اين جلسه كه با حضور فرماندهان گروهانهاي تكور ارتش و سپاه و ديگر مسئولين برگزار شد، در داخل يك سنگر نسبتاً بزرگ در گردنة ملندو انجام شد. در اين كميسيون شبانه كه تا ساعتي پس از نيمه شب به طول انجاميد، گزارشاتي از وضع نيروهاي خودي و دشمن داده شد و مسير حركت يگانها و نحوة حركت و طرز عمل آنها بر روي هدف براي انهدام دشمن مورد بحث قرار گرفت. موضوعي كه جالب بود گزارش تيم شناسايي پاسداران از مواضع عراقي بود كه توسط حاجهمت فرمانده سپاه ارائه شد. همت ميگفت برادرها داخل پايگاه عراقي شدهاند و از پنجرة يك سنگر به داخل آن نگاه كردهاند و سربازان عراقي را كه سرگرم بازي و گفتگو بودهاند مشاهده كردهاند، با اينكه برادران مدتي در كنار سنگر عراقي ايستادهاند اما آنان متوجه حضور افراد نشدهاند. برادران اگر ميخواستند نارنجكي به داخل سنگر انداخته و همه را به هلاكت ميرسانيدند. ايشان در ادامه گفتند عناصر نگهباني عراق به قدري غافل و بيتوجه هستند كه اگر بچهها اراده ميكردند، از داخل پايگاه اسير ميگرفتند و با خود ميآوردند، ولي اين كار را نكردهاند تا دشمن را هوشيار و حساس نكنند. همت ميگفت تا حالا چندين بار برادرها به راحتي وارد پايگاههاي عراقي شدهاند و الان ميدانند چه تعداد سنگر در هر پايگاه وجود دارد و راه نزديك شدن به آن سنگر كجاست و چطور بايد به آن نزديك شد. بنابراين به حول و قوة الهي نيروها به راحتي دشمن را محاصره كرده و از بين ميبرند. آقاي همت معمولاً چگونگي اجراي عمليات و محل استقرار يگانها و قسمتها را با استفاده از قسمتهاي دست (انگشتان، مشت گره كرده، ساعد، آرنج، بازو و كتف) تشريح ميكرد و اين عادت به لحاظ سهولت و سرعت در كار بود. او با اين شيوه براي فرماندهان گروهان توضيح داد كه قسمتهاي مأمور تصرف كمرسياه، گملي، چلپ چنار، كل هرات، مدخل طويله، قبرستان نوسود، قله سوني و… چطور پيشروي كنند. از خصوصيات برجستة همت و صفاتي كه باعث موفقيت و ترقي سريع او به مرحلة فرماندهي لشكر و قرارگاه موقت سپاه شد، ميتوان پشتكار، پيگيري، اعتماد به نفس، ارائة خوب خوشبيني و اعتقاد به موفقيت نيروهاي خودي، كسب اخبار و اطلاعات و پرورش و تفسير آن، توجه به مسائل رواني و روحي افراد و تهييج روحية آنان، پرهيز از بيان نقاط ضعف، حفظ خونسردي و شرايط عادي خود هنگام شكست يا افزايش تعداد شهدا و مجروحين و… را نام برد. داشتن اين خصوصيات يا تظاهر به آن براي موفقيت يك فرمانده ضروري است اما ترديد و تزلزل در تصميمگيري و ترس از شكست يا بزرگ جلوه دادن آن از آفات فرماندهي در جنگ است. به هر حال همت با روانشناسي خوبي كه داشت، به فرماندهان قوت قلب داده و دشمن را ضعيف و آسيبپذير معرفي نمود. سرگرد نقدي هم كه با احساس و قاطعيت صحبت ميكرد، با اطمينان، از موفقيت خبر ميداد. آن شب فرماندهان گروهانها پيشنهادات و نيازمنديهاي خود را بيان كردند و درباره آن گفتگو شد. دستوراتي صادر شد و مقرر گرديد يك يگان احتياط از نيروهاي اعزامي از شهرستانها كه در اختيار سپاه بود سازماندهي شود.
اشاره به اين نكته نيز بيمناسبت نيست كه فرماندهان گروهان و هيچ يك از مسئولين حاضر در جلسه با توجه به روحيات سرگرد نقدي و ابراهيم همت كه با اطمينان و خوشبيني كامل نسبت به موفقيت و توانايي يگانهاي خودي صحبت ميكردند، به خود اجازه ندادند كه مشكلات و يا ضعفهاي يگان خود را بيان نمايند. حتي آنان كه دستيابي به اهداف را امري بينهايت دشوار يا توأم با تلفات و ضايعات ميدانستند، سكوت اختيار كرده و به خدا توكل نمودند.
منبع: عبور از سیروان، سرتيپ2 ستاد علي عبدي بسطامي ، ۱۳۹۱، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب