بخش ششم: صحنه نبرد در دریا
بر اساس قوانین بینالمللی در صورت وقوع جنگ مسلحانه بین دو یا چند کشور، آبراهها و آبهای بینالمللی علاوه بر آبهای سرزمینی میتوانند برای انهدام شناورهای نظامی یا تجاری دشمن و یا محاصره دریایی کشور متخاصم مورد بهرهبرداری طرفین درگیری قرار گیرند.
موقعیت راهبردی خلیج فارس و تنگه هرمز و دسترسی آسان به آبهای آزاد و دریاهای دور از طریق بنادر و جزایر واقع در خلیج فارس و دریای عمان این مزیت را برای نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران به وجود آورده بود که در تمام طول جنگ تحمیلی ضمن محروم نمودن عراق از دستیابی به آبهای آزاد، شناورهای خودی با سهولت و قدرت تمام از این موقعیت جهت تداوم مطمئن و مستمر جریان کالا و سوخت و مهمات برای پشتیبانی از ادامه جنگ استفاده نمایند.
در این میان کنترل و اشرافیت کامل نیروی دریایی بر خلیج فارس و تنگه هرمز موقعیتی کلیدی برای محاصره دریایی عراق ایجاد نموده بود و دریای عمان به دلیل عدم توانایی یگانهای شناور عراق در عبور از تنگه هرمز، اگرچه صحنه نبرد دریایی بین دو کشور نبود، اما بندر چابهار در منتهیالیه مرز آبی ایران، موقعیت امنی را برای تجارت مستمر و مطمئن ایران با سایر نقاط جهان به وجود آورده بود.
نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران به منظور برقراری محاصره دریایی عراق، با هدف ممانعت از تجارت این کشور با سایر کشورهای جهان از طریق آبهای آزاد و همچنین امکان پدافند مناسب از بنادر، جزایر و تأسیسات نفت و گاز در خلیج فارس و ایجاد امنیت کامل برای تجارت آزاد کشور و به ویژه امکان صادرات نفت ایران به صورت مستمر و روزانه به سایر کشورها اقدام به ایجاد یک منطقه جنگی در خلیج فارس مینماید.
اعلام این منطقه جنگی به طور کامل منطبق بر قوانین بینالمللی ناظر بر مناطق جنگی در دریا در دوران تخاصم نظامی بین کشورها بوده و ضمن تأمین امنیت و منافع خودی در دریا، کشتیرانی آزاد برای سایر کشورهای منطقه و جهان در این آبراه حساس و حیاتی را تأمین مینمود.
این منطقه جنگی در تاریخ 31 شهریور 1359 برابر با 22 سپتامبر 1980 به صورت رسمی اعلام شد و آبهای خلیج فارس را، در محدوده بین سواحل شمالی ایران و خطوطی که نقاط بین 12 مایلی جنوب جزایر ابوموسی و سیری را به جنوب چراغ دریایی کیبل بنک [1]و 12 مایلی جنوب شرقی جزیره فارسی متصل میکرد، دربرمیگرفت. این جزایر جنوبیترین جزایر ایرانی خلیج فارس میباشند و محدوده بین آنها و سواحل ایران به دلایل کاملاً مشخصی محدوده جنگی اعلام و مورد اعتراض جدی کشور و یا نهاد بینالمللی قرار نگرفت.[2]
متن کامل اطلاعیه که به درخواست ستاد نیروی دریایی ارتش از اداره سوم ستاد مشترک درخواست شده بود به شرح زیر است
«با توجه به تجاوزات عراق به ایران اسلامی، بدینوسیله کلیه مرزهای آبی نزدیک سواحل ایران، منطقه جنگی اعلام میشود و کشور ایران اجازه حمل کالا به بنادر عراق را به هیچ یک از کشتیها نخواهد داد. برای امنیت کشتیرانی در خلیج فارس اعلام میدارد مسیرهای زیر میبایستی رعایت گردد. کشتیها پس از عبور از تنگه هرمز، مسیر خود را طوری تغییر دهند که از 12 مایلی جنوب جزیره ابوموسی، 12 مایلی جنوب جزیره سیری، جنوب چراغ دریایی کیبل بنک و از 12 مایلی جنوبغربی جزیره فارسی عبور نمایند. کشور ایران تعهدی در برابر سرپیچی کنندگان از این اعلامیه نخواهد داشت.»
همان گونه که در متن این اعلامیه مشخص شده است، نیروی دریایی ارتش، برای کشتیرانی بینالمللی در تنگه هرمز هیچگونه محدودیت و خطری به استثنای کشور عراق که با ایران در جنگ بود، ایجاد نکرد و بر اساس حقوق بینالملل دریایی، تمامی کشتیها میتوانستند آزادانه به بنادر سایر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس که با ایران در جنگ نبودند، تردد کنند.
جمهوری اسلامی ایران برای روشن شدن افکار عمومی جهان مجدداً در 20 مهر 1359 به طور رسمی تعهد خود مبنی بر باز نگاه داشتن تنگه هرمز بر روی کشتیرانی بینالمللی را مورد تأکید قرار داد.[3]
با توجه به استقرار ناوچههای موشکانداز نیروی دریایی در شمالغربی خلیج فارس و همچنین اجرای گشتهای دریایی در جنوبشرقی جزیره بوبیان، به منظور کنترل و مراقبت از ترددهای دریایی از دهانه خورعبداله با هدف جلوگیری از عزیمت کشتیها به بندر امالقصر عراق، اطلاعیه دیگری برای هشدار به کلیه شرکتهای کشتیرانی که قصد عزیمت به بندر امالقصر داشتند، صادر و منتشر شد که ضمیمه اعلامیه قبلی بود و مسیر تردد کشتیهای تجارتی را در شمالغربی خلیج فارس تا نقطه مشخصشده در شمالشرقی جزیره بوبیان محدود میکرد. به این ترتیب، خور عبداله «مسدود» اعلام شد. متن اعلامیه مذکور به شرح ذیل بود:
«نظر به وجود مخاطرات بالقوه در شمالغربی خلیج فارس، کشتیهای تجارتی که عازم بنادر ایران نیستند، موظف به رعایت این دستورات که مکمل اعلامیه دریایی به شماره 59/17 است، میباشند. این دستورالعمل صرفاً به منظور تضمین ایمنی و امنیت کشتیرانی تجارتی در منطقه میباشد:
- پس از رسیدن به 12 مایلی جنوب جزیره فارسی، کشتیها بایستی در غرب محوری که نقطه 2755 شمالی و 4953 شرقی را به نقطه 2910 شمالی و 4912 شرقی وصل میکند، عبور نمایند.
- تا محدوده محور 4840 شرقی، تمامی کشتیها موظفند در جنوب محور 2910 شمالی دریانوردی کنند. کشتیهایی که به مقصد کویت در حرکت هستند و از محور 4840 شرقی عبور کردند، میتوانند در جهت شمال به سوی کویت دریانوردی کنند.
کشتیهایی که به مقصد بنادر ایران [در حرکت] میباشند، طبق اعلامیه دریایی شماره 59/22 ایران عمل خواهند نمود. عدم توجه به دستورات مذکور ممکن است مانع عبور آزاد کشتیها و به مخاطره افتادن امنیت آنها شود که در آن صورت، مقامات ایرانی هیچگونه مسئولیتی را پذیرا نخواهند بود.»[4]
منطقه جنگی ایران مشابه منطقه جنگیای بود كه توسط ژاپن، طی جنگ با روسیه در سال 1904 به منظور دور نگه داشتن كشتیرانی بینالمللی از سواحل ژاپن، به عرض 10 مایل ایجاد شده بود.[5] منطقه مزبور، با مناطقی كه هم در جنگهای بینالمللی و هم در جنگ فالكند و نیز منطقهای كه توسط عراق در 7 اكتبر 1980 (15 مهرماه 1359 ) ایجاد شده، تفاوت داشت.[6] در این موارد هر كشتیای كه اقدام به ورود به آن مناطق را (كه معمولاً مناطق ممنوعه نامیده میشوند) میكرد، به خودی خود به عنوان كشتی دشمن و متجاوز تلقی شده و سزاوار حمله بدون اخطار قبلی میبود. ایجاد چنین منطقهای، عملی غیرقانونی و مغایر با اصل آزادی كشتیرانی بوده و با مفهوم بیطرفی در تعارض است. در این رابطه نظر مثبت منابع خارجی آمده است.
«تا آنجا كه منطقه جنگی اعلام شده هدفش تضمین امنیت در آبهای نزدیك سرزمین ایران میباشد، این امر نیز از نظر حقوقی قابل اعتراض نیست.»[7] به واقع «اهداف دفاعی ایران در اعمال محدودیت نسبت به مناطق نزدیك ساحل خود، و مداخلۀ محدودش در خطوط كشتیرانی بینالمللی هم، به این نظریه منتهی میشود كه اقدامات ایران معقول بوده و لذا تحت چنین شرایطی قابل توجیه است.»[8]
به دلایل کاملاً مشخصی شمال خلیج فارس منطقه اصلی درگیری نظامی بین ایران و عراق بود. اگرچه تمامی خلیج فارس و دریای عمان برای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی صحنه نبرد دریایی محسوب میگردید، اما صرف نظر از دلایل تاکتیکی و راهبردی صحنه نبرد دریایی با عراق، باید اذعان داشت که این منطقه (شمال خلیج فارس) پس از تنگه
هرمز مهمترین بخش خلیج فارس محسوب میشد.
شمالغربی خلیج فارس اگرچه منطقهای کوچک به شمار میآید، اما دارای اهمیت راهبردی بسیار بالایی است. اینجا منطقهای است که دو قدرت بزرگ خلیج فارس، یعنی ایران و عربستان را از یکدیگر جدا مینماید. در عین حال محل حضور دو کشور نه چندان دوست کویت و عراق است، جنوب عراق متشکل از رودخانهها، نهرها و هورهایی است که به شطالعرب و نهایتاً خلیج فارس میریزد.
با وجود این، عراق تنها دارای یک ساحل 58کیلومتری در کنار آبهای خلیج فارس بوده و دو کانال آب قابل کشتیرانی این سواحل را به خلیج فارس پیوند میدهند.[1] کویت یکی از این دو کانال قابل کشتیرانی، یعنی خور عبداله را که تنها مسیر دسترسی به بندر امالقصر است و در پهنترین نقطه خود تنها دارای 10 کیلومتر عرض است، به راحتی کنترل مینماید و بعد از پایان جنگ عراق و کویت در صدد ساخت بنادر عظیمی در این مناطق دریایی هستند.[2]
محدوده جنگ دریایی ایران و عراق عمدتاً در شمالغرب خلیج فارس متمرکز بود. از آنجا که عراق فاقد سواحل و جزایر راهبردی در خلیج فارس است، تنها میتوانست از دو بندر عمده بصره و ام قصر(امالقصر) برای مقاصد نظامی استفاده نماید.
البته در طول اروندرود بنادر کوچک دیگری نیز مانند فاو میتوانستند برای عملیات نظامی مورد استفاده قرار گیرند، اما به دلیل اشرافیت ایران بر اروندرود و بسته شدن این آبراه مهم و راهبردی که نقش مهمی در تأمین تجارت خارجی عراق ایفا میکند، تمام بنادر این مسیر از جمله بندر مهم و تاریخی بصره از ابتدای جنگ عملاً مسدود شدند و وضعیت آنها تا پایان جنگ به همین ترتیب باقی ماند. بنابراین تنها بندر مهمی که تمام عملیات نیروی دریایی عراق از آنجا هدایت و اجرا میگردید، بندر امقصر بود. این بندر که در مجاورت خور زبیر واقع شده است، از طریق خور عبداله به خلیج فارس راه دارد و عمده تجهیزات نیروی دریایی عراق را در خود جا داده و به شدت با سیستمهای پدافند هوایی متراکم و چند لایه و بهرهگیری از پایگاههای هوایی مجاور آن در برابر حملات هوایی ایران محافظت میشد.
البته در طول جنگ، این بندر چند بار مورد حمله جنگنده بمبافکنهای نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت و بخشهایی از اسکله و تأسیسات و یگانهای شناور مستقر در آن منهدم، اما مجدداً بازسازی شدند.
مهمترین تاکتیک نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران بیرون کشاندن یگانهای شناور به ویژه ناوچههای عراقی از بندر امقصر به داخل خلیج فارس و سپس انهدام آنها در یک عملیات مشترک هوایی/ دریایی بود.
شکل4: نقشه دریایی شمال خلیج فارس. علاوه بر انهدام تأسیسات صدور نفت عراق در پایانههای البکر و الامیه در عملیات مروارید، به علت پوشش هوایی مناسب و ضعف نیروی دریایی عراق ناوشکنهای نیروی دریایی چندین بار این دو پایانه را مورد
حملات موشکی و توپخانه قرار دادند. در نقشه فوق مسیر ناوشکن پلنگ برای اجرای آتش بر روی پایانههای یادشده در مورخه 15 اسفند 1359مشخص شده است.[1]
در ابتدای جنگ که یگانهای شناور نیروی دریایی از پشتیبانی قدرتمند نیروی هوایی برخوردار بودند، حتی تا دهانه و داخل خور عبداله نیز پیش میرفتند تا با تحریک یگانهای عراقی آنها را بیرون کشیده و منهدم نمایند.
یکی از مهمترین نگرانیهای نیروی دریایی جمهوری اسلامی در اوایل جنگ، به عملیات غافلگیرانه ناوچههای موشکانداز عراقی علیه بنادر خودی، مشابه آنچه ناوچههای موشکانداز هندی علیه بندر کراچی در سال 1971 انجام دادند، بازمیگشت.[2] این امکان وجود داشت که ناوچه های عراقی با استفاده از تاریکی شب و از طریق سواحل کشورهای عرب خلیج فارس مانند کویت، عربستان و امارات خود را به سواحل ایران نزدیک کرده و سپس با قرار گرفتن در مسیر کشتیرانی بینالمللی، وارد آبهای ایران شده و بنادر مهمی چون بندرعباس و بوشهر و یا بندر امام خمینی و همچنین تأسیسات وسیع نفت و گاز ایران در خلیج فارس را مورد حمله قرار دهند. برای جلوگیری از چنین اقدامی نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران با استفاده از تمام جزایر و سکوهای نفتی خودی در خلیج فارس زنجیره یکپارچه و مطمئنی را برای مراقبت و شناسایی هرگونه تحرک یگانهای عراقی تشکیل داد.
این ایستگاههای مراقبت عمدتاً به رادارهای سطحی مجهز بوده و قادر به شناسایی اهدافی تا 30 الی 40 مایلی اطراف خود بودند. به علاوه گشتهای مستمر هوایی در طول روز برای شناسایی تحرکات احتمالی نیروی دریایی عراق توسط هواپیماهای گشت دریایی P3F یا هواپیماهای C130 و بالگردهای هوادریا صورت میگرفت.
یگانهای شناور نیروی دریایی نیز با گشتهای مداوم از خور عبداله تا تنگه هرمز را به دقت مراقب کرده و شناسایی میکردند. حاصل تمام این اقدامات آن بود که عراق هیچگاه نتوانست دست به کوچکترین حرکتی علیه بنادر ایران در خلیج فارس بزند. البته ناوچههای عراقی اکثراً با استفاده از تاریکی شب با بیرون آمدن از خور عبداله چند سکوی نفتی ایران در مناطق نزدیک به سواحل عراق؛ مانند سکوهای نفتی نوروز و اردشیر را مورد اصابت موشکهای استیکس قرار دادند و بعدها این حملات از طریق هواپیماهای جنگنده سوپراتاندارد و بالگردهای سوپرفریلون مجهز به موشکهای اگزوسه ادامه یافت.
با وجود این، سکوهای نفتی یادشده علیرغم آسیبدیدگی و عدم توانایی لازم برای استخراج نفت از منابع فلات قاره ایران، برای مقاصد مراقبت و کنترل تحرکات دریایی و هوایی دشمن، تا پایان جنگ همچنان مورد استفاده نیروی دریایی قرار داشتند.
نیروی دریایی ایران نیز متقابلاً با انهدام پایانههای نفتی عراق موسوم به البکر و الامیه تا پایان جنگ تحمیلی، عراق را از صادرات نفت خام این کشور از طریق خلیج فارس محروم نمود. لذا با بررسی مجموعه عملیاتهای نیروی دریایی و هوایی دو طرف علیه اهداف نظامی و اقتصادی در دریا میتوان منطقه شمال خلیج فارس را منطقه اصلی نبرد بین نیروی دریایی ایران و عراق برشمرد. در ادامه جنگ نیز عراق با استفاده از هواپیماها و بالگردهای مجهز به موشک ضدکشتی برای توقف صادرات نفت ایران جنگ نفتکشها را در همین منطقه عملیاتی آغاز کرد که با عملیات مقابله به مثل ایران روبرو شد و این روند تا پایان جنگ ادامه داشت.
البته ایران منطقه جنگ نفتکشها را محدود به شمال خلیج فارس نکرده و میتوانست تمام مسیر کشتیرانی در خلیج فارس از تنگه هرمز تا بنادر منتهی به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج را در صورت شناسایی کشتیهای مشکوک مورد حمله یگانهای خودی قرار دهد.
منبع: جنگ تحمیلی و امنیت خلیج فارس، عبدالله معنوی رودسری و همکاران، 1394، ایران سبز، تهران
[1] نقشه مورد استفاده بر گرفته از درگاه Military.ir با موضوع اولین عملیات ناوشکن پلنگ در جنگ تحمیلی
[2]. در جنگ هند و پاکستان در سال 1971، تعدادی ناوچه کلاس اوزای نیروی دریایی هند با اختفای کامل و با استفاده از اصل غافلگیری، در دو مرحله در شبهای 5 و 9 دسامبر به بندر کراچی نزدیک شده و با شلیک دهها فروند موشک استیکس بخش مهمی از نیروی دریایی پاکستان، تعداد زیادی کشتیهای تجاری و مخازن سوخت را در کنار اسکله های این بندر نابود کرده و خسارات فراوانی به کراچی وارد می کنند
1971 War The first missile attack on Karachi IDR 31 oct 2011
[1]. دو آبراهی که عراق را به خلیج فارس پیوند میدهند اروندرود و خور عبداله میباشند که به ترتیب بصره و امقصر را به خلیج فارس متصل مینمایند. هردو آبراه در برابر تهاجمات ساحلی از طرف کشورهای ایران و کویت دارای موقعیتی آسیبپذیر هستند.
[2] Geopolitics of Northwestern Persian Gulf Stratford Global Intelligence Oct 19 2012
[1]. Cable Bank Light
[2] نگاه کنید به اطلاعیه دریانوردان به شماره 59/17منتشره در تاریخ 31 شهریور 1359
[3] نامه رسمی وزیر امورخارجه ایران به دبیرکل سازمان ملل متحد . سند شماره S/14/226
[4]. در همین رابطه ناوچه موشکانداز پیکان که در هجدهم مهرماه 1359، مأموریت گشت و کنترل راههای دریایی مواصلاتی دشمن و دهانه خور عبداله را بر عهده داشت، یک فروند کشتی تجاری که قصد ورود به خور عبداله را داشته و به اخطارهای این ناوچه بیتوجه بود، مورد حمله قرار داد و صدماتی به آن وارد کرد.
گزارش نیروی رزمی 421 به فرماندهی نیروی دریایی در این خصوص به شرح زیر ارسال شد:
- در اجرای طرح آفندی بهروز و به منظور محروم کردن دولت متجاوز عراق از تسهیلات و تجارت دریایی و بندری خود، در عملیاتی با مشارکت یک فروند ناوچه موشکانداز و یک فروند بالگرد هوادریا، یک فروند کشتی تجاری که در دهانه ورودی خور عبداله دیده شد، در ساعت 16:45 امروز (18/7/59) توسط توپخانه ناوچه پیکان مورد حمله قرار گرفت و صدمات زیادی به آن وارد شد.
- پیشنهاد میشود یک بار دیگر در رسانههای جمعی اعلام گردد دولت ایران در بستن راههای دریایی کشور متجاوز عراق مصمم است و از هرگونه تردد کشتیهای تجاری به بنادر عراق جلوگیری خواهد نمود.
مستخرج از مدارک موجود در بایگانی سوابق جنگ تحمیلی نداجا.
[5] See: Rlj. Dupuy – D. Vignes (eds), Traite du nouveau droit de la mer (1985), p.1099
[6] See: R.Leckon, “The Iran-Iraq onflict in the Gulf: the Law of War Zones”, International and
[7] See: F.V.Russo, Jr.,”Neutrality at Sea in Transition. States Practice in the Culf War as Emegin uvhrg
[8] See: R.Leckon, op.cit., Supra, note 10
انتهای مطلب