لیست آماج و تعداد شلیکها را برای توپها آماده نموده و رؤسای توپ را کاملاً توجیه و به وظایفشان آشنا نموده بودم. جناب سروان صالحی فرمانده آتشبار و سرگروهبان آتشبار ستوانیار بازیاران نیز در پای توپها بودند و به نفرات آتشبار روحیه میدادند و عملکرد آنان را کنترل میکردند.
رأس ساعت 03:00 مرتب در موضع قدم میزدم، همه امیدوار بودیم که پیروز میشویم و برای لشکر16 زرهی و دیگر نیروهای عملکننده در جنوب رودخانه کرخه هم دعا میکردیم، به توپها سرکشی میکردم، گلولهها، پای توپها آماده و ماسورهها نیز روی گلولهها بسته شده بودند. تمامی مواردی که میبایست انجام دهیم، انجام داده بودیم. رفتهرفته به ساعت (س) یعنی ساعت حمله نزدیک میشدیم که بالأخره لحظه انتقام فرا رسید.
ساعت 03:25 دقیقه بود که در جایگاه خودم، در پشت توپهای آتشبار قرار گرفتم و به توپهای آتشبار فرمان دادم، آتشبار پرکنید، نفرات توپهای آتشبار با روحیهای بسیار بالا، تک به تک اعلام آمادگی نمودند، سمت و زاویه تیر را به آنها از قبل داده بودم.
رأس ساعت 03:30 دقیقه اشک از چشمانم جاری شد و با صدای بلند فریاد زدم: آتشبار آتش. آتشتهیه شروع شد و فرمان بعدی من به نفرات توپهای آتشبار، آتش به اختیار بود، اشک چشمانم را نمیتوانستم کنترل کنم و همچنان قطرات اشک از چشمانم جاری میشد، بسیار مصمّم بودم، غرق در شادی، شادی در اعماق وجودم موج میزد زیرا برای کشورم، برای مردمی که ستم دیده بودند، تلاش میکردم. برای عزیزترین دوستانی که از دست داده بودم، برای تمامی چیزهایی که به آنها تعلق داشتم. بالأخره صدای غرش کلیه توپها منطقه ارتفاعات اللهاکبر را فرا گرفت. تمامی توپخانههای موجود در شرق ارتفاعات اللهاکبر و جنوب رودخانه کرخه به شدت تیراندازی میکردند، هشت گردان توپخانه یا بیش از 100 قبضه توپ 130، 155، 175 و 203مم مواضع دشمن را با شدت تمام زیر آتش گرفتند. در آن لحظات هیچ عکسالعملی از دشمن مشاهده نکردیم، آنها زیر مرگبارترین آتش گلولههای ما قرار داشتند که بهای سنگین تجاوز را پس میدادند، مرتباً ناقوس مرگ به صدا در میآمد. طوفانی از آتش همانند آتشفشان ایجاد شده بود. صدای غرش توپها و آتش دهانه آنها تمام صحنه درگیری را پوشش داده بود و چنان رعب و دلهره وحشتناکی ایجاد کرده بودند که نابود کننده دشمن بود. غرش تانکها نیز به گوش میرسید. صدای رگبار انواع سلاحهای سبک و تیربارها نیز منطقه فرا گرفته بود، صدای انفجار گلولههای توپخانه و درگیریهای شدید منطقه را پر کرده و هوا غبار آلود و دود همهجا را گرفته بود. آتشهای تانک و توپخانه و تیرتراش سلاحهای سبک هر جنبدهای را در خطوط مقدم دشمن تحتالشعاع خود قرار میداد.
آتشتهیه به مدت 30 دقیقه پیشبینی شده بود ولی اجرای آن بنا به دستور قرارگاه بود. این دستور روز قبل از اجرا صادر شده بود، ولی با این شرط که این آتش در زمان هجوم نیروهای پیاده و پاسدار و گروه جنگهای نامنظم دکتر چمران به مواضع مقدم دشمن و به مواضع عقب دشمن اجرا گردد. بنابراین تصمیم، آتشتهیه از نظر انهدام مواضع مقدم دشمن و تسهیل پیشروی نیروهای خودی در خط تأثیر زیادی داشت. کلیه نیروها با تلاش وصفناکردنی با علاقهای شدید، با روحیهای بسیار بالا به رزم خود ادامه میدادند، خاطره تلخ روزهای ابتدای جنگ آنها را مصمّمتر مینمود. رزمندگان لحظهای آرام و قرار نداشتند سرتاسر ارتفاعات اللهاکبر تا شهر بستان و غرب سوسنگرد تا شهر بستان، آتش و دود بود، شلیک توپخانهها غرشکنان دشمن را چنان زمینگیر کرده بودند که لرزه به اندامشان افتاده و یگانهای دشمن تلفات سنگینی را در همان لحظات اولیه متحمل شدند. بعد از اجرای آتشتهیه، یگانهای پیاده و زرهی مراحل اولیه را به خوبی و با موفقیت پشت سر گذاشتند، نبرد سنگینی به وقوع پیوسته بود. قدرت آتش یگانهای خودی به قدری زیاد بود که دشمن مجال فکر کردن و تصمیمگیری نداشت. عملکرد بسیار عالی توپخانهها باعث شد تا ساعت 06:00، تپههای اللهاکبر به تسخیر نیروهای تیپ3 لشکر92 زرهی و نیروهای گروه چمران و دیگر نیروها درآید و عملیات همچنان ادامه داشت. آتشتهیه توپخانهها کمک بسیار زیادی به موفقیت اولیه نیروهای تکور نمودند. افراد دشمن که ناگهان زیر آتش سنگین توپخانه قرار گرفتند، همزمان با آن نیروهای تکور و خطشکن به مواضع مقدم دشمن هجوم بردند. دشمن در مقابل یک وضع مبهم و غیرعادی قرار گرفت و در همان دقایق ابتدایی حمله، فرماندهی و کنترل دشمن دچار اختلال شد. در جبهه اللهاکبر روش حمله به دشمن اینچنین طرحریزی و پیشبینی شده بود که در تاریکی شب دو گروه پیاده از عناصر نیروهای نامنظم چمران از شمال و جنوب منطقه به مواضع دشمن نزدیک شوند؛ به طوری که حرکات این نیروها هنگام نزدیک شدن به دشمن باید در اختفای کامل انجام میگرفت تا دشمن متوجه حضور آنها در نزدیکی خود نشود. آنها باید تا ساعت 0400 خود را به نزدیک سنگرهای دشمن میرساندند به گونهای که رأس ساعت 0400 به داخل سنگرهای دشمن هجوم میبردند. این هماهنگیها کاملاً با دقت تمام اجرا شده بود. رأس ساعت مقرر، همزمان با آتش توپخانه، رزمندگان اسلام به سنگرهای دشمن یورش بردند و با آرپیجی7، تانکها و نفربرهای دشمن را هدف قرار داده و زیر آتش پیاپی خود گرفتند. صدای انفجار و دود و آتش تانکها و نفربرهای مورد اصابت قرار گرفته دشمن و انفجار و انهدام آنها وحشت عجیبی در نفرات دشمن ایجاد کرده بود و با توجه به محدود بودن منطقه عملیات، تقریباً تمام منطقه عملیات زیر آتش توپخانه و دیگر آتشهای رزمندگان اسلام قرار گرفته بود که وحشت دشمن را با توجه به تلفاتی که متحمل میشدند، مضاعف کرده بود. نیروهای دشمن مستقر در ردههای عقب خطوط مقدم جبهه نیز تصورشان این بود که مواضع خطوط مقدمشان کاملاً سقوط کرده است. بنابراین نتوانستند عکسالعمل چندان مناسبی از خود نشان دهند. البته آتش بیامان توپخانههای مستقر در منطقه نیز در عدم عکسالعمل دشمن بسیار مؤثر بود زیرا آنها را نیز زیر آتشهای شدید خود قرار داده بودند و آنها نمیتوانستند رده مقدم خود را یعنی نیروهای مستقر در خطوط مقدم جنگ را حمایت کنند.
با آغاز روشنایی، نیروهای تیپ3 زرهی به حرکت درآمدند و به سمت هدفهای تعیین شده پیشروی کردند. گزارشهایی اولیه حاکی از ضعف مقاومت دشمن بود و نفرات دشمن در همان ساعات اولیه عملیات تسلیم میشدند، به گونهای که در ابتدای عملیات پیشروی عناصر تیپ3 زرهی در دو محور تعیین شده یعنی محور شمالی و محور جنوبی خیلی خوب و سریع بود اما در هنگام پیشروی نیروهای محور شمالی به میدان مین دشمن برخورد کرده بودند. میدان مین در شمال شرقی تپه شحیطیه و در نزدیکی مواضع یگانهای دشمن ایجاد شده بود. لذا یگانهای تلاش اصلی یعنی گروه رزمی145 مکانیزه و 261 تانک در مقابل این میدان مین مجبور به توقف شده بودند و دشمن هم موفق شده بود شش دستگاه تانک و 13 دستگاه نفربر این دو گروه رزمی را با موشک ضد تانک منهدم نماید.[1]
نفرات نیروهای نامنظم چمران نیز با این میدان مین برخورد کرده بودند و آنها نیز به علت وسعت میدان مین نتوانسته بودند به موقع مینها را خنثی نمایند و تعدادی از آنان با شوق و ایمانی که داشتند، خود را داوطلبانه به میدان مین زده بودند تا میدان را پاک کنند که متأسفانه تعدادی از این عزیزان به شهادت رسیده بودند و میدان مین هم باز نشده بود. یگانهای محور شمالی تیپ3 زرهی نتوانستند میدان مین را دور زده و تپه شحیطیه را به تصرف خود در آورند. ولی یگانهای جناح جنوبی (چپ) یعنی گروه رزمی 100 مکانیزه و گروه رزمی293 تانک توانسته بودند با تلفات بسیار کم و با از دست دادن فقط دو دستگاه تانک چیفتن تا ساعت 0800 تپه اللهاکبر را تصرف و از وجود دشمن پاک سازند. برتری هوایی از ساعت 05:30 با نیروی هوایی ایران بود، ساعت 06:00 تصرف ارتفاعات اللهاکبر اعلام شد. عملیات پاکسازی ادامه یافت و تا ساعت 08:30 همچنان آتش شدید توپخانه روی نیروهای عراقی ادامه داشت. ساعت 10:30 در ارتفاعات اللهاکبر حدود 100 نفر اسیر و تعداد هشتاد نفر کشته گزارش شد. در ساعت 1100 فرمانده کل قوا و تعدادی از فرماندهان و مسئولان با حضور خود در ارتفاعات اللهاکبر از نزدیک شاهد پیروزیها و فتح رزمندگان اسلام شدند. نکته مهم در حین عملیات این بود که اگر فرمانده تیپ3 زرهی در محور جنوبی که موفقیت خوبی را به دست آورده بود، تصمیم میگرفت تلاش فرعی خود را به تلاش اصلی تبدیل نماید و به پیشروی ادامه دهد شاید میتوانست موفقیت بیشتری را کسب نماید اما ممکن بود تلفات قابل ملاحظهای را نیز متحمل میشد که در آن شرایط اصلاً منطقی به نظر نمیرسید. زیرا از تپههای اللهاکبر به سمت غرب زمین نسبتاً مسطح میشود که به دامنه شرقی میشداغ متصل میگردد و این دامنه به سمت شرق میدان دید و تیر خوبی دارد که در اشغال دشمن بود و نیروهای پیاده خودی به سادگی نمیتوانستند از این زمین باز که زیر دید و تیر دشمن بود عبور کرده و خود را به دامنه ارتفاع میشداغ برسانند. فرمانده تیپ3 زرهی با توجه به شرایط موجود و حرکاتی که دشمن از منطقه بستان نشان داده بود و به نظر میرسید پاتک نماید، به پیروزیهای به دست آمده در روز یکم نبرد اکتفا نمود و منتظر روزهای بعد و عکسالعمل دشمن در منطقه ماند. لذا تصمیم گرفته شد یگانها در تپههای اللهاکبر تحکیم هدف نمایند تا بتوان پاتکهای دشمن را خنثی و برای تصرف تپه شحیطیه برآوردهای تازهای به عمل آید تا با طرحریزی مناسب و منطقی و سازماندهی یگانها تپه مزبور را تصرف نمایند. در منطقه غرب سوسنگرد و در جنوب رودخانه کرخه، لشکر16 زرهی همزمان با حمله در شمال کرخه با همکاری نیروهای تیپ55 هوابرد و سپاه پاسداران به خاکریزهای عقب دشمن حمله کردند و در همان مراحل اولیه عناصر دشمن بدون مقاومت چشمگیری تسلیم شدند و خاکریز سوم دشمن به دست نیروهای خوی افتاد که با اشغال این خاکریز توسط رزمندگان اسلام، خاکریزهای اول و دوم دشمن که از عقب مورد تهدید قرار گرفته بودند، بدون مقاومت چندانی تسلیم شدند و لشکر16 زرهی به همراه دیگر یگانهای خود که زیر امر گرفته بود، توانست اهداف تعیینشده خود را قبل از ساعت 0800 تصرف و تأمین نماید و تا ساعت 0830 حدود 400 نفر از نیروهای دشمن را اسیر و حدود 250 نفر از آنان را به هلاکت رسانده بودند که در مجموع موفقیت خوبی را در جنوب رودخانه کرخه کسب کرده بودند.
منبع: توپخانه دوربرد در سال 1360 ؛ اصلاني، علی اکبر،1398 ، ایران سبز، تهران
[1]– یک ضربالمثل روسی در ارتش روسیه میگوید، زمینی مناسب جنگ تانک است که در آن موشک ضدتانک وجود نداشته باشد. این مشکل یگانهای تانک خودی در عملیات پانزدهم دی سال 1359 در منطقه کرخه کور نیز برای یگانهای لشکر16 زرهی قزوین به وجود آمد که باعث تلفات سنگینی برای آن لشکر شد. نیروهای دشمن در خطوط مقدم و در یگانهای مکانیزه خود مجهز به موشکهای ضدتانک مالیوتکا ساخت کشور روسیه بودند که در میدانهای نبرد بسیار مؤثر بودند و تانکهای ما نمیبایست در تیررس آنها قرار میگرفتند چون خیلی سریع توسط آن موشکها هدف قرار گرفته و منهدم میشدند. در اختیار داشتن سلاح خوب و متناسب با شرایط و موقعیت جنگ واقعاً در پیروزیها نقش مهمی را ایفا مینماید.
انتهای مطلب