در احتياط قرار گرفتن گردان144 از طريق قرارگاه رسماً ابلاغ شد و گردان از همان تاريخ در محل استقرار ـ در همان مواضع قبلي ـ به عنوان احتياط لشكر باقي ماند.
اجراي عمليات تپههاي مُدُن، موفقيّت در حركت لاك پشتي به سمت دشمن ـ طرحهاي تهيّه شده توسّط ستاد لشكر77 خراسان و تلاش جانانه كليّه نيروهاي حاضر در منطقه ـ باعث گرديد كه به دشمن تلفات و ضايعات زيادي وارد شود، تعدادي از نيروهاي دشمن به اسارت درآيد و تجهيزاتي از دشمن به غنيمت گرفته شود.
نتايج مثبت اين حركت و تدابير مأخوذه در مدّت حدود دو ماه پس از قبول مسئوليّت توسّط لشكر77 اين نويد را ميداد كه در صورت ادامه طرحريزيها و تحرّكات، قرارگاه قادر خواهد بود عمليات بزرگ تر و مهم تري را انجام دهد. در همين راستا از همان موقع، لشكر77 به تهيّه طرح جهت اجراي عمليات ثامن الائمه(ع) مبادرت نمود. در اين طرح لازم بود از همه نيروهاي موجود در منطقه استفاده شود، لذا با تشكيل جلسات، تدابير و راه كارها را سنجيده و پيشنهادات عناصر صاحب نظر را كه در اين مدّت به ويژه در اين مناطق تجربياتي به دست آورده بودند، بررسي و مورد استفاده قرار ميدادند. منطقة تعيين شده براي اجراي عمليات ثامن الائمه(ع) همان سرپل وسيعي بود كه دشمن پس از عبور از رودخانه كارون، اشغال و آن را توسعه داده بود.
نيروهاي دشمن در اين منطقه، يك لشكر زرهي كه با توپخانه لشكري، نيروي هوايي و گردانهاي شناسايي و مهندسي پشتيباني ميشدند، برآورد گرديده بود.علاوه بر اين كه لشكر3 زرهي عراق در شمال خرمشهر و لشكر 5 و11 زرهي در تقويت اين نيروها، ميتوانستند سريعاً وارد عمل شوند.
در احتياط قرار گرفتن گردان سبب گرديد كه من چند روزي از مرخّصي استفاده نمايم. معاون گردان جناب سرگرد هدايت نسب، مسئوليت گردان را عهده دار شدند.
چند روزي بعد از مراجعت من از مرخّصي، فرماندهي وقت لشكر21 جناب سرهنگ حشمت الله دهكُردي، براي بازديد از گردان به منطقه تشريف آوردند و پس از مشاهدة نحوه استقرار گردان و استماع شرح اقداماتي كه گردان در آن منطقه انجام داده بود، تعدادي از نيروهاي گردان را مورد تفقّد قرار دادند و به هنگام بازگشت اشاره فرمودند كه تلاش كردم؛ گردان144 از منطقه جنوب رها شود و به منطقه لشكر بيايد. بعداً موضوع به صورت دستورالعمل از طريق لشكر77 به شما ابلاغ خواهد شد.
گردان144 پياده تقريباً از شروع جنگ تحميلي از لشكر جدا و به منطقه آبادان عزيمت نموده بود. پس از حركت به سمت مأموريت جديد به غير از چند مورد جزئي، پشتيباني ديگري نشده، فقط پس از عمليات 3 آبان1359، از نظر نيروي انساني اقداماتي صورت گرفته بود. پشتيباني هاي لجستيكي ابتدا توسّط قرارگاه اروند و سپس به وسيله قرارگاه لشكر77 انجام شده بود. علي الخصوص پس از وارد شدن لشكر77 به منطقه و تحويل گرفتن مسئوليّت از قرارگاه اروند، گردان از لحاظ پشتيباني مشكلي نداشت.
اقدامات، بسيار سريع و كامل انجام ميشد و روابط في ما بين يعني نيروهاي پشتيباني كننده و پشتيباني شونده، خيلي خوب بود. در مجموع در اين مدّت به شرايط محيطي و جوّي منطقه عادت كرده بوديم و از همه مهمتر، همرزمان شهيدمان كه در عمليات 3 آبان59 از گردان جدا شده و روح پاك آنان به ملكوت اعلاء پيوسته بود، پيكرهاي مطهّرشان در همان منطقه اي كه دشمن مواضع ايجاد كرده بود (محور ماهشهرـ آبادان) باقي مانده بود و دلايل تمايل واقعي و قلبي ما بود كه در عمليات ثامن الائمه(ع) شركت نماييم.
فرمانده لشكر بر اساس تفكّر سازماني و اصول شناخته شده جنگ، با ابلاغ این موضوع ميخواستند من و گردان را خوشحال نمايند. امّا اين موضوع ما را خوشحال نكرد.
البتّه بررسيهاي صورت گرفته نشان ميداد كه بر اساس تصميمات ردههاي بالا مانند نيروي زميني و ستاد مشترك ارتش، يگانهايي كه از لشكرها و تيپهاي خود، جدا شده اند، ميبايست بازگردانده شوند تا به صورت متمركز در هر عمليات شركت نمايند. در اصل، تصميمات صحيح و به جا بود و ما حالت خاص را در نظر ميگرفتيم.
وضعيّت بوجود آمده در منطقه حاكي از آينده روشن براي نيروهاي خودي بود. در عمليات 3 آبان59 دشمن حالت تهاجمي داشت، به طوري كه در تاريخ 9 آبان59 از طريق رودخانه بهمنشير با جسارت زياد وارد جزيره آبادان شد. امّا هم اكنون مشاهده ميشد كه دشمن دو مرحله عقب نشيني داشته است، يك مرحله عقب نشيني تا ميدان تير آبادان و مرحله بعد از ميدان تير به جادّه ماهشهرـ آبادان. اگر نقطه عطف پيشروي دشمن را وارد شدن به جزيره آبادان فرض كنيم و با وضع فعلي آن را مقايسه كنيم به نتيجه ميرسيم روحيّة تهاجمي دشمن شكسته شده است و براي پدافند نيز از روحيّه بالايي برخوردار نيست. بالعكس نيروهاي خودي كه در ابتدا در حالت پدافندي نقاط ضعفي از نظر كميّت و كيفيّت عدّهها داشتند، حال وضعيّت بهتري از آن جهات پيدا نموده اند. همه اين موارد اميد پيروزي را در دل رزمندگان تجلّي ميداد.
بازديد ديگري نيز از گردان144 توسّط تيمسار عليمردان خزايي جانشين محترم نيروي زميني صورت گرفته بود كه من در مرخّصي بودم و معاون گردان ـ جناب سرگرد هدايت نسب ـ در معيّت ايشان قرار ميگيرند. به هنگام بازديد، خودروي آنها وارد ميدان مين ميشود كه خوشبختانه قبل از وقوع هر گونه اتّفاق، متوجّه شده و پيشگيريهاي لازم صورت ميگيرد تا خودرو از ميدان مين خارج شود. ايشان نيز تعدادي از نيروهاي گردان را مورد تفقّد قرار ميدهند.
لشكر77 علاقمند بود: در اجراي عمليات ثامن الائمه(ع) از گردان144 كه حدود 10 ماه از شروع جنگ تحميلي در منطقه حضور داشت، استفاده نمايد. براي همين منظور تا حد امكان، مجوّز خروج گردان از منطقه و الحاق آن به لشكر21 ابلاغ نشد. امّا شايعات داغ بود كه گردان از منطقه جنوب به منطقه لشكر در دزفول برمي گردد. آخرالامر زمان رهايي گردان144 كه از طريق نيروي زميني ارتش ج.ا.ا تعيين گرديده بود فرا رسيد.
منبع: گردان 144پیاده در آبادان، شاهین راد، فرض الله، 1383، عرشان، تهران
انتهای مطلب