سال 1364 با فراز و فرودهای فراوان و سقوط درآمدهای نفتی ایران به 9/12 میلیارد دلار به پایان رسید. به رغم کاهش شدید درآمدهای نفتی ایران در سال 1364، تأثیرات اصلی(جنگ قیمتها) در سال 1365 رخ نمود؛ زیرا از آغاز جنگ تا این سال، هزینههای جنگ درحدود یک سوم درآمدهای نفتی بود؛ اما در این سال، با کاهش درآمدهای نفتی و افزایش هزینههای جنگ، به تدریج این دو با هم برابر شدند (حشمتزاده، همان: 363 -364).
در واقع آنچه در سال 1365 اتفاق افتاد، نمونهای از بکارگیری سلاح نفت علیه کشوری نفتخیز بود. از همین رو، با توجه به اهمیت موضوع، در ذیل به بعضی از ابعاد آن اشاره شده است:
سقوط قیمتهای نفت که با تصرف فاو عراق به دست نیروهای ایرانی شتاب بیشتری گرفته بود، با آغاز فصل گرما ابعاد جدیدی یافت. در تیرماه 1365، روزنامه رسالت به نقل از نشریه نفتی «بازار نفت» گزارش داد، به دلیل عرضه انبوه نفت مازاد بر نیاز بازار، قیمت نفت خام "برنت" دریای شمال در بازار لندن به بشکهای 65/8 و 50/8 دلار برای تحویل در ماههای اوت و سپتامبر(1986) رسیده است.
بر اساس این گزارش، قیمت نفت خام "دُبی" نیز در بازار لندن به بشکهای 75/6 دلار برای تحویل در ماه اوت کاهش یافت (شمس، 1387: 74).
در بازار غیررسمی و تک محموله که ایران مقدار بسیاری از نفت خود را به این شکل میفروخت، قیمت نفت به بشکهای پنج دلار هم رسید، تا آنجا که با توجه به تخفیفهای بسیاری که ایران ناگزیر بود به مشتریان خود بدهد و این واقعیت که هزینه بیمه هر محموله نفتی به حدود یکچهارم کل ارزش محموله میرسید، علیاکبر محتشمیپور، وزیر کشور وقت ایران، اعلام کرد: «تولید نفت دیگر صرفه اقتصادی ندارد.» (روزشمار جنگ، همان: 24)
فشارهای سیاسی بر خریداران نفت ایران یا دادن تخفیفهای زیاد به آنان با هدف بازداشتن آنها از خرید نفت ایران از دیگر ابعاد جنگ قیمتها بود که فروش نفت ایران در بازارهای سنتیاش، از جمله ژاپن را با دشواری روبهرو میساخت (همان: 125).
به رغم کاهش شدید قیمتها، کشورهای نفتخیز حامی عراق، به بهانه ضرورت حفظ سهم اوپک در بازار، همچنان به افزایش تولید نفت خود ادامه دادند، تا آنجا که تولید روزانه 9/15 میلیون بشکهای در سال 1364، به روزانه 5/19 میلیون بشکه در سال 1365 رسید، حال آنکه سهمیه تعیین شده برای این سال 8/14 میلیون بشکه در روز بود (همان: 662).
مقامات جمهوری اسلامی به شدت نسبت به این وضعیت عکسالعمل نشان دادند. رئیسجمهور وقت ایران این اتفاق را توطئه دشمنان دانست و گفت: «آخرین پیشنهاد ما این بود که کشورهای عضو اوپک حداقل ده درصد از تولید خود را کم کنند. در همین هنگام، آن کشوری که رابطه دوستانهاش با آمریکا روشن است(عربستان)، تولید خود را بیست درصد اضافه میکند. این بدان معناست که استکبار جهانی، با استفاده از عُمال خود، مسئله نفت را لاینحل باقی میگذارد و تمام این توطئهها برای زیر فشار گذاشتن انقلاب اسلامی صورت میگیرد.» (همان: 139)
رئیس مجلس وقت نیز در موضعگیری مشابه، در خطبههای نماز جمعه مورخ 27 تیرماه گفت: «آنها با این اقدام (کاهش قیمت نفت) میخواهند با یک تیر چند نشان بزنند و مهمترینش این است که میخواهند دست ما را در جنگ تحمیلی خالی کنند.» (همان: 125)
وزیر نفت ایران نیز در هفتاد و هفتمین اجلاس«اوپک« همین نگاه را مطرح کرد و گفت: «جنگ قیمتها حرکتی آمریکایی است که عربستان آغاز کرده است. دنیای استکبار قصد دارد با کاهش بهای نفت، اقتصاد ایران و در نهایت جنگ را تحت فشار قرار دهد.» (شمس: 74)
این برداشت مورد تأیید کارشناسان بینالمللی نیز بود؛ ازجمله "پیتر بلیک" کارشناس نشریه هفتگی"پترولیوم اینتلیجنس" در پاسخ به پرسش خبرنگار بیبیسی در خصوص اینکه آیا در پیش گرفته شدن سیاست افزایش تولید از سوی عربستان با هدف جلوگیری از پیروزی ایران در جنگ است، ضمن تأیید این استنباط تصریح کرد: در واقع هدف سعودیها از اعمال سیاست تولید زیاد نفت عمدتاً سیاسی است تا مالی (روزشمار جنگ، همان: 136).
حمله 21 مردادماه هواپیماهای عراقی به پایانه نفتی و دو سوپرتانکر در حال بارگیری و دو نفتکش ویژه حمل نفت از خارک به سیری، صدور نفت ایران را به شدت کاهش داد.
بر اساس گزارش میدل ایست اکونومیست، پس از حمله عراق به سیری، صادرات نفت ایران به حدود پانصد هزار بشکه در روز کاهش یافت. این رقم قبل از حمله به سیری 2/1 میلیون بشکه در روز بود (همان: 602).
کاهش شدید قیمت و میزان صادرات نفت سبب شد فروش نفت ایران در سال 1365 به حدود 9/5 میلیارد دلار کاهش یابد. کاهش درآمدهای نفتی، علاوه بر جنگ، زندگی روزمره مردم را نیز به شدت تحت تأثیر قرار داد که در میزان حمایت مردمی از جنگ و وقایع بعدی بیتأثیر نبود.
در سال 1366، به رغم افزایش مختصر قیمت نفت و ابتکاراتی که در صادرات آن به کار رفت (حداقل صادرات در حجم قبلی را امکانپذیر کرد)، درآمدهای نفتی در حد نُه میلیارد دلار باقی ماند که دیگر حتی هزینههای جنگ را نیز پوشش نمیداد.
روغنی زنجانی (رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه،) اوضاع را اینگونه بیان کرده است: با توجه به مشکلات شدید اقتصادی در سال 1366 دیگر هیچ سازگاری بین منابع موجود و ادامه جنگ وجود نداشت…
کل منابع مالی دو قسمت شده بود: یک قسمت برای خورد و خوراک و زنده ماندن مردم و یک قسمت هم برای اداره جنگ.
وزارت بهداشت گزارش میکرد که بسیاری از بیماریهایی که بر اساس مدارک سازمان بهداشت جهانی در ایران از بین رفته بود، به دلیل کمبود مواد و لوازم بهداشتی دوباره شیوع پیدا کرده بود (شمس، 75)،
در سال 1367، برای نخستین بار هزینههای جنگ از کل درآمدهای نفتی پیشی گرفت و سی درصد از آن فراتر رفت و این به این معنی بود که کشور دیگر نمیتوانست هزینههای جنگ را تأمین کند (حشمتزاده، 364).
تمرکز اصلی فشارهای منطقهای و بینالمللی به ایران برای خاتمه جنگ باز هم مسئله نفت بود؛ زیرا با حملههای گسترده دو طرف منازعه به نفتکشها عملاً امنیت صدور نفت منطقه به خطر افتاد، از اینرو بر خلاف بیتفاوتیهای نیمه نخست جنگ، فشار همهجانبه به ایران برای پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت وارد شد.
منبع: دریاسالار، دریاداردوم ستاد عبدالله معنوی رودسری ، 1398، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب