بخش ششم: حركت ستون راهپيمايي تيپ37 زرهي
ساعت 2350 روز 3/1/1361 ستون راهپيمايي نيروهاي تيپ37 زرهـي حركت خود را از پاي پل نادري به سـوي سه راه قهوهخانه و به طرف تپههاي علي گره زد آغاز كردند. گردان هاي تانك به صورت محمول يعني خودروهاي تانكبر تانك ها را حمل مينمودند. اين در حالي بود كه در دوران گذشته هرگز تانك را از پل نادري عبور نميدادند تا چه رسد به صورت محمول كه به مراتب وزن آن سنگينتر ميشود. اما در وضعيت اضطراري و حضور مورد لزوم تيپ37 زرهـي در عمليات ايجاب ميکند كه هـرچه سريعتر از پل عبور كرد.
نيروهاي تابعه به ترتيب گردان237 تانك چيفتن پاسگاه فرماندهي تاكتيكي تيپ37 زرهي و گردان 239 تانك ام60 (گروهانسوار زرهي)گردان177 (گـردانمكانيزهغيرسازماني) گروهان قرارگاه تيپ37 زرهي به سوي تپههاي عليگره زد عزيمت مينمايند.
نيروهاي عمل كننده در عمليات فتحالمبين (كه از 48 ساعت گذشته آغاز شده بود) از مواضع و محل استقرار خود در خطوط مقدم به نيروهاي دشمن هجوم برده و نيروهاي دشمن را در بسياري از نقاط ازجمله در اين محور تا غرب تپههاي علي گره زد عقب رانده بودند و مانعي را كه نيروهاي دشمن در 400 متري غرب پل نادري بر روي جاده آسفالته ايجاد كرده بود هنوز باقي بود. هنگام رسيدن خودرو سرستون گردان 237 تانك چيفتن به اين مانع متوقف و تقاضاي وسايل مهندسي براي بر طرف كردن مانع برسر راه عبور ستون راهپيمايي مي کند، ليكن فرمانده تانك به منظور جلوگيري از توقف ستون راهپيمايي و سرعت در حركت به راننده تريلر دستور ميدهد كه مانع را دور زده و به حركت خود ادامه دهد. متاسفانه راننده تانكبر به علت عدم ديد كافي و عدم دقت هنگام دور زدن خودروي تريلر را واژگون ميكند و واژگون شدن تانك چيفتن منجر به شهادت استواريكم حسين احدي فرمانده تانك و گروهبان1 قاسم هاروني توپچي تانك گرديد.
هرچند اين حادثه غم انگيز در آن لحظات اوليه كه رزمندگان دلاور براي ورود به عرصة نبرد از يكديگر سبقت ميگرفتند، اتفاق افتاد؛ با اين وجود خللي در روحيه سربازان نيرومند تيپ37 زرهي پديد نيامد و ستون راهپيمايي با عزمي راسخ بدون توقف با دور زدن مانع به حركت خود ادامه داد.
هنگام عبور خودروي سر ستون راهپيمايي گردان چيفتن از سه راهي قهوه خانه به طرف تپههاي علي گره زد، پست شنودي را كه سرگرد عزيز زارع پور به كمك سروان مباشري و سروان گنجور و درجه داران گرانقدر واحد مخابراتي هنگام راهپيمايي داير كرده بودند از گفت و شنود پيامهاي فرماندهان نيروهاي درگير دشمن مبني بر ورود لشكرهاي زرهي ايراني به منطقه عمليات خبر ميداد.
ستون عظيم و طولاني تيپ37 زرهي كه با چراغ روشن حدود 25 كيلومتر طول جاده را از پاي پل نادري تا تپههاي علي گره زد اشغال كرده بود براي نيروهاي خودي بسيار ديدني،غرور آفرين و جانفزا و براي نيروهاي دشمن وحشت انگيز و مأيوس كننده بود.
سرگرد عزيز زارع پور كه شخصاً پست شنود را پايش ميكرد در پيام هايش ميگفت: رعب و وحشت نيروهاي عراقي از ديدن ستون راهپيمايي نيروهاي تيپ37 زرهي باعث خواهد شد كه تمامي نيروهاي دشمن از تمامي مناطق ديگر با استفاده از تاريكي شب فراركرده و ما كه با تحمل اين همه زحمت مسافت دارخوين و فياضيه آبادان را تا اينجا طي كردهايم دستمان به جايي بند نشود. البته اين پيامها حاكي از ارادة مصمم و روحيه نشاط برانگيز نيروهاي خودي بود.
ستـون راهپيمـايـي از سـه راهـي قهـوه خانــه به طـرف تپـههاي عليگرهزد نزديك تر ميشد. آتشباري توپخانههاي دشمن شدت بيشتري مييافت. اين آتشباريها در ارادة پولادين رزمندگان سلحشور ما كه درگيريهاي شديد روزهاي آغازين تهاجم نيروهاي بعثي در مناطق مرزي فكه ، چنانه و سايتها غرب دزفول تجربه كرده بودند و شركت در عمليات حماسه آفرين (قائم توكل – ثامن الائمه) در آزادسازي آبادان نقش مهمي ايفا كرده بودند، خللي ايجاد نميكرد.تلاش توپخانههاي دشمن در كند كردن حركت ستون راهپيمايي باعث سرعت بخشيدن به ستون راهپيمايي و رسيدن به تپههاي علي گره زد ميگرديد.
رسيدن ستون به تپه هاي علي گره زد
ساعت 0050 روز 4/1/1361 ستون راهپيمايي گردان 237 تانك چيفتن به محلي كه در تپههاي علي گرهزد براي پياده كردن تانك ها از تريلر پيش بيني شده بود رسيد. درجه داران- افسران و فرماندهان با عجلة توأم با دقت تانك ها و ادوات زرهي را از تانكبر پياده و آنها را به محل هاي از پيش تعيين شده براي سازماندهي رزمي و آمادگي براي دريافت ماموريت هدايت ميكردند.
آتشباري بي امان توپخانههاي دشمن لحظه به لحظه به محل ورود نيروهاي تيپ37 زرهي در تپههاي علي گره زد افزايش مييافت. رزمندگان بينام و نشان اكثر نيروها را جا به جا و سازمان ميدادند. هنوز پياده كردن تانك هاي گردان چيفتن به پايان نرسيده بود كه گردان 239 تانكام60 به محل پيش بيني شده به منظور پياده كردن تانك ها وارد شد.
پياده كردن ادوات زرهي با دقت و عجله زايدالوصفي صورت ميگرفت. غرش طنينانداز تانك ها در پياده شدن و جابهجايي براي سازماندهي رزمي، روحية رزمندگان را صد چندان و فضاي منطقه را طنين انداز كرده بود. از روشنايي ناشي از تبادل آتش بي حد و حصر درگيري نيروهاي خودي و دشمن سرتاسر منطقه جنگي عمليات فتحالمبين روشن شده بود.گروهانسوار زرهي، گردان 177 مكانيزه غير سازماني، واحد پياده غير سازماني و گروهان قرارگاه تيپ37 زرهي يكي پس از ديگري به صورت منظم وارد محل پيش بيني شده در تپههاي عليگرهزد، گرديده و مشغول سازماندهي رزمي و آمادة اجراي ماموريت جنگي ميشدند.
حضور فرماندهان در محل تپههاي عليگرهزد
در حالي كه گردان هاي تانك و ساير ادوات زرهي از خودروهاي تانك بر پياده و به محل مربوطه براي اجراي ماموريت جا به جا ميشدند، جناب سرهنگ حسني سعدي فرماندة محترم قرارگاه نصر، جناب سرهنگ شاهينراد كه فرماندهي تيپ2 لشكر 21 حمزه را عهده دار بود، در محل پاسگاه تاكتيكي فرماندهي تيپ37 زرهي كه در محل تپههاي علي گره زد در حال نظارت بر سازماندهي براي رزم نيروهاي استقرار يافته بود حضور يافتند.
پس از انجام مذاكراتي در مدت زماني كوتاه ضمن ابلاغ ماموريت تيپ37 زرهي دستور عملياتي اجراي ماموريت را به من تحويل دادند. سپس مدت 20 دقيقه دربارة نحوه عبور از خط تيپ37 زرهي عبور از لجمن (منطقه جلويي منطقه نبرد) هماهنگي با نيروهاي درگير در خط مقدم (جناب سرهنگ رحماني فرمانده گردان پياده از تيپ 58 ذوالفقار در جناح راست محور پيشروي تيپ و فرمانده گردان تيپ1 پياده لشكر 21 حمزه) صورت گرفت.
از ساعت0100روز 4/1/1361 تيپ37 زرهي تحت عنوان نام نصر 6 در كنترل عملياتي قرارگاه فرماندهي نصر ماموريت سرنوشت ساز خود را در عمليات فتحالمبين آغاز کرد. علت اين نام گذاري به اين منظور بود كه 4 تيپ سازماني لشكر 21 حمزه به نامهاي نصر1- نصر2- نصر3- نصر4- و تيپ پياده 58 ذوالفقار به فرماندهي جناب سرهنگ علياري به نام نصر 5 در نتيجه تيپ37 زرهيبه نام نصر6 نامگذاري شد.
منبع: تیپ37 زرهی در عملیات فتح المبین، صارمی، مجید،1387، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب