اين نوشته بر آن است كه با تشريح بسيار مختصري از اين عمليات با استفاده از منابع موثق و دست اول (گفتهها و يادداشتهاي سرهنگ ستاد (بازنشسته) سيد يعقوب حسيني معاون عملياتي فرمانده نيروي زميني وقت و طراح اين عمليات و هم چنين سرتيپ2 ستاد (بازنشسته) ايرج جمشيدي فرمانده تيپ يكم زرهي لشكر 16) اولاً زمينهها و شرايط حاكم بر طرحريزي و اجراي آن را در ماه سوم از آغاز جنگ و در حالي كه هنوز نيروي زميني ارتش انسجام كافي در سازمان خود را به دست نياورده بود بيان نموده، در ثاني با نگاهي گذرا به آنچه در صحنه عمليات رخ داد علل اين ناكامي، مسئله كارايي يا عدم كارايي قواعد كلاسيك جنگ در مخاصمه ايران و عراق و به ويژه شهادت تعدادي از نيروهاي مردمي (دانشجويان پيرو خط امام (ره) و شهيد والامقام علمالهدي) را بررسي كرده و بر اين اساس يافتهها واقعيتها را براي كارشناسان و دانشجويان نظامي و پژوهشگران تاريخ هشت سال دفاع مقدس، در حد نظر و بضاعت نظامي خويش بيان و تحليل نمايد.
و من الله التوفيق
سرتيپ2 بازنشسته ستاد مسعود بختياري
بخش اول: طرحريزي عمليات و زمينههاي آن
پس از تثبيت تهاجم ارتش عراق و زمينگير شدن نيروهاي دشمن در مناطق اشغالي در هفتههاي اوليه جنگ، مرحله آمادهسازي نيروهاي خودي براي دفع تهاجم و بيرون راندن متجاوز از سرزمينهاي اشغالي آغاز شد و ارتش جمهوري اسلامي ايران، به ويژه نيروي زميني، با سرعت به بازسازي سازمان و سامانه فرماندهي كنترل نابسامان خود و كسب انسجام كافي پرداخت و همزمان با اين اقدام، براي حفظ روحيه آفندي نيروهاي خودي، به دست آوردن مواضع پدافندي بهتر، وارد آوردن تلفات و خسارات به دشمن، مانع شدن از اينكه دشمن در مناطق اشغالي با آسودگي آرام و قرار يابد و بالاخره ارائه روحيه سازش ناپذيري و عدم پذيرش و تحمل تجاوز از سوي نظام جمهوري اسلامي و رهبري آن، اجراي عمليات آفندي محدود را در سراسر جبههها، تا كسب آمادگي كامل براي انجام آفندهاي گسترده متقابل و بيرون انداختن متجاوز از تمامي مناطق اشغال شده را در دستور كار خود قرار داد.
در اين راستا ضربات متعدد اما كوچك و محدود در اكثر جبهه بر پيكر ارتش مجهز عراق كه سخت احساس پيروزي و غرور ميكرد وارد شد. هر چند اين ضربات در عين عدم آمادگي كافي صورت ميگرفت، اما به هر حال براي به ستوه در آوردن دشمن، و وصول به اهداف ياد شده بالا بسيار مؤثر بود حتي آن عملياتي هم كه با ناكامي مواجه ميشدند.
اين تدبير، تقريباً از ابتداي هفته سوم جنگ و با اجراي عمليات آفندي لشكر 21 پياده در غرب دزفول و شوش آغاز شد ولي همانطور كه قبلاً بيان گرديد، در ماههاي اوليه جنگ، هنوز نيروي زميني ارتش و عناصر كوچك و سازمان نيافته و يا حداكثر سازمان يافته در گروه، دسته يا گروهان پياده سبك از نيروهاي بسيج مردمي و سپاه پاسداران آمادگي رزمي لازم و كافي براي آفندهاي گسترده و نيمه گسترده را پيدا نكرده بودند. از سوي ديگر، با وجود اينكه از نظر كسب اطلاعات رزمي (تاكتيكي و راهبردی) از دشمن داراي كمبودهاي نسبتاً زيادي بوديم، در عين حال خشم، احساسات و هيجانات مردم و مسئولان كه ناشي از تهاجم عراق و وجود يك فضاي پرشور انقلابي در كشور بود، واقعيتهاي اطلاعاتي و عملياتي را تحت الشعاع قرار ميداد.
در پايان دومين ماه جنگ، عمليات آزاد سازي سوسنگرد با موفقيت انجام شد و ارتش جمهوري اسلامي ايران هم به مرور قدرت رزمي و انسجام خود را در سازمان و به خصوص سامانه فرماندهي و كنترل، كه ميتوان گفت به شدت متلاشي گرديده بود، باز مييافت و اگر چه عراق از نظر تجهيزات و وسائل و برخورداري از حمايتهاي سياسي، نظامي و اقتصادي حاميان خارجي خود نسبت به نيروهاي ما برتري داشت، ولي نيروهاي مسلح جمهوری اسلامی ایران هم تا حدودي به بهبودي و پيشرفت نسبتاً مطلوبي دست يافته بودند و روحيه و انگيزه و شور انقلابي رزمندگان ما جايگزين كمبودهاي تجهيزاتي به حساب ميآمد. به طوري كه ميتوان گفت؛ حداقل در شرايط پدافندي، موازنه بين نيروهاي ايران و عراق برقرار شده بود و نيروهاي مسلح ما در تلاش بودند كه اين موازنه پدافندي را به تدريج به شرايط آفندي و به نفع نيروهاي خودي تغيير دهند. اما هنوز (ماههاي اوليه جنگ) وضعيت توان رزمي نيروهاي زميني ما به آن مرحله نرسيده بود كه بتوانند به اقدامات وسيع و گسترده آفندي بپردازند. لذا تدبير كلي بر اساس عمليات آفندي محدود و محلي در صورت وجود شرايط نسبتاً قابل اطمينان، قرار داشت.
نكته بسيار حائز اهميت براي تحليل وضعيت، ذكر اين مسئله است كه با آغاز جنگ و تهاجم عراق به ايران روحيه كلي حاكم بر جامعه ما كه متأثر از انقلاب اسلامي بود، به هيچ وجه نميتوانست جسارتي را كه رژيم بعثي عراق با تجاوز به ايران انقلابي مرتكب شده بود، تحمل كند و براي دادن پاسخ عبرت آموز به اين گستاخي، صبر و بردباري زيادي از خود نشان دهد. لذا مقامات مسئول و غير مسئول به ارتش فشار ميآوردند كه هر چه زودتر در مقابل عراق عكسالعمل مناسب نشان داده و هر چه سريعتر نيروهاي متجاوز را از سرزمينهاي اشغالي بيرون براند. بر اين اساس اين سازمان (ارتش ج.ا.ا) ميبايست به رغم نابسامانيهايي كه با آن دست به گريبان بود، به نوعي به خواسته عمومي ملت ايران عمل كرده و ناراحتي دروني و بيروني مردم را تسكين دهد. البته نيروي هوايي و نيروي دريايي با عمليات چشمگير خود در هوا و دريا به موفقيتهاي تحسين برانگيزي دست يافته بودند و قدرت، سرعت، انگيزه و اهداف تازشي را از عراق گرفته بودند. اما تا زماني كه نيروهاي اشغالگر در سرزمينهاي ما حضور داشتند، مطالبات مردم از نيروي زميني ارتش براي پاسخي محكم و دندان شكن به متجاوز به جاي خود باقي مانده بود.
به عنوان مثال و مصداق، بعد از محاصره سوسنگرد توسط دشمن (آبان 59) عناصر اطلاعاتي به ارتش اعلام نمودند که در شهر مشهد شايع شده است؛ علت محاصره شدن سوسنگرد اين بوده که نيروهاي ارتش و به خصوص يگانهاي توپخانه، در مقابل دشمن به نحو شايستهاي عمل نکردهاند و به همين علت گروهي در نظر دارند در مراسم مذهبي روزهاي تاسوعا و عاشورا (اواخر آبان) دست به تظاهرات زده و عليه اين عدم وظيفه ارتش، شعار بدهند1.
ذکر اين نکته نيز حائز اهميت است که اساساً از همان آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران به علت وجود و برقراري يك فضاي انقلابي بر كشور و همچنين حضور داوطلبانه و شور انگيز و در عين حال لازم مردم در صحنه جنگ، بر مبناي انديشههاي دفاعي امام خميني (ره)، که نگاهي جهادي به جنگ داشتند، تقريباً تمام فعاليتهاي مربوط به جنگ، حتي مسئله چگونگي هدايت جنگ، به ميان مردم کشيده شده بود و مردم نيز نظرات، پيشنهادات و خواستههاي خود را از طرق مختلف در مجامع رسمي و غير رسمي مطرح کرده و يا به اطلاع مقامات مسئول نظامي و سياسي هدايت کننده جنگ، ميرساندند كه طبعاً بسياري از اين نظرات نيز كارشناسانه نبود.
بعد از عمليات موفقيتآميز آزادسازي سوسنگرد (اواخر آبان ماه 59)، مردم به مسئله جنگ و سرکوب متجاوز حساسيت و هيجان بيشتري پيدا کرده و در اين باور راسختر شدند كه اگر ارتش روش تهاجمي را در پيش گيرد ميتواند نيروهاي متجاوز را با همين توان رزمي که دارد، از ميهن اسلامي بيرون براند. اين خواسته مردمي از اوايل آذر 1359 يعني ماه سوم جنگ، به نحو جدي در مجامع و محافل رسمي مطرح ميگرديد، به طوريکه سرانجام خواست مردم و مقامات کشور براي ايجاد تحرک در جبهه، به وسيله ابوالحسن بني صدر رئيس جمهور وقت در جلسهاي که در 26 آذر 1359 در قرارگاه عملياتي جنوب تشکيل شده بود، به فرماندهان اعلام گرديد و رئيس جمهور (منصوب در مقام فرماندهي کل نيروهاي مسلح با فرمان رهبري(ره) ) بر لزوم طرحريزي و اجراي يک عمليات آفندي تاکيد نمود و از فرمانده نيروي زميني وقت درخواست گرديد به هر ترتيبي که امکان داشته باشد، بايستي چنين طرحي تهيه و اجرا گردد.
فرمانده نيروي زميني، در مقابل اين وضعيت با وجود اينکه هنوز اين نيرو از لحاظ انسجام و آمادگي رزمي به آن سطح مطلوب آفندي نرسيده بود و اساساً با توجه به كستردگي جبهه و صحنه جنگ (از کردستان تا جنوب خوزستان)، از لحاظ نيروي رزمي و بعضی تجهيزات با كمبود و مشكلاتي مواجه بود، در پاسخ به خواسته رئيس جمهور گفت: (من يک فرد نظامي و تابع دستور فرماندههان هستم. شما به عنوان قائم مقام رهبري در نيروهاي مسلح، دستور که بدهيد من بدون چون و چرا اجرا ميکنم2). رئيس جمهور در همين جلسه و در پي پيشنهادات و راهكارهاي ارائه شده، کتباً به نيروي زميني دستور داد که در منطقه عمومي کرخه کور و دب حردان (جنوب و غرب اهواز)، عمليات تعرضي را طرحريزي و اجرا نمايد و براي اين مأموريت (از طرحريزي تا اجرا) حداکثر يک هفته فرصت به نيروي زميني داده شد.
تصميم به اجراي عمليات تعرضي موصوف، از طريق شوراي عالي دفاع به استحضار امام (ره) رسيد و مورد تصويب ايشان قرار گرفت و فرمودند: «شما تعرض کنيد، امت مسلمان ايران پشتيبان شما است و من هم پشتيبان ارتش هستم3».
بلافاصله فعاليتهاي ستادي به منظور تهيه برآوردها و طرحهاي عملياتي در قرارگاه مقدم نيروي زميني در جنوب آغاز و به لشکر 16 زرهي كه به تازگي از درگيري در كردستان رها شده، در حالي كه تعدادي از گردانهايي از آن هنوز در كردستان باقي مانده بودند و به منطقه دزفول نقل مكان كرده بود، ابلاغ شد تا از منطقه دزفول به منطقه غرب اهواز تغيير مکان دهد.
فکر کلي و مقدماتي يك عمليات آفندي محدود در منطقه عمومي کرخه کور از همان ماه اول جنگ در قرارگاه عملياتي جنوب شکل گرفته بود. لذا ايده مزبور مورد بررسي مجدد قرار گرفت و با تغييراتي به تصويب فرمانده نيروي زميني ارتش رسيد و به صورت يك طرح عملياتي منتشر گرديد. (آخر آذر ماه 1359)
به طور خلاصه، در طرح مزبور که به نام (نصر) نامگذاري گرديده بود، تدبير مانور نيروي زميني شامل دو مرحله ميشد: در مرحله اول؛ لشکر 16 زرهي با دو تيپ (زيرا تيپ دوم لشکر به عنوان احتياط نيرو در منطقه دزفول باقي مانده بود) به عنوان تک اصلي، ابتدا کرانه شمالي رودخانه کرخه کور را تصرف و آزاد نموده و بنا به دستور از رودخانه مزبور عبور نموده و آماده ادامه تک به سمت جنوب شرقي براي تصرف پادگان حميد ميگرديد. (مرحله دوم 4)
همزمان با عمليات لشکر 16، تيپ يکم لشکر 92زرهي در منطقه دب حردان تک محدودي را اجرا نموده و يک گروه رزمي گرداني از آن لشکر ميبايست در منطقه فارسيات (شرق كارون و تقريباً روبروي پادگان حميد) از رودخانه کارون عبور نموده و پهلوي راست لشکر 5 مکانيزه عراق را در اين منطقه مورد تهديد قرار دهد، به نحوي که لشکر مزبور نتواند احتياط خود را در منطقه لشکر 9 زرهي عراق، يعني در مقابل لشکر 16 زرهي به کار گيرد.
در مرحله دوم عمليات، نيروي زميني با لشکر 16 زرهي (-) و عناصري از تيپ يکم زرهي لشکر 92 به سوي پادگان حميد پيشروي و آن را تصرف مينمودند و تيپ دوم لشکر 92 زرهي نيز از منطقه هويزه به سمت جفير تک نموده و آن هدف را تصرف و تأمين ميکرد.
در عين حال فرمانده نيروي زميني دستور داد؛ طرح تکميلي ديگري تهيه و ابلاغ شود تا بر اساس آن نيروهاي تکور پس از تصرف پادگان حميد و منطقه جفير، تک را به سوي مرز ادامه داده و بنا به دستور نبرد را به داخل خاک عراق بکشانند. در اين راستا طرح تکميلي به نام نصر1 تهيه و در اول ديماه 1359 به يگانها ابلاغ گرديد.
بنا به اعتقاد سرهنگ يعقوب حسيني (معاون عملياتي فرمانده نيروي زميني و طراح اصلي عمليات نصر)، طرحريزي عمليات نصر و اجراي آن از همان آغاز با يک حالت رواني ويژه و روحيه تهاجمي گستردهاي ناشي از دست كم گرفتن دشمن مواجه بود که اگر اين حالت کمي معتدلتر ميبود و با توجه به توان رزمي نيروي خودي (4تيپ زرهي با كسورات سازماني) در مقايسه با نيروي دشمن در منطقه، (حداقل 3 لشکر)، به اجراي همان مرحله اول طرحريزي شده يعني (تصرف منطقه اشغالي دشمن در شمال کرخه کور) اکتفا ميگرديد، نتايج مثبت و درخشاني را در حد خود به بار ميآورد. اما آن روحيه آفندي توأم با حالت هيجاني و رواني مخصوص و توسعه طرح و تصرف پادگان حميد در همان مرحله اول و ادامه تک پس از آن به سوي خط مرز و کشاندن نبرد به داخل خاک متجاور كه از ناچيز شمردن و ناديده گرفتن تواناييهاي دشمن ناشي ميشد، موجب عواقب ناخوشايند آخر عمليات گرديد که در تشريح اجراي عمليات بيان خواهد شد.5
در طرحريزي عمليات نصر، نظر فرمانده نيروي زميني اين بود که سپاه پاسداران و گروه جنگهاي نامنظم دکتر چمران (شهيد) به منظور جلوگيري از تداخل مسئوليتها، مأموريت مستقلي را به عهده گيرند و در غير اين صورت بهتر است در عمليات آفندي شرکت ننمايند6. اما چون نيروهاي مردمي از نظر پشتيبانيهاي زرهي و آتشهاي زميني و هوايي الزاماً به واحدهاي ارتش متکي بودند، لذا عملاً نميتوانستند مستقل عمل نمايند و شور شركت در عمليات آفندي داشتند و از سوي ديگر نيروهاي مزبور نيز بنا به ماهيت، شور انقلابي خود و تقريباً عدم تمايل به قالب و قواره رفتار انضباطي نظاميان، رغبت بيشتري به حركات داوطلبانه مستقل و حداكثر نيمه مستقل را داشتند و به اين ترتيب قرار گرفتن آنها زير امر واحدهاي ارتش توأم با مشكلاتي بود.
در اين راستا و در رابطه با نحوه شركت گروه جنگهاي نامنظم دكتر چمران (شهيد) در عمليات نصر، با دكتر چمران كه در بيمارستان اهواز به علت جراحت جنگي بستري بود مذاكره شد و نهايتاً توافق و هماهنگي شد تا گروه مزبور در محور طراح به سمت جنوب، در منطقه دشمن، مستقلاً عمليات نفوذي و چريكي انجام دهند و از پيشروي احتمالي نيروهاي دشمن به سمت حميديه از طريق محور طراح، ممانعت به عمل آورند.
در جلسهاي هم كه به منظور اقدامات هماهنگي با حضور فرمانده سپاه پاسداران اهواز (برادر علي شمخاني) تشكيل شد، نامبرده اعلام كرد كه سپاه ميتواند حدود 300 نفر از افراد مسلح به سلاح انفرادي سبك و ضد تانك را براي عمليات آماده نمايد و توافق شد كه تأمين جناح راست منطقه عمليات در غرب (در محور سوسنگرد ـ هويزه ـ طلايه) و جناح چپ منطقه در شرق كارون، به وسيله رزمندگان سپاه با همكاري ژاندارمري برقرار شود و به علت علاقه و تمايل نيروهاي مردمي براي شركت در عمليات آفندي يك واحد از افراد سپاه پاسداران هم در اختيار لشكر 16 زرهي قرار گيرد كه اين عده با نظر فرمانده لشكر در عمليات آفندي شركت نمايند.
پس از هماهنگيهاي فوق الذكر، طرحي به نام طرح «نحوه شركت نيروهاي مردمي در عمليات نصر» در قرارگاه مقدم نيروي زميني در جنوب تهيه و به امضاي فرماندهي كل نيروهاي مسلح (رئيس جمهور) رسيد و در تاريخ 11 ديماه 1359 به يگانهاي ذينفع ابلاغ شد و با تهيه و انتشار اين طرح، مرحله طرحريزي قرارگاه نيروي زميني خاتمه يافت و لشكرهاي 16 و 92 زرهي هم طرحهاي عملياتي خود را تهيه و منتشر نمودند.
برابر طرح عملياتي تهيه شده توسط لشكر 92 زرهي، آن لشكر براي تصرف پادگان حميد و تهديد جناح راست لشكر 5 مكانيزه عراق، با تيپ يكم خود در منطقه دبحردان، تك فريبنده و محدودي را اجرا ميكرد و عناصري از آن لشكر (گردان 283 سوار زرهي) با گردان 291 تانك لشكر 77 كه زير امر لشكر 92 قرار گرفته بود، يك گروه رزمي گرداني تشكيل داده تا در صورت موفقيت يگانهاي لشكر 16 زرهي در رسيدن به كرانه شمالي رودخانه كرخه كور، با عبور از رودخانه كارون تك نموده و پادگان حميد را تصرف نمايند.
تيپ2 لشكر92 كه از قبل در جنوب محور حميديه ـ سوسنگرد گسترش يافته بود، مأموريت داشت در مرحله دوم عمليات به سمت جفير پيشروي نموده و آن هدف را تصرف نمايد.
مانور طرح عملياتي لشكر 16 زرهي كه (طرح فاتح) نام داشت، پس از آخرين تجديد نظر در آن، كه در واقع موجب تغيير در طرح مانور نيروي زميني هم ميشد، به اين ترتيب بود كه در مرحله اول تيپ3 آن لشكر (3 گردان) در منطقه شمال رودخانه كرخه كوربا اجراي تك و منهدم نمودن نيروهاي دشمن، اين منطقه اشغالي را آزاد مينمود، همزمان با عمليات اين تيپ، تيپ ديگر لشكر يعني تيپ يكم زرهي (3 گردان) از منطقه هويزه از سمت غرب به شرق تك نموده و كرانه جنوبي رودخانه را تأمين مينمود و سپس در مرحله دوم همراه با تيپ3 به سمت پادگان حميد پيشروي نموده و هدف مزبور را تصرف ميكردند.
آخرين هماهنگيهاي به عمل آمده لشكر 16 با سپاه شامل موارد زير بود:
– مناطق مين گذاري شده، به وسيله نيروهاي مردمي مشخص گردد.
– سپاه پاسداران، عناصري را براي پوشش پهلوها به تيپهاي 1و3 زرهي مأمور نمايد.
– افراد سپاه و بسيج هرگونه اطلاعاتي كه از دشمن و مناطق دارند، در اختيار فرماندهان ارتش هم قرار دهند7.
سرانجام تا تاريخ 14 ديماه مراحل طرحريزي و آمادگي پايان يافت و يگانها در انتظار فرمان آغاز عمليات نشستند.
برابر اخبار به دست آمده، نيروهاي عراقي با كسب اطلاعات كه ناشي از ضعف حفاظت اطلاعات در رفتار و گفتار و حركات نيروهاي ما و يا استفاده از عوامل نفوذي محلي بود، از مدتي قبل با آگاهي از تك قريب الوقوع نيروهاي ما، هر روز از آغاز تاريكي تا ساعت 0800 روز بعد، در حالت آماده باش كامل در انتظار تك نيروهاي ايران و مقابله با آن مينشستند و پس از آن، با اطمينان از اينكه ديگر حملهاي صورت نخواهد گرفت به استراحت پرداخته و حالت آمادگي خود را رها ميكردند. از سوي ديگر چون روز 15 ديماه مصادف با 28 صفر و روز رحلت رسول اكرم (ص) بود، احتمال داده ميشد كه نيروهاي دشمن انتظار حمله و جنگ را از سوي ما نخواهند داشت. با اين ملاحظات بود كه براي غافلگير كردن دشمن ساعت 1000 روز 15 ديماه، به عنوان زمان تك تعيين گرديد كه بسيار هم موثر افتاد.
بخش دوم: اجرا و هدايت عمليات نصر
روز يكم نبرد (15/10/59)
در ساعت 10:00 روز 15 دي1359، تك لشكر 16 زرهي به مواضع دشمن آغاز شد و رزمندگان اين لشكر با روحيه فوقالعاده بالا، در منطقه مربوط به دشمن حملهور شدند. تيپ3 لشكر با عبور از خط تيپ2 لشكر 92 كه در جنوب جاده حميديه – سوسنگرد گسترش داشت، به سمت رودخانه کرخه کور پيشروي و در ساعت 10:25 با متجاوز درگير گرديد. همانگونه كه پيشبيني ميشد، نيروهاي دشمن كه انتظار تك در ساعت 10:00 را نداشتند، كاملاً غافلگير شده و سراسيمه شروع به فرار نمودند و آثار شكست در آنها آشكار گرديد. تعدادي از آنها در حالي كه لباس نظامي خود را بر تن نداشتند و با لباس زير در حال استراحت بودند، به اسارت درآمدند. سرعت پيشروي لشكر 16 زرهي غير قابل تصور و غافلگيرانه بود، به نحوي كه در همان ساعت اول تك، نيروهاي دشمن در شمال کرخه کور، توسط تيپ3 منهدم شده، يا عقبنشيني كرده و يا به اسارت در آمدند.
همزمان در كرانه جنوبي كرخه كور، تيپ1 زرهي به سمت شرق به حركت درآمد. به رغم باز شدن آتش سنگين توپخانه دشمن به روي اين تيپ، تيپ1 بدون توجه به آن به پيشروي خود ادامه داد و ساعت 11:27 به آبادي ابوسعيد و در كمتر از 20 دقيقه بعد عناصر آن به آبادي قيصريه رسيده و در خط تيپ3 زرهي قرار گرفتند. در نتيجه دو تيپ لشكر 16 زرهي در شمال و جنوب کرخه کور در خط هم قرار گرفتند.
يك گروه رزمي از لشكر 92 شامل گردان283 سوار زرهي با استفاده از پل پي. ام. پي نصب شده روي رودخانه كارون در منطقه فارسيات، از اين رودخانه عبور كرده و در كرانه غربي اقدام به پيشروي نمود. گروه رزمي ديگري هم از تيپ يكم آن لشكر از محور مليحان، عباديه پيشروي خودي را آغاز نمود. ولي اندك زماني بعد كه تانكهاي جلودار گروه رزمي به تيررس موشكهاي ضد تانك دشمن (از نوع ماليوتكا) رسيدند، دشمن بر روي آنها آتش گشود و تعدادي از تانكها مورد اصابت قرار گرفتند. گردان سوار زرهي لشكر هم كه از كارون عبور نموده بود، در مواجه با آتش دشمن به ويژه آتشهاي ضد زره متوقف گرديد.
هر چند حركت و عمليات گروه رزمي و تيپ يكم زرهي لشكر92 در همان آغاز عمليات متوقف گرديد، ولي با عبور از كارون و استقرار در كرانه غربي آن، جناح شرقي لشكر5 مكانيزه عراق را مورد تهديد قرار داد و بدينوسيله از به كارگيري نيروهاي اين لشكر و به خصوص احتياط آن در منطقه كرخه كور موقتاً ممانعت به عمل آورد.
در منطقه كرخه كور، نيروهاي دشمن اقدام به مقاومتهايي در مقابل تيپ3 زرهي لشكر16 نمودند، ولي مقاومتهاي مزبور به سرعت درهم شكسته شد و نهايتاً تيپ3 زرهي با انهدام و به عقب راندن نيروهاي مقاومت كننده دشمن، در ساعت 12:27 با استفاده از پل احداثي دشمن روي كرخه كور از آن عبور كرده و عناصري از اين تيپ به كرانه جنوبي رودخانه مزبور وارد شدند و تا ساعت 14:00 عناصر خط مقدم دشمن كه شامل يگانهاي تيپ 43 لشكر 9 زرهي عراق بودند، به وسيله تيپ3 تارومار شدند و حدود 700 نفر از آنان و همچنين تجهيزات فراواني از جمله تانك و نفربر و توپ و خودرو به دست سربازان ايراني افتاد، اما تخليه اسرا و وسايل اغتنامي به علت كمبود وسايل و امكانات با مشكلات مواجه شد.
در ساعت 14:00 تيپ1 لشكر 16 زرهي مورد تك واحد زرهي دشمن قرار گرفت و قرارگاه هدايت كننده عمليات، به لشكر 16 زرهي دستور داد؛ نسبت به تأمين جناح جنوبي و غربي خود (منطقه عقب لشكر از سمت رودخانه نيسان و مالكيه) توجه نمايد و لذا با استفاده از سپاه پاسداران و گردان سوار زرهي لشكر 16 و يك گروه رزمي از تيپ 2 لشكر 92 زرهي، نسبت به تأمين جناح اقدام نمود.
تيپهاي 1و 3 زرهي لشكر 16 در ادامه پيشروي خود به مواضع توپخانه سنگين دشمن رسيده و آنها را به غنيمت گرفتند. اين موفقيت درخشان كه در مدت تقريباً شش ساعت نصيب لشكر 16 زرهي گرديد، از نخستين و درخشانترين موفقيتهاي ارتش جمهوري اسلامي در يك عمليات آفندي در هشت سال دفاع مقدس محسوب شده و كارائي يگان زرهي را در جنگ نشان داد كه متأسفانه به علت نتيجه نهايي عمليات، مغفول مانده است.
عناصر گروه جنگهاي نامنظم دكتر چمران (شهيد) كه در محور طراح – فرسيه عمل ميكردند، پس از عبور از كرخه كور و نفوذ در مواضع دشمن به سمت كوهه پيشروي كردند، ولي زير آتش توپخانه و تير مستقيم دشمن قرار گرفته و تعدادي از رزمندگان دلاور اين گروه شهيد و مجروح شده و افراد باقي مانده به شمال كرخه كور عقبنشيني كردند. براي جلوگيري از تعقيب آنان توسط دشمن، به لشكر 92 دستور داده شد تا گروهان مكانيزه مستقر در جاده حميديه – طراح را تقويت نمايد و از پيشروي احتمالي دشمن از اين محور به سمت حميديه جلوگيري نمايد.
در ساعت 16:00 روز 15 ديماه، مرحله اول عمليات با موفقيت به پايان رسيد و به يگانهاي تك كننده دستور داده شد، در محل فعلي خود متوقف و حالت پدافند دورادور اتخاذ نمايند. در اين مرحله تيپ1 زرهي حدود پنج كيلومتر جلوتر از آبادي حاجي بدر و تيپ3 در حوالي آبادي قيصريه مستقر شده بودند.
در اين روز اگر چه عناصر لشكر92 زرهي در غرب رودخانه كارون در اثر مقاومت و آتش دشمن متوقف شده بود، ولي دشمن هم هيچ اقدامي براي از بين بردن سر پل اين يگانها در غرب كارون به عمل نياورد.
روز دوم نبرد (16/10/59)
در بامداد 16 ديماه، لشکر 16 زرهي آماده پيشروي به سمت شرق گرديد. بر اساس گزارشهاي خلباناني که بر فراز منطقه پرواز ميکردند، نيروهاي زيادي از دشمن در جناح جنوبي لشکر متمرکز شده بودند. لذا لشکر 16 که در زمين کاملاً بازي قرار داشت از عقبه و جناح راست خود به شدت آسيب پذير به نظر ميرسيد.
در حاليکه لشکر به سمت شرق آماده پيشروي شده بود، ناگهان در ساعت 09:50 تک چند جانبه دشمن از جنوب و شرق به يگانهاي لشکر آغاز شد. به خصوص تيپ يكم كه در واقع در جناح راست لشكر عمل ميکرد، مورد فشار سنگين دشمن قرار گرفت. پيشروي لشکر 16 زرهي ابتدا کند و سپس متوقف شد و لشکر ناگزير از پدافند در مقابل پاتک دشمن گرديد.
در ساعت 11:00، يگانهاي لشکر به شدت زير آتشهاي سنگين توپخانه، تانک و هوايي دشمن قرار گرفتند و از منطقه غرب سوسنگرد هم علاوه بر آتش توپخانه دوربرد که عقبه لشکر را هدف قرار داده بود، عدههاي دشمن به حرکت در آمدند و به اين ترتيب لشکر از اين سمت هم مورد تهديد قرار گرفت. ولي يگانهاي دشمن در ساحل نيسان متوقف شده و پيشروي خود را ادامه ندادند. رزمندگان سپاه پاسداران و گردان 148 پياده در ساحل شرقي رودخانه نيسان مستقر بودند و تهديد دشمن از اين سمت متوقف گرديد، ولي توپخانه دشمن کماکان به اجراي آتش ادامه ميداد.
ساعت 13:00 تک دشمن به تيپ1 زرهي از سه محور شرقي، جنوبي و غربي آغاز شد و تمامي توان لشکر16 و نيروي هوايي و هوانيروز به منظور خنثي کردن تک دشمن به کار گرفته شد، اما به هر حال در ساعت 1400 نيروهاي دشمن به هزار متري محل استقرار تيپ و به تيررس سلاحهاي ضد تانک رسيدند و شديدترين جنگ تانکها که در طول هشت سال دفاع مقدس نظير آن تکرار نشد، بين لشکر16 زرهي و لشکر9 زرهي دشمن در گرفت. در اين نبرد، دشمن از امتياز داشتن موشکاندازهاي ضد تانک ماليوتکا با پايه زميني و سوار بر نفربر زرهي برخوردار بود.
ساعت 15:00 فشار دشمن به تيپ يکم به اوج خود رسيد و يک واحد دشمن از سمت عقب به تيپ يکم تک کرد كه با کمک هوانيروز، اين تک خنثي شد و تيپ يکم دلاورانه به مقاومت ادامه داد. لشکر 16 زرهي عناصري از تيپ2 لشکر92 زرهي و تيپ3 خود را به کمک تيپ يکم اعزام کرد تا آن تيپ را از انهدام کامل برهاند. اگرچه فرمانده لشکر16 به تيپ يکم اجازه داد تا يک خيز عقبنشيني کند، ولي فرمانده تيپ به فرمانده لشکر اطلاع داد به علت درگيري بسيار شديد عقبنشيني مقدور نيست. (درگيري قطعي)
تمام امکانات توپخانه و هوانيروز و نيروي هوايي در منطقه براي پشتيباني و حمايت از لشکر در اين عمليات به کار گرفته شد. با فرا رسيدن شب جبهه نسبتاً آرام شد و تيپ1 افراد پراکنده را جمعآوري و به حوالي هويزه اعزام و شهدا و مجروحين را تخليه كرده و در حد مقدور تجديد سازمان نمود و از لحاظ مهمات نيز تجديد تدارک شد. در شب هفدهم ديماه، دشمن واحدهاي جديدي وارد منطقه کرد و حداکثر توان خود را براي انهدام لشکر 16 آماده کرد.
روز سوم نبرد(17 دي ماه 59)
در ساعت 9:00 روز 17 ديماه، نيروهاي دشمن با پشتيباني بسيار سنگيني از آتش توپخانه و هوايي به سمت مواضع لشکر 16 به حرکت درآمدند و فشار دشمن از جنوب و شرق روي تيپ 3 متمرکز گرديد. آتش مؤثر هوانيروز و توپخانههاي خودي فشار دشمن را خنثي کرد. روحيه فرماندهان و رزمندگان با وجود بيش از 48 ساعت تلاش توان فرسا همچنان بالا بود. در ساعت 1000 يک واحد زرهي دشمن از غرب نيسان به سمت آبادي مشرفه به حرکت درآمد و دشمن بار ديگر فعاليت خود را در منطقه غرب سوسنگرد و رودخانه نيسان آغاز کرد و لشکر 16 از عقب مورد تهديد و فشار قرار گرفت.
لشکر 16 براي مقابله با اين تهديد، گردان 148 پياده را به آبادي مشرفه اعزام کرد و با همکاري رزمندگان سپاه مانع از عبور نيروهاي دشمن از اين رودخانه شد و تهديد دشمن از اين سمت موقتاً خنثي شد.
بعد از ساعت 13:00 بار ديگر فعاليت دشمن در غرب رودخانه نيسان تجديد شد و فشار شديدي را بر نيروهاي پدافندي خودي وارد آوردند و حتي عناصري از دشمن موفق به عبور از رودخانه نيسان در عقبه لشکر 16 شدند. هم زمان فشار دشمن از جنوب به تيپ 3 زرهي لشکر 16 نيز تشديد شد. شش فروند هليکوپتر و چهار فروند هواپيما به ياري لشکر 16 شتافتند و تلاش زميني و هوايي دشمن نيز به اوج خود رسيد و قرارگاه لشکر را بمباران نمودند. يک واحد تکور دشمن از سمت جنوب به 9 کيلومتري جنوب هويزه رسيد. با آغاز تاريکي شب، آرامش نسبي بر ميدان نبرد حکمفرما گرديد. اگرچه توپخانههاي طرفين همچنان به آتشباري خود ادامه ميدادند. قرارگاه مقدم نيروي زميني به لشکر 16 دستور داد به شمال کرخه کور تغيير موضع دهد.
روز چهارم نبرد (18 دي ماه 5)
با آغاز روشنايي روز 18 ديماه، دشمن مجدداً تک خود را آغاز کرد و در ساعت 0730، عناصري از دشمن به کرانه جنوبي کرخه کور نزديک شدند و تانکهاي دشمن به فاصله 150 متري مواضع تيپ 3 رسيدند. به رغم خطراتي که ممکن بود براي نيروهاي خودي نيز در بر داشته باشد، فرمانده لشکر به توپخانه دستور داد در برد کوتاهتر تيراندازي نمايند. نيروي هوايي و هوانيروز نيز مواضع دشمن را مورد اصابت قرار دادند، ولي فشار دشمن همچنان ادامه يافت و پوشش پهلوي شرقي اين تيپ که به يک گروهان سوار زرهي و رزمندگاني از سپاه واگذار شده بود، در هم شکست. فشار از سمت جنوب شرقي روي تيپ 3 طاقت فرسا بود. فرمانده تيپ (سرهنگ زرهي ستاد محمد جوادي) در پيامي به فرمانده لشکر اعلام داشت؛ تا آخرين قطره خون مقاومت خواهيم کرد.
زير فشار کمرشکن دشمن، لشکر با تحمل تلفات و خسارت سنگين با عمليات تأخيري به کرانه شمالي رودخانه کرخه کور تغيير موضع داد و از ساعت 10:30، نيروهاي متجاوز سعي کردند؛ نيروهاي ايراني باقي مانده در جنوب کرخه کور را به عقب برانند يا منهدم سازند. به علت تلفات زياد، هيچ نيرويي براي تقويت يگانها وجود نداشت و لشکر در معرض انهدام کامل قرار گرفته بود. عناصر باقيمانده در جنوب کرخه کور به سختي با دشمن درگير بودند و يگانهاي لشکر که اغلب وسايل و تجهيزات زرهي خود را از دست داده بودند، به صورت پياده نظام در مقابل دشمن دفاع ميکردند. فرمانده تيپ 3 به تنهايي در کنار پل کرخه کور باقي مانده بود و شخصاً با آر پي جي به تانکهاي دشمن شليک ميکرد و به عقب نميآمد و اعلام کرد: «من تا آخرين لحظه مقاومت ميکنم. اين وطن من است و من آن را دوست دارم». سرانجام فرمانده لشکر با اعزام معاون لشکر به اصرار، نامبرده را عقب کشيدند و به ساير عناصر تيپ ملحق شد8.
با توجه به فشار مداوم دشمن روي تيپ هاي 1و3 و وارد شدن عناصري از دشمن به کرانه شمالي کرخه کور، اين نگراني به وجود آمد که در صورت ادامه اين وضعيت امكان زيادي دارد كه جاده حميديه-سوسنگرد، مورد تهديد دشمن قرار گرفته و شهرهاي حميديه و سوسنگرد نيز سقوط نمايند.
خلاصه اينکه در پايان روز 18 ديماه، بعد از چهار روز نبرد بسيار سخت و توان فرسا و نامتعادل، وضعيت منطقه نبرد حميديه ـ سوسنگرد به شرايط قبل از آغاز اين عمليات برگشت و تلاش رزمندگان لشکر16 زرهي که روز اول نبرد با موفقيت بسيار درخشاني توأم بود، به نتيجه مطلوب نرسيد. اين لشکر با تحمل تلفاتي سنگين مجبور به عقبنشيني به مواضع پدافندي اوليه خود قبل از عمليات نصر گرديد9 .
روز پنجم نبرد(19/10/59)
در اين روز، دشمن از هرگونه عمليات آفندي خودداري کرد و اين فرصتي بود که با استفاده از آن، لشکر16 زرهي مواضع پدافندي خود را در جنوب جاده حميديه-سوسنگرد تحکيم نمايد. پروازهاي شناسايي بالگردهاي خودي نشان داد که دشمن در مواضعي که قبل از عمليات نصر در شمال کرخه کور داشت، مستقر شده است. قبل از اين عمليات، شهر هويزه در کنترل نيروهاي ايراني بود و حدود 50 نفر از رزمندگان پاسدار و بسيجي در آن مستقر بودند. اكنون ديگر با توجه به شرايطي که به وجود آمده بود، امکان باقي گذاشتن رزمندگان خودي در آنجا نبود. لذا الزاماً اين شهر را تخليه کردند و عراقيها که قبلاً تمايلي براي اشغال هويزه از خود نشان نداده بودند، اين بار با استفاده از وضعيت، آن را اشغال کرده و در واقع مناطق عملياتي سپاه 2و 3 خود را در غرب سوسنگرد به هم متصل کردند.
در روزهاي 20، 21، 22 ديماه، دشمن تلاشهايي را براي تحت فشار قرار دادن نيروهاي ما در اين منطقه به کار برد و احتمالاً قصد اشغال مجدد سوسنگرد را داشت که به هرحال با تلاش عناصر باقيمانده از لشکر 16، هوانيروز، نيروي هوايي و توپخانهها، تلاشهاي دشمن خنثي گرديد و ميتوان گفت که عمليات نصر در واقع همان روز 20/10/59 به پايان خود رسيده بود. در عمليات نصر به نيروهاي دشمن تلفات، ضايعات و خسارات سنگيني وارد شد و حدود 820 نفر از آنان به اسارت در آمدند. تلفات و خسارات لشکر 16 عبارت بود از 97 شهيد، 396 زخمي ،70 مفقود و انهدام 120 دستگاه تانک و نفربر.
در هنگام اجرا و هدايت اين عمليات، ابولحسن بني صدر رئيس جمهور وقت و فرماندهي کل نيروهاي مسلح و فرمانده جنگ، حضرت آيت الله خامنهاي نماينده امام (ره) در شوراي عالي دفاع، دکتر مصطفي چمران (وزير دفاع وقت و فرمانده گروه جنگهاي نامنظم)، امير سرلشکر شهيد ولي الله فلاحي جانشين رياست ستاد مشترک و برادر علي شمخاني (امير دريابان فعلي) فرمانده سپاه پاسداران خوزستان در قرارگاه عملياتي مقدم نيروي زميني حضور داشته و بر اجرا و هدايت عمليات نظارت مينمودند.
توضيح:
در عمليات نصر، سرتيپ (سرلشكر شهيد) وليالله فلاحي جانشين رياست ستاد ارتش، سرتيپ (زنده ياد سرلشكر) قاسمعلي ظهيرنژاد فرمانده نيروي زميني، سرهنگ زرهي ستاد (بازنشسته) سيد يعقوب حسيني معاون عملياتي فرمانده نيروي زميني، سرهنگ زرهي ستاد (سرتيپ بازنشسته) سيروس لطفي فرمانده لشكر 16 زرهي قزوين، سرهنگ زرهي ستاد (سرلشكر شهيد) مسعود منفرد نياكي فرمانده لشكر 92 زرهي خوزستان، سرهنگ زرهي ستاد (سرتيپ2 بازنشسته) محمد جوادي فرمانده تيپ 3 لشكر 16 و سرهنگ زرهي ستاد (سرتيپ 2 بازنشسته) ايرج جمشيدي فرمانده تيپ يكم زرهي لشكر 16 بودند. لازم به توضيح است كه به علت بستري بودن فرمانده تيپ اخير در بيمارستان به علت ضربه مغزي، هدايت عمليات اين تيپ در عمليات نصر را جانشين نامبرده سرهنگ زرهي ستاد (سرتيپ2 بازنشسته) علي رادفر عهدهدار بود. فرمانده تيپ 2 لشكر 92 زرهي هم سرهنگ زرهي ستاد (سرتيپ2 بازنشسته) زنده ياد امرالله شهبازي بود.
بخش سوم: نتيجه گيري
1- بررسي عمليات نصر از طرحريزي تا اجرا، به روشني مبين اين نكته است كه اگر روشهاي مدون رزمي (كلاسيك) به طور ناقص و بر مبناي احساسات و هيجان و عجله، نه بر اساس اطلاعات و برآورد دقيق تواناييها و امكانات دشمن و بدون در نظر گرفتن وضعيت و توان رزمي خودي، طرحريزي و اجرا گردد، محكوم به شكست قطعي است و هر روش ديگري هم از اين امر مستثني نيست. ناديده گرفتن و زير پا نهادن اصول جنگ، در حقيقت چشم فرو بستن بر تجارب ارزندهاي است كه براي كسب موفقيت در عمليات بايستي رعايت شوند.
عمليات 23 مهرماه لشكر 21 در پاي پل كرخه و عمليات توكل در شرق آبادان همگي سرگذشتي مشابه با عمليات نصر دارند كه همانا نتيجه تحت تأثير قرار گرفتن فشار افكار عمومي و احساسات، ضعف اطلاعات كافي از دشمن و حقير و ناچيز انگاشتن دشمن بوده است.
تأثير عوامل فوقالذكر در طراحي و اجراي عمليات نصر (همانند عمليات لشكر 21 و عمليات توكل)، به خوبي هويدا است. عدم تناسب وسعت منطقه عمليات و اهداف در نظر گرفته شده با نيرو، امكانات و تواناييهاي خودي كه ناشي از خوشبيني زياد و ناديده انگاشتن مقدورات و تواناييهاي دشمن بود، در عدم كسب موفقيت مورد نظر تأثير داشتند و نبايستي اصول جنگ و قوانين كلاسيك حاكم بر ميدان نبرد را مقصر و يا بيهوده قلمداد كرد.
جالب توجه است كه در همين سال اول جنگ، عملياتهاي ديگري هم با شيوههاي كلاسيك اجرا شدند كه با موفقيت توأم بودند. مانند عمليات خوارزم در منطقه ميمك ايلام (20/10/59) و عمليات خيبر و تصرف ارتفاعات الله اكبر در منطقه شمال غرب سوسنگرد (31/1/60) و چندين عمليات آفندي ديگر كه بر مبناي اطلاعات دقيق از دشمن و كاربرد صحيح اصول علمي جنگ طراحي و اجرا شدند.
مروري بر نبردهاي هشت سال دفاع مقدس از آغاز تا پايان به ويژه از سال دوم به بعد، صحت قواعد و نياز و ضرورت به كارگيري روشها و آيينهاي كلاسيك را در صحنه جنگ ايران و عراق نشان دادند.
2- عمليات نصر به رغم عدم دستيابي به اهداف طرحريزي شده، داراي نتايج مثبتي براي اوايل جنگ و خاص دوراني است كه به رغم نابرابري و عدم تعادل توان رزمي، ارتش جمهوري اسلامي ايران با نهايت اخلاص و ايثارگري و شهامت و اطاعت از خواست فرماندهان خود، عزم و اراده خود را در پايداري در مقابل تجاوز نشان داده و توانست به خوبي به متجاوز تفهيم نمايد كه تنها به پدافند بسنده نخواهد كرد و در هر فرصتي بر خصم يورش خواهد آورد.
به طور كلي، عمليات از نوع تك لشكر 21 پياده در پاي پل كرخه، عمليات نصر و عمليات توكل به رغم ناكامي نهاني، دشمن را ناگزير ساخت كه در پشت خاكريزهاي بلند، ماشين جنگي خود را متوقف نموده و به حال انفعال درآورد و به انگيزه دفاع و تواناييهاي نیروهای مسلح جمهوري اسلامي ايران پي برد و ناگزير از اهداف نظامي در عمق بيشتر چشم بپوشد.
بخش چهارم: يادي از شهادت دانشجويان پيرو خط امام
در عمليات نصر، عراق از روز دوم دست به پاتك و يا در واقع حمله متقابل زد و لشكر 16 زرهي را كه در صدد استفاده از موفقيت از عمليات روز اول و آماده پيشروي به سوي پادگان حميد بود، از طرف جنوب و جنوب شرقي مورد حملات سنگين زرهي و آتشباري پر حجم سنگين زميني و هوايي قرار داد، به نحوي كه لشكر در معرض انهدام كامل قرار گرفت و درگير يك رزم قطعي گرديد، تا حدي كه به دشواري توانست عقبنشيني نمايد. در چنين شرايطي، اولين و حساسترين چيزي كه در معرض از هم گسيختگي و متلاشي شدن قرار ميگيرد، سامانه فرماندهي و كنترل يگانهاي درگير است كه منجر به جدايي يگانها از يكديگر و تخريب و سرگرداني آنها در منطقه عملياتي ميگردد. لشكر 16 عليرغم روحيه بالا و تلاش بيوقفه فرماندهان براي برقراري كنترل و هدايت يگانها، از اين امر مستثني نبود.
از سوي ديگر در طرح عملياتي نيروي زميني و طرحهاي لشكرهاي 16 و 92، هيچ اشارهاي به نيروهاي مردمي نيست و فقط طرح مستقلي به نام طرح هماهنگي با نيروي مردمي تهيه شده كه نوع استقلال عملياتي نيروهاي ياد شده را حكايت ميكند.
وضعيت بسيار سخت و بحراني كه لشكر 16 از روز دوم در دام آن فرو افتاده و از سه طرف جلو، عقب و پهلو با يورش دشمن مواجه بوده است و بعد محل شهادت نيروهاي مردمي تحت فرماندهي شهيد علمالهدي فرمانده سپاه هويزه كه در منطقه جناح جنوبي لشكر عمل ميكردند، تا كرانههاي جنوبي رودخانه كرخه كور يعني مناطقي كه تيپهاي 1 و3 لشكر 16 از روز چهارم عمليات در تلاش براي عقبنشيني به آن سمت بودهاند، به احتمال بسيار قوي حاكي از اين است كه اين عزيزان ايثارگر كه با توجه به موفقيتهاي روز اول لشكر 16، در پيشروي به سوي پادگان حميد، كيلومترها جلوي لشكر مستقلاً در حركت بودهاند، ناگهان با يگانهاي دشمن مواجه و درگير گرديده و به شهادت رسيدهاند و يا به احتمال ديگر، در مرحله عقب نشيني به جاي نزديك شدن به تيپهاي درگير، در گرما گرم آن چنان وضعيت بحراني، اشتباهاً در مسير انحرافي از تيپها دور شده و در محاصره دشمن گرفتار آمدند. امير سرتيپ2 بازنشسته محمود فردوسي فرمانده گردان 220 تانك در اين عمليات، موكداً ميگويد كه اساساً از وجود چنين نيروي در منطقه خود مطلع نبوديم (كتاب مأموريت در ساحل نيسان). از سوي ديگر با وجود عدم ارتباط، تجزيه يگانها، فشار رو به تزايد دشمن و در وضعيتي كه لشكر خود در معرض انهدام قرار گرفته بود، با فرض اطلاع از وضعيت اين عزيزان، چه كمكي اصولاً از لشكر براي كمك به رهايي رزمندگان مزبور و خلاصي از دست دشمن مقدور بوده است؟ يگاني كه خود متحمل تلفات و خسارات بسيار سنگيني شده و تقريباً تمامي تجيهزات و وسائل زرهي خود را از دست داده بوده است، چگونه ميتواسته به كمك رزمندگان ياد شده بشتابد و بالاخره اينكه آيا ارتباطي بين اين رزمندگان و لشكر برقرار بوده و تقاضاي پشتيباني و كمك كردهاند و لشكر از اجابت اين درخواست مضايقه نموده يا خير در چنان كربلاي خونيني و در چنان وضعيتي، لشكر چگونه ميدانسته و چگونه ميتوانسته آنان را از چنگال دشمن برهاند. در شرايطي كه حتي از محل آنان بياطلاع بوده است.
با عرض تبريك و تسليت به خانواده معزز شهداي والا مقام و عزيز نيروهاي مردمي و بزرگداشت ايثارگري برادر علم الهدي فرمانده سپاه هويزه، ناچار از ذكر اين واقعيت است كه شهادت عزيزان ياد شده ارتباطي با لشكر 16 زرهي نداشته و لشكر خود در اين عمليات بيش از دو برابر نيروهاي مردمي شهيد داده است.
در اينجا مناسب است كه به متن سخنان نماينده وقت امام در شوراي عالي دفاع (حضرت آيت الله خامنهاي) كه در مجلس شوراي اسلامي آن روز ايراد گرديده، توجه گردد.
بررسي ساير عمليات در هشت سال دفاع مقدس بخصوص از سال دوم به بعد نشان ميدهد كه مواردي از اين قبيل فقط منحصر به عمليات سهگانه سال اول جنگ نميشود و چه بسيار رزمندگاني دلاور و ايثارگر، از ارتش، سپاه يا بسيج تنها، محاصره شده و بدون رسيدن نيروي كمكي و عليرغم برقراري ارتباطات در چنگال خصم گرفتار و به درجه رفيع شهادت و يا سالها اسارت دچار شدهاند.
والسلام
پا نوشته ها:
3،2،1- سرهنگ يعقوب حسيني، جنگ تحميلي عراق عليه ايران، جلد3
4- طبق قواعد و اصول طرحريزي عمليات، بعد از هر عمليات، پيشبيني عمليات آتي ميگردد كه ممكن است حسب شرايط اجرا شده يا نشود.
6،5- سرهنگ يعقوب حسيني، جنگ تحميلي عراق عليه ايران، جلد3
7- توجه و دقت خوانندگان را به هماهنگي مزبور جلب مينمايد. همچنين در دستور عملياتي لشكر و دستور عملياتي تيپ يكم زرهي هيچگونه اشارهاي به نيروهاي مردمي نه در بخش بيان مأموريت و نه در بخش دستورات اجرايي به يگانها ديده نميشود و همچنين در پيوست مخابرات طرح مزبور فركانس و كدي كه نشان دهنده ارتباط نيروهاي مردمي با لشكر و تيپهاي آن باشد وجود ندارد و اين مسئله گوياي اين است كه يگانهاي مردمي مستقل عمل ميكردهاند.
8- سرهنگ يعقوب حسيني، جنگ تحميلي عراق عليه ايران، جلد3
9- توجه شود كه عقبنشيني لشكر به پشت مواضع كرخه كور در روز چهارم نبرد انجام شده است و اين به روشني به معناي آنست كه لشكر 3 روز در كمال رشادت در جنوب كرخه كور در مقابل تهاجم سنگيني دشمن پايداري نموده است و قرارگاه فرماندهي عمليات كه فرمانده سپاه پاسداران خوزستان (برادر شمخاني) نيز در آن حضور داشتهاند در جريان كامل وضعيت قرار داشتهاند.
انتهای مطلب