حوادث روز 18 مهرماه
مسئله خرمشهر را دنبال میکنیم. همانگونه که گفته شد، در روز 18 مهرماه، جبهه فعال شد و آتشهای دشمن در خرمشهر و آبادان سنگینتر گردید. شهربانی آبادان گزارش داد در گلولهباران آبادان به وسیله نیروهای دشمن تا حدود ساعت 1100 مناطق کوی مصدق، ایستگاه12 پالایشگاه، بوارده و تانک فارم اطراف کلانتری4، شهرداری و پمپ بنزین مورد اصابت گلولههای توپخانه و خمپارهانداز دشمن قرار گرفت و تلفاتی به بار آورد.
ژاندارمری کشور بر اساس گزارش فرمانده ناحیه ژاندارمری خوزستان که مقام فرماندهی منطقه عملیات خرمشهر و آبادان را نیز بر عهده داشت، در ساعت 2150 روز 18 مهرماه، آخرین وضعیت خرمشهر و آبادان را چنین اعلام کرد: توپخانه ایران تمام کرانه جنوبی اروندرود را در زیر آتش سنگین خود قرار داد و خسارات سنگینی به نیروهای دشمن مستقر در کرانه جنوبی اروندرود، به ویژه در منطقه سیبه و شرطه زیاد مقابل جزیره مینو وارد ساخت. نبرد در گمرک خرمشهر، بین نیروهای خودی و دشمن جریان داشت. شهرهای خرمشهر و آبادان زیر آتش توپخانه دشمن قرار داشتند. هوانیروز 4 سورتی پرواز رزمی در این منطقه انجام داد و تلفاتی به دشمن وارد کرد و 19 نفر را به اسارت گرفت. تمام مواضع با نیروهای تازهنفس ژاندارمری تقویت شد. در پایان اضافه نمود که دشمن تلاش میکند با زدن پل از کارون عبور کند و جاده اهواز ـ آبادان را قطع نماید. ملاحظه میشود موضوع احتمال عبور نیروهای دشمن از کارون و قطع جاده اهواز ـ آبادان تقریباً هر روز مطرح شد، ولی هیچ اقدام بازدارندهای به عمل نیامد.
واحد هوانیروز در ساعت 1700 روز جاری، بار دیگر در منطقه خرمشهر حمله کرد و ضمن وارد کردن خسارات و تلفات به دشمن موفق شد تعداد 10 نفر از افراد دشمن را به اسارت بگیرد که در نتیجه، تعداد افسر اسیرشده عراقی در این روز به وسیله یگان هوانیروز به 19 نفر رسید. این امر دلیل بارزی بر ضعف فوقالعاده دشمن بود، اما متأسفانه نیروهای ما در این منطقه نبرد قدرت آنچنانی نداشتند تا از این وضع استفاده کنند. البته گزارش هوانیروز اغراقآمیز و از روی احساس نیز بود. چنانکه در همین گزارش، معاون هوانیروز گفت اطمینان دارد در خرمشهر و شلمچه یک سرباز عراقی وجود ندارد. در حالی که، یک لشکر چند هزار نفری عراق در همان منطقه گسترش داشت و همین عده بودند که 10 ساعت بعد از رودخانه کارون گذشتند.این گزارش از نظر اطلاعاتی از همان قماشی بود که در بالا به آن اشاره شد. آخرین گزارش روز 18 مهرماه که به وسیله فرمانده پایگاه دریایی خرمشهر ارسال شد، حاکی از آن بود که منطقه خرمشهر و آبادان تقریباً از سکنه خالی شده و در خرمشهر از ساکنین محلی کسی باقی نمانده تا در کنار نظامیان بجنگد. تکاوران دریایی که 24 تا 58 روز است در منطقه درگیر هستند، تاکنون 12 نفر شهید و 54 نفر زخمی داشتهاند و طبق دستور فرمانده نیروی دریایی در احتیاط قرار گرفتهاند. به طور کلی، نیروهای خودی در نبردی کاملاً نابرابر در مقابل دشمن قرار دارند. در پایان، اضافه کرد که با خارج شدن غیرنظامیان محلی از صحنه، خطر سقوط خرمشهر شدیدتر شده و لازم است هرچه سریعتر واحدهای تقویتی کافی به خرمشهر اعزام گردد. بالأخره یکی از غمانگیزترین روزهای جنگ برای نیروهای ایران، یعنی روز 19 مهرماه فرارسید. روزی که نیروهای متجاوز عراق بدون برخورد به مقاومتی، از رودخانه کارون گذشتند و جاده اهواز ـ آبادان را قطع کردند و آبادان و خرمشهر را محاصره نزدیک به کامل نمودند. با وجود دهها بار هشدار و آگهی و اطلاع و گزارش درباره وقوع این عمل قطعی دشمن، هیچگونه اقدام عملی قبل از وقوع واقع به عمل نیامد. به هر حال، شرح ماجرا چنین بود.
حوادث روز 19 مهرماه
نیروهای عراقی در تاریکی شب 18 به 19 مهرماه، در محلی به نام مارد که در حدود 20 کیلومتری شمال آبادان قرار دارد، موفق به احداث پل بر روی رودخانه کارون شدند. علت انتخاب این امر، آن بود که این محل در نزدیکترین نقطه جاده اهواز ـ آبادان به رودخانه قرار دارد و نیروهای عبورکننده بعد از عبور از رودخانه، در مدت چند دقیقه به جاده میرسند. در نتیجه، نیازی به جادهسازی از کرانه شرقی رودخانه تا جاده نبود. ضمن اینکه یک جاده خاکی آبادی مارِد در کنار رودخانه بود و رودخانه را به جاده وصل میکرد.
بررسی نقشه منطقه عملیات نشان میداد که این محل مناسبترین نقطه برای عبور است؛ اما نکته دیگری نیز در انتخاب این محل ممکن است مؤثر بوده باشد، زیرا در سال 1349، تیپ3 لشکر92 زرهی که در پادگان هفتگل واقع در 90 کیلومتری شرق اهواز مستقر بود، برای اولین بار در اجرای مانور سالیانه، از این نقطه تمرین عبور از رودخانه کرد.
در دهه 1350 تا قبل از پیروزی انقلاب نیز، چند بار یگان پل لشکر92 زرهی در این محل تمرینات برقراری پل شناور و طراده انجام داد. به طور کلی، تشخیص داده شد که در برخورد حمله احتمالی با نیروهای عراق و اشغال احتمالی منطقه خرمشهر، بهترین نقطهای که امکان احداث پل و عبور سریع از رودخانه کارون وجود داشت این منطقه میباشد. احتمالاً این اطلاعات به وسیله عوامل محلی به سازمانهای اطلاعاتی عراق داده شده بود و آنها بدون اینکه فعالیتی برای شناسایی کرانه رودخانه داشته باشند، مستقیماً به این منطقه حرکت کردند و سریعاً در همان نقطه، پل شناور برقرار نمودند.
در حوالی نیمهشب 18 مهرماه، استانداری خوزستان اولین سازمانی بود که عبور نیروهای عراقی را از رودخانه کارون اعلام کرد و 12 دقیقه بعد از نیمه شب، نیروی زمینی، ستاد مشترک را در جریان این امر قرار داد. گرچه ساعت دقیق احداث پل و عبور نیروهای دشمن مشخص نیست، ولی به نظر میرسد نیروهای دشمن در تاریکی شب 18 به 19 مهرماه، این عمل را انجام دادند، زیرا در گزارش لشکر92 زرهی به استناد اعلام استانداری، اطلاع داده شد نیروهای دشمن حدود 300 نفر از اهالی را دستگیر کرده و 80 نفر آنها که زن و بچه بودهاند را آزاد ساختهاند. این عده اهالی آبادی مارد و نقاط اطراف آن بودند. ضمناً در این اطلاعیه یادآوری شد که حدود 80 دستگاه وسیله زرهی دشمن از پل احداثی عبور کردهاند.
با عبور نیروی زمینی از رودخانه کارون، مرحله جدیدی در جنگ ایران و عراق آغاز گردید و آن تلاش نیروهای متجاوز عراق برای اشغال جزیره آبادان و تهدید بنادر امام خمینی و ماهشهر بود. این مرحله از نبرد در منطقه عملیات جنوب، حدود یک سال به طول انجامید که بالأخره در پنجم مهرماه 1360، با اجرای عملیات ثامنالائمه و عقب راندن نیروهای متجاوز عراق به غرب کارون، با شکست کامل عراق این عملیات پایان یافت. این مرحله از عملیات منطقه خرمشهر و آبادان موضوع ادامه این قسمت از گفتار ما خواهد بود. با عبور نیروهای دشمن از کارون، نبرد عراق از روی پل احداثی به شرق کارون و نیز حملات هوایی عراق در خلیج فارس شدیدتر شد و هواپیماهای عراق از ساعت 200 روز 18 پیدرپی به تأسیسات اقتصادی و نظامی ایران در خلیج فارس حمله کردند.
در مراحل اولیه حمله، موفق شدند به تأسیسات جزیره خارک خساراتی وارد سازند که از آن جمله، به تأسیسات برق و یک مخزن سوخت آسیب رسید و آتشسوزی ایجاد شد، ولی حملات بعدی دفع گردید. به علت ضعف تلاشهای اطلاعاتی و کمبود امکانات برای عملیات متقابل، در ساعات اولیه عبور نیروهای دشمن از کارون، عکسالعمل چندانی از طرف نیروهای مسلح ایران برای محدود کردن منطقه سرپل دشمن در شرق کارون نشان داده نشد و تقریباً هیچ نیرویی حتی حداقل، برای بررسی وضعیت عبور نیروهای دشمن به منطقه عبور اعزام نگردید. اطلاعاتی که به دست مقامات مسئول نظامی و غیرنظامی میرسید، به وسیله افراد محلی بود که از منطقه اشغالی دشمن فرار میکردند.
چنانکه برابر اسناد و مدارک در دسترس، دومین خبر عبور نیروهای دشمن از کارون حدود ساعت 0930 روز 19 مهرماه، یعنی قریب ده ساعت بعد از وقوع فاجعه به وسیله نیروی دریایی به ستاد مشترک اعلام شد و حاکی از آن بود که واحدهای زرهی و مکانیزه عراق با پشتیبانی پدافند هوایی از منطقهای در سه کیلومتری جنوب سلمانیه از رودخانه کارون عبور کرده و به سمت آبادان و ماهشهر در حال پیشروی هستند. ضمناً اضافه شد که عناصر نیروی زمینی عراق در محور شلمچه نیز به حرکت درآمدند و خرمشهر و آبادان در خطر قطعی قرار گرفته است.
نیروی دریایی اظهار داشت تا به حال، آنچه که در توان داشته وارد میدان نبرد کرده و پیشنهاد نمود واحدهای تقویتی مؤثر سریعاً به منطقه سرپل اعزام شود و از توسعه سرپل دشمن جلوگیری گردد. اما اولین اقدام نیمبند و بدون تأثیر، در ساعت 1045 از طریق ستاد مشترک به عمل آمد که به نیروی هوایی دستور داد منطقه سرپل دشمن را بمباران کند. در حالی که، هر فرد نظامی میداند نیروی هوایی در عقب راندن دشمن از یک منطقه اشغالی، هیچگونه خاصیت وجودی ندارد و فقط نیروی زمینی بایستی در نبرد زمینی دشمن را به عقب براند. نیروی زمینی نیز در همان زمان، از ستاد مشترک خواست به نیروی هوایی دستور دهد محل عبور را بمباران کند. همانگونه که بارها گفتهایم، در هر شرایط بحرانی، تنها پناهگاه نیروی هوایی بود، اما این تلاشهای ایثارگرانه خلبانان بدون بهرهبرداری از این تلاشها، به وسیله نیروی زمینی هیچگونه تأثیری در سرنوشت کلی جنگ نداشت. اساساً همانگونه که از تمام این تلاشها، اعم از هوایی و توپخانه، معلوم میگردد، این تلاشها فقط جنبه پشتیبانی دارد و اصل نبرد نیست، زیرا اصل نبرد را واحدهای زرهی و پیاده و مکانیزه در رویارویی با دشمن، حتی به صورت رزم نزدیک تن به تن اجرا میکنند و با هدفگیری مستقیم با جنگافزار تیر مستقیم، افراد و وسایل دشمن را نشانهگیری میکنند و حداکثر تلفات را به دشمن وارد میسازند. ما در طول جنگ، همین اثرات را در بمبارانهای هوایی و گلولهبارانهای توپخانه دشمن دیدیم. طبعاً هواپیماها و توپخانه ما نیز همین قدر اثر در افراد و مواضع دشمن داشتند که چندان سرنوشتساز نبود. نمونه دیگری از نحوه کسب اطلاع از چگونگی عبور نیروهای متجاوز عراق از کارون را بیان میکنم.
شهربانی خوزستان اعلام کرد هنگامی که دکتر شیبانی و ستوان بهبودی عازم شادگان بودند، عدهای از اهالی به کلانتری1 مراجعه نموده و اظهار داشتند که جاده قدیم اهواز ـ آبادان در نزدیکی سلیمانیه مورد تعرض دشمن واقع شده و گفته میشود امروز عدهای از نظامیان و برادران پاسدار گروگان گرفته شدهاند.
در ساعت 1200 روز 19 مهرماه، نیروی دریایی مجدداً اعلام کرد طبق اطلاع، نیروهای دشمن از نزدیکی روستای سلیمانیه ـ مردم محلی سلمانیه هم میگویند ـ از رودخانه کارون عبور کرده و جاده قدیم اهواز ـ آبادان را در کنترل خود گرفتهاند. مدیر اطلاعات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز به ستاد مشترک اطلاع داد یک شاهد عینی خبر داده که نیروهای دشمن از کارون عبور کردهاند.
در این شرایط بحرانی، حداقل حساسیت نیروی دریایی شایان توجه است. فرمانده نیروی دریایی در ساعت 1500 روز 19 مهرماه به ستاد مشترک پیشنهاد کرد با توجه به وضعیت جدید مناطق نبرد در خوزستان، به نیروهای مستقر در آبادان و خرمشهر ابلاغ شود قوای خود را متحرک سازند و از پلهای خرمشهر ـ آبادان و پلهای رودخانه بهمنشیر و ایستگاه7 حفاظت نمایند و یک پایگاه پشتیبانی بالکرد برای رساندن تدارکات و نیروهای تقویتی به آبادان و خرمشهر پیشبینی شود و از پل ایستگاه7 به طرف بهمنشیر محل مناسبی برای تخلیه و پشتیبانی توسط هاورکرافت پیشبینی و اعلام گردد.
پیشنهاد این طرح مقدماتی در روزهای محاصره آبادان بسیار مفید و مؤثر افتاد که به موقع شرح آن داده میشود. بالأخره اخبار از طریق نیروی زمینی نیز به جریان افتاد و حدود 15 ساعت بعد از عبور نیروهای دشمن از کارون، در ساعت 1520، نیروی زمینی به ستاد مشترک اعلام کرد طبق گزارش لشکر92 زرهی، حدود 300 نفر از افراد غیرنظامی در محور اهواز ـ آبادان به اسارت نیروهای دشمن درآمده و تعدادی از افراد نظامی و سپاه پاسداران نیز در همین محل اسیر شدهاند.
اما اثرات نکبتبار روش نادرست فرماندهی و کنترل که در ارتش جمهوری اسلامی ایران در آغاز جنگ وجود داشت ظاهر گردید و زیان مادی و معنوی بسیار بزرگی به ملت ایران و تاریخ ایران وارد کرد. ما در بخش دوم همین جلد، از کتاب تاریخ جنگ تحمیلی چگونگی سیستم فرماندهی و عدم وحدت را بیان کردهایم و چون تاریخ ایران مطرح است و روابط و مسائل خصوصی انسآنها در قبال این ملت و کشوری کهنسال نباید سبب تحریف تاریخ گردد، لازم میدانم شمّهای از خاطرات شخصی خودم را درباره چگونگی منطقه نبرد خرمشهر بیان کنم.
در بخش دوم این کتاب گفتم که من از 13 مهرماه 1359، به دزفول رفتم و به عنوان جانشین عملیاتی فرمانده نیروی زمینی در صحنه عملیات خوزستان، مسئولیتی را به عهده گرفتم. در همان قسمت نیز، بیان کردم که قبل از عزیمت به خوزستان، با همکاری سایر افسران منتخب که از جمله سرهنگ توپخانه شاهوردیان با آنکه معاون سازمانی طرح و برنامه ستاد نیروی زمینی بود، طرح کلی دفاعی خوزستان را با توجه به وضعی که بر اثر حمله تجاوزگرانه نیروهای عراق پیش آمده بود، تهیه کردیم و آن را به جانشین رئیس ستاد مشترک و فرمانده نیروی زمینی ارائه دادیم، اما مورد قبول قرار نگرفت.
اساس این طرح بر این مبنا بود که با توجه به پیشروی نیروهای دشمن به قلمرو سرزمین مقدس ما و توقف نسبی نیروهای دشمن در غرب رودخانه کرخه و کارون، نیروهای موجود ایران در یک خط پدافندی مطمئن گسترش یابند و پیشروی نیروهای دشمن را به کلی متوقف سازند؛ به اصطلاح تاکتیکی، نیروهای دشمن را در مواضع پدافندی تثبیت کنند و در مرحله دوم و بعد از توقف کامل نیروهای دشمن و از دور افتادن عملیات تهاجمی وی، آفند متقابل نیروهای مسلح ایران بر اساس برآورد وضعیتهای صحیح و منطقی نظامی آغاز گردد.
این طرح حدود دهم مهرماه، یعنی همان زمان که پیشروی نیروهای دشمن به حالت رکود درآمده بود و صدام حسین درخواست آتشبس کرده بود تهیه گردید. در این طرح، خط دفاعی نیروهای ایران در همان خط تماسی که در آن موقع داشتند و با تکیه بر کرانه شرقی رودخانه کرخه و کارون تعیین شده بود. با توجه به اطلاعاتی که از وضعیت نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران در آن شرایط در اختیار داشتیم، برای هریک از مناطق نبرد نیروی پدافندی کافی در نظر گرفته بودیم که از جمله برای منطقه عملیات خرمشهر نیروی کافی در حدود مقدورات موجود نیروهای رزمی و پشتیبانی رزمی منظور شده بوده وخوب به خاطر دارم یک گردان رزمی برای دفاع از کرانه شرقی رودخانه کارون در همان محل عبور نیروهای دشمن، یعنی منطقه بین آبادی سلیمانیه و مارد پیشبینی شده بود.
برای دفاع از شهر خرمشهر نیز، نیروهای جدید با نیروهای مردمی منظور گردیده بود. اما این طرح مورد تصویب مقامات تصمیمگیری نظامی ایران قرار نگرفت، تا اینکه در همان روزهای قبل از 19 مهرماه، شورای عالی دفاع برای بررسی مسائل جنگ در دزفول و در قرارگاه مقدم نیروی زمینی تشکیل گردید و من هم در آن جلسه شرکت داشتم. در آن جلسه، اولاً به جای بررسیهای اصولی مسائل نظامی منطقه، مسائل اختلافات سیاسی بین رئیس جمهور از یک طرف و سایر مقامات سیاسی از طرف دیگر مطرح شد و بعد اختلافات بین جانشین رئیس ستاد مشترک و فرماندهی ژاندارمری کشور و بالأخره مشاجرات شدید لفظی بین فرمانده نیروی زمینی از یک طرف و مقامات سیاسی از طرف دیگر نمایانگر شد.
خلاصه آنکه به جای اینکه مسائل جنگ با بینش واقعی مورد بررسی قرار گیرد، تضاد افکار بین مقامات مختلف مطرح گردید، تا اینکه مرحوم شهید رجایی که خونسردی و شهامت ویژهای داشت، به همه شرکتکنندگان توصیه کرد این مشاجرات را کنار بگذارند و به فکر پیروزی باشند و در این باره چنین گفت: اگر ما در جنگ پیروز شویم، بعد از پیروزی، تمام این اختلافات کنار گذاشته میشوند و همه میگویند حال که بحمدلله پیروز شدیم، صورت یکدیگر را میبوسند. اما اگر خدای نکرده شکست بخوریم، آن موقع به حق یا ناحق، هرکس قصور و گناه را به گردن دیگری خواهد انداخت و دیگری را متهم خواهد کرد.
با این بیانات نخست وزیر، مشاجرات فروکش کرد و مسائل نظامی مطرح شد. من با احساس مسئولیت در مقابل ملت و کشور ایران و تاریخ ایران، نظریات خودم را درباره چگونگی مقابله با نیروهای متجاوز عراق بر اساس همان طرح دفاعی که تهیه کرده بودم، بیان کردم. در صورتی که میدانستم دو فرمانده عمده نظامی قبلاً با آن مخالفت کرده بودند، اما به محض اینکه کلمه دفاع مطرح شد، مقامات مسئول غیرنظامی شدیدتر از فرماندهان نظامی با آن مخالفت کردند و اظهار نمودند که قبول هر نوع دفاعی به مفهوم قبول حضور نیروهای دشمن در مناطق اشغالی است. در نتیجه طرح دفاعی من، حتی یک نفر هم، اعم از نظامی و غیرنظامی طرفدار پیدا نکرد.
اما بعد از عبور نیروهای دشمن از رودخانه کارون، در 19 مهرماه و شکست حمله لشکر21 پیاده در 23 مهرماه که در غرب دزفول اجرا گردید، مجدداً شورای عالی دفاع در همان محل، یعنی در قرارگاه مقدم نیروی زمینی در دزفول تشکیل شد و یکی از شرکتکنندگان پیشنهاد کرد با توجه به شرایط موجود آن روز، آن طرح دفاعی پیشنهادی من به اجراء درآید. اما دیگر آن طرح به آن صورت قبلی قابل اجرا نبود. زیرا یکی از مطمئنترین خط دفاعی ما که رودخانه کارون بود، درهم شکسته بود و نیروهای دشمن محور اهواز ـ آبادان را به کلی قطع کرده بودند و محور ماهشهر ـ آبادان نیز که تنها محور باقیمانده برای مواصلات آبادان ـ خرمشهر با دیگر نقاط ایران بود، در کنترل نیروهای عراقی قرار گرفته بود.
اما حداقل آن طرح در منطقه اهواز و غرب دزفول قابل اجرا بود و به مورد اجرا گذاشته شد و نتیجه مطلوب داشت. نکته بسیار حساس و حتی میتوان گفت حیاتی که در همان جلسات قابل درک بود، عدم وحدت کامل در بین نظریات مسئولین نظامی و غیرنظامی ردههای بالای تصمیمگیری بود، که این عدم وحدت نظر با بدبینیهایی نیز همراه بود. چنانکه یک بار در یکی از جلسات، مشاجره بین یک مقام نظامی با یکی از مقامات غیرنظامی آنچنان شدت گرفت که نزدیک بود برخوردهای زشتی به وجود آید.
مطالبی که گفته شد، نمونهای از شرایط موجود روش فرماندهی در بحرانیترین روزهای جنگ بود که در بالاترین مقامات مسئول وجود داشت. به همین نسبت، در بین مقامات پایینتر نیز این نظرها و بدبینیها و سوءتفاهمات وجود داشت و میتوان گفت شدیدترین اختلاف نظر درباره چگونگی هدایت عملیات در منطقه نبرد خرمشهر و آبادان بود. اساساً معلوم نبود مسئول کلی این منطقه عملیات چه مقامی است.
فرمانده نیروی زمینی، ژاندارمری، نیروی دریایی، استاندار خوزستان، رئیس ستاد مشترک، فرمانده لشکر92 زرهی، فرمانده ناحیه ژاندارمری خوزستان و بالأخره فرمانده پایگاه دریایی خرمشهر هرکدام به نوعی در چانل فرماندهی این قسمت از منطقه نبرد قرار داشتند، بدون اینکه مشخص شود مسئولیت اصلی هدایت عملیات با کدام سازمان عمده نظامی و غیرنظامی است. این شرایط هدایت عملیات سبب شد آنچه که نباید، اتفاق افتاد، یعنی خرمشهر سقوط کند و آبادان محاصره گردد. این بحث را در همینجا کنار میگذاریم و به حوادث جنگ میپردازیم.
گفتیم که نیروهای دشمن شبانه از کارون گذشتند و سرپلی در شرق کارون اشغال کردند. تا ساعت 1530، اقدام اجرایی ویژهای از طرف ردههای بالای فرماندهی به عمل نیامد. در این ساعت، ستاد مشترک به نیروی زمینی دستور داد با توجه به اهمیت اقتصادی بنادر، سریعاً نیروهای لازم جهت دفاع و حفظ بنادر اعزام شود و یک گروه مجهز به آرپیجی7 با بالکرد سریعاً به منطقه سرپل اشغالی دشمن اعزام گردد و برای حفاظت و نگهداری پلهای خرمشهر و آبادان و بهمنشیر، اقدامات مؤثری به عمل آید. اما در آن موقع، همانگونه که گفتیم نیروی زمینی مستقیماً رابطه فرماندهی با منطقه عملیات خرمشهر و آبادان برقرار نکرده بود و در منطقه اهواز نیز، لشکر92 زرهی با همکاری استاندار خوزستان و دکتر چمران و تا حدودی جانشین ستاد مشترک، به صورت مستقل عمل میکرد. یک سیستم فرماندهی بلبشویی بود که با هیچ قواره نظامی هماهنگی نداشت.
لذا بر فرض اینکه ستاد مشترک چنین توصیههایی به نیروی زمینی میکرد، تأثیر اجرایی نداشت. فقط به کاغذبازی اکتفا میشد. چنانکه نیم ساعت بعد، یعنی در ساعت 1600، نیروی زمینی بار دیگر همان وضعیت اعلامشده قبلی را درباره عبور نیروهای دشمن از رودخانه کارون به ستاد مشترک اعلام کرد. در این پیام، اعلام شد که برابر گزارش لشکر92، نیروهای عراقی از صبح روز 19 از کارون گذشتهاند که به نظر صحیحتر میآید. در این گزارش، به اسارت گرفته شدن تعدادی از نظامیان و افراد سپاه پاسدارن تأیید گردید، اما چگونگی اینکه آیا آنان در هنگام عبور نیروهای دشمن از رودخانه در آن محل عبور، موضع دفاعی داشتند یا در حالت عبوری گرفتار دشمن شدند، تا آن موقع مشخص نبود. در بررسی وضعیت روزهای قبل نیز، مشخص نمیشود که آیا در هنگام عبور نیروهای دشمن، نیرویی از عدهای خودی در دهکده مارد و سلیمانیه حضور داشتند یا نه. به هر حال، در حالی که نیروهای دشمن با یک لشکر زرهی به خرمشهر و آبادان حمله کرده بود، یگانی گزارش میداد که نیروهای ما با سه قبضه خمپارهانداز 120 میلیمتری نیروهای دشمن را در فاو تار و مار کردند. این هم یکی از شرایط ویژه جنگ در ماههای اول بود.
طبق گزارشی که تیم هوانیروز مأمور به اهواز در ساعت 1700 روز 19 مهرماه داد، با وجود تهدید به آن خطراتی که در شمال آبادان به وجود آمده بود، در این روز، هوانیروز در این منطقه هیچ نوع عملیات رزمی انجام نداد، فقط عملیات شناسایی انجام داد و حضور نیروهای دشمن را در شرق کارون تأیید کرد.
همزمان با تلاش نیروهای دشمن برای توسعه سرپل در شرق کارون، آتشهای پشتیبانی دشمن بر آبادان نیز شدت فوقالعادهای یافت که تقریباً در تمام مدت روز ادامه داشت. به نحوی که شهربانی آبادان در حدود ساعت 2000، گزارش داد طی تیراندازی مداوم نیروهای دشمن به آبادان در روز 19 مهرماه بیمارستان مصدق، ایستگاه12، حوالی کلانتری، ایستگاه2 بازرگان و پالایشگاه به شدت گلولهباران شد و خسارات زیادی وارد گردید. از طرفی، عناصر اطلاعاتی گزارش دادند فعالیت نیروهای دشمن در کرانه جنوبی اروندرود زیادتر شده و به نظر میرسد نیروهای دشمن آماده میشوند از اروندرود نیز عبور کنند و آبادان را از جنوب نیز اشغال نمایند.
در منطقه نبرد جنوب اهواز نیز عناصری از دشمن از حوالی ایستگاه آب تیمور به سمت شرق و کرانه غربی رودخانه کارون پیشروی کردند؛ لذا برآورد گردید نیروهای دشمن میخواهند در جنوب اهواز نیز، از رودخانه کارون بگذرند و اهواز را از جنوبشرقی مورد تهدید قرار دهند. بالأخره اطلاعات مطمئنتر از چگونگی عبور نیروهای عراقی را یک سروان عراقی که در منطقه نبرد پادگان دژ خرمشهر به اسارت رزمندگان ما درآمده بود، در اختیار مقامات ایران قرار داد و گفت در شب 18 به 19 مهرماه، گردان مهندسی لشکر3 عراق مأموریت داشت بر روی رودخانه کارون پل شناور احداث کند. طرح عبور این بود که ابتدا یک گردان تانک از تیپ6 زرهی و یک گروهان کماندو از تیپ23 نیروی مخصوص و یک گروهان مکانیزه از رودخانه عبور کند و پس از تصرف و تأمین سرپل، تمام عناصر تیپ6 زرهی لشکر3 زرهی از رودخانه بگذرد و راه ارتباطی اهواز ـ آبادان را قطع نماید.
این افسر عراقی اظهار کرد لشکر3 زرهی، 4 گردان توپخانه130 میلیمتری برد حدود 29 کیلومتر دارد که گردان 20 توپخانه صحرایی در شب قبل در پشتیبانی واحد عبورکننده از رودخانه قرار داشت. ضمناً گفت قرارگاه لشکر3 زرهی و تیپ23 نیروی مخصوص و یک گردان مکانیزه از تیپ15 مکانیزه لشکر5 مکانیزه، زیر امر تیپ6 لشکر3 زرهی در منطقه عملیاتی خرمشهر مستقر است.
علاوه بر این واحدها، یک واحد موشکی زمین به هوا و یک آتشبار موشکی زمین به زمین از نوع میلان فرانسوی، یک آتشبار توپخانه 57 مم پدافند هوایی در محور خرمشهر ـ شلمچه مستقر است. این اظهار اسیر عراقی نشان میدهد که در 19 مهرماه، ارتش عراق یک لشکر زرهی تقویتشده با یک تیپ زرهی و چند واحد توپخانه در منطقه خرمشهر ـ آبادان مستقر کرده بود. در حالی که، در آن موقع، جمع کل نیروهای ما باقیمانده یک گردان تانک با حدود 7 دستگاه تانک، یک گردان پیاده زرهی و یک گردان دژ و یک گردان تقویتشده پیاده زرهی بودند، یعنی از نظر مقایسه توان رزمی، استعداد نیروهای دشمن حدود 15 برابر نیروهای مدافع ما در خرمشهر بود. با وجود این، همین نیروهای خسته و فرسوده ما در این نبرد کاملاً نابرابر، 15 روز دیگر در مقابل دشمن مقاومت کردند.
از نظر آگاهی خوانندگان، لازم میدانم یادآوری کنم که پلی که نیروهای متجاوز عراق بر روی رودخانه کارون برقرار کردند، از نوع پل شناور پیامپی ساخت شوروی بود که ارتش ایران از همان نوع داشت و از آن استفاده میکرد. یک فقره آن در عقب بردن گردان توپخانه محاصرهشده ایران بود که شرح آن بیان شد. احداث این پل بسیار سریع و آسان است. چنانکه شرایط کرانه رودخانه نیاز چندانی به عملیات ساحلسازی نداشته باشد، هریک از گروهان این واحد میتواند 227 متر پل در رودخانهها برقرار کند. با توجه به اینکه عرض رودخانه کارون در محل عبور، احتمالاً حدود یکصد متر بود (اندازه قطعی آن برای نگارنده مشخص نبود) و قبلاً نیز در آن محل، ارتش ایران تمرینات پلزنی و عبور از رودخانه انجام داده بود و کرانههای رودخانه به طور طبیعی مناسب بود، احتمالاً برقراری پل با عملیات ساحلسازی و آماده کردن کرانهها، بیش از یک تا دو ساعت طول نکشید. نیروهای عراقی به سادگی توانستند پل را برقرار کنند و از آن استفاده نمایند.
منبع: نبردهای منطقه خرمشهر و آبادان، حسینی، سید یعقوب، 1396، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب