آمادگي ارتش، قبل از شروع تهاجم تا پايان سال اول جنگ
مقدمه
ارتش، در همه كشورهاي جهان با توجه به تهديدات و براساس راهبرد ملي پايهريزي و سازماندهي ميشود. سپس هريك از نيروهاي زميني، دريايي و هوايي، يگانهاي رزمي، پشتيباني رزمي، پشتيباني خدمات رزمي و سازمانهاي آموزشي متناسب با برآوردهاي انجام شده، تشكيل و سازماندهي ميگردند. يگانهاي تشكيل شده با اجراي آموزشهاي مستمر انفرادي و يگاني در روز و شب، تمرينات صحرايي و رزمايش در ردههاي مختلف و انجام خدمات و تعمير و نگهداري وسايل و تجهيزات، آمادگي رزمي لازم را كسب و آماده اجراي مأموريت ميگردند. در ايران نيز سازمان ارتش با توجه به موقعيت حساس جغرافيايي كشور و مرزهاي طولاني با كشورهاي همسايه برآورد و سازماندهي شد و از قدرت رزمي مناسب برخوردار گرديد.
پيروزي انقلاب اسلامي ايران، باعث ايجاد تغييرات بنيادي در بردارهاي سياسي و نظامي ايران گرديد. از آنجايي كه ارتش در مركز اين بردار قرار داشت، بنابراين بيشترين تحولات، تشنجات و تغييرات متوجه آنها گرديد. حتي اگر اين تغييرات، بهدلايل پيش گفته متوجه ارتش نميشدند، صرف وضعيت خاص حادث شده بعد از پيروزي انقلاب نيز ميتوانست بهميزان درخور توجهي كارآمدي ارتش را پايين آورد.
در اين فصل، به وضعيت آمادگي ارتش توجه شده است و دلايل كاهش آمادگي رزمي بررسي و توضيح داده شدهاند. تبيين نقش حضرت امام خميني(ره) در حفظ ساختار ارتش، چگونگي اقدام عراق در شروع جنگ، آغاز درگيريها، چگونگي بازداشتن ارتش بعث عراق و بازخواني تعدادي از عملياتهاي انجام شده در طول اولين سال از ديگر مباحثي هستند كه در اين فصل به آنها پرداخته شده است.
شروع جنگ و ميزان آمادگي نيروهاي مسلح
در اوایل سال 1348 زمامداران کشور عراق در یک اقدام یکطرفه اعلام نمودند که رودخانه شطالعرب(اروندرود) جزئی از سرزمین عراق است و کشتیهایی که بهمقصد بنادر ایران در این آبراه تردد میکنند، باید بهجای پرچم ایران، پرچم عراق را به اهتزاز درآورند، در غير اينصورت از سوي مأمورین توقیف خواهند شد. این ادعا بهشدت از طرف مسئولان وقت کشور ایران رد شد و روابط بین دو کشور تیره گردید. نیروهای مسلح دو طرف در خطوط مرزی در برابر هم صفآرایی کردند و عملیات مشترک اروندرود (عما) شروع و جنگ سرد بین دو کشور آغاز شد.
از اواسط دهه 1350 با افزايش بودجه دفاعي و خريد تسليحات نظامي نوين، برنامهريزي، تجهيز و تقويت ارتش ايران بهمنظور اهداف بزرگتري انجام ميشد كه مسأله مرزي و خطرات احتمالي عراق چيز كم اهميتي جلوه ميكرد. در نتيجه اقدامهاي زير، ارتش ايران از قدرت دفاعي درخور توجهي برخوردار گرديد:
الف. افزايش استعداد کارکنان ارتش به 410 هزار نفر؛
ب. ايجاد يك قدرت دفاعي قدرتمند و بازدارنده در زمين و هوا؛
ج. ايجاد يك قدرت نظامي برتر در دريا و آبهاي ساحلي.
درباره وضعيت ارتش ايران در اين برهه زماني، اظهارات سرلشكر عراقي، وفيقالسامرايي، مؤيد موارد مطروحه است: «يك كميته عاليرتبه بهمنظور انجام مطالعات لازم براي تهيه طرحهاي تهاجمي يا تدافعي در صورت بحراني شدن اوضاع و بروز جنگ تشكيل شد. برنامهريزي براي رويارويي نظامي با ايران اعم از اين كه تهاجمي باشد يا تدافعي از جمله وظايف اصلي اين كميته بود. اطلاعاتي خوب و كامل در مورد اوضاع سياسي، نظامي، اقتصادي، اجتماعي(بهويژه قوميتهاي مختلف) و سرويسهاي امنيتي و اطلاعاتي در اختيار اين كميته قرار داده شد. توانمندي رزمي نيروهاي مسلح ايران انكارناپذير بود.» (السامرايي،49:1377)
علل كاهش قدرت رزمي ارتش ايران
درباره اينكه چگونه و چرا قدرت رزمي ارتش ايران با كاهش روبهرو گرديد و چه احزاب و گروههايي از اين موضوع بهره ميبردند، بايد به رويدادها و حوادث سالهاي 1356 تا 1359 كه مرتبط با ارتش هستند، در دو حوزه زماني قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران توجه نمود. در اين باره، نبايد فراموش كرد كه يكي از دلايل اصلي حمله عراق به ايران، كاهش توان رزمي ارتش يا بهعبارت ديگر از بين رفتن توازن قدرتها در سطح منطقه و بين دو كشور است. از اينرو، با درنظر گرفتن اين مهم، نسبت به بيان وقايع و بررسي اسناد موجود اقدام و سپس، علل كاهش قدرت رزمي تحليل ميشود.
جريانهاي قبل از انقلاب اسلامي
اعتراض و مقابله مردم انقلابي با نظام استبدادي از سال 1356 كه در پارهاي از شهرها (تبريز، قم، تهران، مشهد و…،) با راهپيماييهاي گسترده همراه بود، سران كشور را به وحشت انداخت. نظام استبدادي، براي تهديد و ارعاب مردم و برقراري آرامش، با اعلام حكومت نظامي، کارکنان نظامي مسلمان را كه از متن مردم و اغلب از مستضعفين بودند، در خيابانها و در برابر مردم قرار داد. با اين اقدام نه تنها مقاصد سران رژيم تأمين نگرديد، بلكه بهدلايل زير آمادگي رزمي يگانهاي ارتش، بهويژه نيروي زميني، نيز سير نزولي پیدا کرد:
الف. پایين آمدن انضباط در يگانها؛
ب. كاهش روحيه رزمي و ايجاد افسردگي، بيتفاوتي و ناراحتيهاي روحي در كاركنان ارتش بهدليل اعزام يگانهاي ارتش براي مقابله با مردم در مدت حكومت نظامي (در نهايت باعث تغيير روحيه رزمي و نظامي كاركنان ارتش به روحيه فاقد انگيزه رزمي و با ماهيتي شبيه نيروهاي انتظامي گرديد.)؛
ج. كاسته شدن كارآيي رزمي کارکنان با تعطيل شدن آموزشهاي مصوب؛
د. كاهش آمادگي رزمي يگانها بهسبب اجرايي نشدن خدمات تعمير و نگهداري وسايل و تجهيزات؛
ه. افزايش معايب و نواقص موجود در يگانها به سبب اجرايي نشدن بازديدهاي فرماندهي و ستادي؛
و. لغو سفارشهاي تسليحاتي و كاهش بودجه دفاعي از اوايل شش ماهه دوم سال 1357[1](قويدل،16:1384).
حوادث پس از پيروزي انقلاب اسلامي
بررسي انقلابها در جهان، نشانه اين است كه انقلابيون چه در روند شكلگيري انقلاب و براندازي نظام حاكم و چه پس از كسب پيروزي و برپايي يك نظام جديد تا مدتها ناگزير از مقابله و درگيري و رزم با عناصر نيروهاي مسلح وابسته به نظام قبلي هستند كه بهطور مستقيم يا در كنار ساير عناصر و گروههاي ضد انقلاب به جنگ و رويارويي با انقلاب برميخيزند. اما بدنه مردمي ارتش ايران بهجاي رودررو قرار گرفتن با انقلابيون، به دفاع از انقلاب و مقابله با گروهكهاي ضد انقلاب (تجزيهطلبان داخلي) برخاست و نهادهاي انقلابي را در حفظ و حراست دستاوردهاي انقلاب در كنار خود قرار داد و بهكمك آنها شتافت.
در اين وضعيت، گروهكهاي ضد انقلاب، يگانهاي سازمان يافته ارتش را سد راه وصول به اهداف خود ميديدند؛ از اينرو در جهت تضعيف و انحلال ارتش قيام نمودند و با بهرهگيري از عوامل نفوذي خود در سازمانهاي دولتي و يگانهاي ارتش، بيشترين آسيبها را به ارتش وارد كردند، اين در حالي بود كه مسئولان عاليرتبه جمهوري اسلامي از بقا و موجوديت ارتش پشتيباني مينمودند. در بررسي هر يك از عوامل زير كه تضعيف قدرت رزمي ارتش را همراه داشت، دست ضد انقلاب در آستين هر يك از آنها آشكار گرديد:
الف. تضعیف ساختار ارتش
پس از انقلاب ایران و در پی فرار یا اعدام سران ارتش شاهنشاهی و هرج و مرج ناشی از نبود نیروهای کارآزموده و مستقل و همچنین ترور شخصیتهای وفادار به انقلاب، همچون سرلشکر قرنی که از سوي گروههای مخالف انقلاب انجام میگرديد، ساختار ارتش در عمل مختل شد.
در طول ۱۴-۱۵ ماه بعد از انقلاب و تا مقطع حمله ارتش عراق به ایران، بهطور ميانگين در فاصلهی هر ۴-۵ ماه یک فرمانده در مقام رئیس ستاد کل ارتش یا فرماندهی یکی از نیروهای سهگانه به اشکال مختلف تعویض شدند یا کنارهگیری کردند. بعد از ترور سرلشکر قرنی، از سوي گروه فرقان در طول مدت هفده ماه، رؤسای ستاد مشترك ارتش یکی پس از دیگری استعفا دادند. این فرماندهان و رؤساي ستاد ارتش به ترتیب عبارت بودند از: سرلشکر فربد، سرلشکر شاكر، سرلشکر شادمهر و سرانجام شهيد سرلشكر فلاحی که پنجمین رئیس ستاد مشترك ارتش به هنگام شروع جنگ بود.
در نیروهای تابعه نيز وضعيت مشابهي حاكم گرديده بود؛ بهگونهاي كه در طول یک سال و نیم بعد از انقلاب تا مقطع شروع جنگ، اين نیروها به اشکال مختلفي همچون پاک سازی، بازخرید، استعفاء و بازنشستگی، حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد از افسران نیروی هوایی كه اكثر آنها را افسران ارشد تشكيل ميدادند و همچنين، ۲۵ تا ۳۰ درصد افسران نيروي دريايي از خدمت خارج ميگردند[2].
ب. كاهش استعداد کارکنان يگانها
- تقليل خدمت وظيفه از دو سال به يك سال كه بنا به دستور دريادار مدني، وزير دفاع، انجام پذيرفت، در وضعيتي كه60 درصد استعداد کارکنان ارتش را کارکنان وظيفه تشكيل داده بود، استعداد کارکنان يگانها را به كمتر از 70 درصد تقليل داد و بهيكباره، بيشتر پادگانها تخليه و خالي شدند.
- انتقالات بيرويه، بدون جانشين هم طراز از يگانهاي رزمي و پشتيباني رزمي، بهويژه يگانهاي مستقر در مناطق مرزي (لشكرهاي81، 92زرهي و…)، به يگانهاي پشتيباني خدمات رزمي، آموزشي يا به سازمانهاي كشوري در موطن اصلي كاركنان يا در محل مورد دلخواه، از ديگر مصوبات دريادار مدني بود که این نيز، يكي از دلايل اصلي كاهش نيروي انساني در پادگانها بود.
ج. پايين آمدن سطح انضباط در يگانها
افزايش غيبت و فرار کارکنان، تمرد و سرپيچي از دستورات سلسله مراتب فرماندهي و خواستههاي غيرمنطقي كه در گذشته كاركنان به آن دست پيدا نكرده بودند، موجب پايين آمدن سطح انضباط در يگانها گرديده بود. از طرفي فرماندهان بهدليل شكايت افراد زيردست به اشخاص و مبادي فراوان، در خصوص اعمال فرماندهي قاطعانه كه لازمه حوزههاي نظامي است، مردّد بودند. بعيد و دور از ذهن نيست كه قسمتي از اين رفتار يعني تضعيف سلسله مراتب ارتش و بروز بيانضباطيهاي مكرر نيز براساس آموزههاي گروهكها شكل گرفته باشد.
در اين شرايط، حضرت امام(ره) بهعنوان متولي و رهبر انقلاب اسلامي، از ضرورت وجود نظم و انضباط در ارتش بهخوبي آگاه بود و به فراست دريافته بودند كه نبود آن به چه ميزان ميتواند به ارتش لطمه بزند، از اينرو بهشدت با هرگونه بينظمي مخالفت نمودند و در بيشتر سخنرانيهايشان كه به نوعي ارتباط موضوعي با ارتش داشت، بر رعايت اصول انضباطي و سلسله مراتب در ارتش تأكيد ميفرمودند. بههر صورت، كاهش بيانضباطي در داخل يگانهاي ارتش در سالهاي اوليه بعد از پيروزي انقلاب، آنها را با مشكلات جدي روبهرو ساخته بود.
د. تعويض فرماندهان
تعويض غيراصولي فرماندهان يگانهاي عمده از سوي زيردستان و انتصاب فرماندهاني كه شايستگي و توان مديريت، تخصص و دانش هدايت و رهبري لازم را نداشتند، باعث گرديدكه شيرازه يگانها از هم پاشيده شده و سلسله مراتب فرماندهي در عمل از بين برود.
ه. حركت ضد انقلاب و عناصر مغرض در مسير انحلال ارتش
شايعه انحلال ارتش كه بهطور عمده و هدايت شده بهوسيله ضد انقلاب و عناصر مغرض مطرح ميگرديد و تعدادي از افراد سادهلوح و فريبخورده نيز بر شدت و وسعت آن ميافزودند، زمينههاي بلاتكليفي و كاهش شديد روحيه كاركنان ارتش و بهخصوص پايوران را فراهم مينمود. در تاریخ 21/1/58، رهبر كبير انقلاب(ره) به ياري ارتش اسلام شتافته و با ايراد سخنراني نسبت به تقويت روحيه آنان اقدام و شايعات را بياثر نمودند:
«همه ملت موظفاند از شما پشتيباني كنند و اگر كسي به شما جسارت كرد، به لشكر امام زمان(عج) جسارت كرده است.» (اداره عقيدتي- سياسي، 50:1365) با رهنمودهاي حكيمانهی امام(ره)، ارتش براي صيانت از انقلاب و دفاع از كشور حفظ گرديد و نيات پليد استكبار و دشمنان انقلاب نقش بر آب شد، اما فشار نيروهاي ضد انقلاب بر ارتش با هدف فروپاشي آن كماكان ادامه داشت.
منافقین، مواضع سیاسی و اجتماعی خود را در اولین روزهای پیروزی انقلاب اعلام کرده و انحلال ارتش، ایجاد ارتش خلقی، رفع محدودیتهای سیاسی و نظامی از انقلابیون اصیل، محاکمه و مجازات قاطع جنایتکاران و همدستان نظام در دادگاههای علنی خلق و اداره امور مملکت به وسیله شوراهای منتخب مردم را درخواست ميكردند. مسعود رجوي، سرکرده منافقین تأکید میكرد «انقلاب ایران بدون توجه به مسائل بالا ناقص بوده و در سراشیب شکست قرار خواهد گرفت.» و در ادامه توضیح میداد که «حالا دربارهی هر کدام از این مسائل مبرم و بهخصوص موضوع اول؛ یعنی ارتش توضیح میدهند که این مبرمترین مسأله ی کنونی ماست، انحلال و تجدید سازمان انقلابی ارتش، اگر صحبت از انقلاب است، انقلابی که به اعتقاد ما در قدم اول با انحلال و تجدید سازمان ارتش باید شروع شود واِلاّ صحبت از انقلاب نکنید، بهخصوص صحبت از انقلاب اسلامی نکنید، خود انقلاب به اندازه کافی مسئولیت دارد، چه رسد به انقلابی که اسلامی باشد.»
مهدی تقوی، یکی از اعضای اين سازمان نیز ارتش را بهعنوان یک اهرم امپریالیسم دانسته و گفته است «تا انهدام واقعی و قطعی این سیستم، ما نمیتوانیم بگوییم انقلاب تمام شده است، اگر پذیرفتیم که امپریالیسم دقیقاً بهوسیله عوامل داخلی است که میتواند به تاراج و غارت خودش ادامه دهد. بنابراین، ارتش یکی از اهرمهای قدرتی است که میتواند منافعش را حفظ کند.»
وی در ادامه صحبتهایش این چنین ادامه میدهد: «انتقال سلاح از بازماندگان ارتش شاهنشاهی به مردم و ارگانهای مردمی یک ضرورت انقلابی است. اعلان همبستگی سران ارتش را باید در سلسله تاکتیکهايی به طرفداری از قانون و اعلام بیطرفی نگریست و بدان فریفته نشد.
ماهیت هر ارتش از منافع حاکم بر آن و از روح فلسفه سازمانی آن در روابط پنهان و آشکار ارتش و ارتشیان تجسم مییابد، سرچشمه میگیرد. ارتش مظهر قهر است، بنابراین انقلاب که عبارت از تهاجم خالصانه طبقات میهن بر ضد استعمارگران و عناصر و عوامل داخلي آنهاست، هرگز به ثمر نمیرسد، مگر آنکه این مظاهر ضد میهنی را در هم شکسته، مظهر قهر خلقی و میهنی را جانشین آن سازد.
خوشبختانه این کار را انقلاب عظیم ما در ایران، بهویژه در تهران عمدتاً به انجام رسانده است، ولی نه کاملاً؛ زیرا تا زمانی که انتقال سلاح از کلیه واحدهای ارتش شاهنشاهی در همه جای ایران به مردم و سازمانهای شکوفایی مردمی تکمیل نشده است، ملت هنوز مار در آستین میپرورد: بنابراین شایسته است رهبری نهضت به نکات مبرم زیر جداً توجه کند و انقلاب را در این لحظات که به پیروزی قطعی نزدیک است، از توقف برهاند:
1. خلع سلاح همه واحدهای ارتش، ژاندارمری و پلیس شاهنشاهی بهوسیله رزمندگان خلق تنها محک حقیقی برای پیروزی قطعی انقلاب است؛ اعلام همبستگی ارتشیان تنها در مواردی باور کردنی است که همه سلاحهای خود را که تاکنون قاچاق و علیه ملت که صاحب آنهاست عمل کرده و به کار گرفتهاند، بیقید و شرط به مردم تحویل دهند و حفاظت پادگانها و پاسگاهها و قرارگاهها را به مردم بسپارند.
2. رزمندگان مسلح در سطح کوی و محله و قصبه با یاری مردم که صلاحیتشان مورد قبول همگان است، تدابیر و شیوههای لازم برای انجام وظایف امنیتی ملی از جمله پاسداری از سلاحها را اتخاذ کنند.
3. برخی تحت تأثیر ترس و واهمه تلفیقشده چنین میپندارند که اگر سلاح در دست همگان بیفتد، سوءاستفادهها و ناشیگریها رخ خواهد داد و این گویا خطر بزرگی به وجود خواهد آورد. متأسفانه عناصر ارتجاعی وابسته به رژیم منحوس شاهنشاهی، ماده این ترس و این محافظهکاری را ماده مناسبی برای بهرهبرداری خود یافتهاند.» (قويدل:16)
منبع: حصرشکنان، عسگری، شاداب، 1392، سوره سبز، تهران
1. در تمام ارتشهاي جهان، اولين مباحث و موضوعاتي كه مورد توجه قرار ميگيرد، انضباط، آموزش، تعمير و نگهداري و برخورداري از سلاح روزآمد است. بديهي است كه ميزان آمادگي تمامي ارتشها، رابطه مستقيم و انكارناپذيري با اين مباحث دارد.
2. ظرفیت کارکنان نیروهای مسلح ارتش ایران در مقطع شهریور ۱۳۲۰ و بههنگام اشغال ایران از سوي نیروهای متفقین بالغ بر ۱۷۰هزار نفر بوده است. اما به هنگام حمله ارتش عراق به ایران، نیروهای مسلح ارتش ایران داراي ظرفیتی بالغ بر ۱۸۰هزار نفر بودند. لشکر زرهی خوزستان که مجهزترین لشکر زرهی ارتش ایران قبل از انقلاب بود و نقش دفاعي از کشور و استان خوزستان، در حمله احتمالی ارتش عراق به ایران جزء مسئولیتهای سازمانی آن لشکر مجهز بود، به هنگام حمله ی ارتش عراق به ایران از ۳۸۵ تانک سازمانی، این لشکر، فقط ۳۸ تانک آماده عملیات داشت. گفتني است كه در قبل از پيروزي انقلاب، ظرفیت کارکنان نیروهای مسلح ارتش ایران بالغ بر ۴۷۰هزار نفر بود (باقري و عسگري، 186:1389).
انتهای مطلب