سفرنامه آسمان (58)
رفتی و در قصری از نور، رحل اقامت گزیدی
ساکن شدی در تغزل، در بیت خیرالنبین
تو کشف کردی خدا را، در عطر تسبیح و اشکت
در خلقت تین و زیتون، در جلوه طور سینین
میخواست حق همچو مولا، روزی تو را کشته بیند
ای کاش روزی بخواهد، چون جسم مرا سرخ و خونین
ای کاش روزی بخواهد، چون یاوران حسینم
رقصنده در خلعت خون، جامانده بیغسل و تدفین
السابقون چون تو بودند، آنان که پرواز کردند
ما هچو ابن السبیلیم، در راه قدس و فلسطین
روحم گره خوده در خود، شمشیر من مرده در خود
ادرکنی ای تیغ موعود، ادرکنی ای مرگ شیرین!
منبع: سفرنامه آسمان، مجموعه شعر دفاع مقدس، 1378، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس
انتهای مطلب