عراقي ها حدود60 ـ50 تير به سوي او شليك كردند؛ او لحظهاي بدون حركت ماند. با خود گفتيم كه ديگر شهيد شده است، ولي درعين نا باوري دريك لحظه متوجه شديم او با سر به زمين افتاد و بلند شد و مجدداً به محل سنگرما آمد.
او حتي يك تير هم نخورده بود و فقط شلوارش به خاطر گيركردن به سيم خاردار پاره شده بود.
يكي از دوستان به او قول داد كه به شكرانة اين رهايي از مرگ يك شلوار نو به او اهدا كند.
گر نگهدار من آن است كه من ميدانم شيشه را دربغل سنگ نگه ميدارد.
منبع: خلبانان، پوربزرگ، علیرضا، 1385، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب