گفتم: كجا؟ گفتا: بخوان؟ گفتم: چرا؟ گفتا: جنون! گفتم: نرو! خنديد و رفت… .
جنگ است كه عزت، شرف، دين، ناموس و تماميت ارضي يك كشور را حفظ كرده و تثبيت ميكند.
جنگ است كه مرگ را به محاكمه ميكشاند و به ترس نيشخند ميزند و ما نيز جنگيديم. در جنگي نابرابر و ناخواسته، امّا چه خوب جنگيديم.
دريادلان گمنام مناطق دريايي بودند كه خليج فارس را حفظ كردند. خليج هميشه فارس در خاطرهها زنده ميماند. جنگ و دريا، دود و آتش همگي خاطرهاند.
در آن سالها مأموريت يكانهاي شناور بسيار زياد بود. مهار تردد محموله كشتيهاي تجاري و لنجهاي مشكوك ماهيگيري و بعضي ناوهاي آمريكايي و ناوچههاي عربي و غيره در دستور اتاق جنگ منطقه بود. در آن سالها به علت كمبود شديد پزشكيار در سطح منطقه با بيشتر ناوهايي كه تحركي داشتند، به دريانوردي اعزام ميشدم. در ضمن پايش برخي جزاير حساس مثل خارك، سيري و يا حمل از بوشهر به بندر فاو كه در آن زمان در تصرف نيروهاي خودمان بود از ديگر مأموريتهاي محوله بود.
در يكي از اين مأموريتها قرار بود با ناو «ايران اجر» يا «ايران عصر» به منطقة دوم (بوشهر) برويم و از آنجا مقداري مهمات به ناو منتقل كنيم. سپس به مدت يك هفته مهار سطحي جزاير خارك را انجام داده و به بندرعباس بازگرديم. از بدو شروع مأموريت، كاركنان همگي آماده و هوشيار بودند و فرماندهان تذكرات و هشدارهاي لازم را در مورد خطرات اين مأموريت يادآوري ميكردند. ناگفته نماند ناوهاي كلاس «ايران عصر» جزو ناوهاي تداركاتي بوده و تجهيزات جنگي يا محلي به نام بهداري (sickbed) نداشتند تا در مواقع اضطراري بتوان جان بيماران يا مجروحان را نجات داد. از حداقل امكانات، حداكثر استفاده را ميبرديم. قبل از اعزام تمامي داروها و وسايلي را كه احتمال ميداديم، نياز باشد، تهيه و به ناو منتقل كرديم. از زمانيكه وارد آبهاي مربوط به منطقة دوم شديم، وضعيت zolo و تمامي مسائل ايمني نظير كشيدن پردهها در شب، عدم تردد نيروها روي دكلها و غيره بايد رعايت ميشد. براي رسيدن به بوشهر ميبايست از منطقة رأسالمطاف عبور ميكرديم. اين منطقه به خاطر وضعيت جغرافيايي و تداخل آبهاي قسمتهاي مختلف با جريانهاي شديد سطحي و عمقي، جزو مناطق بسيار مواج و طوفاني بود. از همه مهمتر در اين قسمت، هواپيماهاي عراقي تسلط كامل بر رفت و آمد شناورها داشتند و به محض اينكه مشكوك ميشدند، آنها را مورد هدف قرار داده و منهدم ميكردند.
رأس المطاف را شب هنگام در حاليكه هيچ نوري به بيرون از ناو نميتابيد، به سلامت گذشتيم.
در ابتداي ورود به بوشهر و حين عبور از تنگه يا كانال مخصوص تردد كه تنها منطقهاي بود كه عمق كافي داشت، مشاهده كرديم كه كشتيهاي تجاري مورد اصابت بمبها و موشكهاي عراقيها قرار گرفته و به گل نشسته بودند. در حاليكه كه ايران بايستي خسارت محموله و كاركنان را طبق قوانين بينالمللي پرداخت ميكرد. قايقهاي تندروي عراق در آن منطقه با استفاده از امكانات بندر حمدي كويت كه به عنوان پايگاه از آن استفاده ميكردند، بسيار ناجوانمردانه كشتيهايي را كه براي ايران محموله ميآوردند، مورد هدف قرار ميدادند و سريعاً به پايگاههاي خود برميگشتند.
به طرف جزيرة خارك حركت كرديم و در نزديكي جزيرة لنگر انداختيم. از آنجايي كه در آن سال تمام نفت خام كشورهاي ديگر از جزيرة خارك و توسط اسكلههاي نفتي بزرگ و عظيم T و آذرپاد تامين ميشد، جزيرة خارك مانند طعمة سهل الوصول هر چند وقت يكبار توسط جنگندههاي عراقي بمباران ميشد كه البته براي بچههاي ما امري عادي به حساب ميآمد.
روزهاي دوم و سوم مهار سطحي بود و هر كس به كاري مشغول بود. كاركنان همگي جليقة نجات بر تن كرده و هر لحظه آماده و گوش به زنگ بودند. يك فروند نفتكش غول پيكر هزار تني نيز به اسكله T چسبيده و در حال بارگيري بود.
هوا ساكت و آفتابي بود. از اسكله جدا شده و به راه خود ادامه داديم. هنوز مسافت زيادي را از اسكله دور نشده بوديم كه ناگهان سكوت جزيره را غرش مهيب هفت فروند ميگ عراقي درهم شكست. آنقدر پايين حركت ميكردند كه شكل گل پلنگي آنها نمايان بود؛ با آرايش چهار فروند عقب، دو فروند وسط و يكي در جلو پرواز ميكردند. در سطح اسكله چرخي زدند و راكتهايشان را رها كردند. ناگهان فوران دود و آتش جزيره را تيره و تار كرد. اعلام وضعيت جنگي شد و پدافند اسكله يكي تا دو موشك ضدهوایی را به طرف آنها شليك كرد. هواپيماي دشمن چرخي زد و متوجه ناو ما شد. يكي از قبضههاي كاليبر 50 از سينة ناو شروع به تيراندازي كرد. آنها هم در پاسخ راكتهايشان را بهسوي ناو رها كردند. راكتها اطراف ناو در آب افتاد و براي لحظهاي آب و ماهي را به آسمان پرتاب كرد. هواپيماها از ترس پدافند خارك، منطقه را ترك كردند اما تمام سطح آب را نفت خام و تخته پارههاي اسكلة T و ماهيهايي كه موج انفجار گيجشان كرده بود، فرا گرفته بود.
اسكلة T آسيب ديده بود. با تلاش نيروهاي آتش نشاني و به وسيلة چند فروند يدككش آتش نشاني كه از بوشهر عازم شده بودند، شعلههاي آتش خاموش شد.
دريادلان نيروي دريايي و تيزپروازان نيروي هوايي در پاسخ عراقيها حملات موفقيتآميزي انجام دادند كه در اينجا ياد و خاطرة همه آنها را گرامي ميداريم.
پانوشته:
1– ناوبانيكم شاهپور سيرجاني از سال 64 تا 67 در ناو جمهوري اسلامي بوشهر مشغول خدمت بودهاند.
منبع: درمانگران رزمنده، منتظر، رضا،1386، انتشارات ایران سبز، تهران
انتهای مطلب