامه جزایر مجنون، به قسمت جنوبی که از هور به القرنه و از القرنه به دجله و فرات ختم شد، برساند و در کل اهداف عملیات رمضان را که جدایی انداختن بین سپاههای سوم و چهارم عراق با زدن ضربات نهایی بود، پیاده کند. سران و فرماندهان ارتش عراق، بر اساس همان گمان و تصورات و حدس و یقینها بود که به فکر افتادند، با تمام امکانات خود که بمبارانهای وسیع اولین و آخرین برگ خرید آن بود از پیشروی نیروهای ایران در جزایر مجنون جلوگیری کنند. اولین اقدامی هم که در نظر گرفته بودند، قطع راههای ارتباطی تدارکاتی نیروهای ایران به جزایر بود. برای رسیدن به این هدف، تمام توان هوایی خود را با استفاده از هواپیماهای جنگنده شکاری و پی. سی.۷ و بالگردها و هواپیماهای بمبافکن و بهخصوص استفاده از اطلاعات ماهوارههای جاسوسی شرق و غرب، اقدام به بمباران وسیع هور و تنها پل ارتباطی شناور و نیروهای پیاده شده ایران در جزایر کردند. از طرف دیگر، با آگاهی از توان هلی برن و جنگندگی بالگردها و نیروهای هوانیروز که ضربات آنها را در عملیاتهای قبل چشیده بودند، تمام هموغم خود را در کنار بمبارانهای به مقابله با بالگردهای هوانیروز هم مصروف کردند.
نیروهای مهندسی رزمی ارتش و سپاه و جهاد در ظرف سه روز، اقدام به زدن
یک پل شناور از مبدأ تا مقصد که جزیرهی مجنون بود کردند. در فاصلهی این سه روز، تنها نیرویی که تدارکات نیروهای پیاده شده، از اسلحه و مهمات گرفته تا آذوقه و دیگر مایحتاج را به جزیره میرساند، بالگردهای هوانیروز بودند. این عمل را ابتدا در روز انجام میدادند که با وارد صحنه شدن هواپیماهای پی.سی.7 که میتوانستند پروازهای خود را هم سرعت بالگردهای هوانیروز کنند و به آنها آسیب برسانند، انجام و بر همان اساس هم بود که با پیشنهاد خلبانان هوانیروز، پروازها به شب موکول شدند.
هواپیمای پی. سی. ۷، نوعی هواپیمای آموزشی هستند که ازنظر وزن بسیار سبک و همچنین قادر به مانورهای خوبی هست. این هواپیما فقط میتواند دارای دو سرنشین داشته باشد و مجهز به سیستم راکت و تیربار هم هست که در مقابله با بالگرد از توانایی خوبی برخوردار است. نیروها و بالگردهای ما هم آسیبهای فراوانی تا قبل از پرواز بالگردها در شب، از این نوع هواپیما دیده بودند؛ اما در مقابل، بالگردهای کبرای ما نسبت به بالگردهای جنگندهی عراق، سر بودند و بهخصوص شهامت و جسارت خلبانان هوانیروز در مقابله با آنها بسیار بالابود. بهطوریکه در عملیات خیبر حماسهای که خلبانان بالگردهای كبرای هوانیروز در مقابله با هواپیما و بهویژه بالگردهای دشمن آفریدند، در دنیا بینظیر بود. نیروهای مهندسی ایران اگر میخواستند اقدام به احداث راه و یا نصب پل طبیعی برای ارتباط و تردد نمایند، ماهها طول میکشید؛ چراکه باید مقدار متنابهی خاک با صدها کمپرسی از زمینهای خشک به باتلاقها منتقل و مسیرهای آبی پل را به خشکی تبدیل میکردند، که این عمل با آن بمبارانهای وسیع دور از عقل به نظر میرسید.
همانطور که اشاره شد، با وارد صحنه شدن هواپیماهای بی سی7 پرواز بالگردهای ایران به شب منتقل شد. این پروازها برای بالگردهای کبرا و 214 که جثهی مناسب داشتند و قادر به مانور بودند، مفیدتر از بالگردهای شینوک بود که جثهی آنها حداقل 4 برابر یک بالگرد 214 بودند و بهراحتی هم قادر نبودند مانورهای سریع در برابر شلیک موشک و راکت انجام دهند.
هرچند که بالگردهای شینوک هم با پرواز در شب آسیبهای کمتری متحمل شدند و تنها تاریکی شب و گم کردن مسیر بود، اما آن پروازها هم برای خلبانان ماهر و ورزیده هوانیروز مشکل حادی ایجاد نمیکرد. در طول عملیات خیبر، تعدادی از بالگردهای شینوک هوانیروز هدف تیراندازی دشمن قرار گرفتند، ولی بهغیراز شهادت دو خلبان و یک کروچیف که یکی از خلبانها هم متعلق به نیروی هوایی ارتش بود، آسیبهای چندانی ندیدند. سوانحی که برای بالگردهای هوانیروز در خيبر روی داد، دو فروند از آنها خسارات کلی و جانی داشتند که باعث تأسف یاران آنها گردید. پروازهای شبانه از ساعت ۷ شب، یعنی پس از غروب شروع میشد و یکسره تا صبح ادامه داشت. بالگردهای شینوک و 214 در این ساعات، نهایت تلاش خود را در رساندن نیرو و مهمات و تدارکات به کار میبردند. تلاش ایثارگران هوانیروز باآنهمه مخاطرات واقعاً جای تحسین و قدردانی داشت و دارد. در هیچیک از جنگهای جهانی اول و دوم و جنگهای متفرقه، چنین شهامت و ایثاری را نمیتوان دید و خواند مگر در فیلمهای تخیلی، اما خلبانان هوانیروز ایران در عملیات خیبر این واقعیت را به اجرا گذاشتند و به آن جامهی عمل پوشاندند. البته در کنار پروازهای شبانه، استثنا هم بعضی مواقع برای مجروحان حاد و موارد اضطراری وجود داشت که خلبانان حاد و موارد اضطراری وجود داشت که خلبانان دریغ نمیکردند و در روز و زیر آتش دشمن هم پرواز میکردند و مأموریت را به نحو احسن انجام میدادند.
دشمن در مقابله با پروازهای شبانه هم به فکر چاره افتاد. گذشته از بمبارانهای وسیع و وجببهوجب جزایر، با شلیک منورهای نورانی منطقه را مثل روز روشن و مسیر را برای پرواز بالگردهای ما ناامن میکرد. بهطور قاطع میتوان گفت که میزان مهماتی که عراق در طول جنگ با ایران مورداستفاده داد، در جهان بیسابقه و نادر است. طول و عرض جزایر، بیشتر از ده کیلومتر نبود، اما بمباران شبانهروزی هواپیماهای دشمن در این جزیره، در کارنامه . سوابق هیچ جنگ و عملیاتی در آن فاصله کوتاه وجود ندارد. هواپیماهای دشمن در یک برهه هم اقدام به بمباران خوشهای تعدادی از بالگردهای ما نمودند که خوشبختانه تعداد انگشتشماری از بالگردها فقط مورد اصابت ترکش قرار گرفتند و هیچیک از آنها از ردهی پروازی خارج نشدند. هرچند که در آن موقعیت اجازه پرواز به آنها را ندادند؛ اما نیروهای متخصص هوانیروز همان شب بالگردها را تا قبل از سپیده صبح از منطقه خارج و از بمبارانهای بعد و از بین رفتن آنها جلوگیری کردند.
استقرار دائم نیروهای ایران در جزیره به شرطی امکان داشت که مسیری دائمی و مطمئن برای رساندن تدارکات درست میشد. نیروهای پیادهای که از طريق بالگردها در جزیره پیاده شده بودند، اگر میخواستند بهصورت دائم در آنجا بمانند، بهطور حتم باید راه زمینی دائم و مطمئنی هم برای تردد و بهخصوص رساندن تدارکات به آنها برایشان درست میکردند والا همهی آنها بدون استثنا یا بهوسیله نیروهای دشمن محاصره و نابود و اسیر میشدند و یا اینکه در اثر بمباران مداوم هواپیماهای دشمن از بین میرفتند. از سوی دیگر، رساندن تدارکات از راه هوا هم برای همیشه از طریق بالگردهای هوانیروز، با هزینههای سرسامآوری که داشتند مقرونبهصرفه نبود.
در بخش دیگری از خاطرات سرهنگ شریفی در رابطه با عملیات خیبر در جزایر مجنون آمده است:
بهطورکلی هواپیما بر بالگرد برتری دارد. بهخصوص بر بالگردی که با سرعت کم در ارتفاع پایین در حال پرواز باشد. هواپیماهای پی. سی.۷ حتی اگر برای مقابله با بالگرد هم ساخته نشده باشند، اما بازهم در عملیات خیبر، کار آیی خود را بر ضد بالگرد بهخوبی نشان دادند. بالگردهای شینوک حدود ۲۵ – ۲۰ کیلومتر باید در داخل خاک عراق پرواز میکردند و نیرو و مهمات پیاده میکردند. در ابتدا هم هیچگونه پوشش هوایی و اسکورتی نداشتند. زمانی که دو فروند از بالگردها توسط هواپیماهای مذکور هدف قرار گرفتند، با پیشنهاد خلبانان بالگردهای شینوک، پروازها از روز به شب تغییر پیدا کردند. علت هم آن این بود که هواپیماهای دشمن در شب تمرکز درستی نمیتوانستند روی بالگردها داشته باشند.
نیروهای پیادهی ما پس از آماده شدن پل، تا القرنه عراق هم پیشروی کرده و در آنجا با نیروهای دشمن درگیر شدند. یک دستگاه جیپ مخابراتی هوانیروز در محلی به نام شط علی در نزدیک شهر القرنه عراق، برای ارتباط با بالگردهای هوانیروز جهت فرود و پیاده کردن نیرو و مهمات مستقر بود. افسر رابطی که از طریق این جیپ با بالگردها تماس میگرفت و هماهنگی لازم را انجام میداد، خلبان نصر نام داشت که اظهار میکند:
ادامه در خاطره بعدی.
منبع: هوانیروز و حماسه بزرگ خیبر؛ سلطانی، مرتضی،1398 ، سوره سبز، تهران
انتهای مطلب