در اثر اين بمباران، تعدادي از مجروحان به فيض شهادت نايل شدند. خلبان هواپيما نامردي خود را تكميل كرد و دور زد كه مجدداً بيمارستان و مجروحان را بمباران كندكه اين بار پدافند ما زودتر از او وارد عمل شد و آن هواپيما را هدف قرارداد. خلبان هواپيما با چتر از هواپيما به بيرون پريد. او درست در وسط نيروهاي خودي و عراقي فرودآمد و شروع به فرار به طرف نيروهاي عراقي نمود.
ناگهان دو نفر از بسيجي ها سوار موتور شده و با سرعت به طرف او رفتند به دنبال آنها يك دستگاه جيپ ارتشي نيز به حركت درآمد. خلبان عراقي به سرعت ميدويد و هر لحظه به سنگرهاي عراقيها نزديك و نزديكتر ميشد. بسيجي ها بدون توجه به شدت آتش كه از طرف عراقي ها به سوي آنها سرازير شده بود، رفته رفته به خلبان عراقي نزديك ميشدند.
خلبان عراقي تا هفت هشت متري سنگرهاي خودشان رسيده بود كه يكي از موتورسيكلت ها خود را به او رسانيد و پس از آنكه ضربهاي با موتور به او زد او را به زمين انداخت. بلافاصله جيپ ارتشي از راه رسيد و در مقابل چشمان حيرت زده عراقي ها كه ديگر نميتوانستند به خاطر آن خلبان به سوي آنها تيراندازي كنند او را سوار جيپ كرد و به پشت جبهه تخليه كردند. بسيجي ها از آن خلبان كه تعدادي از مجروحان را به شهادت رسانده بودند، خيلي ناراحت بودند و ميخواستند او را دادگاه صحرايي كرده و اعدامكنند. دراين لحظه من خودم را به جمع آنها رساندم. خلبان عراقي با ديدن من كه لباس پرواز به تن داشتم، به انگليسي گفت:
به اين برادرها بگو كه اگر مرا نكشند، من اطلاعات زيادي از يك حملة هوايي در اختيار آنها قرار ميدهم. اين مسئله را براي مسئولان بسيجي ها ترجمه كردم و از آنها خواستم كه كاري به او نداشته باشند و مسئول بسيجي ها از سايرين خواست كه كاري به او نداشته باشند.
ما پس ازسواركردن مجروحان همان خلبان را نيز سوار كرده و با خود به دزفول آورديم و تحويل مسئولان داديم.
بعدها معلوم شد كه آن خلبان ترسو اطلاعات ارزشمندي در اختيار نيروهاي ما قرار داده است.
منبع: خلبانان، پوربزرگ، علیرضا، 1385، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب