چند هفته بعد نيز مشابه اين اغتشاشات و عصیانها در گوشه و كنار كشور از سوي دیگر عناصر تجزیهطلب در گنبد[1]، خوزستان، سيستان و بلوچستان و… شروع شد. در گنبد با اقدام بهموقع تيپ 3 «ل77» خراسان به فرماندهي سرهنگ آينيه و دو گردان از تيپهاي 1 و2 لشكر مذكور این غائله در تاريخ 10 فروردين 1358 بهطور رسمي خاتمه مييابد. در ادامه نيز، نيروي هوایی با يك فروند هواپيماي سي- 130 تعدادي از افسران، همافران و درجهداران نيروي هوایي را به فرماندهي سروان ميرزا به گنبد اعزام مي نمايند (مصاحبه با امير سرتيپ هاشمي: 18/5/91). همچنين، يك گردان از تيپ23 نوهد و نيروهاي انقلابي كميته و سپاه در منطقه حضور يافته و به اين ترتيب، در كمتر از يك ماه آرامش در منطقه برقرار ميشود. در خوزستان نيز نيروهاي ارتش و مردمي تحركات تجزيهطلبانه و ضد امنيتي عناصري را كه از سوي استخبارات عراق مسلح شده بودند، بهخصوص در منطقه خرمشهر خنثي ميسازند.
بعد از واقعه مهاباد به تدريج دامنه توطئه و آشوب در تمام مناطق كردنشين از ماكو در شماليترين نقطه آذربايجانغربي تا استان كرمانشاه گسترش يافت و آشوبگران با استفاده از مهماتي كه از غارت پادگان مهاباد بهدست آورده بودند، در 27 اسفند 1357 به پادگان لشكر28 پياده در شهر سنندج هجوم بردند و اين پادگان را محاصره و تلاش کردند پادگان سنندج را مانند پادگان مهاباد اشغال و غارت نمايند. آنها با محاصره و نفوذ به داخل اين پادگان، 21 سرباز را به شهادت ميرسانند. ستاد فرماندهي ارتش در تهران به رياست شهيد قرني با بهكارگيري نيروي هوايي و هوانيروز به محاصره شدگان كمك كرد و به اين ترتيب، بهطور موقت از سقوط پادگان جلوگيري نمود (صادقي، 29:1390).
در همان ايام، امير شهيد سرلشكر فلاحي كه تنها چند روز بود به سمت فرماندهی نيروي زميني ارتش منصوب شده بود، از حمله بهپادگان سنندج باخبر ميشود و با مراجعه به لشکر يکم پياده مركز(گارد جاويدان سابق) مستقر در لويزان، در عرض يک روز سه گردان را سازماندهي ميکند و آنها را از طريق کرمانشاه به سنندج ميفرستد. در چنين وضعيتي، نيروهاي داوطلب از لشكر 1 پياده مركز همراه کارکنان لشكر28 کردستان و برادران كميته و سپاهي و نیروهای مردمی، زمينه نبرد غرورآفرین پادگان سنندج با ضد انقلاب را فراهم میکنند و پس از یازده روز نبرد بيامان، پادگان سنندج را از محاصره نجات ميدهند.
ضد انقلاب، در تاریخ 31/1/58 بهدنبال توسعه سیاستهای پوشالی خود حدود 5000 نفر از افراد مسلح را جمعآوری و به شهرستان نقده گسیل مینماید كه این امر موجب درگیری بین اهالی ترک زبان و کردزبان شهر ميگردد. در ادامه درگیریهای بین طرفین، امنیت منطقه لحظه به لحظه دچار بحران میشود و تعدادي از اهالي منطقه کوچ مینمایند. نيروي زميني ارتش(نزاجا) در امریهای به لشکر64 پیاده مأموریت میدهد در اسرع وقت نسبت به آزادسازی طرفهای درگیر اقدام کند. در اين راستا، يگانهايي از سوي اين لشكر به منطقه نقده اعزام میشوند و با هماهنگی استاندار، معتمدین محلی و روحانیون شهر نسبت بهرفع درگیری و منازعه اقدام ميكنند. با ورود یگانهای اعزامی به نقده، دوباره آرامش کامل به این شهر باز ميگردد. در ادامه برقراري امنيت و آرامش در منطقه، ستونهایی از لشكر 64 ارومیه، در حالی كه مرحوم سرلشكر ظهیرنژاد فرماندهی آن را برعهده داشت، از نقده وارد اشنویه شده و اين منطقه نيز پاكسازي ميشود. در این عملیات تعدادي از نفرات لشكر 64 اروميه به فيض شهادت نائل ميگردند.
حدود چهار ماه بعد، يعني در سحرگاه 24 مرداد 1358، شهر پاوه به محاصره گروهي نزديک به 5000 نفر مهاجم که تعدادي از آنها چريکهاي مارکسيست فدايي خلق بودند، در ميآيد. شهيد فلاحي، همراه شهيد دکتر مصطفي چمران و فرمانده سپاه پاسداران با بالگرد خود را به پاوه ميرسانند. دامنه تهاجم تا سنندج کشيده شده بود. در آن شهر اخباري منتشر گرديده بود مبني بر اينكه يکي از گروهکهاي مسلح غيرقانوني مستقر در کردستان، با همکاري حزب دموکرات، زنان سنندج را گروگان گرفته و با هجوم به پادگان، سربازان را خلع سلاح کرده است.
امام(ره) در 27 مرداد 1358 ابلاغ ميکنند که اشرار به سرعت و با تمام قوا سرکوب شوند. دكتر چمران و شهید فلاحی، با هواپیما وارد كرمانشاه شده و در همان روز، نیروی هوایی ارتش نیز به كمك محاصرهشدگان ميشتابند. بالگردهاي هوانيروز، شهيد چمران را از محاصره ضد انقلاب نجات ميدهند كه در اين ميان يك فروند بالگرد سقوط میكند و تعدادي نيز بهشهادت ميرسند. شهيدان فلاحي و چمران در شهر پاوه آخرين غروب را نظارهگر بودند كه تصميم گرفته ميشود يكي از اين دو نفر با بالگرد به كرمانشاه برود و نيروي كمكي همراه بياورد. شهيد چمران بهدليل مسئوليت شهيد فلاحي و آشنايي ايشان با نيروها، انجام اين مهم را برعهده ايشان قرار ميدهند و ايشان در آخرين ساعات پروازي، به سمت كرمانشاه بهحركت در ميآيند.
شهيد فلاحي در توصيفي موجز و دقيق مينويسد: «نيمههاي شب، آخرين پيام شهيد چمران را دريافت کردم و هنوز هم آن را با خود دارم. فقط نوشته بود: تيمسار فلاحي! خداحافظ، خداحافظ، خداحافظ». فرداي آن روز، شهيد فلاحي با نيروهاي كمكي از راه ميرسد و با كمك شهيد چمران، شهر پاوه آزاد ميگردد. روابط اين دو شهيد بزرگوار بسيار نزديك و صميمانه بوده است، بهگونهاي كه در جاي ديگري اشاره ميکند: «من و چمران روزه بوديم. از افطار که خبري نبود، سحر هم که چيزي نخورديم. سحر از داخل آفتابه توالت، آب خوردم تا بتوانم روز بعد را روزه بگيرم. اين اوضاع شهر بود!»
سرانجام در ساعت 6 بامداد روز 28 مرداد 1358 شهر پاوه دوباره به دست نيروهاي ارتشي و بسيجي آزاد ميشود و عناصر ضد انقلاب متواري ميگردند. بیهيچ ترديدي، مؤثرترين عامل آزادسازي پاوه، صدور فرمان تاريخي حضرت امام خميني(ره) در اين رابطه است.
منبع: حصرشکنان، عسگری، شاداب، 1392، سوره سبز، تهران
1. در غائله گنبد، روحانیت اهل سنت كه در آن مقطع با وهابیت عربستان و پاکستان در ارتباط بودند و به ایجاد اختلاف شیعه و سنی در منطقه دست میزدند، جزء صغری قضیه بود. حتي مسئله ترکمن و غیرترکمن هم موضوع حاد اين منطقه نبود. مهمترين مسئله گنبد فعاليت گروههاي كمونيستي بود كه از 23 بهمن 1357 كه چريكهاي فدايي خلق و هواداران آنها به مردم انقلابي مستقر در شهرباني هجوم بردند و خواهان تقسيم سلاح شدند، آغاز ميگردد. تشديد فعاليت گروهک چریکهای فدایی خلق، حزب توده، مارکسیستها، پیکار، طوفان، آرمان مستضعفین، مجاهدین خلق (منافقین) كه بهصورت مستمر شعارهايي در راستاي تجزيهی منطقه و رويارويي مردم با دولت مركزي را سر ميدادند، بسيار مهم و تأثيرگذار بود. بهخصوص كه عدم آشنایی افراد منطقه با جریانات سیاسی و گروهکها و عدم حضور یک روحانی متعهد و آشنا به مشکلات مردم، حضور فئودالها و درباریان و استثمار مردم نيز برشدت وخامت اوضاع ميافزود.
در 5 فروردین 1358 جنگ گنبد بين كانون مركزي شوراهاي تركمن و فداييان خلق با پاسداران انقلاب و كميته امام(ره) در گنبد شروع ميشود. سپس، تعدادي از پاسگاههای ژاندارمری توسط نیروهای ضد انقلاب چریکهای فدایی مورد حمله و دستبرد قرار میگیرد و سلاحهای آن به يغما برده ميشود. روز هفتم فروردين آيتالله طالقاني طي پيامي خطاب به مردم تركمن صحرا، ضمن محكوم كردن نغمههاي تجزيه طلبانه، خواستار ترك هر نوع مخاصمه و برخورد قهرآميز و دخالت نظامي از هر فرد يا گروهي شد. پیش از این نیز از سوی نخستوزیر هیئتی اعزامی وارد گنبد شدند تا از طریق مذاکره با طرفین درگیر در گنبد تلاش خود را به پایان دادن زدوخوردهای شهر آغاز کنند. نيروهاي ارتش از لشكر77 خراسان و تيپ23 نوهد و همافران و افسران جوان نيروي هوايي به كمك انقلابيون آمده و امنيت را برقرار مي نمايند. در 8 فروردين سال 1358، هواپيماهاي نيروي هوايي بر فراز گنبد به پرواز درآمده و با پرواز در سطح پایین و شکستن ديوار صوتي، ضمن تحكيم قدرت نيروهاي انقلابي، نيروهای مخالف را وادار به عقبنشینی ميكنند. در 9 فروردين بهدستور دولت موقّت، نيروهاي ارتش به گنبد اعزام گرديدند (بهنام گهر، 91:1390). بین سران ترکمن و اعضای اعزامی هیئت دولت جلسههای متعددی برگزار ميشود و خواستههای طرفین مطرح ميگردد که در نتیجه، فرمان آتشبس و ترک مخاصمه در 14 فروردین بسته میشود و ارتش بهطور كامل امنیت گنبد را در دست ميگيرد. در متن توافقنامه ترک مخاصمه که بین نیروهای درگیر در گنبد با حضور ترکمنها تهيه و امضا شده بود، حفظ نظم شهر برعهده ارتش گذاشته ميشود. (http://www.irdc.ir)
انتهای مطلب