با اشغال هدف توسط رزمندگان گروه رزمی یاسینی که در حدود ساعت 0600 روز جمعه دهم اردیبهشتماه1361 انجام شد، تعداد 50 نفر از نیروهای دشمن به اسارت درآمدند که در بین آنها افسر عامل عراقی که آمده بود تا فوقالعاده جنگی نیروهای عراقی را پرداخت کند، حضور داشت، بدون اینکه بتواند دیناری از این پولها را به پرسنل داده باشد. نامبرده با کیف حامل دینارهای عراقی و دلارهای امریکایی که با خود داشت، به عقب تخلیه گردید. علاوه بر آن، تعدادی هم تانک و نفربر و چهار عراده توپ130مم به دست رزمندگان اسلام و گروه رزمی یاسینی افتاد که آنها هم مانند اسرای دستگیرشده به عقب جبهه ارسال گردیدند.
بدون تردید خاکریز بلند ایجادشده در شرق جاده اهواز ـ خرمشهر توسط دشمن، یکی از مؤثرترین عوامل موفقیت نیروهای ایرانی در پدافند از سرپل متصرفی بود؛ زیرا رزمندگان ایران قبل از اینکه دشمن این خاکریز را به صورت یک موضع پدافندی سدکننده اشغال نماید، آن را با سرعت تصرف کردند و با استفاده از آن، پاتکهای مکرر و سنگین دشمن را دفع نمودند. درگیریهای طرفین تا ساعت 0900 صبح ادامه داشت و بالأخره مقاومتهای دشمن در هم شکسته شد و خط سرپل واگذاری به طور کامل تصرف گردید و ضمن تحکیم مواضع، آماده دفع پاتکهای احتمالی دشمن و مرحله دوم عملیات شدیم.
در این مرحله از عملیات، علاوه بر نفربر پاسگاه فرماندهی گروه رزمی یاسینی، تنها یک دستگاه تانک دچار آسیب شد که چهار خدمه آن زخمی و به پشت جبهه تخلیه گردیدند و تانک آسیبدیده هم پس از مدتی، تعمیر گردید و در عملیاتهای بعدی شرکت کرد. گروه رزمی یاسینی اولین یگان از تیپ37 زرهی بود که به خط سرپل واگذاری رسید و هدف خود را که ایستگاه حسینیه بود، تصرف کرد.
گروه رزمی239 شهید دستوری در حدود یک ساعت بعد با راهنمایی سروان بهرامزاده افسر عملیات رکن سوم تیپ37 به جاده رسید و در سمت راست ما موضع پدافندی اشغال و در دفع پاتکهای دشمن شرکت فعال نمود.
سرگرد پیروزان، سروان بهرامزاده، ستوان کلانتری در کنار ادوات زرهی غنیمتی از عراق
گروه رزمی چیفتن که به همراه گروهان177 سربازبر و گروهان پیاده191 در حاشیه آبگرفتگی در حال پیشروی و پاکسازی منطقه بود، با تعدادی از نیروهای دشمن درگیر شده و تا حدود ساعت 1100 موفق نشدند خود را به جاده اهواز ـ خرمشهر برسانند، تا اینکه با جانبازی و فداکاری فراوان موفق به انهدام و اسارت مدافعان عراقی شده و بالأخره در ایستگاه آهو به جاده اهواز ـ خرمشهر، آخرین خط سرپل واگذاری، رسیدند.
از روز دهم اردیبهشت، یگانهای قرارگاه فتح از جمله فتح4 که تیپ37 هم جزء آنها بود، در خط سرپل اشغالی مشغول پدافند بوده و چندین مرتبه پاتک دشمن را دفع نمودند. در این روز، قرارگاه کربلا به قرارگاه فتح دستور داد تا با توسعه و گسترش نیروهای خود در امتداد خط سرپل به سمت چپ و جنوب کشیده و طول جبهه واگذاری به قرارگاه نصر را کاهش دهد، تا بدین ترتیب توانایی قرارگاه نصر در عملیات، متناسب با استعداد آن افزایش یابد و بتواند با دشمن مقابله کند.
علل موفقیت نیروهای ایرانی در اشغال سرپل غرب کارون عبارتند از:
- عدم استقرار پستهای دیدهبانی و نداشتن کنترل روی رودخانه کارون توسط نیروهای عراقی.
- غافلگیری بسیار سریع نیروهای عراقی توسط رزمندگان ایرانی.
- غفلت نیروهای تأمینی عراق در شرق جاده اهواز ـ خرمشهر.
- انتخاب سرپلی بزرگ با جبهه وسیع توسط نیروهای ایرانی.
- عدم قدرت تشخیص منطقه اصلی خطر برای انجام پاتک توسط نیروهای عراق.
- مشکل تصمیمگیری و عکسالعمل فرماندهان عراقی.
- سرعت عمل نیروهای ایرانی در عبور از رودخانه.
- عدم توانایی قبول قدرت ایرانیان برای عبور از رودخانه با چنین استعداد گسترده.
- پیشروی و انهدام نیروهای تأمینی دشمن و رسیدن به خط سرپل پیشبینی شده، با حفظ استعداد و توان اولیه بدون تلفات و ضایعات.
رویهمرفته، چشمانداز عملیات در اولین روز نبرد موفقیتآمیز بود و در اثر غافلگیر شدن دشمن در ساعات اولیه نبرد، فرماندهان عراقی قادر به کنترل یگانهای خود نبودند و برابر استناد پستهای شنود، فرماندهان عراقی تقاضای عقبنشینی مینمودند.
پدافند5/14مم ایران و قطعات هواپیمای سرنگونشده عراقی توسط خدمه فداکار او.
عکس سرگرد کریم پیروزان فرمانده گروه رزمی یاسینی در عملیات بیتالمقدس
نیروی هوایی عراق در این روز برای بمباران پلهای شناور و یگانهای مستقر در سرپل چندین مورد تلاش کرد، ولی با مقاومت رزمندگان و پدافند هوایی منطقه مواجه گردید که نتیجه آن سقوط 10 فروند هواپیمای آنها بود. بیشترین تمرکز زرهی دشمن در مقابل قرارگاه فتح و در مقابل ایستگاه حسینیه بود که تیپ37 و تیپ1 زرهی لشکر92 با آنها مقابله میکردند و حداقل روزی دو مرتبه دشمن در این منطقه اقدام به پاتک میکرد، ولی با مقاومت رزمندگان این دو واحد و تیپ55 هوابرد مواجه میگردید و عقب مینشست.
دشمن در روز چهاردهم اردیبهشت یعنی روز پنجم نبرد، با توجه به ضایعات و خساراتی که در اثر پاتک نیروهای زرهی خود به منطقه سرپل متحمل گردیده بود، اقدام به اعزام نیروهای پیاده نمود، تا به منظور تقلیل ضایعات زرهی در حمله به سرپل اشغالشده، از تاکتیک همکاری پیاده و زرهی استفاده نماید، که باز هم موفق نشد و به دام نیروهای مدافع سرپل افتاده و منهدم شدند. حضور تیپهای زرهی و پاتکهای سنگین و وسیع دشمن در مقابل ما در منطقه ایستگاه حسینیه، مهمترین مشکل بود و اگرچه در این پاتکها به نیروهای عراقی تلفات و خسارات و ضایعات فراوان وارد میشد، اما برای یگانهای ایرانی هم تلفات و صدماتی دربر داشت.
قرارگاه فتح تا روز شانزدهم اردیبهشت در شرق جاده اهواز ـ خرمشهر به پدافند از سرپل تصرفشده اقدام میکرد و قرارگاه قدس هم موفق نشده بود از جبهه کرخه و شمال منطقه عملیات، دشمن را شکست داده و پیشروی نماید. در عوض، دشمن در مقابل سرپل و قرارگاه فتح، یگانهای زرهی خود را متمرکز کرده و برای یک عملیات تهاجمی آماده میشد تا نیروهای ایرانی را از مواضع متصرفی اخیر به عقب براند. در این مدت، قرارگاه کربلا تصمیم به اجرای مرحله دوم طرح عملیات بیتالمقدس گرفت و دستور جزء به جزء شماره2 را در روز سیزدهم اردیبهشت به یگانها صادر نمود و در آن، آخرین وضعیت عملیاتی را چنین تشریح کرده بود:
«تثبیت و تحکیم خط سرپل قرارگاه عملیاتی کربلا در غرب کارون در حال اتمام بوده و قرارگاههای فتح و نصر با یکدیگر الحاق حاصل نموده و قرارگاه قدس از مواضع خود در شمال کرخه کور پدافند مینمایند. متجاوز با اقدام به تمرکز یگانهای زرهی در غرب جاده اهواز ـ خرمشهر به پاتکهای متعددی مبادرت ورزیده که با ناکامی مواجه شده است. تمرکز یگانهای متجاوز ضمن تهدید سرپل و اینکه هرگونه تک نیروهای ما را به سمت خرمشهر با مخاطره زیاد توأم نموده، ولی هدف مناسبی را برای یگانهای خودی به منظور انهدام نیروی عمدهای از دشمن به وجود آورده است. قرارگاه عملیاتی کربلا با قرارگاههای فتح و نصر در ساعت «س» روز «ر» توأم با غافلگیری تک نموده و نیروهای متمرکز دشمن را در غرب جاده اهواز ـ خرمشهر منهدم و خط مرز بینالمللی را تأمین مینماید و آماده میشود بنا به دستور تک را به سمت باختر ادامه دهد. قرارگاه قدس با اجرای عملیات آفندی محدود همچنان مداومت فشار خود را بر دشمن حفظ مینماید.»
*****
برابر دستورات صادره، در طرح مرحله دوم عملیات بیتالمقدس، قرارگاه نصر برای تأمین خط مرز در امتداد سرپل خود به سمت غرب پیشروی نموده و نیروهای دشمن را در مقابل خود منهدم مینمود. «خط مرز بینالمللی به فاصله 15 کیلومتری سرپل و کاملاً موازی با آن بود.» قرارگاه فتح ازجمله فتح4 که گروه رزمی یاسینی عضوی از آن بود، در جناح شمالی به جای اینکه به طور مستقیم به سمت غرب پیشروی نماید تا به مرز بینالمللی برسد، به صورت مورب و متکی به جاده ایستگاه حسینیه ـ پاسگاه کیلومتر25 تک میکرد تا خود را به مرز برساند. مایل بودن جناح شمالی قرارگاه فتح به دو منظور بود:
- از امتداد جاده حسینیه ـ پاسگاه کیلومتر25 که حدود 2 متر از سطح زمین ارتفاع داشت، به صورت یک خاکریز آماده در حفظ جناح استفاده میشد.
- یگانهای زرهی لشکر9 زرهی عراق در این قسمت در مقابل دو جبهه درگیر شده و مقاومت آنها بین این دو جبهه زیر تقسیم و از شدت آن کاسته میشد:
الف) در مقابل نیروهای فتح4 که در خط سرپل باقی میماندند.
ب) در مقابل نیروهایی که ضمن پیشروی در امتداد جاده مورب حسینیه ـ کیلومتر25 مستقر میشدند.
حالت مورب جاده حسینیه ـ زید (پاسگاه کیلومتر25) یگانهای دشمن را در وضعیت نامساعد و نامتعادلی قرار میداد که ناگزیر میشدند برای داشتن یک وضعیت مناسب پدافند، از مقابل خط سرپل و امتداد جاده حسینیه ـ زید عقبنشینی کنند و در خاکریزهای مرزی مستقر شوند و این قسمت را بدون درگیری واگذار نمایند.
طبق دستور جزء به جزء شماره2 قرارگاه کربلا، تیپ1 زرهی لشکر16 (قدس1) به عنوان نیروی احتیاط قرارگاه کربلا به سرپل غرب کارون تغییر مکان داد و در منطقه قرارگاه فتح4 مستقر شد و این قرارگاه را برای اجرای عملیات مرحله دوم بیتالمقدس از درگیری رها کرد و با نام «فتح5 » در کنترل عملیاتی قرارگاه فتح قرار گرفت.
در ساعت 0130 روز شانزدهم اردیبهشتماه، دشمن پس از اجرای یک آتش شدید که تا ساعت0400بامداد ادامه داشت، در منطقه قرارگاه فتح اقدام به پاتک نمود که با مقاومت نیروهای ایرانی در ساعت 0930 همان روز دفع گردید. در ساعت 1100 همان روز، مجدداً نیروهای عراقی دست به پاتک جدیدی زدند که پس از دادن تلفات و تحمل ضایعات زیاد، در ساعت1300 مجبور به عقبنشینی شدند. نیم ساعت بعد برای بار سوم پاتک دشمن آغاز گردید که با فعالیت شدید توپخانه و درگیری مستقیم تانکهای نیروهای خودی در خط، عملیات دشمن خنثی گردید و نیروهای عراقی با متقبل شدن ضایعات و تلفات سنگین و بیشمار در سه کیلومتری خط سرپل متوقف گردیدند.
در اینجا باید از سرنوشت برادر پاسدار رضایی بیان کنم که به محض رسیدن گروه رزمی یاسینی به جاده اهواز ـ خرمشهر وی پرسنل خود را رها کرده و به نزد برادر حجازی رفت که ظاهراً از او بالاتر ـ و به اصطلاح ما نظامیها ارشدتر ـ بود و در قرارگاه تیپ37 زرهی در کنار فرمانده تیپ بود و با او همکاری میکرد و اظهار داشته بود من دیگر در گروه یاسینی نمیمانم، زیرا فرمانده آنجا اجازه هیچ کاری به من نمیدهد!
مرحله دوم عملیات بیتالمقدس، پیشروی به سمت غرب برای تأمین خط مرز و تأمین
انتهای مطلب