بخش دوم: استعداد و گسترش نيروهاي خودي
شايد براي درك وضعيت كلي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران که در عمليات والفجر4 بيان شد، همين نكته كافي باشد كه با وجود اينكه در شهريور ماه سال 1362 وضعيت نيروهاي دشمن، حتي شامل جزئيات محل استقرار گروهان با احتمال قريب به يقين برآورد گرديده بود، در برآورد وضعيت عملياتي فرماندهي شمالغرب در چهارم شهريور ماه آن اطلاعات از دشمن مبناي بررسي راههاي كار عملياتي قرار گرفته بود. ولي در همان برآورد، وضعيت عملياتي هنوز استعداد قطعي يگانهاي خودي شركتكننده در اين نبرد مشخص نشده بود.
صريحاً يادآوري شده بود كه به علت مشخص نبودن وضعيت يگانهاي سپاه و تيپهاي واگذاري به قرارگاه حمزه سيدالشهداء، وضعيت گسترش يگانهاي خودي حذف گرديده است. ولي چنين به نظر ميرسد كه در اوايل مهرماه يگانهاي شركتكننده خودي در اين عمليات مشخص گرديد. نكته حائز اهميت اين است كه آنچه مسلم به نظر ميرسد، مدتها قبل از شروع اين عمليات نيروهاي دشمن در منطقه مورد بحث استقرار كامل يافته و مواضع پدافندي مستحكم و توأم با موانع متعدد تهيه و تحكيم كرده بودند، اما در مقابل آنها نيروهاي مسلح ايران عملاً يگان قابل ملاحظهاي نداشتند.
فقط از عناصر لشكر28 پياده يك تيپ در مريوان مستقر بود و يگاني نيز در حدود يك گردان تقويت شده در حوالي بانه گسترش داشت. دو تيپ ديگر لشكر28 پياده در شهرهاي سنندج و سقز بودند، كه عملاً درگير آرامسازي منطقه و مبارزه با ضد انقلابيون داخلي بودند. البته عناصري از سپاه پاسداران و نيروهاي بسيج مردمي نيز در منطقه مورد بحث حضور داشتند كه مأموريت اصلي آنها مبارزه با ضد انقلابيون داخلي بود و حتي تيپ مريوان نيز درگير با ضد انقلابيون داخلي بود.
بنابراين ميتوان گفت قبل از طرحريزي عمليات والفجر4 يگان قابل ملاحظهاي از نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران در مقابل 11 تيپ گسترش يافته عراق در شرق سليمانيه صفآرايي نكرده بود. قرارگاه عملياتي حمزه سيدالشهداء از 16 مرداد ماه سال 1362 در مريوان شروع به سازندگي كرد. اوايل شهريور ماه فقط مشخص شد كه لشكر28 پياده و يك تيپ از لشكر21 پياده، يك گروه رزمي از عناصر لشكر88 زرهي و لشكرهايي از عناصر سپاه پاسداران در نبرد والفجر4 شركت خواهند كرد.
افسرانيكه براي تشكيل قرارگاه عملياتي حمزه سيدالشهداء اعزام شده بودند، از افسران ستاد اصلي نيروي زميني و دانشكده فرماندهي و ستاد و يگانهاي ديگر بودند كه عموماً تقارن چنداني با هم نداشتند. احتمالاً اغلب آنها براي اولين بار بود كه به منطقه كردستان وارد ميشدند و چنين مشاغل حساس ستادي را بر عهده ميگرفتند.
به هر حال در اوايل مهرماه سال 1362 يگانهاي شركت كننده در نبرد والفجر4 مشخص گرديد، كه طبق فرضيات پيشبيني شده در طرح عملياتي براي اجراي عمليات مورد بحث جمعاً 46 گردان رزمي از عناصر سپاه پاسداران و 14 گردان رزمي از عناصر ارتش براي اين نبرد منظور شد. اما در عمل تعداد گردانهاي سپاه پاسداران خيلي كمتر و به شرح زير بودند.
يگانهاي ارتشي منظور شده عبارت بودند از: تمام عناصر لشكر28 پياده، يك تيپ از عناصر لشكر21 پياده، يك گروه رزمي مختلف به نام گروه رزمي سلمان از عناصر لشكر88 زرهي زاهدان و جمعاً 9 گردان و دو آتشبار مجزا از يگانهاي توپخانه ارتش.
يگانهاي سپاه پاسداران شركت كننده در اين عمليات عبارت بودند از: لشكر14 امام حسين(ع) با 6 گردان، لشكر8 نجف با 6 گردان، لشكر ثارالله با 6 گردان، لشكر25 كربلا با 6 گردان، تيپ44 قمر بني هاشم با 3 گردان و یک گردان توپخانه از كاليبرهاي مختلف.
ضمناً از عناصر ارتشي، واحد هوانيروز نيز در پشتيباني عمومي عمليات بود و از نيروهاي مردمي، جهاد سازندگي نجفآباد، چهارمحال بختياري، اصفهان و سمنان اين عمليات را از لحاظ احداث استحكامات پشتيباني ميكردند.
با توجه به يگانهاي ياد شده در بالا توان رزمي يگان هاي پيشبيني شده براي شروع عمليات والفجر4 تعداد چهار قرارگاه تيپ، 16 گردان رزمي ارتشي -12 گردان لشكر28 و 3 گردان تيپ2 لشكر21 پياده و يك گروه رزمي مستقل سلمان- و 27 گردان رزمي از عناصر سپاه پاسداران بودند. يگانهاي توپخانه نيز جمعاً حدود 13 گردان از كاليبرهاي مختلف بودند.
اما بر اساس مدارك در دسترس در جريان عمليات لشكرهاي محمد رسولالله (ص) و عليابن ابيطالب از عناصر سپاه پاسداران و تیپ 30 گرگان و گردانهايي از عناصر نيروي زميني ارتش وارد منطقه نبرد شدند كه در بررسي هدايت عمليات چگونگي آنها بيان خواهد شد. بنابراين مدارك، در صورتيكه اطلاعات به دست آمده از دشمن از دقت كافي برخوردار بوده باشد، اصولاً در همان زمان تهيه طرح عمليات برتري كامل با نيروهاي دشمن بود، زيرا حتي در همان فرضهاي پيشبيني شده در طرح عملياتي نيز تعداد گردانهاي مانوري دشمن 79 گردان و تعداد گردانهاي مانوري خودي جمعاً -سپاهي و ارتشي- 60 گردان منظور شد و در برآورد وضعيت كلي عملياتي استعداد رزمي گردانهاي ارتشي حدود 65درصد محسوب گرديد كه طبعاً استعداد رزمي گردان هاي سپاهي از لحاظ عددي كمتر از آنها بود.
تنها عامل برتري نيروهاي خودي كه به آن تكيه شده بود، عامل روحيه و ايمان و اعتقادات مكتبي رزمندگان ما بود، و از نظر هوايي نيز نيروي هوايي خودي فقط با مقدورات پوشش هوايي در نظر گرفته شده بود كه در عمل اين مقدورات در حد بسيار ناچيزي بود. بالاخره در همان برآورد عملياتي در بررسي توان رزمي نسبي، برتري كامل استفاده از زمين نيز براي دشمن در نظر گرفته شده بود. در نتيجه دشمن از لحاظ عددي و فيزيكي، برتري كامل نسبت به نيروهاي خودي داشت و تنها برتري نيروهاي ايران، عامل كيفي و رواني بود. با تكيه بر همين برتري با اراده قاطع عمليات والفجر4 طرحريزي و اجرا گرديد. كه در مطالب بعدي چگونگي آن بيان ميشود و براي روشنتر شدن توان رزمي نسبي، جدول مقايسه زير كه به صورت تقريبي و برآوردي بر اساس مدارك موجود ميباشد، ارائه ميگردد.
جدول مقايسه تقريبي نيروهاي ايران و عراق در عمليات والفجر4
مشخصات يــگان |
تعــداد ايران عراق |
ملاحظات |
|
قرارگاه مشترك طرحريزي عمليات |
1 |
– |
قرارگاه حمزه سيدالشهداء. |
قرارگاه مشترك هدايت عمليات |
5 |
– |
قرارگاههاي حمزه 1 تا 5. |
قرارگاه سپاه سازماني ارتشي |
– |
1 |
سپاه 1 عراق |
قرارگاه لشكر (ارتشي) |
1 |
1 |
لشكر28 پياده ايران و لشكر4 پياده عراق |
قرارگاه لشكر سپاه پاسداران |
4 |
– |
لشكرهاي امامحسين(ع)، كربلا، نجف و ثارالله |
قرارگاه تيپ (ارتشي) |
4 |
11 |
– |
گردان مانوري (پياده و زرهي و مكانيزه) ارتشي |
16 |
93 |
گردانهاي عراقي برآوردي است و شامل گردانهاي درگير و تقويتي ميباشد. |
گردان مانوري سپاه پاسداران |
27 |
– |
– |
گردان توپخانه |
13 |
نامشخص |
– |
جمع گردانهاي رزمي |
43 |
79 |
– |
توضيح اينكه لشكرهاي محمد رسولالله (ص) و عليابن ابيطالب سپاه پاسداران و لشكر 30 گرگان در جريان نبرد به صورت نيروي تقويتي وارد منطقه نبرد شدند
توضيحات كلي:
- يگانهاي ياد شده خودي و دشمن براي شروع عمليات منظور گرديده بود و در جريان نبرد تغييراتي ايجاد شد.
- ارقام يادشده بر اساس بررسي اسناد و مدارك موجود به دست آمده و عموماً تقريبي است.
- يگانهاي عراقي كه در حالت پدافندي بودند، بر اساس اصل دفاع در عمق گسترش داشتند. بنابراين تمام آن يگانها در خط مقدم منطقه نبرد نبودند، بلكه طبق برآوردها فقط 29 گردان در خط مقدم قرار داشتند. ضمناً منطقه گسترش يگانهاي عراقي تقريباً در تمام منطقه مرزي استان سليمانيه از غرب سردشت تا غرب نوسود ايران بود در حاليكه يگانهاي حملهور ايران به صورت تمركزي در شمال و جنوب پيشرفتگي شيلر و در جبههاي به عرض حدود 25 كيلومتر حمله ميكردند.
- بنابراين يگانهاي عراقي كه مستقيماً در مقابل حمله نيروهاي ايران قرار ميگرفتند، عناصر 7 تيپ بودند كه در دهانه پيشرفتگي شيلر و حوالي پنجوين قرار داشتند. بدين لحاظ حداقل در آغاز عمليات برتري عددي نيروهاي حملهور ايران بر نيروهاي مدافع عراق حدود 2 به 1 به نفع نيروهاي ايران بود. اما در جريان نبرد كه نيروهاي تقويتي عراق وارد آن منطقه نبرد ميشد، با توجه به وضعيت زمين منطقه عمليات برتري نسبتي از آن نيروهاي عراقي ميگرديد.
مرحله طرحريزي و آمادگي عمليات والفجر4
از بررسي مدارك چنين نتيجهگيري ميشود، كه انديشه اجراي يك عمليات آفندي گسترده در منطقه غرب بانه و مريوان ايران و شرق سليمانيه عراق از اواسط مرداد ماه 1362 در همان زمان كه عمليات والفجر2 در منطقه پيرانشهر و والفجر3 در منطقه مهران در حال اجرا بود، در فرماندهان هدايتكننده جنگ ايجاد شد. به همين جهت فرماندهي نيروي زميني ارتش تصميم گرفت، يك قرارگاه عملياتي نيمه مستقل در صحنه عمليات شمالغرب به منظور طرحريزي و هدايت آفندي در منطقه مرزي مريوان تشكيل دهد.
براي تشكيل اين قرارگاه در تاريخ 15 مرداد ماه، تعداد 13 نفر افسر ارشد و دو نفر كارمند ستوانيار از پرسنل ستاد نيروي زميني و قرارگاههاي تابعه آن و دانشكده فرماندهي و ستاد به پيرانشهر اعزام نمود. و در اختيار فرماندهي عملياتي شمالغرب قرار داد تا قرارگاه فرعي مورد نظر را در مريوان تشكيل دهد. اين افسران به اضافه تعدادي از افراد لشكر28 پياده در 16 مرداد ماه در مريوان مستقر شدند. از همان تاريخ، قرارگاه مورد نظر را به نام حمزه سيدالشهداء تشكيل و شروع به فعاليت كردند. از نظر سازمان، مشاغل افسران قبل از اعزام به منطقه به وسيله ستاد نيروي زميني تعيين شده بود. بنابراين وظيفه سازماني افسران اعزامي مشخص بود، لذا به محض آماده شدن محل قرارگاه فعاليت آنان شروع گرديد. بدين ترتيب اولين قدم براي طرحريزي عمليات آفندي در غرب مريوان و بانه برداشته شد.
در بررسي عمليات والفجر3 ملاحظه گرديد كه در مقدمات طرحريزي براي عمليات آفندي در صحنه مياني جنگ ابتدا اهداف كلي آن بود، كه حداقل براي دو منطقه نبرد شامل مهران و بيشگان -در شمالغربي سرپلذهاب- طرح آفندي تهيه شود و طرح مربوط به عمليات در منطقه بيشگان والفجر4 نامگذاري گردد، اما در عمل تهيه و طرح اجراي دو طرح همزمان در منطقه مياني مقدور نشد و قرارگاه عملياتي نجف فقط توانست براي نبرد در منطقه مهران كه عمليات آن به نام والفجر3 نامگذاري شده بود آماده گردد. در نتيجه طرح عملياتي والفجر4 در منطقه بيشگان کرمانشاه اصولاً به كنار گذاشته شد و فرماندهي نيروي زميني ارتش در تاريخ 13 مردا ماه 1362 آن طرح را منتفي اعلام كرد. بنابراين طبعاً عملياتي كه بعد از نبرد والفجر3 در منطقه مهران در هر نقطه از صحنه عمليات جنگ تحميلي اجرا ميگرديد به ترتيب توالي نامگذاري، والفجر4 نامگذاري ميشد. اين عمليات به منطقه بانه و مريوان تعلق گرفت.
بعد از استقرار كامل قرارگاه حمزه سيدالشهداء در مريوان، اقدامات ستادي شامل شناساييها، برآورد وضعيت مربوط به زمين و استعداد نيروهاي دشمن و امكانات نيروهاي خودي شروع گرديد، ولي در آنموقع هنوز مرحله تمركز نيروهاي خودي كه بايد در زير امر فرماندهي قرارگاه حمزه سيدالشهداء قرار ميگرفتند، انجام نگرفته و احتمالاً حتي شروع نشده بود.
گرچه درباره مرحله تمركزات و آمادگي اسناد و مدارك كافي در دسترس ما قرار نگرفت، چنين به نظر ميرسد كه در زمان شروع فعاليت قرارگاه عملياتي ياد شده فقط عناصر تيپ پياده مريوان و يگانهاي كوچكي كه از عناصر سپاه پاسداران و بسيج مردمي در آن منطقه گسترش داشتند. طبق اظهارات سركار سرهنگ كروندي فرمانده تيپ2 لشكر28 پياده، اولين يگاني كه طبق طرح كلي عمليات والفجر4 در منطقه بانه متمركز گرديد، آن تيپ بود. بعداً تيپ1 پياده لشكر28 نيز از سنندج به منطقه مريوان تغيير مكان داد و تيپ2 لشكر21 پياده و گروه رزمي سلمان از عناصر لشكر88 كه در صحنه عمليات خوزستان بودند، به صحنه عمليات شمالغرب تغيير مكان يافتند و در منطقه مريوان زير امر لشكر28 پياده قرار گرفتند.
براي تقويت آتش توپخانه، يگانهاي گروه33 توپخانه نيروي زميني ارتش نيز از منطقه پيرانشهر به منطقه مريوان منتقل گرديد. بدين ترتيب تمركز يگانهاي ارتشي پيشبيني شده براي عمليات والفجر4 تا اوايل دهه سوم مهرماه ادامه يافت. به منظور آگاهي از چگونگي اين تغيير مكانها يادآوري ميشود كه طبق گزارشات نوبهاي قرارگاه عملياتي شمالغرب، اين تغيير مكانها تا يك روز قبل از شروع نبرد والفجر4 ادامه داشت. عناصر بعضي از يگانها مانند گردان203 سوار زرهي، گردان300 و 399 توپخانه، گروه رزمي سلمان در دهه سوم مهرماه تغيير مكان خود را تكميل كردند.
بنابراين، مرحله تغيير مكان و تمركزات يگانهاي ارتشي حدود دو ماه طول كشيد. طبق اظهارات بعضي از رزمندگان تغيير مكان يگانهاي سپاه پاسداران نيز همين وضع را داشت. زيرا اغلب لشكرهاي سپاه پاسداران در شروع طرحريزي عمليات والفجر4 در منطقه مهران و پيرانشهر درگير بودند. و قسمتي نيز مانند تيپ قمربنيهاشم در خوزستان بود و يگانهاي سپاه پاسداران كه در كردستان گسترش داشتند نيز درگير عمليات آرامسازي داخلي در تمام سطح منطقه بودند.
آنچه كه قطعي به نظر ميرسد، در هنگام تهيه طرح عملياتي والفجر4 كه در اوايل مهرماه 1362 انجام گرفت، فقط شركت لشكرهاي امامحسين(ع)، نجف، كربلا، ثارالله و تيپ قمربنيهاشم در عمليات مورد بحث قطعي شده بود، ولي تمركز كامل عناصر آن لشكرها هنوز مشخص نگرديده بود. به همين جهت در فرضيات طرح مورد نظر عنوان گرديده بود. كه اين تمركزات تا قبل از شروع عمليات انجام خواهد گرفت. به هر حال مرحله تمركزات به پايان رسيد و طرح عملياتي نيز تهيه و منتشر شد كه نكات اصلي آن به شرح زير است:
منبع: نبردهای سال های 1361 و 1362، حسینی، سید یعقوب، 1389، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب