ليالي قدر است و شما رزمندگان آناني هستيد كه:
قدر خويش،
قدر امام خويش،
قدر دين، شرف و عزّت خويش دانستهايد.
كمي از قدر بگوييم و بشنويم؟
قدر، هم مصدر است و هم اسم مصدر؛ يعني هم معني اندازه كردن، ميزان كردن، مساحت كردن، متر كردن، تعيين كردن و مقدّر كردن ميدهد و هم معناي اندازه، ميزان، شأن، تقدير و تعيين ميدهد. هر دو گونه اين معاني را دارد و لذا معناي اندازه و قدر و شأن خويش داشتن را ميدهد. قدر و شأن و اندازه خويش ساختن را نيز معني ميدهد. از طرفي شأن، اندازه، مساحت، مقدرات و ميزان انسان را تبيين ميكند، وقتي كه مورد تعلق آن در هر دو برداشت، آدمي باشد.
ظريفي ميگفت، انسان در ابعاد مختلف ساخته ميشود و يا ابعاد گوناگوني در انسان شدن آدمي مؤثرند؛ و البته دو بُعد عمده و اساسي در اين زمينه، مكان و زمان است؛ يعني انسان شدن و به كمال رسيدن در زمين و در زمان تحقق مييابد و براي همين آدم به زمين هبوط كرد، آن هم براي زمان معين زندگي در زمين؛ بسياري شرايط و عوامل ديگر براي انسانسازي بشر در اين دو دايره (زمين ـ زمان) جاي ميگيرند.
دقت كنيم در قرآن، هم مكانهايي شريف و عزيز و بزرگ شمرده شده است و به بعضي از آنها سوگند ياد شده «لا اقسم بهذا البلد» و هم زمانهايي را شريف و عزيز و بزرگ شمرده است و به آن سوگند هم خورده است «والعصر» (قسم به عصر ظهور يا عمر زندگي انسان يا زمان) و شب قدر يكي از آن زمانهاي شريف و اشرف آنان است «لَيلَةُ القَدرِ خَيرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر».
دقت كنيم، قدر در رمضان است، با همه ويژگيها و كرامات و عظمتهايش. براي چه؟ زماني براي انسان شدن.
رجب قبل از رمضان و با ايامالبيض خود كه گرچه زمان است ولي در مكان محقق ميشود. در اين ايام شيعيان به مسجد جامع ميروند و با شرايطي مواردي را بر خود واجب مينمايند كه معتكف شوند.
در رجب در ساختن مكان خويش ميكوشيم، مسجدي آنهم مسجدي كه جامع باشد (جامع جميع جهات انسانسازي و جامعهسازي) را بر ميگزينيم و در آن بيتوته ميكنيم، در مسجد زندگي ميكنيم، جايي پاك براي زندگي تا بعد از اعتكاف در شهر و كوچه و خانهمان بر زمين پاك سجده كنيم.
جايي كه بر آن گندم ميرويانيم پاك باشد. زميني كه بچهمان در آن متولد ميشود پاك باشد، جايي كه بر آن سفره ميگسترانيم پاك باشد.
بر جاي پاك سر بر زمين بگذاريم، در جاي پاك سر از بالش خواب برداريم.
در زمين پاك معاش داشته باشيم و در زمين پاك ممات.
اين رمز اعتكاف در مسجد جامع در ايامالبيض رجب است. معاش و ممات در مكاني مطهر.
و در رمضان و در قدر، به دنبال زمان پاك هستيم.
در رجب زمين را طاهر ميسازيم و در قدر زمان طاهر را درمييابيم، كه دانه و بذر انسانيت براي سربرآوردن از خاك و به افلاك قد كشيدن، زمين حاصلخيز و زمان مناسب كاشت و داشت و برداشت نياز دارد و شيعيان زمين و زمان پاك براي تناور شدن درخت طيبه وجود انساني را در ايامالبيض رجب، مسجد برميگزينند تا برگهاي درخت طيبه آن در زمان مناسب يعني قدر به آسمان رسيده و ميوه درخت وجود به بار نشيند.
مكان براي طاهر كردن عمل.
زمان براي طاهر نمودن امل.
هر دوي اينها لازم و ملزوم يكديگرند.
«الذين آمنو و عملو الصالحات»
با عمل نيك، آرزوي نيك تحقق مييابد و آرزوي نيك، عمل نيك ميطلبد.
- عصاره رجب در ايامالبيض و در سه روز است و عصاره رمضان در ليالي قدر و آنهم در سه شب است. هر دو سه شب دارند، هر سه شبي كه به پاك كردن زمين زندگي و طاهر نمودن زمانه زندگي اختصاص دارند، مگر نه اين كه در شبهاي قدر مقدّرات در زمان رقم ميخورد!
- زمين و زمان، زمينه و زمانه بايد با هم هماهنگ باشند تا قدر انسان و شأن انسان الهي شود.
- مثال عيني كربلا (زمين پاك) و عاشورا (زمانه پاك) است.
- شب قدر براي اين است كه انسان در آن شب، قدر خويش بيافزايد؛ قدرت و شأن و جايگاه خويش را در زمان باقي و حتي زماني را كه گذشته است در گستره زمين تا خلد برين اعتلا دهد.
- يك نكته ظريف ديگر از آن ظريف براي ظرافت شب قدر بگويم. شنيدهايم كه: ملائكه الله ميآيند تا تقدير انسانها را كه رقم خورده است به امام زمان(عج) تقديم نمايند ولي ظرافت اين مهم كه شنيدهايم و همه بر آن واقفيم شايد اين باشد: «تقدير را ما املاء مي كنيم و آنان ـ ملائكه الله ـ مي نويسند و نوشته را به محضر ولي عصر(عج) تقديم ميدارند تا مُهر تأييد حضرت حق جل و جلاله با امضاء صاحب عصر و زمان، قطب عالم امكان، امام امين و امان و خليفه الرحمن در زمين و آسمان بر آن نقش بندد.» يعني تقدير را ما ميخوانيم، ما رقم ميزنيم، اين همان اراده و اختيار انساني است و معناي «لاجبر و لاتفويض بل امرٌ بين الامرين»[1] همين است و براي اينكه قدر را خود رقم زدهايم، مسئوليم و پاداش و عِقاب متوجه ماست.
در شب قدر، ما سرنوشت خويش را فرياد ميزنيم ـ با زبان دل و جان و همت ـ و فرشتگان مينويسند و به تأييد و مُهر امام زمان(عج) ميرسانند.
اين يعني همان كه سرنوشت انسان در اختيار اوست، انسان خود تقدير خويش را رقم مي زند، اندازه، وسعت و شأن و قدر و منزلت خويش را ميسازد و اعتلا ميبخشد، اين در شب قدر تحقق مييابد.
خواسته ما، همت ما، خواندن ما و نگارش ملائكه الله و تأييد حق تعالي با رؤيت و امضاء خليفه الله: امام زمان(عج).
بايد در شب قدر، قدر خويش بيافزاييم.
برنامه انسانسازي حضرت حق براي بشر را در اختيار داريم، اين برنامه قرآن است، بايدخواستههاي خودمان را در آن جاي دهيم.
يك ظرافت ديگر در همين جاي دادن خواسته خود در برنامه الهي با اندازه، قدر و شأن شايسته در اينجا نهفته است كه بيان ميكنيم:
چرا اين شبها مصادف با ضربت خوردن، شهادت و سوم شهادت شير بيشهزار ايمان، وصي پيامبر(ص) امير مؤمنان علي بن ابيطالب(ع) است؟ شايد جواب اين باشد كه:
قرآن نقشه راه است، برنامه جاويد انسانسازي است، ولي نقشه نياز به اطلاعات نقشه دارد. مقياس نقشه، علائم روي نقشه بايد در پايين، بالا يا حاشيه نقشه باشد تا بتوان نقشه را خواند و به آن عمل كرد. از طرفي نياز به گونيا، نقاله و خطكش (اندازه، ميزان، قدر) داريم تا فواصل نقشه را براي طي كردن روي طبيعت و زمين حساب كرده و راه بپيماييم. اين ميزان و خطكش و اطلاعات روي نقشه آنچه كه قدر و اندازه كلمه كلمه و فاصله فاصله نقشه را برايمان ارائه ميدهد، امير مؤمنان(ع) است، او تفسير قرآن، تلاوت قرآن، قرآن گويا و ناطق است. او قدر و منزلت و خطكش و ميزان تطبيق نقاط روي نقشه با طبيعت و سرشت و رفتار و پيمايش ما در هستي است.
ما در اين شبها نقشه (قرآن) را بر سر مينهيم و گاهي در مقابل گذاشته و ميگرييم و معصومين را ميخوانيم. معصومين كه امامند و اول آنان و پدر آنان امير مؤمنان است و تربيت شده دين احمد(ص) و به دست محمد رسول الله(ص) است نيز ميزان و راهنماي نقشهاند.
در شب قدر نقشه و متر و ميزان را كنار هم داريم تا راه را ترسيم و ملائكه الله آنرا ثبت و به امام زمان(عج) عرضه بدارند تا گواهي فرمايد.
با نقشه و اين ميزان، قدر خويش را رقم ميزنيم، شأن خويش را يافته و تعالي ميدهيم. مگر معناي قدر، اندازه و شأن نبود؟ تلاش ميكنيم تا در آن قالب جاي گيريم. آن قدر و غالب اعلايي است گرچه هيچ بشري نميتواند آن جايگاه و ظرفيت آن قدر و قالب را پر نمايد، ولي تلاش ميكنيم تا در آن وسعت لايتناهي، اندازه و ظرف بزرگ به وسعت هستي (علي مرتضي) گوشهاي را پر كنيم و در گوشهاي جاي گيريم.
در شب قدر با خطكش و ميزان علي(ع)، نقشه حضرت حق را جستجو کرده و آن را خوانده و در آن نقشه جايگاه خويش را مشخص و اعتلا ميبخشيم، جايگاه خويش را براي ملائكه الله ميخوانيم تا املاء كند.
شايد براي همين است كه شبهاي قدر با ضربت خوردن و شهادت امير مؤمنان مصادف است.
دنيا همه شب است اگر نور ايمان نباشد و شب درخشانتر از روز است اگر شب قدر باشد، بلكه درخشانتر از هزار ماه است.
اگر نفس سركش بر انسان غلبه كند همه روشناييها رخت بر بسته و ظلمت مكان و زمان ما را ميگيرد و آنوقت در روز روشن هم هواي نفس و شيطان براي ما ميزان و قدر و منزلت و شأن و جايگاه ميسازند (حتي اگر نقشه ما قرآن باشد)، آنوقت طرح و شأن و جايگاه ما نه به امضاء امام زمان(عج) كه به امضاء شيطان ميرسد و تقدير ما شيطاني ميشود. روز با شيطان تاريك ميشود و ظلمت شب، با علي و قرآن شب قدر ميشود كه از هزار ماه بهتر است. زندگي با شيطان ظلماني و سياهي و زندگي با علي نوراني و الهي است.
ظلمت دنيا در روز و شبش در تيرهگي شيطان و نفس است و درخشندگي و روشنايي شبهايش چون شب قدر با علي و فرزندانش است.
- در ظلمت و سياهي شيطاني جهل است و آرزوهاي بربادرفته.
- در نورانيت قدر و ولايت علي و اولاد علي، همت است و علم و فلاح.
امام صادق(ع) ميفرمايند: نادان با آرزوهايش زندگي ميكند و دانا بر همتش قدم استوار ميكند.
نكند كه در قدر آرزوهاي ما از محمل ناداني باشد و بدون پشتوانه همت، كه خداي ناكرده عاقبت آرزوي جاهلانه، تباهي است و سياهي.
همت بلند دار كه مردان روزگار
از همت بلند به جايي رسيدهاند
و امير مؤمنان فرموده: ارزش مرد به قدر همت اوست.
به عبارتي شب قدر شب همت بلند و الهي است، اگر شيعه علي(ع) ـ آن شهيد شبهاي قدر ـ هستيم.
كعبه، مكه، مدينه، كربلا، نجف، سامرا، كاظمين، اينها هيچكدام بدون ولايت علي(ع) شأني ندارند. نقشه بدون علائم، مقياس، خطكش و ميزان قابل بهرهبرداري نيست. مكه بدون ولايت، مدينه بدون ولايت و امثالهم روح و معني نداشته و خواندني و گويا نيست و اين بيدليل نيست كه ولادت علي در كعبه و شهادتش در مسجد است. چون معني كعبه و مسجد، علي(ع) است؛ يعني از كعبه تا هر مسجدي در هرگوشه دنيا، از اين طرف هستي تا آن طرف هستي با ميزان ولايت، با خطكش ولايت ميتوان نقشه را خواند و مسیر را پيمود.
امت مسلمان ايران اسلامي به رهبري امام در انقلاب و در دفاع مقدس چنين كرد. با نقشه قرآن و راهنماي نقشه يعني ولايت عمل نمود.
سرزمين جبههها در ايام دفاع مقدس، شبهاي قدر زيادي داشته و در هر شب جبهه قدر و منزلتهايي رقم خورده و به امضاء امام زمان(عج) رسيده كه قدر و منزلت شهدا از اين جمله است. جبهه شب قدر شهدا، جانبازان، مفقودين و آزادگان بوده است.
جبههها خود قدر بودهاند براي شبهاي قدر؛ جبههها انوار ليالي قدر بودهاند در ظلمت سراي جهل و ظلم، در اين زندگي دنيايي.
در جبههها نقشه (قرآن) و قدر و ميزان و خطكش (ولايت) توأمان حضور داشتهاند و صدق اين ادعا خونهاي پاكي است كه بر زمين جبههها ريخته است.
شبهاي جبهه شب همتهاي بلند و شبهاي نوراني قدر براي دريدن پرده جهل، ظلمت و كفر بودهاند.
و زمين جبههها مسجد جامع اعتكاف رزمندگان.
زمانهاي جبهه و شبهاي حمله و دفاع آن، شب قدر جهادگران فيسبيلالله بوده است.
زمين جبههها با خون شهدا طهارت و قداست يافته بود. در آن زمانه كه آرزوها و خواستهها الهي شده بود، اين زمين (سرزمين جبههها) با عمل صالح از بهترين نوع آن كه عشق به الله، ايثار و شهادت است، پُر شده بود. اين زمين (سرزمين جبههها) در آن زمانه محل اعتكاف بود. و آن زمانه (هشت سال دفاع مقدس) در اين زمين جبههها هر شبش شب قدر بود؛ زيرا كه شهدا در شبهاي حمله قدر خويش شناختند و آن را با ميزان ولايت ساختند و به قدر شهادت نائل شدند و روزهايش ايام الله بود كه سختيها و مرارتهايش عاشقانه تحمل ميشد و هر روزش تجلّي صبر و نماز بود. جبهه به كربلا و عاشورا تأسي كرده بود.
اين زمين در آن زمانه، گلگون و پاك، و آن زمانه در اين زمين، زمانه پاكي و عشق بود.
زمين پاك و زمانه پاك.
سرزمين جبههها وزمانه هشت ساله دفاع مقدس اين چنين بود.
زمين قدسي و زمانه قدسي كه الگويش كربلا و عاشورا بود.
جنگ ما يك جنگ نابرابر بود، ولي قرينِ پيروزي ـ همچون بدر ـ، اين زمين (جبههها)، بدر بود و آن زمانه (هشت سال)، قدر.
- پروردگارا! ما را از بهرهمندان قدر جبههها و قدرشناسان قدر خويش و قدرسازان با نقشه و طرح قرآن و ميزان و راهنماي ولايت امير مؤمنان علي بن ابي طالب و ائمه معصومين از فرزندان علي و فاطمه(س)قرار ده.
- پروردگارا! ما را قدردان حضرت امام(ره)، قدردان انقلاب امام و نظامي كه او بنيانگذارش بوده، قرار ده.
- پروردگارا! ما را قدردان خون شهدا، ايثار جانبازان و صبر خاندان شهدا، مفقودين و آزادگان قرار ده.
- بار الها! ما را قدردان نعمت ولايت فقيه و وجود مقام معظم رهبري انقلاب حضرت آيتالله العظمي امام خامنهايمد ظله العالي قرار ده.
إنشاءالله
منبع: این زمین در آن زمانه، نادره بهشتی، 1390، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب