بخش شانزدهم: اعمال تجاوزکارانه ایالات متحده امریکا
اهمیت این مسئله برای ایران آنچنان بود که شخص وزیر امور خارجه ایران، دلایل ایران را در نامههای ارسالی خطاب به دبیر کل سازمان ملل تبیین کرد؛ دلیلی که بعداً در شورای امنیت در طول مذاکرات مربوط به انهدام ایرباس ایرانی، به تفصیل تشریح گردید. به نظر ایران، حضور ناوگان ایالات متحده مغایر با نص قطعنامه 598 شورای امنیت، به ویژه پاراگراف 5 آن بود. اشاره به این قطعنامه توسط دولتی که هنوز آن را نپذیرفته، حداقل امری توأم با تناقض است.
ایالات متحده به دلیل عضویتش در سازمان ملل متحد، متعهد بود که تصمیم شورای امنیت را اجرا کند. در عین حال باید بر نقش و مسئولیت ایالات متحده به عنوان عضو دائم شورای امنیت، در حفظ صلح و امنیت بینالمللی، تأکید شود. قطع نظر از امنیت کشتیرانی در خلیج فارس، معلوم شد که حضور ناوگان ایالات متحده یک عامل تنش است. علاوه بر این، حضور امریکا و مزاحمتش در اعمال حق تفتیش و بازرسی کشتیها، حکایت از تجاوز داشته و نشان میدهد بیطرفی خود را نقض کرده است.[1]
ایران، استدلال ایالات متحده را که ادعا کرده بود؛ مطابق با ماده 51 منشور عمل کرده است، رد نمود. به عقیده ایران؛ «بر اساس منشور، اعمال دفاع مشروع تنها در پاسخ به حملات مسلحانه قبلی میتواند صورت پذیرد». در اکثر مواردی که ایالات متحده ابتکار حملاتی را علیه اهداف غیرنظامی داشته، بنا بر تعریف، عاری از هرگونه حمله مسلحانه بوده است. تحت این شرایط، چنین اقداماتی تنها میتواند به عنوان نقض بارز اصل عدم استفاده از زور در روابط بینالمللی در نظر گرفته شود.[2] ایران نسبت به تفسیر خیلی وسیع ایالات متحده در مورد ماده 51 منشور ملل متحد که مطابق آن« دفاع مشروع میتواند نه تنها در صورت وقوع حمله مسلحانه، بلکه صرفاً به دلیل وجود مقاصد خصومتآمیز اعمال شود»، اعتراض کرد.
بدیهی است که مسئله مزبور هیچ ارتباطی با دفاع مشروع نداشته و یکی از مظاهر دفاع مشروع پیشگیرانه را تشکیل میدهد که هرگز پشتیبانی شورای امنیت را به دست نیاورده است. به نظر ایران، عمل انجام گرفته توسط ایالات متحده در آبهای سرزمینی ایران و فضای بالای آن، یعنی حمله به واحدهای نیروی دریایی ایران و انهدام ایرباس ایران همه از ویژگی عملی تجاوزکارانه، آنگونه که در قطعنامه «تعریف تجاوز» تعریف شده است، برخوردار میباشد.
در واقع صراحتاً بیان شده که جمله اقداماتی که اعمال تجاوزکارانه را تشکیل میدهد عبارت است از «هرگونه استفاده از نیروی نظامی به وسیله یک دولت علیه سرزمین دولت دیگر.»[3] به این ترتیب، ایران بر این باور است که با ارتکاب و انجام این اعمال تجاوزکارانه، ایالات متحده مشارکتی فعال در جنگ تحمیلی علیه ایران از طرف ایادی تجاوزکارش در عراق داشته است.[4]
نهایتاً این واقعیت که ایالات متحده به عنوان یک تهیه کننده سلاح برای عراق عمل کرده و اینکه آنها به طور رسمی اعلام کرده اند که «شکست عراق از ایران، در تعارض و مغایر با منافع ایالات متحده خواهد بود و اینکه برای چنین نتیجهای گامهایی را خواهند برداشت»، نقطه نظر ایران را بیشتر تقویت میکند.
عبور بیضرر کشتیهای جنگی امریکا در آبهای سرزمینی ایران: در طول جنگ، یادداشتهایی که بین ایالات متحده و ایران از طریق حافظین منافعشان در دو کشور مبادله گردید، راجع به حوادثی بود که در آن نیروهای دریایی و هواییشان، درگیر بودند. ایجاد «حریم امنیتی» در اطراف کشتیها و هواپیماها توسط امریکا و نیز اراده آن کشور در اعمال حق عبور بیضرر از آبهای سرزمینی ایران، عامل این حوادث بود.
در ارتباط با نکته اخیر، ایران طی یادداشتی به وزارت خارجه ایالات متحده امریکا که به عنوان یک سند توسط شورای امنیت منتشر شد، موقعیت خود را به تفصیل تشریح کرد.[5]
این یادداشت به طور جداگانه مسئله عبور از آبهای سرزمینی به طور کلی و مسئله عبور از طریق بخشی از آبهای سرزمینی در تنگه هرمز را مورد بررسی قرار داد. راجع به اولین مورد، به کار کنفرانس سوم سازمان ملل متحد ناظر بر حقوق دریاها اشاره شده است تا تأکید شود که مطابق با ماده 19 کنوانسیون حقوق دریاهای ملل متحد، ایران محق بوده که عبور بیضرر کشتیها را از طریق اجازه قبلی برای ورود به آبهای سرزمینی، تحت کنترل درآورد؛[6] نظریه مندرج در اعلامیه ایران هنگام امضای کنوانسیون مذکور صادر شده است. بر این اساس، ایران استدلال میکند که عبور کشتیهای ایالات متحده نمیتواند عبور بیضرر تلقی شود. فعالیتهای خصمانه امریکا در گذشته، مؤید این نظریه است.
راجع به عبور از تنگه هرمز، ایالات متحده بر این عقیده است که مطابق با کنوانسیونهای سازمان ملل متحد راجع به حقوق دریاها، عموماً در مورد چنین تنگههایی، همه ملل از حق عبور ترانزیت بدون قید و شرط بهرهمند هستند، که به طور خاص شامل حق پرواز نیز میشود.[7]
به نظر ایران، اصل عبور ترانزیتی یک اصل حقوق بینالملل عرفی نیست و تنها نسبت به دولتهای عضو کنوانسیون لازمالاجرا است. ایران و امریکا عضو کنوانسیون حقوق دریاهای 1982 نیستند. در هر صورت، به طور کلی پذیرفته شده است که یک کشور حاشیهای و مجاور که در حال جنگ است، نمیتواند متعهد به تضمین عبور ترانزیتی باشد. به این دلیل، چنین عبوری مغایر با حق دفاع مشروعش خواهد بود و عملکرد دولتها ثابت میکند که دولتهای ساحلی دارای اختیارات ذاتی هستند.[8] در این مورد آشکار است که اعمال اصل عبور بیضرر، به بهترین وجهی امنیت دولت ساحلی را تضمین می کند.
جنگ نفتکشها، دلایل و روند رویدادها[9]
جنگ نفتکشها به مجموعه عملیاتهای نظامی دریایی بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۸ در خلیج فارس و در طول جنگ ایران و عراق میگویند که طرفین درگیر جنگ و نیروی دریایی امریکا (۲۴ ژوئیه ۱۹۸۷ تا ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۸) علیه کشتیهای تجاری و نظامی یکدیگر به کار میبستند. هدف عراق از به راه انداختن این جنگ جلوگیری از صادرات نفت ایران بود، اما در این کار شکست خورد. امریکا نیز در این جنگ عملیاتی را در راستای ضربه زدن به ایران و کمک به پیروزی عراق انجام داد. کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نیز سعی کردند با در انزوا قرار دادن اقتصادی و سیاسی ایران، به این کشور فشار وارد کنند. این نبرد در ۸ اوت ۱۹۸۸ با اعلام آتشبس دوجانبه خاتمه یافت .
جنگ نفتکشها، اولین عامل در شکلگیری نتایج جنگ ایران و عراق بود. تاکتیک حمله به نفتکشها توان ایران را برای تحت فشار قرار دادن عراق حتی در زمانی که این کشور در وضعیت حمله قرار داشت، بسیار بالا برد و عراق نیز هیچ راهکار دفاعی در این مورد نداشت.
واکنشهای ایران و تحرکات این کشور در خلیج فارس نیز عامل اصلی دخالت امریکا و متحدان اروپاییاش در منطقه بود. با این حال جنگ نفتکشها تنها در سال چهارم جنگ نقشی اساسی در معادلات نبَرد ایفا کرد. در حالی که دو کشور جنگ نفتکشها را با حمله به کشتیهای طرف مقابل آغاز کردند، اما در سال ۱۹۸۴ این حملات به کشتیهای کشورهای ثالث نیز کشیده شد. پس از این زمان ،عراق تلاش میکرد تا با حملات هوایی به تأسیسات نفتی ایران، این کشور را به توقف حمله به کشتیهای در حال تردد در خلیج فارس وادار کند. ایران نیز در مقابل، حملات هوایی و دریایی را به کشتیهای کشورهای حامی عراق و نفتکشهایی که به سمت این کشور در حرکت بودند، افزایش داد. در نتیجه پای غربیها نیز به جنگ نفتکشها باز شد و نبردهای دریایی شدیدی را رقم زد، عراق به طور كلی دو هدف عمده را در این راستا دنبال میكرد:
- كاهش درآمدهای مالی ایران از محل صادرات نفت.
- حضور قدرتهای خارجی در منطقه و در نتیجه تغییر جنگ از ماهیت منطقهای آن به ماهیت جهانی.
هدف اصلی ایران برقراری آزادی عبور و تردد امن شناورهای دوست و بیطرف در منطقه بود.
اهداف فرعی عبارت بودند از:
- پدافند در مقابل حملات هوایی دشمن علیه شناورهای عازم بنادر خودی.
- مقابله به مثل و هدف قرار دادن شناورهای کشورهای حامی عراق، که آشکارا کمکهای اقتصادی و اطلاعاتی و نظامی را در اختیار عراق قرار میدادند.
- پرهیز از بازگشایی جبهه جدیدی از جنگ در منطقه خلیج فارس.
این جنگ، از نظر منطقه و شدت عملیات نیز از سه مرحله تشكیل شده بود
در مرحله اول، كه از سال1360 شروع شد و تا سال 1363 ادامه داشت، عراق به طور یك جانبه، به كلیه كشتیهایی كه به طرف بنادر ایران حركت میكردند، هشدار داد كه به آنها حمله خواهد كرد. منطقه اصلی در این مرحله، بنادر امام خمینی(ره) و ماهشهر بود و كشتیهای خارج از این محدوده كمتر مورد حمله عراق قرار میگرفتند. بهرغم نزدیكی این بنادر به عراق، نیروی دریایی این كشور نقش چندانی در این عملیاتها نداشت. بغداد ترجیح میداد برای این حملات از بالگردهای سوپر فریلون مجهز به موشكهای اگزوسه یا میراژهای اف1 و میگ25 استفاده كند.
مرحله دوم در سال1363 شروع شد و عراق محدودهای به مساحت1126 كیلومتر، از دهانه اروندرود تا بندر بوشهر، را منطقه جنگی اعلام كرد و با استفاده از جنگندههای سوپراتاندارد مجهز به موشكهای اگزوسه، نفتكشها را مورد حمله قرار داد. این حملات از شدت بسیار بالایی برخوردار بود.
مرحله سوم از سال 1364 تا پایان جنگ تحمیلی بود که عراق علاوه بر نفتکشها به تأسیسات نفتی نیز در سراسر منطقه و کشور حملهور گردید. در این مرحله بود که دخالت امریکاییها درجنگ نفتکشها کاملاً عیان گردید وبه رویارویی با نیروهای ایرانی منجر شد.
جنگ ایران و عراق به طور کلی دو گونۀ پیچیده از درگیریهای دریایی را شامل میشد: تلاشهای عراق برای تضعیف توانایی ایران در استفاده از نفتکشها و صادرات نفت، و حضور ناوگان دریایی غرب و امریکا در خلیج فارس برای تضمین امنیت تردد نفتکشهای کویتی و ناوگان کشتیرانی کشورهای ثالث و بیطرف. هر دو مورد ذکرشده باعث افزایش تنشها میشد.
ایران با افزایش فشارهای سیاسی و نظامی بر کشورهای جنوبی خلیج فارس، از آنها میخواست تا به حمایتهای خود از عراق پایان بخشند. حضور نیروهای غربی و امریکایی نیز به تنش و درگیریهایی با نیروهای ایرانی میانجامید و در تصمیم ایران برای پذیرش آتشبس نیز، عاملی مهم به شمار میرفت.
1) جنگ نفتکش ها مهمترین جنبۀ نبردهای دریایی بود، اما هرگز در صادرات نفت ایران وقفهای ایجاد نکرد. به دلایل سیاسی و نظامی، هیچگاه تمرکز لازم در نیروهای عراق برای کاهش شدید صادرات نفت ایران انجام نشد. عراق نیز فاقد تجهیزات هدفگیری و توانایی لازم برای بهکارگیری سلاحهای مرگبار و مخرّب خود بود.
2) ایران در مقابل برای مقابله با توان بالای تکنولوژیکی عراق و حمله به نفتکشهای این کشور و نفتکشهای سایر کشورهای حامی عراق، تاکتیکهایی را اتخاذ کرد.
3) جنگ نفتکشها، اولین عامل در شکلگیری نتایج جنگ ایران و عراق بود. این تاکتیکِ حمله به نفتکشها توان ایران را برای تحت فشار قرار دادن عراق حتی در زمانی که این کشور در وضعیت حمله قرار داشت بسیار بالا برد و عراق نیز هیچ راهکار دفاعی در این مورد نداشت.
4) واکنشهای ایران و تحرکات این کشور در خلیج فارس نیز عامل اصلی دخالت امریکا و متحدان اروپاییاش در منطقه بود. با این حال جنگ نفتکشها تنها در سال چهارم جنگ نقشی اساسی در معادلات نبرد ایفا کرد. در حالی که دو کشور جنگ نفتکشها را با حمله به کشتیهای طرف مقابل آغاز کردند، اما در سال ۱۹۸۴ این حملات به کشتیهای کشورهای ثالث نیز کشیده شد. پس از این زمان، عراق تلاش کرد تا با حملات هوایی به تأسیسات نفتی ایران، این کشور را به توقف حمله به کشتیهای در حال تردد در خلیج فارس وادار کند. ایران نیز در مقابل، حملات هوایی و دریایی را به کشتیهای کشورهای حامی عراق و نفتکشهایی که به سمت این کشور در حرکت بودند، افزایش داد.
5) توجه به این نکته نیز جالب توجه است که اگرچه بیشترین مشکل عراق در بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴، صادرات نفت این کشور بود، اما علاوه بر این، آنها در تمرکز بر نبرد دریایی و تحمیل خسارات جدی به ایران نیز با مشکل روبرو بودند. دلیل این مشکلات را میتوان در متوقف شدن نیروهای عراقی در بنادر خود، به وسیلۀ نیروی دریایی ایران و سلطۀ ایران بر خلیج فارس جستجو کرد.
دلیل دیگر این مسئله، مشکل عراق در زمینۀ مهمات و جنگنده بمبافکنهای مورد نیاز برای انجام عملیات در شرایط آن زمان بود و این کشور از اعزام جنگندههای خود به مناطقی که ریسک بالایی داشت، خودداری کرد، تا زمانی که ایران بخش اعظمی از توان هوایی خود را از دست داد و شرایط برای به صحنه آمدن آنها، فراهم شد.
6) مسئله ای که عراق با آن دست و پنجه نرم میکرد، چگونگی یافتن راهی برای نفوذ و حمله به آبهای ایران، با تلفات و خسارتهای هرچه کمتر بود. در حالی که پس از مدتی، عراق با دریافت تجهیزات مدرن از سلاحهای پیشرفتهای مانند موشک هوا به سطح "اگزوسه" استفاده میکرد، ایران نیز در عملیاتهای هوایی خود بسیار موفق ظاهر میشد و در هر سورتی پرواز، خسارات بسیاری را به عراق وارد میآورد.
7) در فوریه ۱۹۸۳، عراق نیروهای خود را برای آموزش استفاده از هواپیماهای "سوپر اتاندارد"، به فرانسه اعزام کرد و در نوامبر همان سال، این هواپیماها را دریافت کرد. اما تا شش ماه، این هواپیماها، عملیاتی نبودند. پس از آن، به دلیل خطاهای انسانی، یک فروند از آنها منهدم شد. این مسئله بار دیگر، مشکلات پیشروی کشورهای در حال توسعه پس از خریداری تسلیحات پیشرفته را برجسته میسازد.
8) رادارهای نصب شده روی هواپیماهای اتاندارد به خلبان این اجازه را نمیداد تا هدف را به درستی شناسایی کند و همین عامل، باعث به هدر رفتن موشکهای آنها میشد. عراق با وجود دریافت جنگندههای میراژ، باز هم در رفع این مشکل ناتوان بود و نیاز به هواپیماهای شناسایی را بیش از پیش نمایان ساخت.
9) در ابتدای جنگ نفتکشها، عراق با استفاده از میراژها و میگهای ۲۳ خود، بمبارانهای مستقیم انجام میداد که به دلیل خطای بسیار بالا، حاصلی دربرنداشت. آنها حتی در هدف قرار دادن کشتیهای لنگر انداخته نیز موفق نبودند.
منبع: جنگ تحمیلی و امنیت خلیج فارس، عبدالله معنوی رودسری و همکاران، 1394، ایران سبز، تهران
[1] بیانات وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در برابر شورا ی امنیت 23 تیر ماه 1367
[2] بیانات وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در برابر شورا ی امنیت 23 تیر ماه 1367
[3] قطعنامه 487 ( 1981 ) ، ماده 3
[4] قطعنامه 1314 ، 14 دسامبر 1974
[5] یادداشت جمهوری اسلامی ایران خطاب به ایالات متحده امریکا ، 24 اسفند 1368
[6] A.V. Lowe , op . cit . supra , note 30 , p.289
[7] op . cit . supra, p.67
[8] S.H.amin , international and Legal Problems of the Gulf (1984). Pp.53 ff. Taken Up by N.Ronzitti, “Passage through international staits in the Time of international Armed conflicts: in International Law at the Time of its Condification. Essays in Honour of Roberto Ago (1987) , Vol II,P.383
[9] درسهایی از جنگ ایران و عراق اثر انتونی کردزمن) مدیر مؤسسه بررسیهای استراتژیك در امریکا –(جلد 14
انتهای مطلب