کردستان سرزمینی است که با خون شهدای گرانقدر نیروهای مسلح آبیاری و با شمیم خوش بوی شهیدان معطر است که جا دارد در این قسمت از چند تن از افتخارآفرینان و ایثارگران ازتش جمهوری اسلامی ایران در این خطه خونبار میهن اسلامی که سالهای متمادی، افتخار آشنایی با ایشان را داشتهام، یاد کنم.
امیر سرافراز ارتش توحید سرلشکر شهید حسن آبشناسان، عارف شبزندهدار و شیرمرد عرصههای پرفراز و نشیب دفاع مقدس، مقلد صادق امام و ولایت و عاشق پاکباز میهن اسلامی، از خیل تکاوران مؤمن، ورزیده و شجاع نیروی زمینی قهرمان بود که در انجام وظیفه هیچ چیز را جز رضای خداوند بزرگ در نظر نداشت و به پاس آن همه فداکاری، پاداش تلاش صادقانهاش را از حضرت باریتعالی گرفت.
این شهید والامقام از اولین روزهای جنگ تحمیلی به منطقه جنوب اعزام شد و موفیتهای بسیاری در جریان جنگهای نامنظم، نصیب ارتش حزبالله نمود و اولین اسرای عراقی را به اسارت گرفت.
چندی بعد در یک عملیات رزمی از ناحیه کتف مجروح شد ولی حتی برای لحظهای در بهداری توقف نکرد و از آن به بعد، اهالی دشتعباس به او لقبب "شهید صحرا" دادند. در سنگر این قهرمان اسطورهای نزاجا در جنگ تحمیلی این شعر نقش بسته بود و هماکنون نیز زینتبخش سنگ مزارش است :
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
شهید آبشناسان در اوایل جنگ، فرماندهی یکی از تیپهای لشکر 21 حمزه سیدالشهدا (ع) را به عهده داشت که با تشکیل ستاد جنگهای نامنظم به آن ستاد پیوست و با تعداد معدودی از بسیجیان داوطلب، عملیات چریکی و نفوذی خود را در مناطق مختلف شروع کردو در مدت کوتاهی، تلفات سنگینی در عمق مواضع پدافندی دشمن به نیروهای بعثی و کوردلان ضدانقلاب، وارد ساخت که خاطرات حماسه آفرینیهای این دلاورمرد قهرمان، همواره زبانزد همرزمان بوده و هست.
سرانجام در تاریخ 8/7/64 در منطقه سرسول، زمانی که فرماندهی لشکر 23 تکاور را عهدهدار بود در عملیات آفندی قادر در منطقه شمالغرب کشور در خط مقدم نبرد با دشمن، قفس تن گشود و عاشقانه به سوی معبود شتافت.
کردستان این خطه دلیرپرور، بار دیگر شاهد عروج ملکوتی عاشقی دیگر از پیروان و عاشقان حریم ولایت بود که در تاریخ دوم اردیبهشت 1359، هنگام پرواز عملیاتی در اطراف سنندج، بالگردش مورد هدف ضدانقلاب قرار گرفت و سقوط کرد.
آری سرتیپ خلبان شهید محسن درخشان در سال 1334 در شهر مرزی قصرشیرین در خانوادهای مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت و پس از پایان تحصیلات متوسطه در رشته ماشینافزار به استخدام هواپیمایی نیروی زمینی در آمد و در سال 1356 دوره خلبانی بالگرد کبری را با موفقیت به پایان رسانید.
با آغاز دسایس اجانب در کردستان، پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، با عشق و ایمانی که به حضرت امام راحل (ره) و انقلاب داشت، درنگ را جایز ندانست و به مصاف دشمنان داخلی شتافت.
در ایامی که به مأموریتهای متعدد کردستان میرفت، به عنوان یادگار چند تهال در داخل حیاط و اطراف منزل کاشت و خطاب به اعضای خانواده که در کنارش بودند گفت :
«درختها رشد میکنند و ثمر خواهند داد، هر وقت که ثمر دادند از من یاد کنید.»
ایشان برای آمادگی روحی خانواده و به ویژه همسر جوانش بارها اعلام کرده بود :
«نهایت آرزوی من شهادت است.»
در توصیههایش تأکید میکرد :
«اگر در این موقعیت حساس که ملت مسلمان ایران با اعطای بیش از صدهزار شهید، انقلاب را زنده کردهاند، ما در حفاظت آن نکوشیم، به راستی در برابر خدا مسئول هستیم و من این ننگ را تحمل نخوام کرد.»
در ساعت 18:30 مورخه 3/2/59 هنگامی که به دستور خلبان شهید شیرودی و سرهنگ صدری فرمانده لشکر 28 کردستان به اتفاق خلبان یکم شهید؛ احمد پیشگاه هادیان در حال پرواز عملیاتی بر فراز سنندج بود، بالگردش مورد اصابت گلولههای عناصر مزدور ضدانقلاب قرار گرفت و مجبور به فرود اضطراری گردید.
پس از فرود، هر دو خلبان از بالگرد پیاده شده و در دو سمت مخالف از بالگرد دور میشوند که در همین لحظات بالگرد مورد اصابت گلولههای آرپیجی-7 قرار گرفته و منفجر میشود. سر انجام شهید بزرگوار درخشان در شهر به دست کوردلان حزب کوموله اسیر شده و به وی میگویند در صورت توهین به حضرت امام (ره) آزاد خواهد شد.
از آنجا که اطاعت از دشمن در قاموس شجاعان عرصه پیکار حق علیه باطل راه ندارد، شهید درخشان نیز مردانه مقاومت نموده و تسلیم خواسته خفاشان خونآشام نشد. به همین به دست مدعیان دروغین استقلال و آزادی و در پس وجدان خفته استکبار، به طرز ناجوانمردانهای زنده به گور شد.
سرتیپ شهید حسین شهرامفر از دیگر شهیدان حماسهساز عرصههای نبرد علیه عناصر ضدانقلاب در منطقه کردستان است. ایشان در سال 1345 در ارتش استخدام و در تیپ 23 نیروهای مخصوص انجام وظیفه مینمود.
با آغاز تحرکات ضدانقلاب سرتیپ شهید شهرامفر در زمره نخستین کسانی بود که داوطلبانه برای سرکوبی دشمنان انقلاب اسلامی در کربلای کردستان حضور یافت و به دلیل ورزیدگی جسمانی مثالزدنی و تعهد انقلابی با انجام عملیات ویژه با شجاعت تمام در کنار سایر همرزمانش، اقتدار انقلاب اسلامی را در کوهستانهای بلند کردستان به منصه ظهور رساند.
وقتی رژیم بعثی عراق تجاوز همه جانبه را علیه انقلاب اسلامی آغاز کرد، این شهید بزرگوار نیز عملیات دفاعی خود را تا خطه خونرنگ خوزستان گشترش داد. سرانجام در ساعت 00: 05 مورخه 6/5/60 شهید شهرامفر که فرماندهی تعداد 2000 نفر از کارکنان بسیج و سپاه پاسداران را بر عهده داشت، جهت تصرف ارتفاعات گرزلی واقع در 10 کیلومتری محور بانه – سردشت یک رشته عملیات آفندی موفق را با تصرف ارتفاع مورد نظر به مورد اجرا گذاشت. عناصر ضدانقلاب با هدف استرداد مجدد ارتفاعات با پشتیبانی هوایی تعداد 2 فروند هواپیمای
شکاری عراق و بهرهگیری از آتش سنگین خمپاره و سایر سلاحها، پاتک کردند که با دفاع سرسختانه دلاور مردان توحید مواجه شدند. طی این عملیات نابرابر سرتیپ شهرامفر، فرمانده عملیات و 15 تن دیگر از یارانش در اصابت ترکش و گلولههای دشمن به فیض عظیم شهادت نایل گردیدند.
باز جا دارد که یاد شهید دیگری از هواپیمایی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران را گرامی داریم؛ سرتیپ شهید حمیدرضا سهیلیان از خلبانان متعهد و دلسوزی که با حرکت توفنده حضرت امام (ره) و امت قهرمان به آنان پیوست و پیامهای امام امت را در پایگاه هوانیروز کرمانشاه، بین همکاران پخش میکرد.
عاشق انقلاب، اسلام و حضرت امام راحل (ره) بود. شهید شیرودی در مراسم شهادت وی نقل میکرد که وی به هنگام حمله نیروهای متجاوز بعثی به پادگان سرپل ذهاب و صدور دستور عقبنشینی، تنها کسی بود که نپذیرفت و ما هم در کنار ایشان پادگانهای ابوذز و سرپل ذهاب را نجات دادیم.
شهید شیرودی میفرمود: «هر بار که از طرف تلویزیون و یا رادیو برای مصاحبه با ایشان میآمدند، از مصاحبه خودداری میکرد و به هیچ وجه نمیخواست خود را مطرح کند.»
این شهید عزیز در تاریخ 21 مهرماه 1359 طی تماسی که با شهید شیرودی داشت، از ایشان خواسته بود که خود را به پادگان سرپل ذهاب برساند. لیکن این وصال در این دنیا ممکن نشد و گلوله مستقیم توپ دشمن او را به سوی معبود رهنمون کرد.
منبع : نسل سرفراز، محمدیفر، ناصر، 1382، مدیریت پشتیبانی آموزش معاونت آموزشی نزاجا، تهران
انتهای مطلب