وودز: خیلیها علاقه دارند در مورد چگونگی حادثه ناو استارک بیشتر بدانند. برایمان بگویید این حادثه چگونه اتفاق افتاد و پس از اصابت موشک به ناو استارک چه اتفاقی رخ داد. ممکن است در مورد شخصیتها و واکنشهای رهبران عراق و خلبان مربوط هر چه میدانید برایمان بگویید؟
عبوسی: در زمان وقوع آن حادثه فرمانده پایگاه هوایی که آن مأموریت را انجام داد از پایگاه ما نبود، بلکه در اصل هواپیماهای ایران بود که خلبانش پس از فرار از ایران آن را به عراق آورده بود و ما هواپیما را بهسازی کرده بودیم. آن هواپیما یک فالكون ۵۰ ساخت فرانسه بود که میتوانست دو فروند موشک اگزوسه با خود حمل کند. هواپیمای مزبور از پایگاه هوایی کوت که اسکادران میراژهای ما در آن مستقر بود به پرواز درآمد. ناو استارک هم ازنظر مختصات زمانی و مکانی در موقعیت خطایی بود. ما منطقه ممنوعهای تعریف کرده بودیم که هیچ کشتی اجازه نداشت در آن تردد کند و وجود این منطقه را به رسانههای جهانی هم اعلام نموده بودیم. بااینحال، ناو استارک وارد این منطقه ممنوعه شد و خلبانهای ما که در حال رصد این منطقه بودند بهمحض مشاهده آن، به طرفش آتش گشودند. البته این حادثه پیش از آغاز همکاری نیروهای آمریکایی با ما بود.
وودز: هواپیمای فالكون ۵۰ بهتنهایی اقدام به اجرای این حمله تهاجمیکرده بود؟
عبوسی: تنها یک فروند از این هواپیماها داشتیم که پروازهای زیادی برایمان انجام داد و آن را به گونهای بهسازی کردیم که بدون سوخت گیری مجدد با هواپیماهای میراژ بتواند تا جزیره لارک برود.
وودز: چه وقت مطلع شدید که خلبان عراقی در اصل یک ناو آمریکایی را هدف قرار داده است؟
عبوسی: زمان دقیق آن را به یاد نمیآورم.
وودز: میخواهم بدانم واکنش عمدهای هم در عراق نسبت به این حادثه نشان داده شد، یا آن را صرفا حادثهای جنگی میدانستند که معمولا اتفاق میافتد؟
عبوسی: معتقدم این حادثه یک خطا بود. پسازاین حادثه، آمریکاییها با صدام و فرماندهی نظامی عراق صحبت کردند و طرحهای مربوط به منطقه ممنوعه و گزارش خلبان موردنظر را بازنگری کردند. صدام از رونالد ریگان رئیسجمهور وقت آمریکا عذرخواهی کرد و به خانوادههای مصدومین این حادثه ادای احترام نمود. آمریکاییها هم قبول کردند که این حادثه یک خطا بوده و غرامت قابلتوجهی هم به خانوادههای سربازانی که کشتهشده بودند پرداخت شد.
وودز: یکی از نکات عجیب حادثه مزبور این است که هیئت آمریکایی درخواست دیدار با خلبان هواپیمای مهاجم را داشته ولی به این هیئت اجازه ندادهاند با او صحبت کند.
عبوسی: آنها نگران خلبانشان بودند و من هم حقیقتا او را نمیشناسم چون از خلبانان هواپیماهای میراژ نبود، یکی از خلبانان هواپیماهای ترابری بود.
وودز: دوست دارم در مورد حملات دوربرد به اهداف زیرساختی تهران هم برایمان صحبت کنید. تهران شهر بزرگی است. چگونه اهداف موردنظر را در این شهر طرحریزی میکردید و اطلاعات مربوط به اهداف مناسبتر را چگونه به دست میآوردید؟
عبوسی: هریک از فرماندهیها نقشه کاملی در اختیار داشت که اهداف روی آن مشخص بود. وقتی هدف خاصی در یک منطقه معین برایمان تعیین میشد، ابتدا آن را بر روی نقشه مشخص میکردیم و پس از توجيه خلبان تصویر کاملی از هدف موردنظر به او میدادیم.
وودز: بهاینترتیب، طرحریزیها در سطح اسکادران هوایی مربوط انجام میشد؟
عبوسی: بله، درست است. یک اتاق عملیات در پایگاه داشتیم که جلسات توجیه عملیاتی را در آن برگزار میکردیم و هر اسکادران هماتاق عملیات و مسائل تاکتیکی را در آن بررسی میکرد. این فرایند طرحریزی دارای نتایج بسیار دقیقی بود. پس از اجرای حملات هوایی، هواپیماهای میگ ۲۵ اقدام به تصویربرداری هوایی از هدف موردنظر میکردند البته هواپیماهای میراژ هم به دوربینی مجهز بودند که همراه با هواپیما بر روی هدف متمرکز میشد و تصاویر دقیق و روشنی از آن تهیه میکرد. این کار برای برآورد خسارتهای وارد آمده به هدف موردنظر انجام میشد.
مورای: پس از پرتاب موشکهای اسکاد هم هواپیماهای میگ ۲۵ برای برآورد خسارتها اقدام به پرواز شناسایی میکردند، درست است؟
عبوسی: خیر، برای برآورد خسارتهای ناشی از موشکهای اسکاد اقدام به پرواز شناسایی نمیکردیم، زیرا این موشکها دقت بالایی نداشتند و از آنها برای حمله به اهداف مهم استفاده نمیشد.
منبع: جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام، عبدالمجید حیدری، 1393، مرزوبوم، تهران
انتهای مطلب