بازتاب بینالمللی جنگ نفتکشها و مداخله گسترده نیروهای فرامنطقهای
جنگ نفتکشها با عملیات رمضان و حمله عراق به جزیره خارک شروع شد و در تعیین نتیجه نهایى جنگ ایران و عراق به عاملى تحریککننده تبدیل شد. بدین صورت که پس از ناکامى نخست عراق در حمله به خارک در سالهاى ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ دور جدیدى از حملات عراق از سال ۱۳۶۳ آغاز شد و آنچه مورد نظر عراق بود در واقع در سال ۱۳۶۵ تحقق یافت و پیامدهاى آن با اسکورت نفتکشها در سال ۱۳۶۶ آشکار گردید و جنگ بر اثر گسترش و تشدید آن با مداخله قدرتهاى بزرگ در سال ۱۳۶۷ به پایان رسید.
تا پایان سال ۶۲ همه تلاشهاى عراق بر این موضوع متمرکز بود که کارایى جزیره خارک را براى صدور نفت ایران مختل کند، ولى تعدد نقاط بارگیرى براى 6/5 میلیون بشکه در روز طراحى شده بود و تأسیسات محافظت شده، به ایران اجازه مىداد از هدر رفتن نفت جلوگیرى کند و بلافاصله از یک نقطه بارگیرى به نقطه دیگر روى آورد، نقاط بارگیرى مورد اصابت قرار گرفته نیز نسبتاً به راحتى تعمیر مىشدند و این امر تلاش عراق را براى وارد آوردن آسیب بعدى براى اخلال یا توقف کامل صادرات نفت ایران با شکست همراه کرد. اما از سال ۱۳۶۳ به بعد تحولى در وضعیت منطقه ایجاد شد؛ زیرا عراقىها براى قطع صادرات نفت ایران حوزه عملیاتى را تا منطقه شمال قطر گسترش دادند و آشکارا از دولت فرانسه هواپیماى «سوپراتاندارد» و موشک هاى«اگزوسه» دریافت کردند تا توان دریایى خود را افزایش دهند.
پیش از این، عراقىها با موشکهاى ساحل به دریا یا با هواپیما و بالگردهاى معمولى به اهداف دریایى حمله مىکردند، اگرچه این حملات دقیق نبود، اما عراقىها با گرفتن موشکهاى ضدکشتى اگزوسه، که قیمت هر یک از آنها بیش از یک میلیون دلار بود، فعالیت گستردهاى را آغاز کردند و در مجموع تا پایان جنگ از 1200 فروند موشک اگزوسه استفاده کردند.
عراق براى تحقق اهداف خود در حمله به تأسیسات نفتى و نفتکشهاى ایران، به سلاحهاى جدید و گسترش عملیات هوایى نیاز داشت. به این منظور، طارق عزیز در پایان سال ۱۳۶۲ تقاضاى خرید پنج فروند هواپیماى «سوپر اتاندارد» مجهز به موشکهاى «اگزوسه» را تسلیم پاریس کرد. فرانسه اجازه داد؛ خلبانان عراقى به طور محرمانه در یک پایگاه هوایى فرانسه در حوالى شهر «برست» آموزش ببینند .هواپیماى سوپراتاندارد که علىرغم اعتراضهاى ایران به عراق تحویل داده شد، نیروى هوایى عراق را متحول کرد. به نوشته یکى از نشریههاى آمریکایى، به نقل از منبع خود در وزارت دفاع فرانسه، حتى خلبانان فرانسوى نیروهاى عراقى را در جنگ نفتکشها یارى دادند.
مرحله جدید حملات عراق در سال هاى ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵ متعاقب روابط جدید عراق با آمریکا آغاز شد و در نتیجه عراق سطح استراتژى حمله به اهداف مهم خود را ارتقاء داد. در این مرحله، تجهیزات ارسالى به عراق از نظر حجم و کیفیت تغییرات اساسى کرد. فرانسه به درخواستهاى جدید عراق براى دریافت ۲۴ فروند میراژ پاسخ مثبت داد. تحویل هواپیماهاى میراژ اف-۱ توانایى نیروى هوایى عراق را براى هدف قرار دادن خطوط حمل و نقل دریایى و به ویژه خطوط نفتى ایران افزایش داد و همین امر باعث شد تا براى نخستین بار این هواپیماها به پالایشگاه اصفهان حمله و آن را بمباران کردند.
عراقىها هچنین پالایشگاه نفت تبریز را در مرداد ۱۳۶۵ بمباران کردند. حملات عراق به جزیره لارک و سیرى در تابستان سال ۱۳۶۵ بیان کننده تحول اساسى در حملات هوایى عراق و استفاده از روش سوختگیرى در آسمان براى حمله به اهداف در عمق خاک ایران بود.
در جنگ نفتکشها، در حالى که در سه سال اول جنگ، فقط به ۴۸ کشتى بازرگانى حمله شده بود، در سال ۱۳۶۳ به ۷۱ کشتى بازرگانى حمله شد و در سال هاى ۶۴ و ۶۵ در مجموع بیش از ۱۲۰ هدف مورد حمله قرار گرفت. همچنین تلفات انسانى ناشى از این حملات در سال هاى 1363 تا 1365، به ۱۷۸ نفر رسید.
پس از انقلاب، اگرچه تولید نفت به شدت کاهش یافت، لکن در سال 1358، به طور متوسط 8/33 میلیون بشکه در روز نفت صادر میشد.
لکن با محاصره انقلاب اسلامی[1] در نیمه اول سال 1359 و نیز تحمیل جنگ در نیمه دوم این سال، تولید نفت به 7/1 و سپس به 2/1 میلیون بشکه کاهش یافت و در سال 1360، به 44/1 میلیون بشکه رسید. درآمدهای نفتی نیز به شدت کاهش یافت و این کاهش علیرغم این موضوع بود که قیمتهای نفت به دلیل شوک دوم نفتی[2] به شدت افزایش یافته بود.
درآمد نفتی که در سال 1358 به 3/19 میلیارد دلار رسید، در سال 59 به 6/11 و در سال60 به 4/12 میلیارد دلار کاهش پیدا نمود.[3] و این برای کشوری که در سال 1356 صادرات نفتیاش 7/20 میلیارد دلار و صادرات غیرنفتیاش[4] برابر 523 میلیون دلار و معادل 44 میلیارد ریال بوده است (یعنی نسبت صادرات نفتی به غیرنفتیاش بیش از 35 برابر بوده است) و تولید کشور به شدت به ارز خارجی وابسته بوده است و واردات کالایی سالیانهاش 2/14 میلیارد دلار بالغ شده است، یک فاجعه اقتصادی به حساب میآمده است و نشانگر این است که استکبار جهانی درصدد بوده است که پدیده جدید و ناشناخته انقلاب اسلامی را که خواب راحت را از آنان سلب نموده بود به هر صورت ممکن مانند ایجاد شورش و بلوا در مناطق مرزی، کودتا و یا برپایی جنگ، محاصره و تحریم اقتصادی و… از بین ببرد.[5]
قیمت نفت که در سال 57 در حدود 13 دلار بود، به دلیل انقلاب اسلامی به شدت افزایش یافت و در سال 1358 به 30 دلار و در سال 59 به 34 و در سال 60 به 37 دلار رسید و همین امر موجب شد؛ علیرغم محاصره اقتصادی و تحریم اقتصادی آمریکا و علیرغم کاهش صادرات نفت ایران، درآمد ارزی آنگونه که طراحان محاصره و تحریم پیشبینی مینمودند، پایین نیاید. اگرچه نسبت به نیازهای حیاتی ارزی کشور (آن هم کشوری که در حال جنگ بود) در سطح پایینتری قرار داشت.
درآمد و مقدار صادرات نفت کشور 67-1358
|
58 |
59 |
60 |
61 |
62 |
63 |
64 |
65 |
66 |
67 |
درآمد نفتی |
3/19 |
6/11 |
4/12 |
20 |
4/20 |
6/16 |
9/13 |
9/5 |
2/9 |
6/7 |
مقدار صادرات |
128 |
37 |
5/38 |
92 |
100 |
78 |
71 |
61 |
75 |
79 |
کشورهای غربی، به ویژه آمریکا، با تجربه گرفتن از تحریم دو ساله و با تدارک گسترده قبلی شرایط بینیازی نسبت به نفت ایران را فراهم ساختند و به همین دلیل توانستند سیاست تحریم نفتی ایران را با هدف در هم ریختن اقتصاد وابسته ایران و به زانو درآوردن انقلاب، مجدداً از سال1364 به بعد به کار گیرند:
- افزایش تولید نفت عربستان و عراق از پنج میلیون بشکه در روز به 11 میلیون بشکه.
- افزایش تولید انگلیس از دریای شمال و افزایش تولید مکزیک و آلاسکا.
- تأسیس سازمان بینالمللی انرژی در سال 1974 که در جریان فوق، با سازماندهی و یکسانسازی سیاست نفتی در دو زمینه زیر، کشورهای بزرگ سرمایهداری جهت کاهش وابستگی به نفت اقدام نمودند:
- صرفهجویی در مصرف
- اتخاذ ذخایر نفتی برای چهار ماه.
عراق با حمله به نفتکشها و تأسیسات نفتى، موجب کاهش صادرات ایران شد. ایران در سال ۱۳۶۳ به میزان 1/36 میلیون بشکه، سال 1364؛ به میزان 1/8 میلیون بشکه و در سال 1365؛ به میزان 1/5 میلیون بشکه نفت در روز صادر کرد. درآمد نفتى ایران 10/9 میلیارد دلار در سال ۱۳۶۳ و 12/59 میلیارد دلار در سال 1364، و 6/81 میلیارد دلار در سال 1365، بود.
در سال ۱۳۶۵ علاوه بر کاهش صدور نفت ایران، به دلیل کاهش قیمت نفت عملاً درآمد نفتى ایران، به کمترین میزان در سالهاى جنگ رسید. در نتیجه، ایران علاوه بر تحمل هزینههاى بسیار، مجبور شد در قیمت نفت تخفیفهاى زیادى بدهد تا با امکان ادامه فروش، همچنان از درآمدهاى نفتى برخوردار شود.
سیاست ایران درباره مردم عراق و تفکیک مردم از حکومت بعث و همچنین نقش تاریخى ثباتبخشى ایران در خلیج فارس و نیاز به امنیت در منطقه براى صدور نفت، موجب شد تا ابتدا در برابر حملات عراق به نفتکشها و شهرها هیچ واکنشى نشان ندهد، ولى ضرورت جلوگیرى از افزایش فشار عراق به ایران و بازداشتن آن کشور موجب شد تا سیاست مقابله به مثل را اتخاذ کند.
سیاست مقابله به مثل در خلیج فارس، از سال ۱۳۶۳ آغاز شد. چنانکه در سالهاى 1361و 1362، با وجود حملات عراق به خارک و نفتکشها (در کل ۳۸ مورد) ایران هیچ واکنشى از خود نشان نداد، تا اینکه از نیمه دوم سال ۱۳۶۲ با انتشار گزارش تحویل هواپیماى «سوپراتاندارد» به عراق، نگرانى ایران افزایش یافت. در آن زمان مهندس موسوی، نخست وزیر وقت گفته بود: «اگر خلیج فارس براى ایران ناامن شود، براى همه کشورها ناامن خواهد شد.»
از این رو، ایران با هدف بازدارندگى، موضوع مسدود کردن تنگه هرمز را مطرح کرد. امام راحل نیز خطاب به کشورهاى منطقه و کشورهایى که از نفت استفاده مىکنند، هشدار داد؛ دولت ایران با قدرت تنگه هرمز را مسدود مىکند، اما نظر به اینکه ماهیت سیاستهاى آشوبطلبانه حزب بعث ـ به دلیل نگرانى از شکست در جنگ ـ منشأ بحرانآفرینى در خلیج فارس ارزیابى مىشد، لذا از قرار گرفتن در مسیر سیاستهاى عراق اجتناب شد و به همین دلیل؛ ایران در تحلیلى که از اهداف و ماهیت سیاستهاى عراق داشت به جاى مسدود کردن تنگه هرمز سیاست جدیدى را اتخاذ کرد و در اردیبهشت 1363، نخستین مقابله به مثل ایران؛ حمله به نفتکش دشمن بود.
در این مرحله، از اقدامهاى دریایى و هوایى ارتش استفاده مىشد و طبق آمارهاى موجود در مجموع در سال1363، عراق به ۵۳ نفتکش ایرانى حمله کرد، در حالى که واکنش ایران حمله به ۱۸ نفتکش عراقى بود. در تابستان سال۱۳۶۴ عراق موج جدیدى از حملات گسترده را به خارک از سر گرفت؛ چنانکه شصت بار حمله هوایى در این دوره شش ماهه به ثبت رسید. با این حملات، نگرانىهاى ایران تشدید شد؛ زیرا علاوه بر خساراتى که متحمل شده بود، سیاست مقابله به مثل تأثیر چندانى نداشت.
در این مرحله، عراق ۳۳ نفتکش و ایران ۱۴ نفتکش را مورد هدف قرار دادند. در نتیجه، ایران بازرسى از کشتىها را در تنگه هرمز آغاز کرد. ایران براى بار دیگر سیاستهاى خود را براى دشمنان اعلام کرد: «روزى که ما نتوانیم از خلیج فارس نفت صادر کنیم، خلیج فارس براى هیچکس نباید آماده صدور نفت باشد. اگر یک کشتى از ما زده شود، کشتىهاى دیگرى هم زده مىشود، حالا از هرکس مى خواهد باشد.»
در شهریور۱۳۶۴ فرمان امام(ره) براى تشکیل سه نیرو در سپاه نقطه عطفى در گسترش فعالیتهاى سپاه در منطقه خلیج فارس بود تا با امکانات کم و با روشهاى جدید و کمهزینه سیاستهاى مقابله به مثل را دنبال کند.
در سال ۱۳۶۵ سپاه مقابله به مثل را آغاز کرد. در حالى که عراق به ۶۶ نفتکش حمله کرد، ایران ۴۱ نفتکش را مورد حمله قرار داد. در واقع تعداد حملات در سال۶۴ فقط ۴۷ مورد بود، ولى در سال بعد به 107 مورد افزایش یافت.
در همان سال، به موازات حمله به نفتکشها در مقایسه با سال قبل، قیمت نفت نیز به طور بىسابقه اى کاهش یافت، چنانکه از ۲۶دلار به شش دلار رسید. درآمد ارزى ایران در این سال فقط شش میلیارد دلار بود که بخش اعظم آن براى ادامه جنگ استفاده مىشد.
موقعیت نظامى ایران پس از تصرف منطقه فاو، کویت را نگران کرد که ایران نسبت به حمایتهاى آن کشور از عراق واکنش نشان دهد و در وضعیتى که ایران پیروزى جدیدى در منطقه شرق بصره به دست آورد و عراق مرحله سوم جنگ نفتکشها را شروع کرده بود، دولت کویت در تاریخ 13 ژانویه۱۹۸۷ (۲۳ دى۱۳۶۵) از سفارت آمریکا خواست تا نفتکشهاى کویت با نصب پرچم آمریکا از حمایت دریایى این کشور برخوردار شوند. کویت به شوروى نیز درخواست مشابهى داد. ابتدا ایالات متحده واکنش خاصى نسبت به این درخواست نشان نداد، اما وقتى واشنگتن دانست؛ شوروى حاضر شده است پرچم خود را روى یازده کشتى کویتى نصب کند، بلافاصله پذیرفت آن یازده کشتى را زیر پرچم خود محافظت کند.
از این رو در تاریخ ۲۱جولاى ۱۹۸۷ (۳۰ تیر۱۳۶۶) نخستین پرچم آمریکا بر نفتکشهاى کویتى برافراشته شد و نخستین کاروان (تحت اسکورت) بر اساس برنامهریزى زمانبندى شده در ۲۲جولاى (۳۱تیر ۶۶) وارد خلیج فارس شد.
برخورد نفتکش «بریجتون» با مین، پیشدرآمد برخوردهاى میان نیروهاى ایران و آمریکا بود، چنانکه در 8 اکتبر (16 مهر۶۶) بالگردهاى آمریکایى به قایقهاى ایرانى تیراندازى کردند و متقابلاً ایران نیز اعلام کرد؛ در تاریخ ۲۲نوامبر (1 آذر) به چهار فروند بالگرد آمریکا تیراندازى کرده است.
آمریکا همچنین سکوهاى نفتى ایران را مورد تهاجم قرار داد. برخى از تحلیلگران معتقدند حادثه کشتى «بریجتون» از لحاظ سیاسى به ضرر آمریکا تمام شد و اگر ایران اقدام تلافىجویانه انجام مىداد، این ضرر بیشتر مىشد. در هر صورت، درگیرى ایران و آمریکا با حملات متقابل ادامه یافت. در این مرحله، گرچه آمریکا هدفش اسکورت نفتکشها و تأمین امنیت آمد و شد کشتىها در خلیج فارس بود، ولى آمارها نشان مىدهد؛ دامنه درگیرىها با گذشت زمان رو به افزایش بود.
در حالى که در سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) در مجموع به 111 هدف دریایى حمله شد، ولى در سال۱۹۸۷ (۱۳۶۶) این آمار به ۱۷۹ هدف افزایش یافت، که از این تعداد ۸۸ هدف را عراق و ۹۱ هدف را ایران مورد حمله قرار داد. در حالى که این آمار در سال قبل، ۶۶ هدف از سوى عراق و ۴۵ هدف از سوى ایران بود. علاوه بر این، انفجار دفتر هواپیمایى «پان امریکن» در کویت و اصابت موشک به بندر الاحمدى کویت نشان داد؛ حضور آمریکا به دلیل اهداف و ماهیت آن، ناامنى بیشترى را به دنبال دارد. بسیارى از ناظران و تحلیلگران، رویارویى ایران و آمریکا را نشان دهنده فشار آمریکا و متحدانش براى واداشتن ایران به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و ترک عملیات نظامى و ورود به مرحله سیاسى و دیپلماسى عنوان کردند.
منبع: جنگ تحمیلی و امنیت خلیج فارس، عبدالله معنوی رودسری و همکاران، 1394، ایران سبز، تهران
[1]. گزارش سومین سمینار سیاستهای پولی و ارزی، موسسه تحقیقات پولی و بانکی، مقاله علل افزایش نقدینگی.
[2]. ترازنامه انرژی کشور، وزارت نیرو، 1368.
[3]. Final Report on the Assessment of the Economic Damages of the war Imposed by Iraq on the Islamic Republic of Iran (1980-1988).
[4]. محمود حاجوردی، سیاست قیمتگذاری، اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 596.
[5]. گذار از بحران67، تحلیل سیاسی هشتمین سال جنگ، دفتر سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه.
انتهای مطلب