ومین و حساسترین مقطع فرماندهی امام (ره) بر نیروهای مسلح کشور از آغاز جنگ تحمیلی تا پایان آن است. رژیم بعث عراق با محاسبات و برآوردی اشتباه در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ تهاجم ناجوانمردانه و سراسری خود را به ایران اسلامی آغاز کرد. همانگونه که انتظار میرفت و شایسته بود، اولین واکنش از سوی امام نشان داده شد، ایشان در همان روز با خونسردی و آرامش کامل از ملت ایران خواستند که مضطرب نشوند و آرامش خود را حفظ کنند. ایشان با بیان این جمله نقل به مضمون {دزدی آمده و سنگی انداخته و رفته است والان دولت ایران مشغول پاسخگویی به آنهاست} تلاش کردند با حفظ روحیه ملت آنان را برای یک دفاع همهجانبه آماده سازند و درعینحال با دزد و بیاهمیت خواندن دشمن نهایت تحقیر را در حق دشمن متجاوز روا داشتند.
امام سپس بلافاصله فرمان بسیج مردمی برای مقابله با دشمن و دفاع را صادر کردند و با آگاهی کامل از شرایط روز ایران، منطقه و جهان دفاع همهجانبه و درازمدت را پیشبینی و طراحی کردند و با اعلام تدابیر خود راهنمای طرحریزی درست و منطقی را برای فرماندهان نیروهای مسلح تبیین فرمودند.
فرامین متعدد امام در خلال جنگ از عزل و نصبها گرفته تا بعضاً صدور فرمانی راهبردی مانند شکستن حصر آبادان، همه و همه نشان از بینش عمیق و تفکر دقیق ایشان در مسائل و امور دارد. امام در طول جنگ تحمیلی بارها و بارها راهگشاترین فرمانها را برای نیروهای مسلح صادر کردند که این فرمانها در عمل، صحت و دقت خود را به اثبات رسانیدهاند. بازگرداندن بخشی از نیروهای مسلح ایران که به دنبال حمله و تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان، به این کشور اعزامشده بودند، در آن شرایط زمانی خاص و حساس دلیل دیگری بر تیزبینی، هوشیاری و کلان نگری ایشان است. امام (ره) بابیان این تدبیر راهبردی که ((راه قدس از کربلا میگذرد)) عمق بینش راهبردی خود را به نمایش گذاشتند.
حضرت امام (ره) حتی در سال پایانی جنگ هنگامیکه با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل، جهانی را در حیرت فروبردند، باتدبیری راهبردی سقوط رژیم بعث را رقم زدند. درواقع سقوط رژیم صدام حسین در سال ۱۳۸۲ و به دار مجازات آویخته شدن او در سال ۱۳۸۵ از سال ۱۳۶۸ آغاز شد، آنگاهکه سرفرماندهی کل نیروهای مسلح ایران با تدبیری حکیمانه و منبعث از تکلیف الهی، آتشبس را پذیرفت. حال که سخن از تکلیف به میان آمد، بد نیست که به ابتدای بحث برگردیم که چگونه امامی که درس نظامی نخوانده بود و تجربه عملی نظامیگری و فرماندهی در ردههای پایینتر عملیاتی و حتی تاکتیکی نداشت، توانست در رده راهبردی، حساسترین و تعیینکنندهترین تصمیمات را اتخاذ و فرمانهای لازم را صادر کند.
شاید ذکر نکتهای در اینجا مفید باشد. اصولاً همه مردان الهی که بیتردید امام راحل (ره) در شمار یکی از آنان است، انسانهایی تکلیف محور هستند و تمامی حرکات و رفتارهای آنان برمدار تکلیف میچرخد؛ امام خود نیز بارها و بارها در طی حیات پربرکت خود به این نکته اشاره داشتند که ما مکلف به انجام تکلیف هستیم و نتیجه را به خدا واگذار میکنیم؛ اما از سوی دیگر خداوند قادر متعال نیز که قدرت مطلق و فعال مایشاء عالم است و چون ((به چیزی اراده کند میگوید بشو! پس میشود)) از ما جز انجام تکلیف آنهم به بهقدر وسع و طاقت ما نخواسته است.
از منظر و نگاه مردان الهی پیروز میدان کسی است که هرچه بیشتر و بهتر به تکالیف الهی خود عمل کند. امام تا روزی که تکلیف بر دفاع و مقاومت دید، جانانه ایستاد و همه را امر و دعوت به مقاومت و دفاع کرد و روزی هم که قطع درگیری و پذیرفتن آتشبس را تکلیف دانست، لحظهای درنگ نکرد؛ اما خداوند، وعده نصرت و پیروزی خود را به مؤمنینی داده است که درراه انجام تکالیف الهی خود ثابتقدم و استوارند و در این مسیر کمترین ضعف و سستی از خود نشان نمیدهند؛ و کلام آخر اینکه، روزی که امام ارتش و ارتشیان را با خطابی پدرانه و پر از مهر و محبت به پیوستن به انقلاب و پشت کردن به رژیم ستمشاهی دعوت کرد به فکر ادای تکلیف بود. هنگامیکه پس از پیروزی انقلاب امام با تمام قوا و توان از ارتش دفاع کرد به تکلیفش میاندیشید. آن زمانی که امام به ارتش نهیب زد و او را به کردستان اعزام کرد، جز به ادای تکلیف فکر نمیکرد. امام با احساس ادای تکلیف، هشت سال در مقابل تجاوزِ متجاوز مقاومت کرد و دیگران را نیز به این مقاومت فراخواند و بااحساس تکلیف به جنگ خاتمه داد. امام (ره) و امت ایران اسلامی پیروز این میدان هستند بدون کمترین تردید. آنان به تکلیف الهی خود عمل کردند که بزرگترین پیروزی است و هم وعده نصرت و فتح خداوندی را محقق یافتند و ارتش و رژیم بعث عراق را فروپاشیده و سرنگون دیدند.
منبع: مجله صف شماره 359، مهر 1389، ساعس اجا، ص10
انتهای مطلب