در موضوع حفاظت از کاروانهای دریایی ما با مینهای دریایی هم مواجه بودیم. دشمن، مین رها میکرد. تفاوت مینگذاری و مین ریزی در این است که مینگذاری از روی نقشه صورت میگیرد و مکان هر مین مشخص است اما عراقیها با بالگرد مین ریزی میکردند که نشود اینها را پاکسازی کرد. با این محاسبه که مینها با جزر و مد بیایند در دهانه خور موسی قرار بگیرند.
ما با مین مواجه بودیم. اما قبل از عملیات کاروان، عملیات پاکسازی دهانه خور موسی را داشتیم و این کاملاً ابتکاری بود. یکی از طراحان این عملیات مرحوم الفتی بودند. میدانید که بالگردهای نیروی دریایی سلاح و مهمات با خودشان حمل نمیکنند. این خلاف مقررات است. داخل بالگرد مواد منفجره نمیگذارند. مینها را میشناختیم. مثلاً مینهای صوتی بود. مینهای دریایی را طوری تنظیم میکنند که در دومتری زیر آب بمانند و بالا نیایند. ما دو کار میکردیم. یکی اینکه سوار بالگرد میشدیم و تکتیراندازی میکردیم و اینها را هدف قرار میدادیم. تقریباً نزدیک بوسیف نرسیده به خور موسی که احتمال مین بود و منطقه خطر بود، بالگرد روی آب میرفت تا بندر امام و هرچه می روی آب میدیدیم تکتیرانداز میزد. برای مینهایی که نمیدیدیم بم درست میکردیم. شامل دو پوند تی ان تی، چاشنی و فتیله انفجاری زمانی. محاسبه میکردیم، مینشستیم توی بالگرد در فواصل مشخص بمبها را در آب میانداختیم و طول فیتیله را طوری حساب میکردیم که با احتساب زمان پرتاب بمب و زمانی که در آب فرومیرفت در سه متری زیر آب منفجر شود و با ایجاد امواج صوتی مینها را منفجر کند. اگر هم منفجر نمیشدند، زنجیرشان پاره میشد و بهاینترتیب مین بالای آب میآمد و با دیده شدن در معرض گلوله تکتیرانداز قرار میگرفت. دو سه روز قبل از عملیات کاروان پاکسازی کانال خور موسی انجام میگرفت. حتی یک فروند از کشتیهای ما در مسیر کاروان مورد اصابت مین قرار نگرفت.
- درحالیکه ناو آمریکایی در خلیجفارس مورد اصابت مین قرار گرفت.
بله! چون همه را میزدیم. واقعاً جانفشانی بود. خیلی سخت بود. برای خلبانها هم سخت بود. هر نیم ساعت یکبار وضعیت قرمز میشد و باید از منطقه و دید و تیر دشمن دور میشدند. باید بالگرد پنهان میشد و دوباره در زمان مناسب حرکت میکرد بهخصوص اینکه در روزهای آخر به دلیل برخورداری آنها از کمک قدرتهای جهانی برتری هوایی با آنها بود. کار دیگری هم تکاوران ما در نیروی دریایی برای مقابله با موشکهای دشمن بهصورت ابتکاری میکردند که بازهم از گفتههای جنگ است و البته بازگویی تلاش و ایثار این عزیزان و آن این بود که میرفتیم در مسیر اصلی ورودی کانال خور موسی و ورودی اروندرود و روی بویه ورودی خور عبدالله مستقر میشدیم.
میدانید که این بویهها، مسیر را معین میکنند تا کشتیها چپ و راست نروند و در گل ننشینند. بویهها با لنگر به کف آب مهارشدهاند،اما خودشان متحرک هستند. اینها چراغهایی بارنگهای متفاوت دارند و این چراغها با تعاریف و رنگهایی که دارند هرکدام معانی خاصی را میرساند. بعضی از این بویهها درست در مسیر پرواز موشکها قرار داشتند.
در زمان عملیات کاروان ما میرفتیم و ۲۴ ساعت روی بویه مستقر میشدیم. یک تیم دونفره با کانوهای برزنتی میرفتیم و روی بویه مستقر میشدیم. درحالیکه دو موشک دوشپرتاب سهند ۳ داشتیم. 24 ساعت آنجا میماندیم و منتظر شکار موشکهای کرم ابریشم میشدیم. این موشکها خیلی بزرگ هستند و خط سیر مستقیمی دارند. برخلاف هواپیماها که حرکت در جهات مختلف دارد. ما این موشکها را در مسیر پروازشان میزدیم. همان تیمی که روی بویه بود این را میزد. اگر گاهی هم موشک سهند کار نمیکرد با تیربار میزدیم، هرچند در برخورد گلوله تیربار به بدنه موشک اتفاقی نمیافتاد اما گلوله تیربار جهت حرکت موشک را عوض میکرد. البته این روش که گفتم برای موشکهای اگزوسه کاربرد نداشت چون هم سرعتشان زیاد بود و هم از هواپیما شلیک میشدند که اینها را با اهداف کاذب و چف از کار میانداختیم. چف یک فضای مغناطیسی ایجاد میکرد و حجمی بیشتر از کشتی را در برابر موشک قرار میداد و موشک را منحرف و منهدم میکرد
منبع: مجله صف شماره 359، مهر 1389، ساعس اجا، ص122
انتهای مطلب