- واكنش علیه كمكهای تدارک دیده شده برای دولت عراق توسط برخی از دولتهای منطقه.
- اصل یكپارچگی امنیتی در خلیج فارس.
به نظر ایران «برخی از دولتهای منطقه كه منابع مادی و كمكهای وسیعی را در اختیار عراق قرارمی دادند، آن دولت را تشویق به تهدید كشتیهای تجاری در خلیج فارس میكنند و هنوز خواهان این هستند كه از نتایج پشتیبانی آشكارشان از عراق متجاوز علیه ایران مصون بمانند». كویت و عربستان به طور خاص، مشمول این وضعیت هستند. نظر ایران بر این بود؛ از آنجا كه نفت تنها منبع درآمد این كشورهاست، نفتی كه توسط این نفتكشها در شرایط فعلی حمل میشود، كالایی ممنوعه تلقی میگردد؛ لذا ایران حق توسل به زور علیه نفتكشهای كشورهای مزبور را برای خود محفوظ نگه میدارد. مسئله مشروعیت چنین اعمالی به نحو زیركانهای طرح شده بود.
در این مرحله بایستی بین نفتكشهای تحت پرچم كشور بیطرفی كه ذینفع در مناقشه نیست، و آن كشتیهایی كه تحت پرچم كشورهایی هستند كه از تعهدات اساسی بیطرفشان قصور ورزیدهاند، تمایز قائل گردد. بدیهی است كه شورای امنیت در قطعنامه 552 (اول ژوئن 1983) این تمایز را مورد توجه قرار داده و صرفاً حمله به كشتیهای حامل پرچم دولتهای غیرساحلی خلیج فارس را محكوم كند.
چنین تفسیری منجر به این میشود كه ما بپذیریم ایران در توسل به زور علیه كشتیهای تحت پرچم كویت و عربستان، به منظور واداشتن آنها بر انجام تعهداتشان، محق بوده است. در این ارتباط «ایران میبایست مطابق معیار ضرورت و تناسب ملحوظ در حقوق مدرن دفاع مشروع عمل میكرد». سرانجام، در این منطقه، آزادی عمل دول متخاصم بستگی به میزان كمكی كه یك دولت بیطرف به توان نظامی دشمن میكند دارد و اینكه میتوان در نهایت امر حقوق اعطایی به دولت بیطرف را سلب كرد. اگر اینطور باشد، تردیدی وجود ندارد كه در كلیه موارد، انهدام كشتیهای تجاری مستلزم اخطار قبلی است و كشتی جنگی باید ایمنی سرنشینان را تأمین كند.
اصل یكپارچگی امنیت در خلیجفارس
«از نظر جمهوری اسلامی ایران، امنیت خلیجفارس تجزیهناپذیر است، یا امنیت برای همه وجود دارد، یا هیچ امنیتی برای هیچ كسی وجود ندارد».
اهمیت امنیت كشتیرانی برای ایران انكارناشدنی است، از آنجا كه از طریق این آبراه است كه ایران بخش عظیمی از نفتش را صادر میكند، عراق به منظور قطع منبع اصلی درآمد ایران و اجبار ایران به پذیرش پیشنهادات صلح، نفتكشهایی را كه مقصد و یا مبدأ آنها بنادر ایران بود، مورد حمله قرار میداد. بر این اساس ایران مجبور شد كه با حمله به كشتیهای بیطرف پاسخ گوید تا بدان وسیله صادرات نفت دیگر كشورها از طریق خلیج فارس را قطع كند.
در این زمینه بود كه ایران به اصل یكپارچگی امنیت در خلیج فارس توسل جسته تا عمل خود را توجیه نماید. در واقع، اتخاذ این سیاست جدید، این امید را تقویت میكرد كه قربانیان، به عراق فشار وارد نمایند تا به حملات خود پایان دهد. در این راستا بود كه رهبران ایران در چندین مورد در طول جنگ تهدید كردند كه اگر قادر به استفاده از تنگه هرمز برای صدور نفتشان نباشند، آن را خواهند بست.
سال 1363 فشارجنگ ایران و عراق به داخل خلیج فارس كشیده شد. در تلاشی كه عراق در راستای تحمیل قبول صلح بر ایران داشت، جنگ نفتكشها را شدت داد. ایران هم در پاسخ، كشتیهایی كه به مقصد عراق جهت كمکهای مالی در حركت بودند، به خصوص کشتیهای عربستان و کویت را مورد حمله قرار داد. در تاریخ 13 می 1984 یك جنگنده بمبافكن F-4E ایرانی، به نفتكش 80هزار تنی كویتی و در حالی که این شناور قصد حمل سوخت مورد درخواست بریتانیا را از کرانههای ساحلی عربستان داشت، حمله کرد. این چنین حملات افزایش فشار عمدهای را در جنگ پیریزی نمود. برای نخستین بار در آن زمان، ایران عمداً خط حمل و نقل دریایی غیرنظامی را مورد هدف قرار داد.
ایالت متحده امریكا در جواب به تهدیدات ایران، به قدرتمند ساختن ظرفیتهای نظامی كشورهای GCC (شورای همکاری خلیج فارس) معتقد بود و اعلام کرد. این امر با ایجاد نیرویی تحت فرماندهی پایگاه عربستان سعودی وبه طور سریع میسر شده و نام آن نیروی سپر شبه جزیرهای نام گرفت. واشنگتن تلاش کرد نیروی جدیدالتأسیس را با یك سیستم پدافند هوایی در سراسر خلیج فارس ارتقاء بخشد.
رادارهای هشداردهنده اطراف خلیج فارس، یا موشکهای زمین به هوای هاوک، واقع در كویت و امارات متحده عربی و سامانه كنترل و هشدار هوایی سعودی (AWACS) و نیز جنگندههای F-15 مرتبط و متصل بودند. اما دول عرب خلیج بر سر مناقشات طولانی بین خود از هم گسیخته و متفرق بودند و به طور جدی از همراهی آشكار و علنی با ایالات متحده امریكا در مقابل همسایه قدرتمند خود ایران خودداری مینمودند.
سامانه پدافند هوایی آمریكا پیشرفت و موفقیت چشمگیری را كسب نمود. در پاسخ به حملات هوایی ایران سعودیها منطقه پدافند هوایی را (كه به نام فهد شناخته میشد) ایجاد نمودند كه در كنار تشكیلات نفتی ساحلی عربستان در شمال خلیج قرار داشت.
در تاریخ 5 ژوئن 1984 یك جنگنده F-4 ایرانی توسط سامانه AWACS شناسایی شد كه در حال عبور از خط فهد بود. دو جنگنده F-15 سعودی توانستند با موشك Sidewinder جنگنده ایرانی را مورد هدف قرار دهند. هر دو طرف مناقشه، حدوداً 12 هواپیمای دیگر را مورد امتحان و نبرد قرار دادند، به طوری كه یک جنگ هوایی در خلیج در حال شكل گرفتن بود. هرچند ایران جنگندههای خود را به عقب خواند تا از یک رویارویی بزرگ جلوگیری نماید.
منبع: جنگ تحمیلی و امنیت خلیج فارس، عبدالله معنوی رودسری و همکاران، 1394، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب