و مورد دوم نیز، فرماندهان یگانهای مأمور پاتک دشمن برای بازپسگیری فاو، در توجیه عدم موفقیت خود گزارش داده بودند:
-((به علت فعالیت بیشازحد بالگردهای دشمن (ایران) قادر به گرفتن آرایش برای انجام پاتک نیستند)).
در شب عملیات تعدادی از نیروهای ما بالباس غواصی خود را آنسوی رودخانه رسانده بودند. پس از گذشتن آنها، قسمت اصلی عملیات، پشتیبانی آنها در رساندن تدارکات نیرو، مهمات و سلاحهای سنگین بود که سلاحها و قسمتی از نیرو میبایست بهوسیلهی بالگرد از راه هوا تأمین میشد. نامساعد بودن هوا، جزر و مدهای همراه با طوفان، دیدهبانها و آتش توپخانه و هواپیماهای دشمن، عواملی بودند که هر یک بهتنهایی میتوانستند در توقف یا ناکامی این عملیات بازدارنده باشند. از طرفی در مقابل رزمندگانی که از رودخانه عبور کرده بودند، لشگر گارد ریاست جمهوری عراق قرار داشت که در صورت نرسیدن کمک، همه نیروهای ما قتلعام یا اسیر میشدند.
درزمینهٔ ی کمکرسانی نیرو، قسمتی با قایق در حال عبور بودند و قسمتی نیز باید بهوسیلهی بالگرد هلی برن میشدند. مسئلهی عمده ترابری تجهیزات سنگین (جیپ – انواع موشک تاو ۔ تفنگهای ۵۷ و ۱۰۹ میلیمتری – سکوهای پرتاب موشک و…) بودند که باید بهوسیلهی بالگرد انجام میشد. حمل این تجهیزات به علت سنگینی و حجم زیاد حتماً میبایست بهصورت بار بیرون با طناب و تور انجام میشد که عاری از خطر نبود. حجم زیاد جیپ، تاب برداشتن تور در حین پرواز، به هم خوردن تعادل بالگرد در آن موقعیت حساس سقوط بالگرد را به دنبال داشت که این امر باید حسابشده انجام میشد. برای حل این مشکل فرماندهان جلسهای تشکیل و پیشنهاد داوطلب شدن به خلبانان دادند که این امر با مخالفت مواجه شد و همه آمادگی خود را اعلام کردند.
با اعلام اجرای عملیات، اولین بالگرد۲۱۶ من بودم. محمولهام یک دستگاه جیپ بود که بهصورت بار بیرونی نصب و آماده پرواز به آنسوی اروند شدم. حجم بزرگ جیپ و نوسانهای پیدرپی میرفت تعادل بالگرد را به هم بزند که آن را کنترل کردم. هنوز به اواسط رودخانه نرسیده بودم که بالگردم هدف موشک قرار گرفت. شدت اصابت به حدی بود که حدود 40% بالگرد آسیب دید. در آن وضعیت امکان چرخش و بازگشت وجود نداشت. بهر صورت بود به پرواز ادامه دادم و با همان آسیبدیدگی بالگرد را به آنسوی رودخانه رساندم و جیپ را فرود آوردم. پس از من دیگر بالگردها نیز بهسرعت وارد عمل شدند و توانستند با پروازهای پیدرپی مأموریت خواستهشده را انجام دهند. بالگردهای هوانیروز توانستند جدا از ترابری تجهیزات سنگین، نفراتی به استعداد دو گردان را به آنسوی رودخانه اروند هلی برن نمایند.
بمباران شیمیایی
دشمن در ساعت 5:30 صبح مورخه 24/11/1364بهمنظور پشتیبانی از لشگر گارد و عقب زدن نیروهای ایران اقدام به بمباران شیمیایی میکند که بمبها در میان دو تیپ 3 و 4 از لشگر گارد ریاست جمهوری عراق اصابت میکند و موجب آلودگی بیش از ۷۰٪ از نیروهای این دو تیپ میگردد بهطوریکه اکثر آنها بینایی خود را از دست میدهند. براثر این واقعه نیروهای وحشتزده دو تیپ پیدرپی تقاضای کمک میکنند که فرمانده لشگر تیپ443 را به کمک آنها میفرستد. این تیپ هم در همان لحظهی ورود موردحملهی نیروهای ایران و بالگردهای کبرای هوانیروز قرار میگیرد که پس از منهدم شد گردانش اقدام به فرار و عقبنشینی میکند. نیروهای ایرانی پس از در هم شکستن تیپ443، به پیشروی تا کارخانه نمک ادامه داده و با تصرف مقر لشگر26 باعث میشوند فرماندهی سپاه هفتم به عقب تغيير مکان دهد. در حین اجرای این عملیات که باقیمانده تیپهای سه و چهاردر محاصره نیروهای ایرانی قرار دارند، یکی از فرماندهان تیپ وضعیت را به ردهبالا چنین گزارش میدهد.
-((درگیری بسیار شدید میباشد و نیروهای ما در جای خود مقاومت میکنند. نیروهای مهندسی ما که قرار بود امشب برای گردانهای ما سنگر سازی کنند اکثراً فرار کردهاند. گردانها وضع بسیار بدی دارند. ما از تمام جهات (چهار طرف) در محاصره دشمن (ایران) قرار داریم. احتیاج به یک تیپ زرهی داریم که راه باز شود. این کار باید سریع انجام شود. به فرمانده لشگر26 بگوئید یک گردان توپخانه بفرستد که ما را پشتیبانی کند. باید از جاده ساحلی فاو – البحار نیروی کمکی برای تیپ 4 و ۳ بفرستید، هرچند گران تمام شود)). فرمانده همین تیپ در گزارش دیگری در همان روز عنوان میکند:
-((وضعیت ما بسیار بد و سخت میباشد. آتش روی ما بسیار مؤثر است و تلفات نفرات با شمارش دقیقه افزونتر میشود. فعلاً در مواضع خود مقاومت میکنیم ولی به داد ما برسید)).
فرمانده لشکر گارد در جواب این درخواستها، راهحل را جنگوگریز توصیه میکند. ((شما با جنگوگریز بیایید بیرون. خبر محاصره شما به بغداد ارسالشده است. شما اگر میتوانید آبروی لشگرتان را بخرید. و بیایید عقب. ما کاری نمیتوانیم بکنیم».
منبع: هوانیروز در عملیات بزرگ فاو؛ سلطانی، مرتضی،1382 ، نشر شهید سعید محبی، تهران
انتهای مطلب