در عمليات بيتالمقدس، ما در محور ايستگاه حسينيه عمل ميكرديم كه عراق قبل از آغاز حملة ما اقدام به تك نمود و پس از ريختن آتش تهية سنگين، كماندوهاي خود را در جادة اهوازـ خرمشهر پياده نمود.
اين درگيري هفده ساعت به طول انجاميد و در نهايت توانستيم با آتش توپخانة سنگيني جواب آتش تهيه عراقي ها را داده و مقاومت آنها را در هم شكنيم و تعداد هفده نفر از كماندوهاي عراقي را به اسارت در آوريم.
يكي از اسراي عراقي كه خيلي ريز نقش بود، با ديدن ما به زير جيپ 106 رفت و پنهان شد. من كه حركت هاي او را زير نظرداشتم، به طرف او رفته؛ او را از زيرجيپ بيرون درآوردم و گفتم اينجا چهكار ميكنيد؟ اينجا خاك ايران است. با ترس گفت: ديشب ما را در اين جاده پياده كردند و از ما خواستند كه جاده را تصرف كنيم و در اين درگيري همة نيروهاي ما به جز هفده نفري كه اسير شديم، كشته شدند.
بعد رو به مترجم كرد و از او خواست كه اين مطلب را به ما بگويد.
او ميگفت: ما را نكشيد. ما اسير شما هستيم.
و من به او اطمينان دادم كه ما با اسرا علي وار رفتار ميكنيم و از او پذيرايي كرديم و هر هفده نفر را به پشت جبهه تخليه كرديم.
گفت اسير است و مدارا كنيد منطق حكم اسرا باعلي است
منبع: خلبانان، پوربزرگ، علیرضا، 1385، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب