اجازه بدهید به یک نمونه دیگر اشارهکنم که اگرچه از سال نخست جنگ فاصله میگیریم، نشاندهنده نقش و اهمیت لجستیک در جنگ است. در عملیات کربلای۷ واحدها باید بر بستر برف به انجام عملیات میپرداختند. نیاز به آموزش داشتند. آنها را به عجبشیر آوردیم و طی سه ماه مفهوم نبرد در یک شرایط برفی را برای آنان اجرا کردیم.
باید برای آنها نهادینه میشد که هیچچیزی نباید متفاوت از رنگ برف باشد. تمام تجهیزات بارنگ منطقه که پوشیده از برف بود همسان شد و این کار عظیم را لجستیک انجام داد. این نکته را هم اشارهکنم که سال ۶۷ اگرچه پایان رسمی جنگ بود، برای لجستیک جنگ همچنان ادامه داشت، چراکه باید همچنان به تدارک نیروها میپرداخت؛ با همان قوه و بنیه.
پیشتر به این موضوع اشاره کردم که اگر در یک واحد لجستیکی، یک ((لجستیک من )) بر مصدر کار باشد، بهگونهای به پراکندگیهای آمادی در مناطق نبرد توجه نشان میدهد که سهم هر منطقه بهتناسب نیازی که داشت رعایت میشود تا آن یگان در جریان درگیری با مشکل مواجه نشود. مثلاً برای اینکه یک بیمارستان صحرایی در چه نقطهای واقع شود تا بیشترین بهرهدهی را داشته باشد و ضمناً در معرض کمترین آسیب باشد، نکتهای است که لجستیک باید به آن نتیجه میرسید و از این نمونهها بسیار به خاطر دارم که بهتناسب نگاه فرماندهی لجستیک درباره طرز این استقرارها میشد تشخیص داد که او یک متخصص آماد هست یا نه؟
حالا به یک نمونه دیگر اشاره میکنم تا بدانید تفاوت یک بینش تخصص محور آمادی با غیرازآن چیست؟ چنانکه میدانیم کار ارسال سوخت به عهده ترابری لجستیک است. به خاطر دارم که برای واحدهایی که مثلاً روزانه ظرفیت نوشیدن ۲ لیوان آب را داشتند، ۵ و یا ۷ لیوان آب میفرستادند؛ خوب به یاد دارم که برای یک واحد، روزانه ۲۲ تانکر سوخت بر ارسال میشد که این، مؤید بهکارگیری ناقص پراکندگی آمادی در مناطق تحت پوشش کسی بود که تخصص آماد نداشت. حالا همین موضوع در یک منطقه دیگر که نیاز شدید به سوخت داشت برعکس بود و مثلاً نیاز سوخت او هرگز در طول روز بهصورت کلی تأمین نمیشد. صاحبنظران میدانند در جریان جنگ این تدبیرهای نادرست، ضایعه بزرگ به شمار میآید. این تناقضها اگر در حوزه ((مهمات)) اعمال شود، انصافاً نتایج جبرانناپذیر خواهد داشت.
مثلاً اگر بهجای گلوله ۱۰۵ که موردنیاز یک واحد رزمی است، ۱۵۵ ارسال شود هیچ کارایی نخواهد داشت. اهمیت لجستیک در تشخیص درست این نیازها در جریان جنگ بود که با هر شیوه ممکن به تأمین نیازهای واحدها میپرداخت و الحق خوب از عهده عمل برآمد. من هم افتخار داشتم که یکی از عوامل در کار لجستیک باشم و البته همه فرماندهان در پیشبرد اهداف نقش داشتند. اما آنچه باعث تأسف است، آنکه این واحد یعنی لجستیک با تمام خدماتی که ارائه داد کمتر موردتوجه واقعشده است.
- امیر! اجازه دهید به آغاز جنگ بازگردیم. چنانکه میدانید جنگ در شرایطی آغاز شد که عراق با ۱۲ لشکر مجهز هجوم خود را به سمت مرزهای ما سامان داد. مفهوم این سخن آن است که عراق ازنظر لجستیکی و آمادی با یک پیشبینی درست حمله خود را آغاز کرد. بفرمایید که وضعیت لجستیکی ارتش در آغاز جنگ ازنظر مهمات، ترابری، تانک، سلاح چگونه بود و ارتش از این تجهیزات چگونه استفاده کرد؟
مشکل اینجاست که ما همیشه با ایراد برخی سخنان و بدون در نظر گرفتن واقعیتها، مواردی را مطرح میکنیم که ممکن است با حقیقت فاصله داشته باشد. در آغاز جنگ شهید صیاد شیرازی به منطقه آمدند تا کارایی توپخانه ارتش را مورد بازدید قرار دهند. همه میدانیم که ایشان توانایی و دانش نظامی ستادی بالایی داشت. تائید کارایی توپخانه توسط ایشان خود نشان میدهد که ما تا چه اندازه ازنظر در اختیار داشتن افراد کاردان، مهمات و سلاح سنگین تأمین بودیم و موفق عمل کردیم. درواقع ازنظر تجهیزات هیچ کاستی نداشتیم اما همانگونه که پیشتر عرض کردم مدیریت جنگ بر عهده کسی چون بنیصدر بود که دستآخر سبب شد کاستیهایی رخ بنماید و چنان وانمود شود که کمی و کاستی وجود دارد. خوشبختانه با برکناری بنیصدر و بهخصوص انتصاب شهید صیاد شیرازی به فرماندهی نیروی زمینی بهتدریج این کاستی نیز مرتفع شد و ارتش روی ریل پیروزی قرار گرفت؛ هرچند در بازخوانی عملکرد ارتش در روزگار پیش از عملیاتهای بزرگ و موفق نیز باید گفت آنها هم بهنوعی پیروزی به شمار میآیند؛ متوقف کردن ارتش عراق دستکمی از یک پیروزی بزرگ نمیتواند داشته باشد.
در ارتباط با بحث وضعیت آمادی ارتش در آغاز جنگ باید بگویم ما بهاندازه کافی مهمات ذخیرهسازی کرده بودیم که حتی تا حدودی مرا نگران هم میکرد؛ چراکه میاندیشیدم در صورت انفجار هر یک از این سولهها ضایعات جبرانناپذیری اتفاق خواهد افتاد. ستادهای جنگی که در تهران تشکیلشده بود، خود نیروی زمینی در تلاش بیوقفه بر آن بودند که این حجم عظیم از سلاح و تجهیزات را عملیاتی کرده و در اختیار پیشبرد اهداف جنگ قرار دهند. آمادگاههای ما مملو از مهمات بودند. از این نظر که ما تقریباً هیچ کمبودی درزمینهٔ سلاح و تجهیزات نداشتیم. کمترین تردیدی نیست آمادگاههای ما در این زمینه آنقدر ذخیره و شارژ شده بودند که تکافوی یک جنگ فرسایشی را میکرد.
من بهعنوان سرپرست بازرسی از خیلی از این یگانها بازدید کردم در بسیاری از این بازرسیها هنگامیکه ایراد میگرفتم که این حجم عظیم از مهمات را در فضای باز نگاهداری کنید، میگفتند نقطهای که اطمینانبخش باشد پیدا نکردند. میخواهم بگویم ما درزمینهٔ سلاح و تجهیزات چه تجهیزات ترابری و چه تأسیسات جنگی کمبودی نداشتیم.
منبع: مجله صف شماره 359، مهر 1389، ساعس اجا، ص166
انتهای مطلب