به این ترتیب با تأیید ریگان، کشورهای هم پیمان آمریکا در منطقه (اردن، مصر و کویت)، نقش شرکتهای خط مقدم را برای فروش تسلیحات آمریکایی به عراق بر عهده گرفتند. ارسال بالگردهاي هیو در 1361 (1982) از سوی ارتش اردن و ارسال بمب و مهمات دیگر هم از سوی عربستان سعودی صورت گرفت. فروش 60 بالگرد هیو در 1361 (1982) به مبلغ 25 میلیون دلار، 30 فروند بالگرد 500 دی و 30 فروند بالگرد دبل تاپ 300 سی در 1362 (1983) به مبلغ دو میلیون دلار، تانکهای ام 60 و سلاحهای سنگین و بمبهای بیهوش کننده در 1363 (ژانویه 1985)، 24 فروند بالگرد مدل 530 اف در 1364 (آگوست 1985)، 45 فروند بالگرد بل مدل 241 اس تی در 1365 (نوامبر 1986)، از دیگر کمکهای تسلیحاتی آمریکا بود که با واسطه و بدون واسطه در اختیار عراق گذارده و حتی توصیه شد تا امکان فروش هواپیماهای اف 15 و اف 16 نیز مورد بررسی قرار بگیرد.(بنرمن، 1375: صص 8-233)
در واقع دولت آمریکا تمامی نیازهای جنگی عراق را از لباسهای یونیفورم نظامی گرفته تا بالگردهای جنگی تأمین میکرد و ویلیام کیسی، رئیس سازمان سیا، شخصاً بر این مهّم نظارت میکرد تا عراق به هر آنچه که نیاز دارد، دست یابد.(اعتراف هوارد تیچر عضو شورای امنیت ملّی آمریکا در دولت ریگان نقل در آنتونی کردزمن، آبراهام واگنر، «درسهایی از جنگ مدرن»، جلد دوم، جنگ ایران و عراق، ترجمه حسین یکتا، کارشناس مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه :20، بنرمن، 1375: 180)
11) در روز 15 اوت 1985 (24 مرداد 1364) عراق نخستين حمله موفقيت آميز خود را عليه پايانه نفتي ايران در خارك انجام داد. يك چنين هدف گيري دقيقي تنها به ياري سلاحهاي بسيار پيشرفتهاي كه با ليزر هدايت ميشوند، امكان پذير بود. موشك «آ – اس– 30 – ال» كه در اين عمليات از آن استفاده شد، بهطور يكپارچه مخلوق فرانسويها نبود. تكنولوژي پيشرفته «آتليس»[1] را شركت «مارتين مارينا»[2] در ايالات متحده آمريكا، به سفارش «تامسون سي – اس – اف» فرانسه توليد ميكرد. قابل ذكر است كه «تامسون»[3] يكي از بزرگترين فروشندگان سلاح به پنتاگون بود و به احتمال قوي در معامله با عراق رضايت قبلي آمريكا را به طور ضمني جلب ميكرده است، چون در اين مورد حتي يك اعتراض رسمي هم از جانب دولت آمريكا به عمل نيامده است.(ولايتي، 1376: 421)
12) «ويليام اشنايدر»[4] دستيار وزير امور خارجه آمريكا در مسايل امنيتي دقيقاً همان شخصي بود كه وزارت امور خارجه براي تصدي فروش تسليحات به خارجيان به او نياز داشت. ديپلماتهاي آمريكايي مقيم بغداد گفتند دليل رفتن اشنايدر به بغداد در فوريه 1986، يعني در آستانه تهاجم ايرانيها به فاو، همين مسأله بوده است. اشنايدر به بغداد رفته بود تا در مورد توسعه رو به افزايش داد و ستد آمريكا – عراق مذاكره نمايد و به عراق يادآور شود كه ما آمريكاييها هنوز پيگير عمليات استانچ هستيم.
اشنايدر در بازگشت به واشنگتن تلاش زيادي به خرج داد تا اين نكته را جا بيندازد كه آمريكا هيچ نوع جنگافزاري به عراق نفروشد و در عوض به فروش تكنولوژي پيشرفته مورد نياز عراق، در مقياس وسيع اقدام نمايد. در ژوئيه 1986 و در نشست شوراي امنيت ملي، از پنتاگون مصراً خواسته شد مانع صدور پروانههاي صادراتي تكنولوژي پيشرفته به عراق نشود. در همين رابطه دستورالعملي صادر شد و پيام شوراي امنيت ملي خيلي روشن بود. به تمامي شركتهاي آمريكايي اجازه داده شده بود به عراق كمك كنند تا بهرغم مواضع اعلام شده دولت آمريكا در مورد «MTCR»[5] آن كشور بتواند موشكهاي دوربرد را طراحي و توليد نمايد. (تيمرمن، 1373: 473)
13) روزنامة واشنگتن پست در شمارۀ 15 دسامبر 1986 در مقالۀ مفصّلی با عنوان «CIA در جنگ خلیج فارس به عراق کمک میکند»، تأکید کرد که CIA از 1984 که احتمال پیروزی ایران بیشتر به نظر میرسید، وسیله واحد خود در سفارت آمریکا در بغداد، ارتباط منظمی را میان مقامهای بلند پایۀ آمریکا و عراق برقرار کرده، از این طریق عکسهای ماهوارههای جاسوسی خود را که در آن، محل دقیق نیروگاه برق، پالایشگاه نفت و تأسیسات نفتی ایران مشخص شده بود به عراق میداد.(درودیان، 1378: 28) روزنامۀ لس آنجلس تایمز نیز بعدها در 17 اردیبهشت ماه 1371 (7مه1992) آشکار کرد که جرج بوش، معاون رئیس جمهور آمریکا، اطلاعات راهبردي نظامی را شخصاً در اختیار صدام قرار میداد. وي، در جریان سفرش به خاورمیانه كه در سال 1365 (آگوست 1986) انجام گرديد، از طریق حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر، از صدام درخواست مينمايد تا از نیروی هوایی خود علیه نیروهای ایران استفاده بیشتری به عمل آورد.(بنرمن، 1375: 227)
بر اثر همین کمکها و در نتیجۀ حملههای هواپیماهای عراقی در طول سال 1365 (1986)، خسارات سنگینی به جزيره خارک وارد شد و قدرت صدور نفت این جزیره از 90 درصد کل صادرات نفتی ایران، به کمتر از 50 درصد کاهش یافت.(ولایتی، 1376: صص 213- 212)
14) عراقيها تلاش پردامنهاي را در سطح بينالمللي براي ورود تكنولوژي موشكي به عراق دنبال نمودند و نام طرح خود را «پروژه 295» نهادند. قرار شده بود كارخانه بزرگ توليد موشك دوربرد در عراق داير شود، چون عراق به موشك دوربرد نياز مطلق داشت. طرح صدام پيچيده و پرهزينه بود. اما با اعتباري كه آمريكا در اختيار صدام قرار داده بود و صدام به ياري آن ميتوانست ارزاق مردم عراق را تأمين كند، اين امكان به وجود آمد كه عراق تمام بودجه اين طرح را تأمين نمايد.(همان:315)
منبع: مواضع آمریکا در جنگ تحمیلی، عسگری، شاداب، 1393، ایران سبز، تهران
1 – Atlis.
2 – Martin Marina.
3 – Tamson.
4- William Schnider.
5- Missile Technology Control Regime یا رژیم کنترل فناوری موشکی، مجموعهای از مقرارت و قوانینی است که نظارت بر عملکرد کشورهای مختلف در این حوزه دارد.
انتهای مطلب