جلسات ستادی هم که برگزار میشد، هرجا آقای رفسنجانی حضور داشت، اسمش خاتم(ص) بود و هرجا حضور نداشت و ما ارتشی و سپاهی مشورت میکردیم، مثل قرارگاه نجف یا کربلا، اسمش دیگر خاتمالانبیاء(ص) نبود.
من در مورد جزئیات و اجرا و نتایج عملیات خیبر وارد بحث نمیشوم، در مدارک متعدد صحبت شده است؛ ولی ضروری میبینم که به مواردی اشاره کنم و بحث وقایع سال 1362 را تمام کنم.
ابتدا از قول همان افسر ارشد و تحلیلکننده عراقی بگویم:
«رزمندگان اسلام ثابت کردند که علیرغم تفاوتهای طبیعی مناطق، دارای توان بالایی در وارد شدن در نبرد، در تمامی شرایط و در مناطق مختلف میباشند. قبل از آن رزمندگان اسلام شایستگی خود را در مناطق کوهستانی و مناطق باز دشت ثابت کرده بودند و اینکه شایستگی خود را به طور ناگهانی در جنگ در مناطق هور و باتلاق به اثبات رسانده و نتایج چشمگیری را به دست آورند.»
من در صحبتهای قبلی خود اشاره کردم که ما در روش جنگیدن از همان روال قبلی(همان فرمول) پیروی کردیم و میکردیم. در عملیات خیبر، عبور از هور و رسیدن به خط دشمن یک چیزی! و جنگیدن در شرق دجله چیز دیگری بود.
تمام ابتکارات و امکانات ما برای عبور از هور(حرکت به اخذ تماس) شکل گرفت (درحدود چهل کیلومتر). هیچ فکری برای جنگیدن با اینکه نیروی ناچیزی هم از دشمن در شرق دجله مستقر بود، نکردیم؛ باز هم موفق نبودیم. در این مورد اجازه بدهید از همان صحبتهای افسر عراقی استفاده کنم:
1- عدم آیندهنگری.
2- فرماندهی نیروهای اسلام میبایست ضمن پیشبینی مسائل مربوط به محور هور، نکات زیر را مورد توجه قرار میداد:
الف ـ چگونگی تدارک و لجستیک نیروها برای مدت طولانی.
ب ـ چگونگی تأمین پشتیبانی توپخانه.
ج ـ چگونگی تخلیه شهدا و مجروحان.
د ـ در صورت عدم موفقیت محور شرق بصره، که باید با نیروهای هور دست میداد، در مقابل نیروهای باقیمانده در هور چه کاری باید انجام میداد؛ لذا به نظر رسید که قبل از اقدام در محور هور باید قبلاً از موفقیت در محور شرق بصره اطمینان حاصل میشد.
و ـ باید انتظار هر اقدام از طرف بعثیها پیشبینی میشد و باید پیشبینی میکردند که صدام از سلاحهای شیمیایی استفاده خواهد کرد و اقدامات پیشگیرانه مناسب اتخاذ میکردند.
هـ ـ باید طرحهای جایگزین در صورت باز نشدن یکی از محورها پیشبینی میگردید و این امر امکان ندارد، مگر با فراهم ساختن نفرات بسیار و سلاحهای پشتیبانی کننده.
ی ـ عدم سرمایهگذاری زیاد در محور پاسگاه زید ـ نشوه.
تحلیلگران ما هم، چه از قبل از اجرای عملیات و چه بعد از آن، تحت عنوان بکارگیری اصول جنگ، تحلیلهای مشابهی انجام دادهاند. منتها تحلیلگران ما به علت آشنایی دقیقتر از ماوقع، با دقت و مصادیق دیده شده، گفتهاند.
افسران دشمن (تحلیل کننده) مشکلات ما را نمیدانستند. آنها نمیدانستند که قرارگاه خاتمالانبیاء(ص) فرمانده و ستاد نداشته و حتی یک برآورد قبل از شروع تهیه نکرده است. این قرارگاه حتی نتوانست سازمان رزم دو نیروی عملکننده را پیشبینی کند؛ لذا تدوین راهبرد عملیات و پیشبرد جنگ همچنان به دست فرماندهان ناهماهنگ نظامی انجام میشد. هر دو این نیروی عملکننده حتی تا روز عملیات از طرح یکدیگر و روند عملیات بیاطلاع بودند.
اگر برآوردهای عملیاتی دقیق و متکی به شکل زمین و استعداد و گسترش دشمن تهیه میشد، متوجه میشدند که نگهداری هدف قرارگاه نجف بدون موفقیت قرارگاه کربلا غیرممکن است. مصداق یکی از عملیات کلاسیک و غیرکلاسیک همین عملیات خیبر بود.
در اصول طرحریزی کلاسیک تأکید میشود که یکی از معایب و نقاط ضعف تلاش اصلی، متکی بودن به تلاش پشتیبانی است و ما در این عملیات این اصل را به خوبی تجربه کردیم، ولی از آن پند نگرفتیم.
به دلیل دور بودن مسافت عقبه با خط اول دشمن، عملاً استفاده از توپخانه در طرح عملیاتی قرارگاه نجف حذف شد و بدیهی است که واحد بدون آتش پشتیبانی در آتش دشمن ذوب میشود.
طراحان قرارگاه نجف قطعاً میدانستند که قرارگاه کربلا موفقیتی نخواهد داشت. قبلاً بارها امتحان شده بود. اصلاً به همین علت هم به منطقه هور کشیده شده بودیم. اگر برآورد اطلاعاتی دقیقی تهیه شده بود، به آنها گفته میشد که نیروهای احتیاط دشمن که فرمانده عراقی تعداد آنها را سه لشکر زرهی، سه تیپ نیروی مخصوص، یک تیپ زرهی و دو تیپ مکانیزه مستقر در شمال و شرق بصره و آماده دریافت دستور با «فراغت بال» نام برده است، در مقابل آنها به کار خواهد رفت.
در حالی که خط دفاعی آنها از جناح چپ (در صورت تصرف هدف) محدود به ده تا بیست متر عرض جاده بصره – عماره در محدوده القرنه و عقبهای درحدود چهل کیلومتر در آب تا طلائیه، بدون هیچ موضعی بوده است؛ فلذا قابل دفاع نخواهد بود. همین وضع مشابه را در جناح شمالی یعنی از الکساره تا الحجرده داریم.
این توضیح مختصر من در جواب جنگ کلاسیک ارتشیها و جنگ انقلابی برادرانمان و سپس برای ارزیابی بعدی، یعنی عملیات بدر در سال 1363 که در همین منطقه و با همین شرایط اجرا شد، میباشد.
آیا ناکامی قرارگاه نجف بر اثر عکسالعمل و دفاع یک گردان گارد مرزی و یک قاطع ارتش خلقی بود؟
منبع: بازخوانی جنگ تحمیلی ، سرتیپ2 پیاده ستاد عبدالحسین مفید ، ۱۳۹۸، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب