به هر حال خطرات ليز خوردن و سقوط در شكافها و گودال ها وجود داشت و ساعتها باقي ماندن در داخل برف با تجهيزات سنگين و جنگيدن با دشمن در مواضع مستحكم كاري بس دشوار است.
گفته ميشد تيپ 3 مريوان از لشكر 28 و يك يگان پاسدار از سپاه كردستان در جبهة مريوان شركت دارند اما به نظر ميرسيد يك يا دو گردان از سپاه در عمليات شركت داشتهاند و نميتوان گفت همة نيروهاي پيشبيني شده در خط يكم هجوم قرار گرفتهاند اما در جبهة نوسود كه خود ناظر آن بوده و دستور عملياتي آن را تهيه كردم، يك گردان از ارتش، استعدادي در حدود دو گروهان از سپاه و استعدادي در حدود دو دستة رزمي از ژاندارمري در خط هجوم قرار گرفتند. پس از شناسايي و دريافت نظرية فرمانده گردان و تبادل نظر با فرمانده سپاه، طرح عملياتي محور نوسود را نوشته و آمادة تايپ نمودم. مطابق اين طرح نيروهاي مستقر در جبهة نوسود در سه محور به سوي هدفهاي تعيين شده پيشروي مينمودند. در محور يكم در شمالغرب (راست) گروهان يكم گردان 139 و يك گروهان سبك (50 تا 60نفر) از نيروهاي اعزامي سپاه به منظور انهدام نيروهاي عراقي مستقر در پايگاههاي مقابل كمرسياه (شمال دزاور)، گملي، پايين دزاور و دروازة طويله تك نموده و بنا به دستور پيشروي را ادامه ميداد. گروهان دوم و يك گروهان سبك نيروي پاسداران در مركز از قلة شمشي در ساعات معيني و همزمان با گروهان يكم ادغامي تك را به منظور انهدام نيروهاي عراقي مستقر در پايگاههاي چلپ چنار (كل نوسود) و كل هرات آغاز كرده و بنا به دستور پيشروي براي محاصرة طويله را ادامه ميداد. گروهان سوم ادغامي با يك گروهان سبك از نيروهاي اعزامي تحت امر سپاه و يك دستة تقويت شدة ژاندارم از گردان امداد ژاندارمري كرمانشاه، در سمت جادة نوسود به مرز شوشمير به منظور انهدام نيروهاي عراق در غرب نوسود تا مرز و عناصر موجود بر روي قلة سوني تك نموده و بنا به دستور عمليات را به سمت سوسكان ادامه ميداد.
در صورت پاكسازي اين محور از وجود عناصر دشمن و عقب راندن عراقيها از مواضع خود به ويژه در چلپ چنار، كل هرات، قله سوني و نقاط مرتفع تا مرز نوسود، جادة ارتباطي نوسود به حلبچه مسدود و اين شهرك به محاصره درميآمد و منطقة نسبتاً هموار معروف به «قبرستان فقيه احمد» و سوسكان زير ديد تير مستقيم ما قرار ميگرفت. با استقرار نيرو بر روي كل هرات و نقاط مشرف بر شهر طويله، سقوط اين شهر قطعي ميشد كه تأثير رواني اين موفقيت بر روحية رزمندگان و ساكنين منطقه قابل توجه و مهمتر از همه اثر سياسي آن مورد نظر بود. چنانچه نيروهاي محور مريوان بر كوه توانير در غرب طويله مسلط ميگرديدند، نيروهاي عراقي به داخل زمينهاي هموار و پايين دست نيروهاي ايراني سرازير ميشدند. استعداد نيروهاي دشمن، مستقر در خطوط مقدم حداقل يك تيپ تخمين زده ميشد و البته اسراي عراقي مستقر در خطوط مقدم حداقل حضور تيپ 116 گارد مرزي در خطوط مقدم را تأييد نمودند. نيروهاي احتياط عراقي كه در حوالي حلبچه مستقر بودند، يگانهاي متحرك و قويتري تشكيل ميدادند كه در عرض چند ساعت امكان ورود آنها به صحنه متصور بود. نيروهاي عراقي در محور نوسود به شوشمير بر نيروهاي ايراني در حال پيشروي تسلط داشته و در مواضع مستحكم مستقر بودند اما نيروي عراقي در مقابل محور ديگر در سطحي پايينتر قرار گرفته بودند. نيروهاي دشمن در سنگرها و مواضع مستحكم مستقر و از قدرت آتش بسيار بالايي برخوردار بودند و در اطراف مواضع خود نيز موانعي به وسيلة سيم خاردار و مين تله انفجاري احداث كرده بودند ولي موانع ناپيوسته و نسبتاً ضعيف بود.
مشكل اساسي نيروهاي ايراني، زمين پوشيده از برف و هواي سرد و عدم وجود راه ارتباطي براي پشتيبانيهاي مربوط به تخليه مجروحين، آمادرساني و تقويت نيرو بود. طرح پشتيباني آتش با هماهنگي سرگرد ابراهيمي و سروان علي صالحينژاد تهيه و كليه سلاحهاي اجتماعي در آن شركت داشتند. طرح پشتيباني آتش هوايي نيز پيشبيني شده بود اما به علت نزديكي مواضع دو نيرو به هم و ديگر محدوديتها عملاً نيروي هوايي و هوانيروز نقش قابل توجهي ايفا نكردند، ولي گفته ميشد پوشش هوايي برقرار است. يك نفر افسر ديدهبان مقدم هوايي نيز در ستاد گردان واقع در شولحه حضور داشت و با پايگاه هوايي همدان در ارتباط بود. مهمات به اندازة كافي ذخيره شده و غذاي آماده و كنسرو از انواع مختلف نيز به يگانها تحويل شده بود. دو باب سنگر براي تشكيل پاسگاه تاكتيكي گروه فرماندهي بر روي قلة شمشي احداث شد و از چند روز قبل عناصري آنجا مستقر گرديده و با روشن كردن چراغ خوراكپزي تاحدودي فضاي سرد آنجا را متعادل نمودند. يگانها از چندين روز قبل مرخصيها را لغو كرده و افراد را سازماندهي كرده بودند. چون عمليات به صورت ادغامي انجام ميشد، از مدتي قبل فرماندهان يگانهاي ادغامي مشخص و در رابطه با نحوة ادغام اقداماتي انجام داده بودند و با ابلاغ تاريخ عمليات آخرين هماهنگيها بين آنان به عمل آمد. يك روز قبل از آغاز عمليات طرح تهيه شده و به امضاي فرمانده گروه رزمي 139 و برادر همت فرمانده سپاه پاوه رسيد. در آن زمان فرماندهي در ردة گردان و گروهان به صورت مشترك و با دو فرمانده انجام ميشد و فرماندهان با هماهنگي تصميمگيري ميكردند.
منبع: عبور از سیروان، سرتيپ2 ستاد علي عبدي بسطامي ، ۱۳۹1، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب