سپس در کمتر از ۲۴ ساعت طی عملیات کمان ۹۹ با به پرواز در آوردن ۲۰۰ فروند هواپیما و عبور دادن ۱۴۰ فروند آنها از مرز ایران مراکز و پایگاههای متعدد حساس و مهمی را در داخل خاک عراق بمباران کردند و رویای سران بعث را که درصدد خلق پیروزی با تقلید از رژیم صهیونیستی و ماجرای جنگ شش روزه اعراب و این رژیم در سال ۱۹۶۷ بودند را باطل ساختند.جنگنده ها و خلبانان دلیر نیروی هوایی اما پس از این دو حمله برق آسا و کوبنده بلافاصله در نقش شکارچیان تانک ظاهر شدند و با بمباران و زیر آتش قرار دادن تانکها و ادوات سبک و سنگین نظامی دشمن مانع پیشروی سریع و آسان ستون های مرکب از لشکر های زرهی و مکانیزه آنان شدند و این گونه بود که خواب فتح سه روزه خوزستان تعبیر نشد و بر سر ارتش رژیم عراق از آن رفت که همگان بر آن آگاهیم. به منظور یادآوری آن دوران پر از ایثار و مقاومت خدمت امیر سرتیپ خلبان حسن شاه صفی رسیدیم تا گپ و گفتی دوستانه با ایشان داشته باشیم که ماحصل آن به عرض شما خوانندگان محترم مجله صف می رسد.
- توان رزمی و آمادگی نیروی هوایی در آغاز تهاجم عراق در چه وضعیتی قرار داشت؟
نیروی هوایی به دلیل برخورداری از تجهیزات بسیار پیشرفته یک نیروی تجهیزات محور به حساب می آید و از آنجایی که بیشتر کارکنان رزمی آن را کارکنان پایور تشکیل میدادند، لذا پس از پیروزی انقلاب توانسته بود انسجام خود را حفظ کند. تنها مشکل این نیرو از زمان پیروزی انقلاب تا آغاز جنگ تحمیلی، خروج مستشاران نظامی خارجی، ایجاد خلاء فنی و عدم خودباوری در بین کارکنان فنی و نگهداری هواپیما بود که با شروع جنگ و پی بردن به این نکته که چارهای جز اتکا به تخصص کارکنان خودی وجود ندارد و کارکنان فنی به خودباوری و خود اتکایی لازم رسیده و روز به روز نیز این باور تقویت یافت. از این رو در آغاز تهاجم عراق، نیروی هوایی توانست بیش از ۱۴۰ فروند هواپیما را برای بمباران اهداف متعدد در خاک دشمن به پرواز درآورد.
- با توجه به وضعیت دوران پس از انقلاب و مشکلات عدیده ای که ارتش، به ویژه نیروی زمینی در آن دوران با آن مواجه بود، میتوان گفت که نیروی هوایی در سد کردن تهاجم اولیه دشمن نقش تعیین کننده ای ایفا کرد. از شما تقاضا داریم در این خصوص توضیحاتی را ارائه فرمایید.
همان طور که در پاسخ سوال اول عنوان شد نیروی هوایی بر خلاف نیروی زمینی ((پایور محور)) و ((تخصص محور)) بود نه ((سرباز محور))، به همین دلیل توانسته بود انسجام خود را حفظ نماید. اما سایر نیروها همچون نیروی زمینی و نیروهای ژاندارمری و مرزبانی به دلیل سرباز محور بودن و درگیر بودن در بحران های انقلاب از انسجام لازم برخوردار نبودند. به همین دلیل نیروهای رژیم بعث در روزهای ابتدایی تهاجم توانستند بدون مقاومت خطوط مرزی را قطع کرده، کیلومترها در داخل خاک ما پیشروی کنند. نیروی هوایی برای جلوگیری از پیشروی دشمن و حداقل تثبیت موقعیت آنها خارج از روشهای منظم و کلاسیک به مقابله برخاست و سورتی پرواز های بسیاری را برای زمین گیر کردن ماشین جنگی دشمن انجام داد؛ به طوری که گاهی اوقات برای متوقف کردن یک تانک ، یک فروند هواپیما به پرواز در آمده و آن را منهدم میکرد. این روش ادامه داشت تا این که نیروهای زمینی و مردمی به تدریج در جبهه ها مستقر شده و ابتکار عمل را در دست گرفتند
- نیروی هوایی در ارائه پشتیبانی نزدیک هوایی از عملیاتهای زمینی به ویژه عملیات هایی مانند ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس تا چه اندازه موفق بود؟
هیچ کدام از عملیات ها بدون پشتیبانی نیروی هوایی یا با موفقیت همراه نمیشد و یا در مدت زمان طولانی و با تلفات بسیار سنگین با موفقیت همراه نبود. تصور کنید که یگان عظیم زمینی می خواهد از پلی عبور کند و دشمن را محاصره کند. دفاع از آن پل بر عهده نیروی هوایی است. بلعکس دشمن قصد دارد با عبور از پل نیروهای خودی را هدف قرار دهد باز انهدام آن پول از عهده هواپیمای بمب افکن بر می آید. اگر هر دو مورد هر دو مورد فوق توسط نیروی هوایی انجام نمی شد، عملیات با چه سرنوشتی مواجه میشد؟ یا نیروی زمینی برای انجام عملیات به شناسایی دقیق دشمن از لحاظ تجهیزات، نحوه استقرار، استعداد نیرو به مقداری پشتیبانی نیاز دارد؛ این کار فقط از عهده هواپیماهای شناسایی نیروی هوایی بر می آمد و بدون مطالعه موارد فوق امکان عملیات وجود نداشت. در عملیات بیت المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد شناسایی و عکس برداری دقیق نیروی هوایی باعث شد که ضرورت زدن پل بر روی رودخانه کارون در منطقه دارخوین مشخص گردد.
منبع: مجله صف شماره 359، مهر 1389، ساعس اجا، ص78
انتهای مطلب