ايشان با ديدن ما بسيار متأثر شدند و از ديدن آن وضعيت ما كه يك مشت آدم لت و پار، رفتند آنجا. شهيد صياد شيرازي به ايشان گفت حاج آقا! ما را نصحيت كنيد. شهيد دستغيب تعارف كردند. ايشان دوباره اصرار كردند كه حاج آقا ما را موعظه كنيد. البته اخلاق شهيد صياد شيرازي به گونهاي بود كه هرگاه خدمت بزرگواراني همچون شهيد دستغيب ميرسيد، از آنان ميخواست تا وي را موعظه كنند. آنگاه خود را مقيد ميداشت كه بدان عمل كند. آدمهايي مثل من هم آن موعظه را ميگرفتيم كه در جايي سخنراني كنيم.
شهيد صياد شيرازي به شهيد دستغيب گفتند: حاج آقا ما خود را مديون انقلاب ميدانيم. براي اينكه بتوانيم خدمتي به اين انقلاب بكنيم، ما را نصحيت كنيد. تا اين حرف را شهيد صياد زدند، شهيد بزرگوار دستغيب گفتند: شما خودتان را موعظه كرديد. چون خودتان را مديون انقلاب اسلامي ميدانيد، اين مديون دانستن موعظه ارزشمندي است.
شهيد صياد شيرازي اصرار كردند كه چرا، ما نيازمند نصحيت شما هستيم. ايشان در مقابل اصرار شهيد صياد گفتند: تا زماني كه شما خودتان را مديون انقلاب اسلامي ميدانيد، در صراط مستقيم هستيد. هر وقت كه خودتان را طلبكار انقلاب دانستيد، بدانيد كه در مسير هلاكت گام نهادهايد.
اين نصيحت شهيد دستغيب بود كه اين مديون بودنتان به انقلاب اسلامي را حفظ كنيد و نگذاريد روزي طلبكار از انقلاب اسلامي شويد. بدانيد روزي كه از انقلاب اسلامي طلبكار شويد، در ورطه هلاكت خواهيد افتاد. تا شخصی خود را مدیون انقلاب و امام و مردم بداند، خادم است و هر وقت احساس طلبکاری جای احساس دین را گرفت دیگر خادم نیست و خلوص هم ندارد، مراقب باشید؛ همواره خادم باشید.
شهيد صياد شيرازي قبل از آنكه مسئوليت فرماندهي نيروي زميني ارتش را بپذيرند و بعد از فرماندهي در همان زماني كه درگير جنگ تحميلي بودند، ميگفتند ما مديون انقلاب اسلامي هستيم و اين را از شهيد دستغيب گرفته بودند. اولين تأكيدش در لبنان اين بود كه گفت: من مديون مردم مسلمان و مستضعف دنيا هستم و نميدانم كه چگونه دينام را بايد ادا كنم. او تا لحظه شهادتش هيچ وقت از انقلاب و از رهبري و از مردم طلبكار نبود و هميشه خود را مديون اسلام و انقلاب و امام و رهبري و مردم ميدانست.
منبع: نردبان طنابی، آراسته، ناصر،1388، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب