وودز: ممکن است قدری در مورد سوابقتان برایمان توضیح دهید و بگویید چرا رسته اطلاعات را انتخاب کردید؟
طرفه: من در ژانویه 1975م از دانشکده نظامی عراق فارقالتحصیل شدم و کارم را ابتدا در شمال عراق با فرماندهی دسته در لشکر پیاده شروع کردم. سپس به فرمانده گروهان ارتقا یافته، سه سال در این جایگاه خدمت و در سال 1977م به همراه 10 افسر دیگر دوره شش ماهه فراگیری زبان فارسی را طی کردم و چون دانشجوی ممتاز این دوره شدم به دوره شش ماهه پیشرفته بعدی نیز راه یافتم و در دوره جدید هم که دوره مبانی میشد، دانشجوی ممتاز شدم. در سال 1978م آموزش زبان فارسی در رسته اطلاعات نظامی را برعهده گرفتم و اینجا بود که با سامرایی که آن موقع سرگرد بود آشنا شدم. او افسر بخش ایران بود که در آن زمان کوچکترین واحد اطلاعاتی نظامی عراق بود. سامرایی به من گفت: "علاوه بر آموزش زبان فارسی، از تو میخواهم در شاخه ایران هم با من همکاری کنی." شاخه رژیم صهیونیستی بزرگ بود و بخشهای متعددی داشت و این موقعیت که شاخه ایران بسیار کوچکتر بود نشان میداد که ما در آن زمان هیچ قصد تجاوزی به خاک ایران نداشتیم و به ویژه پس از امضای قرارداد 1975م الجزایر با ایران، اطلاعات عراق عمدتا بر رژیم صهیونیستی متمرکز شده بود.
همیشه مشغول جمعآوری اطلاعات مربوط به ایران بودهام و این کشور همواره ذهنم را به خود مشغول کرده است. هرموضوع مهم یا جزئی مربوط به ایران را دنبال میکردم. پس از اشغال عراق بهدست آمریکاییها و تشکیل سازمان اطلاعاتی جدید عراق، فرمانده این سازمان که هیچ اطلاعاتی درمورد ایران نداشت از من کمک خواست؛ همه اطلاعاتی را که داشتم در اختیارشان گذاشتم ولی آنها مجبور بودند این اطلاعات را خودشان بر روی کاغذ یادداشت کنند، زیرا همه اطلاعات در ذهن من انباشته شده بود.
در طول جنگ از حدود 38هزار اسیر ایرانی بازجویی کرده بودم، به لحاظ مهارتهای زبانیام در حوزه زبان فارسی در شاخه ایران کار کرده بودم و در تسریع رمزگشایی پیامهای ایرانی به افسران مربوط کمک کرده بودم. اسراری در سینهام دارم که هیچکس درمورد آنها صحبت نکرده است و برخی از این موضوعات فراتراز خطوط قرمز بوده، باید چنددهه بگذرد تا کسی بتواند درمورد آنها حرف بزند. اگر رژیم سابق عراق پابرجا بود، اکنون اینگونه درباره آن حرف نمیزدیم؛ زیرا این مسائل در آن زمان بخشی از امنیت ملی عراق بود. اما اکنون که همه چیز تمام شده و ایران نیز اطلاعات کاملی در این زمینه دارد، میخواهم این اطلاعات را در اختیار دیگران قرار دهم.
منبع: جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام، عبدالمجید حیدری، 1393، مرزوبوم، تهران
انتهای مطلب