در بالا اشاره كرديم كه بارش باران سيلآسا و جريان سيل در مسيل هاي منطقه سومار و ميمك، مشكلاتي براي اجراي پاتك نيروهاي ايران به منظور بازپس گرفتن تپه 402 به وجود آورد. نمونه اين مشكلات آن بود كه يك دستگاه نفربر زرهي گردان 801 تيپ 40 سراب در جريان سيل قرارگرفته و غرق شد و يكي از سرنشينان آن نيز غرق شد.
تلاش نيروهايُ عراق علاوه بر حملات زميني به صورت بمباران هوائي مناطق مسكوني نيز شدت يافت و در 14 بهمن، هواپيماهاي عراقي شهرهاي سوسنگرد و حميديه را بمباران و تلفات و خساراتي وارد ساختند.
گرچه تهديد نيروهاي عراق در نقاط مختلف صحنه عمليات كم و بيش وجود داشت، ولي خطرناكترين آن همان منطقه غرب سومار بود كه نيروهاي عراقي به پيروزي موضعي بسيار مهمي دست يافته بودند. بدين جهت تلاش عمده نيروهاي ايران آن بود كه نيروهاي عراقي را از دره سانواپا و تپه 402 عقب برانند و نيروهاي عراقي نيز متقابلاً سعي ميكردند آنچه را كه به دست آورده بودند، نگه دارند. بنابراين نبردهاي بسيار خونيني در منطقه عملياتي غرب سومار جريان پيدا كرد كه دامنه آن به طرف جنوب و منطقه عملياتي ميمك نيز كشيده شد.
نيرويزميني، آخرين وضعيت منطقه غرب سومار را چنين اعلام كرد كه يگانهاي تيپ 3 لشكر 88 زرهي و يك گروهان از گردان 814 تانك و گردانهاي 1992 و 1970 قدس در مقابل منطقه رخنه پدافند ميكنند. تعداد تلفات نيروهاي خودي تا روز 15 بهمن، 11 نفر شهيد، 12 نفر مجروح، 16 نفر اسير و 14 نفر مفقود بوده و 37 دستگاه خودرو نيز آسيب ديده و ترميم رخنه ميسر نگرديده است. در 16 بهمن، سومين پاتك نيروهاي ايران براي بازپسگيري منطقه اشغال شده دره سانواپا اجرا شد و نيروهاي ايران در ساعت 23:50 به آن منطقه حمله كردند، ولي با وجود تحمل تلفات سنگين موفقيتي به دست نياوردند. در اين پاتك از افراد ارتشي شش نفر شهيد 70 نفر مجروح 31 نفر مفقود و از افراد سپاه پاسداران نيز پنج نفر شهيد و 20 نفر مجروح شدند. اين عدم موفقيتها سبب نگراني فرماندهان يگانهاي مستقر در منطقه سومار و ميمك گرديد، زيرا دشمن واحدهاي خود را تقويت ميكرد و احساس ميشد كه براي ادامه حمله آماده ميشود.
در اين گير و دار با دشمن متجاوز، ناهماهنگيهائي نيز بين يگانهاي ارتش و سپاه مشاهده شد كه سبب افزايش مشكلات گرديد. در حاليكه در منطقه عمليات غرب درگيري به سختي در غرب سومار و ميمك در جربان بود، عدهاي از عناصر سپاه پاسداران مستقر در منطقه کرمانشاه، بدون هماهنگي با لشكر 81 زرهي در آن منطقه جابجائي انجام دادند كه مورد اعتراض فرمانده لشكر 81 زرهي قرار گرفت. در 18 بهمن، نيز حادثه ناگواري در محور دهلران مهران رخداد كه جريان آن را فرماندهي قرارگاه غرب چنين گزارش داد:
يك ستون از عناصر سپاه پاسداران هنگام حركت در محور دهلران مهران در 500 متري پاسگاه ژاندارمري چنگوله به علت نامعلومي با گروه تامين واحد ارتشي درگير شدهاند كه در اين درگيري يك درجهدار ارتش و يك برادر سپاهي به شهادت رسيده و هفت نفر از برادران سپاه نيز مجروح شدهاند و يك اتوبوس و يك دستگاه خودرو تويوتا متعلق به سپاه به شدت آسيب ديده است. در گزارش های بعدي جريان اين حادثه چنين اعلام شد كه ستوني از افراد سپاه پاسداران كه محور دهلران به طرف مهران حركت ميكرد، به علامت ايست واحد تامين ارتش توجه نكرد و در نتيجه مشاجرهاي بين افراد سپاه و ارتش كه از گردان 184 پياده بودند بوجود آمده و افراد سپاهي، ستوان فرمانده واحد تأمين را كتك زدهاند و به حركت خود ادامه دادهاند. در حوالي پاسگاه چنگوله بار ديگر ستون سپاهي مقابل اعلام توقف عنصر تأميني جاده قرارگرفته باز توجهي به آن نكردهاند بدين جهت درگيري بوجود آمده و در اين درگيري گروهبان جبارزاده از افراد ژاندارمري به شهادت رسيده است.
به هر حال با وجود مشكلاتي كه از جوانب مختلف براي نيروهاي ايران پيش ميآمد ولي اين مشكلات تأثيري در طرحهاي عملياتي اصلي ايجاد نميكرد و عمليات اصلي طبق طرح مراحل آمادگي خود را ميگذارند. از جمله مسائلي كه در اين زمان عامل مؤثر در عمليات ميتوانست باشد، بارندگيهاي شديد فصل زمستان در تمام مناطق عملياتي بود.
در همين زمان به علت بارندگيهاي شديد آب رودخانه كرخه افزايش يافت و پاسگاههاي ژاندارمري مرزي مستقر در غرب هويزه را مورد تهديد قرار داد، به حدي كه مجبور شدند تعدادي از آن پاسگاهها را تخليه كنند. در صورتي كه در آن زمان وجود اين پاسگاهها بسيار ضروري بود. مسئله ديگر كمبود توان رزمي نيرويزميني و جابجائيهاي اجباري يگانهاي موجود در تمام صحنه جنگ بود. در همان موقع كه نيروهاي مسلح براي اجراي يك حمله سرنوشتساز در صحنه عمليات جنوب آماده ميشدند، به علت نياز مبرم فرماندهي شمالغرب به نيروي تقويتي به لشكرهاي 28 و 77 پياده مستقر در جنوب دستور داده شد، هر لشكر يك گردان به منطقه عملياتي شمال غرب اعزام كند و اين تغيير مكانها در اواخر دهه دوم بهمنماه اجرا گرديد. در حالي كه در 18 بهمن دشمن به منطقه پدافندي لشكر 28 پياده در جزاير مجنون حمله كرد كه بوسيله يگانهاي مدافع اين حمله دشمن دفع گرديد.
مقدورات كلي نيرويزميني ارتش در اين موقع در حد تغييرات یا جابجائي گردان بود. به همين جهت در بهمن ماه 1363 هرگونه ترميم و تقويت مناطق مورد تهديد معمولاً با واگذاري حداكثر يك گردان انجام ميشد. چنانكه در 18 بهمن، فرماندهي قرارگاه جنوب به نيرويزميني گزارش داد؛ منطقه عملياتي لشكر 58 پياده به وسيله يك گردان از تيپ 55 پياده و منطقه پدافندي لشكر 16 زرهي به وسيله يك گردان از عناصر لشكر 77 پياده تقويت گرديد. لازم به تذكر است كه اين دو لشكر در منطقه ای به عرض بيش از 150 كيلومتر از غرب دهلران تا جنوب بستان پدافند ميكردند. ضمن اينكه پوشش منطقه مرزي دهلران تا چنگوله نيز جزو مسئوليت لشكر 58 پياده بود كه با يك گردان ژاندارمري پوشش شده بود.
مبارزات خونيني كه بين نيروهاي ايران و عراق از اوايل بهمنماه شروع شده بود در دهه سوم اين ماه شديدتر گرديد و منطقه اصلي اين مبارزات همچنان منطقه سومار و غرب ميمك بود. در 23 بهمن، نيروهاي دشمن هم زمان در دره سانواپا واقع در غرب سومار و شمال دشت هلاله در منطقه ميمك حمله كردند و همان موقع در منطقه مهران نيز در حوالي پاسگاه فرخآباد اقدام به پيشروي به سوي مواضع نيروهاي ايران نمودند.
فرماندهي قرارگاه غرب گزارش داد، حمله دشمن در دشت هلاله به منظور تصرف تپه 325 واقع در حدود پنج كيلومتري شرق خط مرز و در داخل خاك ايران انجام گرفت. گردان 123 مكانيزه لشكر 81 زرهي براي عقب راندن دشمن وارد عمل شد و رخنه ايجاد شده در مواضع پدافندي نيروهاي خودي تا ساعت 21 ترميم گرديد و نيروهاي ايران موفق شدند؛ تپه 325 را از كنترل دشمن خارج سازند. در اين نبرد، از افراد نيروهاي خودي 13 نفر شهيد، 39 نفر مجروح و تعدادي اسير يا مفقود شدند و تلفات دشمن 300 نفر كشته و مجروح برآورد گرديد و فقط يك نفر از افراد دشمن به اسارت نيروهاي ايران درآمد.
خلاصه جريان اين نبرد را سرهنگ كهتري جانشين فرماندهي قرارگاه غرب چنين گزارش داد: وقتی كه نيروهاي دشمن از ساعت 0910 روز 23 بهمن، در منطقه ميمك حمله كردند، در اين منطقه گردان 119 مكانيزه و 211 تانك تيپ 3 لشكر 81 زرهي مستقر بود. حمله دشمن در ساعت 21:30 دفع گرديد و تپه 325 در كنترل نيروهاي ايران قرار گرفت. در همان موقع نيروهاي دشمن در منطقه مهران نيز حمله كردند كه دفع گرديد. در اين گزارش ها به چگونگي حمله دشمن در منطقه سانواپا اشاره روشني نشده بود و چنين به نظر ميرسد كه هرگونه حركات دشمن در آن منطقه به صورت يك تلاش فرعي در منطقه عمومي شرق مندلي بوده و تلاش اصلي همان حمله در دشت هلاله شمال ارتفاعات ميمك بوده است.
در 24 بهمن، سخنگوي نظامي ارتش عراق حملات روز 23 بهمن را موفقيتآميز توصيف كرد و اعلام نمود نيروهاي عراق در منطقه مياني پنج كيلومتر به داخل خاك ايران نفوذ كردهاند.
تلاش دشمن در منطقه ميمك در روز 24 بهمن نيز ادامه يافت و تلفاتي به نيروهاي طرفين وارد گرديد. ولي احتمالاً تغييرات مهمي در خط گسترش طرفين ايجاد نشد و اين مبارزه تا پايان بهمنماه ادامه داشت. آخرين آمار تلفات نيروهاي ايران در اين نبرد در اول اسفندماه چنين اعلام شد؛ شهيد 17 نفر، مجروح 162 نفر، اسير 17 نفر و مفقود 43 نفر. بهمن 1363 با حوادث خونيني كه بيان شد به پايان رسيد و همانگونه كه ملاحظه شد در اين مبارزات، بيشتر نيروهاي عراق حالت تهاجمي داشتند و نيروهاي ايران عموماً در حالت پدافندي بودند. اما نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران، با وجود آن همه تلاشهاي باز دارنده ارتش عراق در جبهه جنوبي و مياني، آماده براي اجراي يك نبرد وسيع و سرنوشتساز ميشدند و به احتمال زياد ارتش عراق از وقوع اين حمله آگاه بود و ميخواست به هر ترتيبي نيروهاي ايران را از آن حمله باز دارد. ولي اين تلاشهاي بازدارنده عراق تأثيري در تصميم فرماندهي نيروهاي ايران براي حمله آينده ايجاد نكرد و حمله طرحريزي شده به نام عمليات بدر در منطقه شمالشرقي بصره و غرب جزاير مجنون اجرا شد. كه چگونگي آن را در بخش بعدي بيان ميكنيم. اما قبل از پرداختن به آن بحث به منظور روشنتر شدن وضعيت آمادگي رزمي يگانهاي ارتش به يك موضوع اشاره ميكنيم. در پايان بهمن1363، فرمانده لشكر 84 پياده وضعيت توان رزمي يگانهاي خود را طبقه4 يعني غير عملياتي گزارش كرد و اظهار داشت كه به اين لشكر يك جبهه 75 كيلومتري براي پدافند واگذار شده كه به علت كمبود نيرو، 40 كيلومتر آن به صورت پرده پوشش و نقاط اتكاء پوشيده شده است.
از نظر قدرت آتش، در مقابله با حمله نيروهاي دشمن در 24 بهمن، در منطقه ميمك ملاحظه گرديد كه قدرت آتش لشكر بسيار ضعيف است. قرارگاه عملياتي غرب در هشتم اسفندماه به لشكر 84 پياده چنين پاسخ داد كه كلاً وضعيت اغلب يگانهاي زير امر آن قرارگاه بدتر از آن لشكر است. در حالي كه اخيراً گردان 1928 احتياط قدس نيز به آن لشكر واگذار شده و آن لشكر اكنون با 9 گردان در منطقه پدافند ميكند. در حاليكه قبلاً فقط شش گردان در اختيار داشت. اين بود نمونهاي از وضعيت آمادگي رزمي يگانهاي ارتش جمهوري اسلامي ايران در پايان سال 1363.
منبع: نبردهای سال1362 تا پایان سال1364، حسینی، سید یعقوب، 1389، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب