حجتالاسلام حاجآقا دکتر سید ابراهیم هاشمیان[1]
تا خدا یک قاشق نمک توی آش من ریخت
من معتقدم انسانهای بزرگ و مخلص و دانا وقتی از دنیا میروند تسلطشان بر دنیا بیشتر میشود، به خاطر اینکه یک سری موانع هست که از بین میرود. این بدن ما، تیر و تختههای ما، زحمت ماست. این زحمتها می روند و ارواح پاک ما، بیشتر تسلط پیدا میکنند؛ و لذا وقتی ما سر قبر بزرگان، علما، ائمه علیه السلام میرویم، مطمئن باشیم که آنها خیلی بر ما تأثیر میگذارند، زیرا ارواحشان آزاد میشود. خدمت استاد فلسفه و عرفانی بودم که ایشان بیان «فُزتُ و رَبّ الکعبه» امیرالمومنین(ع) را اینگونه حدیث نفس کردند که وقتی حضرت فرمودند: «به خدای کعبه من رستگار شدم» یعنی از زحمتهای دنیا فارغ شدم. من به یاد این سخن معروف ملاحسینقلی همدانی افتادم که ایشان فرمودند: «من ۲۰ سال ناز خدا را کشیدم تا خدا یک قاشق نمک در آش من ریخت.» درست معنی همین سخن است:
پردلی باید که بار غم کشد رخش میباید تن رستم کشد
دوستان عزیز، در این دنیا به راحتی چیزی به کسی داده نمیشود. این حرف، حرف بزرگیست که میگوید: «من ۲۰ سال ناز خدا را کشیدم، تا خدا یک قاشق نمک در آش ریخت.» شهید صیاد یک شبه یا یک ماهه یا یک ساله یا در طول جنگ و یا غیر به اینجا نرسید. به اندازه طول دوستی امیر پرویز صادقی بزرگوار با شهید من با ایشان مرتبط نبودم، ولی سالهای زیادی با هم بودیم. شاید خیلی کیفی بود. در محضر علمای بزرگوار اسلام، مخصوصاً حاج آقا بهاءالدینی حال خوش عجیبی داشت. نمازهای ایشان را شاهد بودم، سجدههایشان حداقل طوری بود که گاهی پنج دقیقه طول می کشید. پنج دقیقه سجده خیلی است. گاهی ما هشت رکعت نمازمان کمتر از پنج دقیقه طول میکشد. ایشان السبوح، القدوس را با اشک میگفتند.
دوستان عزیز، بعضیها در این عالم فقط تأثیرپذیرند و بعضیها هم تأثیرگذارند. اما در فضای تأثیرگذاری بعضیها در محدودههای خاصی تأثیرگذارند. مثلاً بعضیها در مباحث علمی، بعضیها در مباحث سیاسی، بعضیها در مباحث نظامی و اقتصادی، بعضی دیگر در مباحث اقتصادی و غیره تأثیرگذارند. اما در روح انسانها و در نفس انسانها، تأثیرگذار بودن کار سختی است.
تا دلی آتش نگیرد، حرف جان سوزی نگوید
شمع را گفتند چرا اینگونه میسوزی؟ چرا از چه میسوزی که تا روشن کنی کاشانهای؟ گفت خود را سوختن تا خانهای افروختن، بهتر از خاموش مردن، گوشه ویرانهای
انسان تا نسوزد و تا دلش آتش نگیرد، حرف جانسوزی نگوید.
چون من بسوز تا که بدانی چه میکشم.
قرآن را ببینید! خداوند پیغمبرش را در تمام مراحل دعوت به صبر میکند. اصلاً شما میدانید ساختن چقدر سخت است، تربیت چقدر سخت است. دوستان عزیز، تربیت اصلاً با زور امکان ندارد. خداوند در قرآن فرموده است: «فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ لَّسْتَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ» حرص را مگر میشود با سرنیزه از دل بیرون آورد. حسادت را مگر میتوان با زندان بردن از دل بیرون آورد. طرف میرود زندان، اما هنوز حسود است. حسادت کار نفس است. کار اخلاق است. حسادت، حرص و کینه ضد اخلاق است. مگر میتوان با زور یا با کار پلیسی ، کار اخلاقی کرد. اخلاق فقط صبر و حوصله میخواهد. خداوند میفرماید: «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»، « وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ». باز میگویم که تربیت کار سختی است. به این جمله عنایت بفرمایید انسانهای بزرگ، با نفسشان اثرات تربیتی دارند. چرا به ما گفتند «کُونُو دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیر اَلسِنَتِکُم»، صحبت زیاد فایدهای ندارد. گفتند بیا و رفتار خوبی داشته باش، انسانها به دنبالت میآیند.
گفتم مه من از چه تو در دام نیفتی گفتم چه کنم دام تو دانه ندارد
در انجمن عقل فروشان ننهم پای دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد
تا چند کنی قصه اسکندر و داراب ده روزه عمر این همه افسانه ندارد
انسانهای تأثیرگذار کسانی هستند که مبادی (این نکات علمی و عرفانی است) میل انسانها را عوض میکنند. نمیدانم در تشییع جنازه آیتاله بهجت(ره) کدامیک از شما تشریف داشتید. فردی با کیسه سوند از بیمارستان مرخصی گرفت و آمد تا در تشییع جنازه شرکت کند. عدهای از لندن و فرانسه با هواپیما آمدند و در تشییع جنازه شرکت کردند. این چه روحیهای است که انسانها را به دنبال خود میکشد، انسان را به دنبال خود کشیدن ساده نیست. گاهی که ما در خانه هستیم، زن و بچهمان، حرفمان را نمیخوانند. چطور میشود کسی این قدر تأثیرگذار باشد و نفوذ داشته باشد که در دل انسانها و جامعه نفوذ کند و اینجاست که خداوند در قرآن به پیغمبر بزرگوار میفرماید: ای پیغمبر نماز شب بخوان. و دستور نماز شب میآید. واقعاً خودش یک سؤال است. در قرآن دعایی که خدا به پیغمبرش یاد میدهد و اشاره میکند که در نمازش بخواند کدام دعاست؟
«أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَىٰ غَسَقِ اللَّیلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا وَمِنَ اللَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَىٰ أَن یبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا»[2]
و در ادامه در آیه آخر سوره حج «وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ »، بنا به تفسیر علامه طباطبایی حق جهاده، یعنی چه بعضیها جهاد را قتال معرفی میکنند، جهاد به معنی قتال نیست، جهاد یعنی تلاش. تلاش کنید، برای خدا جدیت کنید. به یک فقیه میگویند مجتهد، به یک نویسنده میگویند مجتهد. به زنی که در خانه تلاش میکند میگویند مقام شهید دارد. مردی که برای زن و بچهاش تلاش میکند، مقام شهید دارد و دیگر مثالها. این برای خدا همه چیز را درست میکند و این اخلاص است. ای پیامبر تو در نماز شبت از منِ خدا بخواه تا تو را خالصانه بیاورد و خالصانه ببرد. بعضیها میگویند: خدا و زن و بچه، خدا و طبیب، خدا و پول، خدا و خانه، خدا و رفیق. اینها شرک است و همه را باید کنار گذاشت و فقط گفت خدا. «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِی الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ بِیدِكَ الْخَیرُ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ».
خدا فرمود: ای شیطان! تو ممکن است خیلیها را فریب دهی، اما یک گروه را نمیتوانی فریب دهی و آنها چه کسانی هستند؟ «إلّا عِبادکَ مِنهُمُ المُخلَصین» آنها که مخلص شدند را نمیتوانی فریب دهی، آنها پناه دارند و در پناهگاه هستند، آنها امن هستند.
کشتن عاشق به جرم عاشقی دشوار نیست
هر که شد عاشق برایش سر سپردن عار نیست
میثم تمّار را نازم که میگفت این سخن
انتهای کار عاشق جز فراز دار نیست
مهر آل الله را با سیم و زر نتوان خرید
کار عشق است این و کار درهم و دینار نیست
سرفرازی باید انسان را که گردد سرفراز
ورنه هر سر قابل ایثار راه یار نیست.
منبع: شهید صیاد در کلام یاران، هادقی، محمود، 1394، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب