طنین غربت
نوا بخشیدهای سوز صدا را
طنین غربت قالوا بلا را
برای گفتن الله اکبر
به آغوشت کشیده ای نیزه ها را
گلبرگ
گلبرگ مرا پنجه هر خار درید
اوج شرر و آتش اغیار درید
آن سینه که بوی مصطفی را میداد
با حمله وحشیانه، مسمار درید
کشف راز
لب تشنه و با سوز و گداز آمده ایم
با کام عطش به کشف راز آمده ایم
در مذهب ما جنگ و جدل بیمعناست
ما کرب و بلا بهر نماز آمده ایم
منبع:
کاظمی، مهدی، بر مخمل گل سرخ، 1388، نشر صف، تهران
انتهای مطلب